eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
267 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
612 ویدیو
1 فایل
#نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس و پستها و محتوای ارزشی #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبین و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
‏هميشه خواب روزه دار عبادت نيست، گاهی خيانت است! مثل وقتی كه پای صهيونيست در ميان باشد... وعده دیدار ما : جمعه راهپیمایی باشکوه روز جهانی قدس
💢غورباقه زنده در داخل دیگ روی آتش ❗️ تحلیلی جالب از یک تحلیلگر هندی قریب به مضمون 👇 ♦️مثلِ اسرائیل مثلِ غورباقه ای هست که زنده در دیگی بروی آتش گذاشته باشند کم کم حرات آب بالا میرود... و به نقطه جوش میرسد و آب داخل دیگ میجوشد و غوربانه بدون اینکه متوجه شود پخته میشود و می میرد ♦️خیلی وقت هست ایران با اسرائیل چنین کاری کرده اسرائیل مثل آن غورباغه ایست در داخل که زیر آتش جبهه مقاومت هست و هیزوم آن آتش با ایران است ♨️اسرائیل امروز به نقطه جوش نزدیک شده وخواهد مرد بدون اینکه خودش بفهمد! ️لاسرائیل ان شاءالله 🖌سید اخلاص موسوی
🍃❤🍃 ای ای شهرخدا آزاد می خواهم تو را معراج گاه آزاد می خواهم تو را ای قبله گاه اولین بهر رسول آخرین از سلطه ی صهیونیان آزاد می خواهم تو را 👌 وعده ما امروز در سلام آدینه تون بخیر 🍃❤🍃
حماسه غزّه به نام نامی الله ، خالق یکتا به نام نامی محمود ، سید بطحا به نام فاتح خیبر ، علی. ولیّ خدا به نام کوثر جوشان گلشن طاها حماس اسوه صبر و جهاد خواهد شد و غزّه مایه فخر عباد خواهد شد قسم به نام فلسطین و مسجدالاقصی قسم به مبدا معراج و مقصد اسری قسم به ملک سلیمان و معبد یحیی قسم به نیل و عصا و کرامت موسی حماس اسوه صبر و جهاد خواهد شد و غزّه مایه فخر عباد خواهد شد قسم به نام زبور و صحیفه ایمان قسم به حرمت انجیل و حکمت قرآن قسم به غربت تورات و عترت عمران قسم به وادی فاران و قبّه الرّمّان حماس اسوه صبر و جهاد خواهد شد و غزّه مایه فخر عباد خواهد شد قسم به صور و صیدا و دیر یاسین ها قسم به نام شتیلا و شوکت صبرا قسم به طور تجلّای وادی سَینا قسم به غیرت و ایمان غزّه و قانا حماس اسوه صبر و جهاد خواهد شد و غزّه مایه فخر عباد خواهد شد قسم به نام خمینی و خیل یارانش قسم به بت شکن عصر و اسمعیلانش قسم به خامنه ای و شکوه ایمانش قسم به خطه ایران و شرزه شیرانش حماس اسوه صبر و جهاد خواهد شد و غزه مایه فخر بلاد خواهد شد قسم به عارف عاشق.به مصطفی چمران قسم به غیرت حاج احمد توسلیان قسم به حاج عماد مغنّی رضوان قسم به عزّت قسّام و غرش طوفان حماس اسوه صبر و جهاد خواهد شد و غزّه مایه فخر عباد خواهد شد قسم به نام ابومهدی و سلیمانی قسم به عزم عراقی و رزم ایرانی قسم به حرمت آزادی و مسلمانی قسم به آیه اذن جهاد قرآنی حماس اسوه صبر و جهاد خواهد شد و غزّه مایه فخر عباد خواهد شد قسم به خون ابوحامد ، آن یل افغان قسم به غیرت آزادگان پاکستان قسم به جیش یمانی جبهه ایمان قسم به عزم دلیران خطّه لبنان حماس مظهر صبر و جهاد خواهد شد و غزّه مایه فخر عباد خواهد شد به سوز آه یتیمان به نیمه شب سوگند به اشک طفلک عطشان جان به لب سوگند به داغ سینه مظلوم مضطرب سوگند به قلب زار"حمید" از تب تعب سوگند حماس اسوه صبر و جهاد خواهد شد و غزّه مایه فخر عباد خواهد شد.
