eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
4.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
651 ویدیو
1 فایل
#نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس و پستها و محتوای ارزشی #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبین و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
💠عارف شهیدی که در شب عملیات به تک تک اعضای گردان گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد ،شهادت، اسارت و زنده ماندن و دقیقاً همان شد... ✅ آقایانِ شهدا، خیلی مخلصیم! صورت افرادی را که دورش نشسته بودند از نظر گذراند . نگاهش بر چهره ی «جمال زاده» ثابت ماند . دو دوست مدتی به هم زل زدند و بعد لبخند بر لبانشان نشست . علی گفت : «دست به کار شوحسین جان! اگر نامه ای ، وصیتی می خواهی بنویسی ، بنویس! فردا که عملیات شروع بشود ، برای تو برگشتی نیست .» جمال زاده جواب داد :« نوشته ام حاجی .این قدرها هم حواسم پرت نیستم.» مهدی گفت :« بقیه چی ؟ جمال زاده را گفتی، بقیه را هم بگو .» علی گفت : « خودتان می بینید .» « - می خواهیم از زبان تو بشنویم .» « بگو حاجی !نکند فکر می کنی ما ترسیدیم ؟» آنقدر اصرار کردند تا مجبور شد دوباره به حرف بیاید . « باشد . می گویم اول از همه این را بدانید که این عملیات ، عملیات شهادت خواهد بود .هرکسی آرزوی شهادت داشته باشد ، در این عملیات خواهد رفت . ما افراد زیادی را ازدست خواهیم داد هم از فرمانده ها هم از برادرهای دیگر . خود من هم جزء اولین نفرها خواهم بود . قبلاً به مهدی گفته ام . من تا پای دژ بیشتر با شما نیستم . آنجا از شما خداحافظی می کنم . بعد از آن خودتان باید راه را ادامه بدهید...» سکوت سنگینی بر چادر حاکم شد . تا مدتی کسی جرات نمی کرد چیزی بگوید . بالاخره مهدی بود که سکوت را شکست : « غلام چطور !» علی گفت : « غلام هم ان شاالله رفتنی است .» « من چطور حاجی ؟» « تو ماندنی هستی ...» « جواد چطور؟» « جواد زخمی می شود.» مهدی نگاهش را در چادر چرخاند . امراللهی گوشه چادر نشسته بود . گفت :« امراللهی چطور؟» علی گفت : « ایشان هم شهید می شود » «سید کاظم چطور؟» « او هم رفتنی است .» « ناصر چطور؟» « به ناصر نمی شود زیاد امیدوار بود ؟» « رضا چطور؟» «رضا هم شهید می شود .» ناصر گفت :«اگه رضا شهید بشود ، تکلیف محمود چه می شود؟ بیچاره بدون رضا دق می کند . شما که می دانید ، این ها همه جا با هم هستند .»محمود گفت :«اگر قرار بر شهید شدن باشد ، ما باید هر دو شهید بشویم .» علی گفت : « نترس محمود جان ! شما همراه هم خواهید بود .تازه اگر رضا هم نبود ، باز من تو را تنها نمی گذاشتم . ما با هم سال های زیادی را گذرانده ایم . ایام تحصیل در یزد را فراموش کرده ای ؟ چه شب هایی که با هم بیدار مانده ایم و زل زدیم به درس ومشق ،چه روزهایی که از دقوق آباد تا سه قریه پیاده رفته ایم . مگر می شود ما برویم وتو بمانی ؟.» محمود آرام شد و چشم دوخت به رضا. مهدی گفت : «نجمیان چطور حاجی ؟ نجمیان هم شهید می شود یا اینکه می ماند تا به داد چای خورهای دیگری برسد.» نجمیان برگشت و مهدی را نگاه کرد . علی گفت :« نجمیان هم شهید می شود .» مهدی دور تا دور چادر چشم چرخاند و گفت :«پس هیچی دیگه حاجی . بگو همه شهید می شوند فقط من و جواد می مانیم .» دست بر سینه گذاشت و رو به دیگران سرخم کرد. « آقایانِ شهدا، خیلی مخلصیم !» ناصر گفت: «چیزی از قلم نیفتاد ؟» و حسین را نشان داد. مهدی انگار که تازه یاد حسین افتاده باشد ، پرسید :«اصل کاری را فراموش کرده ام. درباره حسین بگو حاجی !» علی دست انداخت دور گردن برادر . صورت او را بوسید . لحظه ای چشمهایش را بست . سر فرو برد در شانه ی او .او را بویید . سر بالا آورد. « حسین هم شهید می شود . برو برگرد ندارد.» نجمیان داد زد :«اشتباه شد حاجی . اشتباه شد . برو دارد اما برگرد ندارد.» همه خندیدند و علی بار دیگر حسین را در میان بازوانش فشرد. « سرنوشت همگی همان شد که حاج علی محمدی پور گفته بود
یه دست اسلحه یه دست جوهر رای ما از نسل این شیرمردانیم که دو دستی ایران عزیزمون رو نگه داشتن 🦋 https://eitaa.com/jAmAndgA90zA
سیدشهیدان اهل قلم آن شیخ را که با چراغ در جستجوی مراد او اینجاست به اینجا بیاید https://eitaa.com/jAmAndgA90zA @saiedmosawey
گاهی شبها ساعت سه و چهار بامداد به مزار شهدای گمنام و شهدای مدافع حرم سر می زد. بعضی اوقات دست خواهرزاده های کوچکش را می گرفت و به زیارت شهدا می برد و به آنها می گفت این شهدا گردن ما خیلی حق دارند. به خاطر ما رفته اند و شهید شده اند. برای بچه ها توضیح می داد که باید به شهدا احترام بگذاریم. زندگی اش وقف احترام به شهدا بود. سید روح الله عجمیان https://eitaa.com/jAmAndgA90zA
‹ اللّٰهم لا تَکِلنی اِلـی خَلقِڬ › خدایا مرا به بندگانت وا مگذار.
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین مصباح الهدی امشب تجلّی می کند نور دو چشم مصطفی امشب نمایان می شود انوار مصباح الهدی در مهبط وحی خدا غوغاست بر پا از شعف چرخند امشب عرشیان بر محور قطب الرّحی می بارد امشب بر زمین از آسمان نور یقین امشب به روی مسلمین وا می شود باب النّجی امشب مصفّا می شود دل ها به عطر عاشقی امشب پر از مِی می شود پیمانه ی قالوا بلی امشب شب قدری دگر باشد برای سالکان مهمان نوازی می کند امشب امیر لافتی امشب هویدا می شود خیر کثیر دیگری از دامن خیرالنّسا ،ریحانه ی خیرالوری آید به دنیا مظهر ذبح عظیم امشب یقین عطر شهادت می دهد امشب سرای مرتضی امشب چراغان می شود شهرنبی بی واسطه از جلوه ی نور خدا وز پرتو بدرالدّجی امشب زمین را می کند روشن به نور طلعتش کوثر تبار دیگری از شاخسار هل اَتی منّت گذارد بر جهان امشب حسین فاطمه گردد ز نور طلعتش روشن زمین و ماسوی بر اهل بیت مصطفی جبریل گوید تهنیت لبخند دارد بر لبش امشب کریم مجتبی امشب معطّر می شود عالم به عطری بی قرین ظاهر شود مهر حسین ، ظاهرتر از شمس و ضحی امشب ملائک صف به صف حیران وضع عالمند می تابد امشب نور حق بر آسمان ها از ثری گلبانگ عزّت می رسد امشب به گوش انس و جان خواهد " حمید " حسن ختام امشب در این بیع و شری
