‹ فَریادِ سكوت ›
باشه من تلخم ! قهوه ام تلخه ولی خیلیا معتادشن((: #دل_نویسه
شخصیت من خیلی عجیبه.
مناز تنهایی لذت میبرمولیآدمیاجتماعیهستم .
بعضی وقتا ساکت و شوخ،بعضی وقتا جدی!
بعضی وقتا یه چیزای بزرگی رو میبخشم بعضی وقتا از کنار چیزای کوچیک رد نمیشم؛
یه وقتایی خیلی پرو اما خیلی خجالتی...
یچیزی که کلا درکش برا همه سخته
ولی من،این منُ خیلی دوسش دارم(:
تو چی؟!خودتودوس داری؟!
#فاطمه_شین
#دل_نویسه
سخن از عشق مگو این دلِ ما میترکد
ساقیا از عشقِ او دیگر برایِ دل مگو!
#فاطمه_شین
‹ فَریادِ سكوت ›
سخن از عشق مگو این دلِ ما میترکد ساقیا از عشقِ او دیگر برایِ دل مگو! #فاطمه_شین
بیچاره دلم،دل به تو بسپرد ولی:
بیچاره تر از او که منم،قلب سپردست به تو!
#فاطمه_شین
تا که دوختم چشمِ حسرت بر دلِ خونینِ تو
دل زِ دستم برگریخت،آخر دلش بی تاب شد..
#فاطمه_شین
یا که در دل باش و آرام بگیر
یا برون شو از دل و در قلبِ من آرام گیر (:
#فاطمه_شین
همیشه دوست داشتم هری پاتر باشم..
یعنی همیشه دوس داشتم جایِ اون میبودم و هیجاناتی روکه تجربه کرده رو منم حس کنم؛
آره خب کلا یه علاقه خاصی داشتم به اتفاقاتی که تو زندگیش میوفتاد..
بعضی وقتا چشامو میبستم و با خودم میگفتم الان مثلا تو هَری هستی!
و صدایِ فیلم رو تا تهش بالا میبردم و اون صدارو تصورش میکردم+
اینقدری این کارو کردم که تا یه مدت همه چیییم شده بود مثلِ این شخصیته((:
پیشنهاد میکنم خودتونو جایِ شخصیتایی که دوسشون دارین بزارین..
#فاطمه_شین
‹ فَریادِ سكوت ›
داشتمپیویهامُبالاُپایینمیکردم حالمبدبودوجنونُدلتنگی هردوباهمبهمغلبهکردهبود نیازداشت
چشم که باز میکنم...
به دنبال تو میگردم
نیست نشانی از تو
به عکست که قاب شده بر صفحهی دلم مینگرم
یادت زمزمه میکند خاطرات را در گوشم...
و اشکِ آمیخته شده با آستیگماتِ چشمانم
متزلزل میکند روانم را...
#دل_نویس
#فاطمه_شین
هر وقت دلت برام تنگ شد
موسیقیِ بیکلام پلی کن؛
یه کتابِ شعرِ فاضل بگیر دستتو با اون یکی دستت گرمایِ استکان چای رو حس کن.
هروقت بارون اومد چترتو بزار زمینُ برو کلِ خیابونارو قدم بزن(:
بشین پشتِ فرمون شجریان، عرفان طهماسبی و حامیم پخش کن تو ماشینت و بلند باهاش بخون؛
با دیدنِ آدمای دلتنگ یادم بیوفت و به خطِ خندشون، ذوقِ تهِ چهرشون و حتی بلندیِ مژه هاشون و رنگِ چشاشون دقت کن و بهشون بگو که غم و شادی رو خوندی از چهرشون!
اگه زیبا بودن بهشون بگو؛
نزار بشن مثلِ من"
اگرم یوقت دلت گرفت و حس کردی از تنگیِ دلت غم داره جونت رو سَر میکشه بلندشو برو خیابون انقلاب قدم بزن و تو کتابفروشیا قدم بزن و کتاباشون و بالا پایین کن،ورق بزن و از بویِ مست کنندشون لذت ببر!(:
اما اگه هیچ کدوم از اینا جوابِ دلِ تنگتُ نداد بهم بگو
خودم میام پیشت(:"
به قلمِ #فاطمه_شین
#دل_نویس