اورک سوزی اوُتلانوبدور گئل آقا قانلی اورگلر سن سیز اوُلوب ایمان باغینون گوللری پرپر سن سیز باتوب عشق ائولدوزی. ایثار آیی . اخلاص گونی اوُلوب انصاف ائویده اوچماغا مضطر سن سیز کیشیلیک چشمه سی یئنّن قورویوب.دوزلوگ اُولوب سیخیلیب سینه لره سوزلی سوُزلر سن سیز قورویوبدور داهی مهریله محبّت بولاغی صدق گولزاری قوری کوئشنه بنزر سن سیز قوری یارپاق کیمی یئل لاخلادور ایمان آغاجین سوسوزوننان سارالیب قرمزی گوللر سن سیز قارقالار قوئدولا بولبوللری گولشندن آقا شیرلره شب پره لر آچدیلا شهپر سن سیز یاتیب آزاده لیگون بایداقی. غیرت عَلَمی قان اوُلوب باغری لاری قوُچّاق ایگیدلر سن سیز دای سُنوب بوردا کرامتله شرافت اُجاقی آغ ،ساری ،قرمز ، اوُلوبدور قارا تئللر سن سیز ایکی قوُللاری دوشوب بوردا کرم صاحیبینون آسلانوب بوُینولاریندان بوکوگ اَللر سن سیز ریا اهلی چاپور آت یوُخدی قاباغیندا دوران نئجه دوزلوگ ئوزونه چکدیله خنجر سن سیز سوُیولوبدور دَری سی دوز اوُتوروب،دوز دورانون اوزوب عدلین بوُغازین کینه لی نئشتر سن سیز دوُلیدی گولشنی عشق ائولکه سینون قارقورونان قُوخمالی سوُزلر اوُلوب دیللره ازبر سن سیز بازار ایچره ساتیلور بولبول آدیلان سئرچه منکری گوُرنئجه معروف بَزئللر سن سیز حایاسیز لوت دوُلانان مطربه استاد دئیلور دوز گئلیب ، دوز گئدنی گوُرنه ازئللر سن سیز باش یالین، دوُشلر آچیق لوت دوُلانورلار قیزلار عفّت اهلین ایشقیرور بوُینی یُوغون وارلی بوگون چوخ یئمه دَن یوسقول اوغلانلار آجیندان مَلَشورلر سن سیز حاجینون سعیی اوُلوب سوُقتینه فخر اِئلمَک نَه یَه دیلخوشدی بوجور سعی ائلیینلر سن سیز ییرمی یوُل حاجی مشرّف اوُلوب الله ائوینه گوُره سَن بیر قارا داشدان نه گوُرَرلر سن سیز گلوب احسان وئرور حاجی. ییغیب ائوز ائللرینی اوُنا نه قوُنشی آجیندان اَلی تیترَر سن سیز کعبه داشدان بی نشاندور حاجیلار آزمیالار داش اوُلوبدور ائله بیل حاجیا دیلبر سن سیز بیر سئنیق دیلله "حمید" آخداریر اوُز دیلبرینی باشینون تاجیدا سن سن .نَدی دیلبر سن سیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سید حسن نصرالله: اینکه می‌گویند هرچه در منطقه اتفاق می‌افتد سناریوی آمریکایی-ایرانی است، حرف سخیفی است 🔹حتی می‌گویند شکستِ سال ۲۰۰۰ اسرائیل، توافق ایرانی-آمریکایی-اسرائیلی بود! این‌ها دیوانگانِ عقب‌مانده هستند که چنین حرف‌های پوچ و بی‌منطقی می‌زنند. 🔹برخی نمی‌خواهند بپذیرند که اسرائیل در منطقه شکست خورده است. ایران بهترین فرماندهانش را به‌عنوان شهید تقدیم کرده. تهران موضع قاطع و تعیین‌کننده دارد که متکی به خون شهدایش است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢هرچه دلتان میخواهد بنویسید👇 سید حسن نصرالله: در رسانه‌های عربی مدام می‌گویند حزب‌الله و مقاومت گروهِ ایران است؛ هرچه دلتان می‌خواهد بنویسید. 🔹باید بدانید که ارتباط با ایران عنوان فخر و شرف در این زمان است 🔹کسانی که باید خجالت بکشند که رابطۀ دوستی با اسرائیل دارند. آمریکا عامل اصلی کشتار فلسطینی‌هاست. شما از رابطه با قاتلان و چپاولگران خجالت بکشید. این رابطه ننگ است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢ارتباط با ایران باعث عزت است 🔹 سید حسن نصرالله: ارتباط با ایرانی که مظلومان و مستضعفان را یاری می‌کند و آن‌ها را قدرتمند می‌کند باعث شرافت است 🔹کمترین اصولِ اخلاقی در برخورد با چنین کشوری تشکر و وفاداری به آن است. ارتباط با ایران باعث عزت است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اسرائیل قادربه برگرداندن اوضاع به قبل از 7. اکتبر نیست ♦️آتش بس در غره پایان کار برای اسرائیل نیست بلکه تازه شروع مصیبت برای اوست ♦️آمریکا بعنوان امپراطور دریاها نمیتواند امروز عبور کشتی ها را در دریای سرخ تضمین کند ♦️اینکه بگویم اسرائیل با چند ترور موازنه ایجاد کرده یا دست آورد داشته یک اشتباه هست 🔹دست آورد یعنی حذف ونابودی حماس برگرداندن آواره گان اسرائیل به شهرک ها در مرز با لبنان و غزه که بعد از 6 ماه به هیچکدام از این اهداف دست نیافته ♦️حتی آمریکا هم توان باز گرداندن اسرائیل به قبل از 7 اکتبر را ندار این یعنی توان استراتژیک در منطقه 🔴اظهارات قیس قریشی در استودیوی بی‌بی‌سی، مجری این شبکه را ♦️قیس قریشی، تحلیلگر سیاسی ساکن لندن: حمله به کنسولگری ایران دستاوردی برای اسرائیل نخواهد داشت؛ اسرائیل پیروز این نبرد نخواهد بود و با این اقدامات نمی‌تواند توازن و معادلات منطقه‌ را به قبل از ۷ اکتبر بازگرداند! ♦️تمام ترورهای اسرائیل باعث نشده هیچ خللی در اقدامات و توانایی‌های هسته‌ای و نظامی ایران وارد سازد؛ صبر استراتژیک ایران باعث شده که اکنون اسرائیل از چهار جبهه محاصره است و کاری هم نمی‌تواند بکند! 🔴ایران کاری کرده که آمریکا به عنوان امپراطوری دریاها امروز نمی‌تواند حتی امنیت کشتی‌های خود را ضمانت کند!