🍃درود خدا بر همه عاشقان اهل بیت علیه السلام و تبریک وتهنیت حلول ماه شعبان و ولادت سه ماه آسمان ولایت وامامت حضرت امام حسین قافله سالار کربلا و حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام وعلمدار کربلا حضرت ابوالفضل عباس ع اسوه های تقوار و ایثار رو وفاداری که افتخار آن نصیب پاسداران و جانبازان سر افراز و درس آموختگان مکتب عاشورا شد🌺🍀🌺 💦ما را به دعا کاش فراموش نسازند ! رندان سحر خیز که صاحب نفسانند 💦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀تولدت مبارک یا ثار الله 🍀 یا ابا عبدالله شود آیا گوشه چشمی به ما نظر کنی
نـای شـکوه گـر همسفـر ای رفیـق جـانبـازم ، چند ترکش به بـال و پـر داری ؟ می کشی آه جانگـداز از دل ، داغ آلالـه بـر جـگـر داری ؟ کمـرت را شکستـه هجـر مگـر پس چرا دست بر کمـر داری ؟ چه به ویلچـر نموده ای جا خوش از قضـا چشـم بر قـدر داری ؟ خستـه خـار جفـا مگر چشمت از چه هرلحظـه اشک تـر داری؟ نفست را بریـده خـردل کیـن چون چو نی نای شکوه گـر داری؟ سر به زیری چرا چنین ، سـروم گو مگـر تـرس از تبـر داری ؟ گوشـه گیـریّ و انزوا طلبی ، هان ، خجالت ز گوش کـر داری؟ جور کین بستـه دستهای تو را ؟ پس چرا حاجت از دگـر داری ؟ برده ترکش تـوان ز پـاهـایت ، از چه پـا در گـِل حضـر داری ؟ صورت از خلق می کنی پنهـان ، ظـاهـری بـدتـر از بتـر داری ؟ زخم بستـر بریده از تو امـان ؟ گـو چـرا آه مستمـر داری ؟ شیمیـایی نحیف کـرده تو را ؟ چون چنین سینـه پرشـرر داری؟ از چه خاموشـی و زمینگیـری ؟ زخم در مغـز هم مگـر داری ؟ بارها مردی و دوباره زنده شدی ، از چه احـوال محتضـر داری ؟ کـوک کردی دوباره سـاز سفـر ! گوی با سـر سـر سفـر داری ؟ پای رفتـن تو را به تـن نبُوَد ، پای سر کرده ، سر سپـر داری ؟ تو هم آیـا چنان حمیـد ملـول ، داغ دیـوار و میـخ در داری ؟
السلام علیک یا اباالفضل العباس سقای تشنه لب داد دست عبـاس تا جعفرصفت ، پر ، وا کند چشم سر را داد تا چشمان دل بینا کند سر به زیر انداخت چون شرمنده بود از تشنگان داد سـر تا در سـرای معـرفت مأوا کند خم نکرد او سر به پای لشکـر بیـداد و کیـن قامتش خم گشت تا خم قامت اعدا کند کرد او آمـاج تیـغ و تیـر قلب خویش را داد دل بر دلبـرش تا سینه را سینا کند اوفتـاد از اسب او تا سجـده بر جانـان کند تشنه لب جان داد تا جان بر لب دریا کند همتـی جانانه کرد او در ره جانـان خـود تا سر و جان را فـدای زاده زهرا کند سـر ، سپـر کرد او به واقع تا نیقتد پرچمش ابـرویـش بشکافت تا با آبـرو سودا کند کرد مصبـاح الهـدا را یـاوری تـا پـای جـان تا قد اهل جفـا را با وفـایش ، تـا ، کند ناگهـان تیـری سه شعبـه زد عـدو بر قلب او کرد ره را گم ، که راه فـوز را پیدا کند کرد هـدیـه کل هست خویش را او بر حسین داد جان در راه جانان تا به جنت جا کند زانکه می دانست ، می آید به بالینش حسین خواست تا با خون سر خدَین خود زیبا کند آرزویش بود تا گـویـد پسـر ، زهـرا بـه او سخت می کوشید تا با او کمی نجوا کند او به زحمت دیده بگشود و حسین را دید و بست تا بدینسـان دیدگـان خویش را شهلا کند ذوالفقـار لافتـی را وارث است آن بـا وفـا باید حتما در مصـاف اهـرمـن غوغا کند عشـق را معنـا نمود آن مـه لقـا در ابتـلا تـا رمـوز ابتـلا را بیشتـر افشـا کند داد سـر « اللـه اکبـر » ، او دم آخـر ، حمید تـا که با عـزت نمـازعشـق را برپا کند