💢 تحلیل سید حسن نصرالله از نوع پاسخ ایران به اسرائیل: ♦️ سید حسن نصرالله : ایرانی ها هیجان زده عمل نمی کنند ، بررسی می کنند ، فکر می کنند موضوع کنسولگری ایران یک پیج و گلوگاهی در اتفاقات منطقه پس از 7 اکتبر است وقتی موضع‌گیری امام خامنه ای را می‌شنویم مطمئن هستیم که پاسخ ایران اتفاق می افتد و هیچ شکی در آن نیست ♦️سید حسن نصرالله : این پاسخی هست که رخ می‌دهد و هیچ شکی در آن نیست مهم نیست برخی ها در شبکه های اجتماعی چه می گویند. ♦️ اسرائیل میداند این پاسخ رخ می‌دهد، برای همین شروع کرده است به تدارکات برای این موضوع. اقداماتی که در مرکز اسرائیل مثل باز کردن پناهگاه ها و جمع آوری آب و غذا انجام شده نشان دهنده آگاهی است. ♦️ فراخوان سربازان و آمادگی پدافندی شأن و همه اینها نشانه است ♦️اکنون حرف در مورد صبر ایران است که تا کی صبر می کند این بخشی از معرکه است خودش یک جنگ روانی ست. پ ن ♦️یعنی صراحتا سید حسن امشب خواب اسرائیل را برای مدت نامعلومی پریشان تر از قبل کرد
🟢 احترام و رفتار محبت آمیز قلبی و عملی زیبا و ماندنی حضرت امام خمینی ره معمار کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در جریان افطاری امام خمینی ره با مسئولینِ وقت برای منتظر ماندن حضرت آقا دنیایی از حرف و درس است . ♦️امام ره در آن شب بخاطر میهمانان خود تسبیحات حضرت زهرا و نافله‌ی مستحبی را نمی خوانند . ♦️اما تا زمان حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای شروع افطار به احترام مقام معظم رهبری بر زمین ننشست و چند دقیقه ایستاده منتظر ماندند . این رفتار درس عبرتی هست برای برخی ها که بیشتر بدانند تا شاید بیدار شوند . 🔻ناگفته نماند : در طول سنوات عمر مبارک امام ره چنین صحنه ای ،روشن که نشان از احترام قلبی و عملی به حضرت آقاست ،تحت هیچ شرایط برای هیچ شخصیت حقیقی و یا حقوقی از معظم له دیده نشده و ثبت هم نشده است . ‌ باز نشر از
💢 گفتارهایی زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم در خصوص قدس شریف و مردم مظلوم و مقاوم فلسطین 🎙 : آیا فلسطنییان یک‌بار دیگر به سرزمین خویش باز خواهند گشت..!؟ آتش این امید نه تنها در دل‌ها فرو ننشسته است ،‌ بلکه هر چه می گذرد شدت و حرارت بیشتری می یابد . اسرائیل خلاف آنچه از آغاز انتظار می برده است ، بعد از گذشت نیم قرن از اشغال فلسطین هنوز هم به ثبات سیاسی همچون آرزویی دست نیافتی چشم دوخته است . هر چه می گذرد آتش انقلاب فروزان‌تر می شود چرا که فلسطینیان اکنون دیگر دریافته اند که مسأله آنها هرگز بر آب و خاک توقف نمی‌یابد ، اگر چه نتیجه ظلمی که بر آنها رفته آوارگی و دور افتادن از وطن است . انتخاب «سرزمین فلسطین» برای این مقصد شوم ( تاسیس رژیم جعلی اسرائیل ) از آنجا انجام گرفته که "قلب عالم اسلام " و خاستگاه تاریخی انبیاء است و امروز مردم فلسطین این حقیقت را به روشنی دریافته اند. امروز وعده های قرآن به تحقق نهایی خویش نزدیک شده است و امت اسلام دریافته است که چگونه باید برای آزادی قدس اقدام کند . برادران بشتابید... قدس عزیز در انتظار است...! ✌️نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ...
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت سیزدهم _ سومین پاتک 🖌... دشت صاف مقابل مان که تا اتوبان امتداد داشت، مملو از نیرو و تجهیزات زرهی بود و تانکها و نفربرها در چندین ردیف و پشت سر هم در حال جلو آمدن بودند و در پشت هر کدام هم کلی نیروی پیاده و کماندو در حال حرکت بودند. از سمت راست و منطقه کیسه ای (نعل اسبی) هم تعداد کثیری تانک و نفرات پیاده داشتند با سرعت به سمت سیل بند می آمدند و از سمت چپ و داخل نخلستان هم تعداد بیشماری کماندو عراقی با تاکتیک دشت بانی و قدم به قدم داشتن به انتهای نخلستان و ساحل رودخانه نزدیک می شدند. اوضاع هیچ خوب نبود و لحظه به لحظه هم بدتر و بدتر می شد. هنوز خبری از گردان های پشتیبان و نیروهای تازه نفس و آتش پشتیبانی نبود و مدام هم از تعداد یاران و همسنگران کاسته می شد. نقطه به نقطه سیل بند و ساحل رودخانه دجله با صدها گلوله توپ و خمپاره و کاتیوشا و موشک و راکت شخم زده می شد و همه جا را دود و آتش و انفجار فرا گرفته بود. ترکش های ریز و درشت همچون نقل و نبات به سرمان می ریخت و رگبار مسلسل تانکها بصورت متناوب به تاج و دیواره بیرونی سیل بند می خوردند و با صدای رعب آور و شلاق گونه ای از بالای سرمان رد می شدند.  سردار حاج میرزاعلی رستم خانی فرمانده دلاور تیپ اول لشگر عاشورا با تنی چند از یاران و‌ هم‌رزمان به استقبال تانکها و نيروهای دشمن در سمت چپ و منطقه کیسه ای رفتند که این آخرین باری هم شد که برادر رستم خانی را دیدم. سردار باکری و یارانش هم در سمت راست و انتهای سیل بند با کماندوهای گارد در داخل نخلستان درگیر شده و ما هم حدود ۱۴ نفری پشت سیل بند با قشون اصلی تانک ها و نفرات پیاده دشمن مشغول پیکار شدیم. خلاصه درگيريها آغاز و لحظه به لحظه هم شديد و شديدتر شد تا اینکه حملات و فشار عراقی ها بقدری شدت و قدرت گرفت که کماندوهای عراقی موفق به تصرف کامل نخلستان و پیشروی به سمت سیل بند شدند. در کنار نخلستان و نقطه پایانی سیل بند درگيری ها به نبرد تن به تن کشیده و چند نفری از کماندوهای عراقی موفق به نفوذ به پشت دیواره بیرونی سیل بند شدند. ورود کماندوها به داخل سیل بند مساوی با سقوط تمام خط و قتل و عام حتمی همه رزمندگان بود و برای همین هم نبردی بسیار نزدیک و سانتی متری در انتهای سیل بند میان رزمندگان و کماندوهای عراقی آغاز و برادر باکری در یک عمل بسیار شجاعانه و شگفت انگیز ، تک و تنها به سمت کماندوهای عراقی یورش برده و با پرتاب پی در پی نارنجک آنان را مجبور به فرار از پشت دیواره سیل بند کردند. حرکت بی باکانه و عمل استشهادی فرمانده دلیر و غیرتمند لشگر و فرار بزدلانه کماندوهای ورزیده و آموزش دیده گارد ریاست جمهوری عراق ، توان و جان تازه ای به کالبد خسته و از رمق افتاده رزمندگان بخشیده و همگی بی پروا و با شور و هیجانی توصیف ناپذیر به قشون کماندوها در کنار نخلستان حمله و رگبار زنان و الله اکبر گویان آنان را تا میانه های نخلستان به عقب راندند. فرمانده لشگری در کنار رزمندگان خود ، در خط اول نبرد ، همچون رزمنده ای ساده ، مخلصانه و بی ادعا در حال پیکار و مقاومت بود. به راستی در کدامین روش و تاکتیک های نظامی ارتش های دنیا ، می توان این همه از خود گذشتگی و فداکاری و شهامت و شجاعت را از فرماندهان رده بالای نظامی به تماشا نشست ؟ فرمانده لشگری در میدان نبرد !؟ در خط مقدم درگیری !؟ آن هم درست در میانه جنگ تن به تن ! فقط می توان گفت که او سربدار شیدایی بود که در مکتبی آیین پاکبازی و شجاعت و مردانگی را آموخته بود که معلم و پیشوایش مولا علی(ع) و سالار شهیدان امام حسین (ع) بودند که شهادت و مرگ سرخ را بهتر از هر زندگی ننگین و ذلت باری می‌دانستند. با ناکامی و شکست حمله کماندوهای عراقی و فرار مذبوحانه آنان از داخل نخلستان ، فوری سر و کله چند هلیکوپتر عراقی در بالای سرمان پیدا شده و بدلیل عدم وجود پدافند هوایی ، راحت و آسوده به سیل بند نزدیک و با مسلسل و توپ و راکت شروع به زدن سنگرها کردند. دقایق بسیار هولناک و دلهره آوری بود و هرچه هم زمان می‌گذشت، بر حجم آتش‌باری و فشار و حملات نیروهای عراقی افزوده می شد و در مقابل اما مدام از نفرات ما کاسته و مهمات مان هم لحظه به لحظه کمتر و کمتر می‌شد...‌ 🖌 خاطره از بسیجی جانباز