مقصد من مکه بود قسمت من فکه شد من بخدا دیدمش کربُ بلا فکه را سربه جدا دیدمش من رفقا فکه را فکه بمن وعده داد حج هزار مکه را 👆✍سید اخلاص موسوی عکس ارسالی 15 بهمن ماه سال1401 از مشهد شهدا فکه توسط خادم الشهدا برادر ابرهیم زاده 🦋 https://eitaa.com/joinchat/2581528958C63d5a1ec90
وطن هتل نیست! که با کم شدن خدماتش آن را عوض کرد! جمله ای که خیلی از مدافعان حرم در سوریه آن را مشاهده کرده بودند روزی خواستم با چند نفر از دوستان در کنار این جمله عکس بگیرم یکی از فرماندهان مدافع حرم هم اونجا بود به من گفت برادر ما خیلی سالها پیش در عملا این جمله را معنی کردایم این شد که از عکس گرفتن در کنار این جمله منصرف شدم اما از پارسال تا کنون به این جمله خیلی فکر میکنم چگونه است یک عده وطن فروش عربده کشیدن و کاستی های وطن را بهانه ای برای اغتشاش قراردادن و امروز بر آن شدم بگویم آری وطن هتل نیست که با کم شدن خدماتش آن را عوض کرد 🍃بقول سردار دلها شهید حاج قاسم ایران حرم است🍃 :راوی سیّد 🦋🦋
خون های که هدیه شد🥀🍁🍂 در رگهای ایران زمین و نسل ها تا قیام قیامت جاری خواهد بود همانند خون شهدای کربلا که که 1400سال است در رگهای عاشقان اهل بیت علیه السلام جاریست و دفاع مقدس نیز خود از مکتب عاشورا تاثیر پذیرفت و این چنین عاشورائیان حماسه آفریدن و همانند شهدای کربلا خون خود را در راه حق و حقیت نثار کردن ""سیّداخلاص موسوی 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃
پایم ماند برای رد شدن از پل صراط🌱💧💦 برای آمدن بشهر یاریم نکرد گفت : من این خاک را به ظواهر زیبا ولی فریبنده دنیا ترجیح میدهم گفتم بمان برای رد شدن از پل صرات ""سیّداخلاص موسوی روز جانباز بر سرافرازان جانباز مبارک
‌ ما این لباس را کردیم به تنمان که پاسدار باشیم. کسی را الکی بهش آخرت نمی‌دهند این دنیا را بدانید اگه آدم کاذبی جایش برود بالا گیر می‌کند. این دنیا هم وصل است به آخرت. نمی‌تواند یکی با ناصداقتی تا آخرش برود، نمی‌شود؛ می‌خورد زمین ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
السلام علیک یا صاحب الزمان منتظر دادگر ای آخرین ستاره بخت بشر، بیا وی دادخواه دادگر منتظر ، بیا ای وارث رسالت خاتم ، ولی عصر ، وی مشعل هدایت ثانی عشر ، بیا ای حامل لوای فرج ، حجت خدا وی ضامن نجات بشر از خطر ، بیا ای راوی روایت تنهایی علی ، وی بی قرار قصه مسمار و در ، بیا ای داغدار داغ جگرسوز کربلا ، وی از جفای حرمله خونین جگر ، بیا ما را احاطه کرده بلا ، دستمان تهی ست . بنما به حال مضطر ما یک نظر ، بیا کارد ستم رسیده دگر تا به استخوان ، ای پادشاه ملک عدالت ، دگر ، بیا ظلمت فکنده سایه به عالم ، سفیر نور ، ای مژده طلیعه صبح ظفر ، بیا تار است روزمان چو شب از هجرت ای عزیز، بنمای شام تیره ما را سحر ، بیا شمع امید منتظران آب می شود ، هجران شکسته اهل ولا را کمر ، بیا سنگ جفا شکسته پر و بال شیعه را مرهم گذار زخم دل ، ا ی تاج