💢امام امت و گراهای گرانبها ♦️ابعاد پنهان در یا همان رسانه های رایانه ای نگارنده معتقد است علاوه بر سه بُعد شناخته شده در فضای مجازی که. محاسن وجزابیت هایِ هم دارد ♦️در سایه همان جذابیت ها ♦️ بُعد پنهانی نیز در آن توسط اتاق فکر استکبار جهانی برای تسخیر ذهن ها طراحی و در حال اجراست ♦️هم برای بمباران افکار عمومی تمام جوامع بشری وهم ملت ها و کشور های اسلامی و خاصه هدف که یکی از آن کشورها 👇 کشور عزیزمان ایران هست 🔹 مقام معظم رهبری بعنوان تمام عیار، سالها پیش از آن بعنوان فتنه و جنگ ترکیبی نام بردند! ♦️و همین چند روز پیش حضرت آقا فرمودند تاثیر وقدرت رسانه بیشتر از موشک وپهپاد است گرچه فرمایش حضرت آقا نافی داشتن قدرت بازدارندگی و موشکی و پهپادی کشور نبود👇 ♦️اما در همان روزها بعضی نا آگاهانه وبعضی از روی لجاجت وعناد با تفسیر مریض غربگرایانه خواستند مجدد گفتگو با دشمن را بنوعی از بیانات روشنگرانه حضرت آقا بخورد افکار جامعه دهند وهمان👇 ♦️ تسلیم و زبونی در مقابل دشمن (امروز دنیا دنیای موشک نیست !!! در صورتی که خواسته و ناخواسته از تبین و شناخت جنگ رسانه ای طراحی شده توسط دشمن طفره رفتندو تفسیر سطحی و عوامفریبانه ارائه دادند این در حالیست ♦️که امام جامعه ورهبر حکیم واندیشمند و آشنا به تمام تکنیک ها و تاتیک های سخت و نرم دشمن بارهاو بارها شخصا در همه این سالها جهاد تبین را به عهده گرفتند ♦️ویکی از سلاح های مقابله با جنگ ترکیبی را معرفی فرمودند که این سلاح قطع به یقین کار آمد ترین سلاح در مقابل جنگ ترکیبی ست 🔹بر همه فعالین در رسانه هاو دلسوزان بشریت لازم است در مورد به کلمه فرمایشات ♦️که عرض شدحضرت آقا نتنهی امام و رهبر ایران ومسلمانان. بلکه یکی از شخصیت های شاخص و منحصربفرد ودلسوز تمام بشریت در مقابل فرعونهای دنیای استکبار هستند 👇 ابعاد گسترده ای دارداز جمله اقتصادی .فرهنگی اجتماعی و تغییر عقیده و افکار ونابودی جوامع بشریست ادامه دارد ..... 🖌سید اخلاص موسوی
🔸 بیست فروردین، سالروز شهادت سیدمرتضی آوینی. شهید آوینی : هر که می‌خواهد ما را بشناسد ، داستانِ را بخواند...
✨✨ سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی: مومن اگر وابستگی داشته باشد نمی تواند قیام کند عصر ما، عصر قیام است اللهم صل علی محمد وآل محمد
سلام علیکم جمیعاً 🌺🍀🌺با تبریک عید سعید فطر وقبولی طات و عبادات تان از خداوند آرزوی عمر با عزت .سعادت و سلامتی و عاقبت بخیری برای همه بزرگواران رستگار باشید ان شاءالله عیدتان مبارک🌺🍀🌺
جاماندگان از قافله عشق 🦋
💢 #نبرد_پایانی ✍ خاطراتی از آخرین روز #عملیات_بدر و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا #شهید_مه
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 🔹 قسمت چهاردهم _ سومین پاتک 🖌... فرمانده دلاور لشگر آقا مهدی باکری ، در داخل چاله ای کوچک در انتهای سیل بند ، یک قبضه خمپاره شصت مستقر و با دیده بانی یکی از همراهان خود مشغول زدن ستون تانکها و نيروهای پیاده در مقابل سیل بند و کماندوهای گارد در داخل نخلستان بود و در آن گرمای سوزان و طاقت فرسا و در زیر آتش بی امان دشمن و بارانی از تیر و ترکش لحظه ای آرام و قرار نمی گرفت و یکسره و بی وقفه در حال تلاش و فعالیت و نبرد با قشون دشمن بود. پیشروی عراقیها از سمت راست و قسمت کیسه ای توسط سردار رستم خانی و یاران پاکبازش ناکام مانده و تانکها و نیروهای پیاده عراقی با انهدام چند دستگاه تانک مجبور به عقب نشینی شده و دیگر موفق به تصرف ساحل رودخانه و قسمت کیسه ای و محاصره سیل بند نشده بودند. اما قشون اصلی دشمن در سمت مقابل به هیچ عنوان دست بردار نبود و یکسره تانکها و نیروهای عراقی در حال حمله و پیشروی به سمت سیل بند بودند. در طرف راست و سمت نخلستان هم کماندوهای گارد در حال تلاش برای تصرف دوباره نخلستان و دست یابی به ساحل رودخانه بودند. وضعیت خط اصلأ خوب نبود و دیگر کمتر سنگری پشت سیل بند به چشم می خورد که داخلش شهیدی غرقه در خون و پاره پاره نباشد. زخمی های بدحال و ناتوان به کنار قایق منتقل و آنانی هم که توانی داشتند و می توانستند راه بروند. خودشان به تنهائی عازم عقبه می شدند. کم کم مهمات سنگرها داشت به اتمام می رسید و هنوز هم خبری از گردان های پشتیبان و مهمات نبود . گلوله های خمپاره شصت آقا مهدی به اتمام رسیده و به پشت سیل بند آمده و در کنار سایر رزمندگان مشغول زدن آر پی جی شدند. رفتار و حالات برادر باکری کاملاً تغییر کرده و انگاری دیگر در این دنیا نبودند و مست و شیدا در عالمی دیگر سیر می کردند. مدام زیر لب ذکر می گفتند و برای روحیه دادن و تشویق رزمندگان بلند بلند الله اکبر و یا حسین(ع) فریاد می زدند. دیگر خیلی با یاران حرف نمی زدند و به تماس های متوالی بیسیم ها هم اصلأ جواب نمی دادند و مدام هم به بیسیم چی ها می گفتند که بگوید : مهمات و نیرو بفرستند. راستش نمی دانم در چه حال و هوا و چه عالمی بود ! اما هر کجا که بود‌ ، آنچنان مشغول عشق و عشقبازی بود که دیگر هیچ توجه ای به انفجارات متعدد و باران گلوله ها و ترکش ها نمی کرد و بی پروا و دلیرانه به بالا و پایین سیل بند می دوید و ضمن تشویق رزمندگان ، عرق ریزان و نفس زنان به سمت قشون دشمن گلوله و موشک شلیک می کرد . حالات روحانی و اعمال متهورانه آقا مهدی در آن لحظات آتش و خون خبر از دل بریدن از دنیا و پیوستن به یار می داد. او همچون پروانه‌ای عاشق از برای سوختن ، جسم و جانش را در طبق اخلاص نهاده و با تمام وجود در پی گمشده خود يعقوب وار به دور شعله های سوزان شمع شهادت می گشت و از برای وصال و دیدار معشوق ازلی ثانيه شماری می کرد . روحیات عرفانی برادر باکری و اعمال شجاعانه و بی باکانه ایشان در آن لحظات سخت و نفس گیر واقعاً دیدنی و تماشایی بود و رزمندگان خسته و بی رمق هم با مشاهده آن همه شهامت و شیدایی و ایثار ، آنچنانی سر شوق و هیجان می آمدند که با اقتدا به فرمانده دلاور لشگر یکی پس دیگری در داخل سنگر بپاخاسته و بدون ترس و هراس از تیر و ترکش ها و سیل انفجارات ، با روحیه بسیار بالا و ایمانی استوار و عزمی راسخ به نبرد با قشون دشمن ادامه می دادند . خلاصه امیدوار به رسیدن مهمات و گردان های پشتیبان و دلگرم و خشنود از برای توفیق جنگیدند در کنار فرمانده محبوب و دلاور لشگر ، سرسختانه به پیکار و مقاومت ادامه دادیم تا اینکه در گرماگرم نبرد ، ناگهان متوجه حضور تعداد زیادی کماندو در کنار نخلستان و ساحل رودخانه شدیم. کماندوهای ورزیده و آموزش دیده گارد‌ از شلوغی میدان نبرد و مشغولیت رزمندگان در پشت سیل بند استفاده و خیلی ساکت و بی سر و صدا جلو کشیده و با تصرف دوباره نخلستان تا ساحل رودخانه پیش آمده بودند. وضعیت بسیار وخیم و خطرناکی بود. کماندوهای عراقی داشتند گام به گام به سیل بند نزدیک می شدند و بدبختانه فاصله آنچنانی هم با دیواره بیرونی آن نداشتند. با غافلگیری و شکست خط فقط چند قدمی فاصله داشتیم و با نگرانی شاهد و ناظر نفوذ کماندوها به داخل سیل بند بودیم که یکدفعه سردار باکری به همراه تنی چند از یاران و رزمندگان به سمت انتهای سیل بند حمله ور شدند و هنوز چند متری به دیواره سیل بند مانده بودند که یکدفعه سر و کله چند کماندو بر روی تاج سیل بند پیدا و نبردی بسیار نزدیک و تن به تن در انتهای سیل بند آغاز گردید... ادامه_دارد 🖌 خاطره از بسیجی جانباز