سر ، بیا بیش از همیشه تشنه عدل است این جهان ای ذوالفقار عدل الهی به بر ، بیا ای آخرین خلیفه پیغمبر خدا ، وی منجی مسافر ما از سفر ، بیا حاضر ترین رفیق ره غائب از نظر ، ای مظهر اراده حق ، زودتر ، بیا با اقتدار حیدری و فر جعفری ، بر کاخ ظلم و جور بیفکن شرر ، بیا ره سنگلاخی است و پر از پیچ و پرخطر بگذار سر کنیم برایت سپر ، بیا بر بزم وصل منتظران بلا کشت ، ساغر به دست ، باده به بر ، عشوه گر ، بیا جان حمید ، منتظر دل شکسته ات ، ای بوستان عدل علی را ثمر ، بیا
برای حضرت عباس علیه السلام تقدیم به جانبازان سرافراز ایران: به پور فاطمه، تا شد فدا، دو دست بریده شبیه شد به دو دست خدا، دو دست بریده برای یاری عشقش، گشوده دست خودش را از آن زمان شده مشکل گشا، دو دست بریده جدا شد از بدنش دستها که پر بگشاید شبیه جعفر طیار، با دو دست بریده ‌ گذاشت در کف اخلاص خویش، حضرت عباس برای حرمت آل عبا، دو دست بریده فدا شوم به مرامی که تا سحرگه محشر دفاع می کند از " هل أتی "، دو دست بریده بدون واسطه ، تعلیم می دهد به مریدان وفا و معرفت و عشق را، دو دست بریده قرار شد که حمایت کند، امامت دین را سپید کرد رخ عشق را، دودست بریده مدار بینش اهل وفا است، حضرت عباس مقدس نظر أولیا، دو دست بریده ز روبرو ، چه کسی جرأت مبارزه را داشت؟ نتیجه ی ستم اشقیا، دو دست بریده . خلخال
یکی از قسم های قرآن به اسبان مجاهدان هست یکی از صد سوگند خداوند فلسفه و سوگند های قرآن برای متوجه کردن انسان بر فوائد چیزهایی که به آنها سوگند یاد شده است مانند ماه و خوشید ستارگان .شب وروز قسم به نام پاکش قسم جان پیامبر قسم به قرآن قسم به فرشتگان قسم به انسان قسم به زمان (زمان های دنیوی و اخروی ) قسم به مکان (مکان های زمینی ومکان های آسمانی سوگند های قرآن کلید دانش ها برای تحقیق های انسان در مسائل وژرفای مسائل موجودات جهان است تا از این رهگذر درهای علوم و دانش ها را بروی جامعه انسانی بگشایند
🟢جرعه ای از کلام وحی الهی 🔰 سوره مبارکه آل عمران آيه ۸۵ 💐 هر کس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست، و او در آخرت (روز قیامت) از زیانکاران است. بامید حاکمیت فرهنک قرآنی تهیه و تنظیم: ابراهیم آمری
چه مینگری ؟🥀🍁🍂 مرا این خاک بهشت است 🍃🍃🍃 💧سفر کرده ‏ام تا بجویم سرت را و شاید در این خاکها پیکرت را من اینجایم ای آشنای برادر همان جا که دادی به من دفترت را همان جا که با اشک و اندوه خواندی‏ برایم غزل واره‏ ی آخرت را کجایی که چندی است نشنیده‏ ام من‏ دعاهای پر سوز و درد آورت را تو را زنده زنده مگر دفن کردند که بستند دستان و پا و سرت را پس از این من ای کاش هرگز نبینم‏ نگاه به درمانده مادرت را… 🥀🍁🍂💦💧
خون های که هدیه شد🥀🍁🍂 در رگهای ایران زمین و نسل ها تا قیام قیامت جاری خواهد بود همانند خون شهدای کربلا که که 1400سال است در رگهای عاشقان اهل بیت علیه السلام جاریست و دفاع مقدس نیز خود از مکتب عاشورا تاثیر پذیرفت و این چنین عاشورائیان حماسه آفریدن و همانند شهدای کربلا خون خود را در راه حق و حقیت نثار کردن 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