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 🔹 قسمت پانزدهم _ مجروحیت فرمانده لشگر 🖌... کماندوهای بالا آمده از دیواره سیل بند با دیدن رگبار گلوله های سردار باکری و یاران دلاورش و شنیدن فریادهای بلند و دشمن شکن الله اکبر آنان ، برای لحظه ای هم جرات و تاب مقاومت نیاورده و سراسیمه از تاج سیل بند پایین پریده و افتان و خیزان شروع به فرار کردند. آقا مهدی و همراهانش هم پشت سیل بند موضع گرفته و مشغول تیراندازی و نبرد با کماندوهای پنهان شده در گوشه و کنار نخلستان و ساحل رودخانه شدند. حرکت شجاعانه و نبرد بی باکانه آقا مهدی و همراهان دلاورشأن و فرار بزدلانه کماندوهای عراقی بقدری زیبا و روحیه بخش بود که رزمندگان را به شدت سر شوق و شور آورده و همگی دلاورانه برخاسته و بی پروا از باران تیر و ترکش ها ، با قامتی استوار و الله اکبر گویان شروع به شلیک موشک و تیراندازی به سمت تانکها و نیروهای عراقی در سمت مقابل سیل بند کردیم. در سمت بالا و حوالی ورودی سیل بند مشغول شلیک آخرین موشک های آر پی جی بودم که یکدفعه دیدم قشون تانکها و نیروهای عراقی دوباره از سمت چپ منطقه دارند به سمت سیل بند می آیند. نمی دانم چه بلایی بر سر فرمانده دلاور تیپ اول لشگر برادر میرزاعلی رستم خانی و یاران پاکبازش آمده بود ! اما هر اتفاقی برایشان افتاده بود ، اینک قشون دشمن از خط دفاعی آنان گذشته و با سرعت در حال پیشروی به سمت سیل بند بود. در صورت دستیابی نیروهای عراقی به ساحل رودخانه و نخلستان قسمت کیسه ای ، تنها مسیر رفت و آمد به پل شناور هم قطع می شد و دیگر راهی برای فرار و عقب نشینی جز آب خروشان دجله برایمان باقی نمی ماند.  وضعیت بسیار حساس و خطرناکی بود و باید هر چه سریعتر از پیشروی قشون دشمن جلوگیری و مانع تصرف ساحل رودخانه در سمت چپ منطقه می شدیم. اما افسوس که نه دیگر نیروی برای اینکار باقی مانده بود و نه مهماتی برای پیکار ، در مجموع با برادر باکری و یارانش فقط ۱۴ یا ۱۵ نفری سالم و سرپا پشت سیل بند باقی مانده بودیم که اکثریت هم مهمات مان ته کشیده و دیگر چیزی برای ادامه نبرد نداشتیم. خلاصه با توجه به اوضاع و احوال موجود و شرایط حاکم بر میدان نبرد ، سقوط خط و اشغال سیل بند امری بسیار حتمی و قطعی می نمود و برای همین هم نم نم سایه شوم وحشت بر وجودم  مستولی شده و دچار چنان اضطراب و دلهره ای شدم که ذهنم دیگر فقط درگیر اتفاقات آینده و مرور حوادث تلخ و ناگوار بعد از شکست شد. غرق افکار پریشان و مضطرب بودم و عرض رودخانه را برای فرار احتمالی بررسی می کردم که به ناگهان فریاد های بلند یا حسین (ع) و یا ابوالفضل (س) در پشت سیل بند طنین انداز شده و خبر تأسف بار مجروحیت آقا مهدی باکری همچون پتکی سنگین بر روح و جان خسته و از نفس افتاده رزمندگان فرود آمد. اشک ریزان و سراسیمه خود را به انتهای سیل بند رسانیده و‌ دیدم که جسم نحیف و نیمه جان فرمانده محبوب لشگر در دست یاران گریان و حسین گویانش در حال انتقال به سمت قایق است. تیر مستقیم عراقیها درست به پیشانی بلندش اصابت و باعث آسیب‌ جدی به سر و جمجمه اش شده بود. شدت جراحت بحدی بود که کاملاً از هوش رفته و سر و صورت زیبا و خاک گرفته اش غرق در سرخی خون بود. در میان دیدگان اشکبار یاران و بهت عظیم رزمندگان ، پیکر زخم خورده برادر باکری و بقیه مجروحان به داخل قایق منتقل و سکاندار شتابان و با سرعت تمام به سمت ورودی جزیره مجنون حرکت کرد. مجروحیت سردار باکری فرمانده مخلص و دلاور لشگر همچون بمبی قوی پشت سیل بند را به هم ریخته و اراده و روحیه رزمندگان را طوری در هم شکسته و نابود کرد که دیگر دل و دماغ جنگیدن برای کسی باقی نماند و همه سردرگم و بلاتکلیف منتظر شنیدن دستورات بعدی فرماندهان شدیم. وضعیتی بسیار بد و خوف ناک و دلهره آوری بود. نیروهای پیاده و کماندوهای عراقی از هر سمت و سوی به طرف سیل بند می آمدند و بقدری هم تانک و نفربر در حال نزدیک شدن به سیل بند بودند که واقعاً به شمارش نمی آمدند . هنوز هم خبری از یگانهای پشتیبان و مهمات و نیروهای تازه نفس نبود و فاصله آنچنانی هم با سقوط خط و ورود نیروهای دشمن به سیل بند نداشتیم. باید سریعاً چاره ای اندیشیده و از آن اوضاع وخیم و وحشتناک خود را نجات می دادیم... ادامه_دارد 🖌 خاطره از بسیجی جانباز
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 🔹 قسمت شانزدهم ( پایانی ) _ شهادت فرمانده لشگر ، عقب نشینی 🖌... فرماندهان و همراهان سردار باکری هم عیناً وضعیت اسف‌بار و نابرابر میدان نبرد را می دیدند و وخیمت اوضاع سیل بند را خوب درک می کردند و برای همین هم مدام با بیسیم ها صحبت و از فرماندهان قرارگاه کسب تکلیف می نمودند. با ترس و نگرانی و کلی استرس مشغول تماشای مکالمات فرماندهان بودم که یکدفعه یکی از یاران آقا مهدی شروع به یا حسین (ع) گفتن کرد و دو دستی برسر کوبیده و خیلی مضطرب و گریه کنان ، فریاد زد که قایق آقا مهدی را زدند. طبق گفته ها کمی جلوتر ، حوالی پل الصخره ، قایق را زده بودند و نیمی از آن کاملاً متلاشی و نیمی دیگر هم آتش گرفته و سوخته بود. شهادت ناباورانه و مظلومانه برادر باکری و همراهان پاکبازش ، تمام خط را به ماتم سرایی پر غصه و سوزناک مبدل کرده و صدای گریه و زاری و آه و واویلای رزمندگان و یاران و همراهان آقا مهدی از گوشه گوشه سیل بند به آسمان بلند شد. آنقدر هم طول نکشید که فرمان عقب نشینی از سوی قرارگاه فرماندهی صادر و توسط یکی از فرماندهان لشگر ابلاغ و بنا به دستور برای حساس نشدن عراقی ها رزمندگان چندنفر چندنفر با فاصله زمانی چند دقیقه ایی از داخل سیل بند خارج و شتابان و با احتیاط به سمت قسمت کیسه ای و پل شناور حرکت کردند.  طبق صحبت های فرماندهان میدان ، خط پدافندی صفین ۳ در جناح چپ منطقه در اولین تک دشمن سقوط و تعداد کثیری تانک و نفربر زرهی وارد منطقه عملیاتی شده و هم اکنون هم مشغول پیشروی و انهدام و پاکسازی مواضع رزمندگان حاضر در منطقه بودند. خط صفین همان خط پرحادثه و خونباری بود که رزمندگان دلاور گردان حضرت حر (ره) استان زنجان چندین شبانه روز متوالی مقابل صدها دستگاه تانک و هزاران نیروی پیاده و کماندوی دشمن با کمترین امکانات و تجهیزات و بدون کوچکترین آتش پشتیبانی هوایی و زمینی ایستاده و دلاورانه حسرت یک قدم عقب نشینی و داغ شکست را بر دل سیاه و زنگار گرفته دشمن بعثی نشانده بودند. آری ! حقیقت آن روزها چیز دیگری بود ! در میدان نبرد حرف اول را کثرت نیرو و امکانات و تجهیزات نظامی نمی زد. این ایمان استوار و اراده راسخ سربازان صادق و پاکباز پیرجماران بود که با عنایات و امدادهای خداوند متعال قوی ترین و مجهزترین یگان های عراقی را به زانو درآورده و در هم می شکست. با اعلام دستور فرماندهان میدانی لشگر ۳۱ عاشورا مبنی بر عقب نشینی ، به همراه برادران دلاور مهدی حیدری و اصغر کاظمی از سیل بند خارج و با شتاب و احتیاط کامل به سوی قسمت کیسه ای راه افتادیم. همه جا مملو از تانک‌ و نفربر و نفرات پياده و کماندوهای عراقی بود و از آسمان هم یکسره آتش و تیر و ترکش بود که به سرمان می بارید. تعداد زیادی تانک و نیروی عراقی از سمت اتوبان به سرعت در حال نزدیک شدن به ساحل رودخانه و منطقه کیسه ای بودند. فاصله آنچنانی مابین مان نبود و مسیرمان هم درست از مقابل دشت صافی می گذشت که کاملاً در دید عراقیها بود و آنان هم با رگبارهای بی وقفه و شلیک پی در پی موشک آر پی جی مانع از حرکت سریع مان می شدند اما با این وجود خیز زنان و با سرعت به سمت پل شناور می دویدم. پایان 🖌 خاطره از بسیجی جانباز