از سرهنگ هانی یحیی قلندر پرسیدم تمامی تیپ های عراقی درگیر در محور طاهری نابود شده اند. کجا می توانیم برویم؟ او عصبانی شد و با غضب گفت: به تو دستور میدهم در آنجا بمانی و
اگر حرکت خلافی از تو دیده شود، اعدام خواهی شد!
مجبور شدم بمانم و منتظر دستور باشم. در این ساعت ها نحوه پیشروی ایرانیان و پاک سازی مواضع توسط آنها را با چشم میدیدم. تیپ ۳۴ نیروهای ویژه به سمت ایرانیان یورش بردند و درگیری شدیدی روی داد. از تمام این تیپ تنها افراد دو گروهان جان سالم به در بردند یا اسیر شدند؛ سایر نیروها همگی کشته شدند و همه خودروهای آنها به آتش کشیده شد. فرمانده تیپ نیز کشته شد و در همان شب، آزادی خرمشهر تکمیل شد و فریاد "الله اکبر" نیروهای ایرانی تمام منطقه را لرزاند. سربازان ما مضطرب و نگران گریه و زاری می کردند و دچار سردرگمی عجیبی شده بودند. گروهانی از گردان، شبانه به نبرد با ایرانیان پرداخت. صبح فردا، اثری از این گروهان نماند. سربازان همراه من به سمت ایرانیان رفتند و اسیر شدند. من تنها ماندم و با یکی از تانکها به عقب برگشتم و با آن تا دریاچه پرورش ماهی آمدم. به قرارگاه لشکر که رسیدم به من توهین شد و مرا ترسو خطاب کردند و من از روی عصبانیت شیشه نوشابه را به شدت به سرم کوبیدم و ناگهان خون فواره زد. در بیمارستان به من خبر دادند که برای تو مدال شجاعت اختصاص
داده شده است!
گزارشهای سری درباره عملیات خرمشهر پس از آزادی خرمشهر توسط سربازان ایرانی، تحلیل های زیادی انجام شد و فرماندهی عراق تلخیها و ذلت های بسیاری را پذیرفت. من در جلسه ای که برای دریافت مدال شجاعت تشکیل شده بود، به حضور رئیس جمهور عراق رسیدم. صحبت های سری صدام حسین، نشان دهنده عمق ذلت عراق بود. در این جلسه صدام گفت: از این به بعد نباید دست به عملیات تهاجمی بزنیم و باید تمرینات خودمان را حول برنامه های دفاعی تنظیم کنیم . البته این کلمات فقط در همان محل عنوان شد و به بیرون درز نکرد؛ ولی رسانه های عراق و کشورهای دیگر کاملاً به این موضوع پی بردند که عراق با از دست دادن خرمشهر، ناامید و ناتوان شده است و این عملیات کمر عراق را شکسته و توان هرگونه تحرک و مانوری را از او گرفته است.
ایرانیان با انجام این عملیات به جهانیان ثابت کردند که قوای اسلام قادر است با قوی ترین نیروها مقابله کند و آنها را به زانو درآورد.
خاطرات سرهنگ عراقی :عبدالعزیزقادر
@jAmAndgA90zA
💢#خوارج در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام فکر میکردند
بیشتر از علی (ع) میدانند
#بعضی_مدعیان انقلابی گری هم
خود را داناتر از رهبری میدانند
بخاطر همین توهم دانایی ست
که تمام حرف وقول وعملشان خلاف
امام جامعه است
#خط_خوارج_امروزهم هست
🖌سیّد اخلاص موسوی
@jAmAndgA90zA
هدایت شده از سیّداخلاص موسوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل دادای که خود هزار ان دلبری کرد ...
باب دلمی بس که تو را خوب کشیدست خدا
تقدیم به محبان شهدا
#شهیدسلیمانی👇
#مصداق_واقعی ی
أشَّداءُ عَلیَ الکُفار رحماءُ بینهم در قول وعمل بود !
دودسته در داخل به این شهید خُرده می گرفتند👇
♦️اصلاح طلبان تندرو که چرا با غرب ستیز می کند!!
🔹بخشی از اصولگریان تند رو که چرا با
اصلاح طلبان مهربان است !!
✅تفسیر آیه 29 سوره فتح
شاخصه ی یک مومن صادق و پیرو قرآن و محبان محمدرسول الله (ص)را
آشکار بیان فرموده
اینچنین شد که مرام حاج قاسم
#مکتب_سلیمانی نام گرفت
#اشداء علی الکفار رحماءُ بینهم
فهمش سخت نیست
معرفت می خواهد و صداقت !
#فتاملواجیدا
🖌سیّد اخلاص موسوی
@jAmAndgA90zA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 حجت الاسلام سید علی خمینی به موضوع مهمی اشاره کرد :
🔹در زمان ده ساله امام راحل، افراد سخنور و اندیشمند و با ریشه، که بین مردم محبوبیت داشتند، در واقع سخنان امام جامعه را به خوبی تبیین می کردند و امام کمتر مورد سیبل دشمنان بود.
🔹ولی در زمان جانشینش امام خامنه ای، حتی خواص جامعه که زمانی در خط مقدم نظام و مسئول بودند، خلاف مسیر رهبری گام بر داشتند و امام جامعه یک تنه، بار فرهنگی تبیین در امور مختلف را بعهده دارد
🔹(خدا را شکر متدینین، که غالبا مسئولیت رده بالایی هم در نظام ندارند، پشت آقا بوده و هستند).
🔹لاجرم این امام جامعه است، که مورد سیبل بیشتر دشمنان قرارگرفته .
@jAmAndgA90zA
وقتی گندههای داعش از سربازهای ایرانی میترسند
🔹برادر شهید بیضایی تعریف میکرد که در یکی از محلات سوریه که اهالیاش آن را ترک کرده بودند، متوجه پیرمردی شدیم که سرگردان به این طرف و آن طرف میدوید. رفتیم جلو و پرسیدیم: چه شده؟ گفت که پسرش مجروح است و در خانه افتاده، ولی کسی نیست که کمک کند.
🔹با تعدادی از بچهها رفتیم داخل و دیدیم پسرش یکی از همین تکفیریهاست. هیکل درشت، ریش بلند و لباس چریکی به تن داشت. یکگوشه افتاده بود و خون زیادی از پایش رفته بود. تا متوجه ما شد، شروع کرد به داد زدن و هر چه از دهانش درآمد نثار ما کرد.
🔹همین طور که داشت فریاد میزد یکی از بچهها رفت نزدیکش و توی گوشش گفت: میدونی ما کی هستیم؟
👌 ما ایرانی هستیم. این را که گفت دیگر صدایی از طرف در نیامد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 دلبر سه رنگ من
تو را به جای تمام
خودباختهها و غربزدهها
دوست دارم
@jAmAndgA90zA
کوچه های خرمشهر
مریم شانکی
🔸 چند نفر از بچه ها به خیابان "حشمت نو" و "شهرام" رفتند و روی پشت بامها موضع گرفتند. یکی از بچه ها فریاد زد:
- کی آرپی جی زنه ؟ ...
چند نفر، هم صدا با هم «من» گفتند. دوباره تکرار کرد:
یه آر پی جی زن خوب به آر پی جی زن...
گفتم:
فرقی نمیکنه همه مثل هم هستیم و هیچی بلد نیستیم! اما چون مسولیت بچه ها را به عهده داشتم خودم داوطلب شدم.
وقتی رسیدم، لوله سلاح دشمن را که از راه پله پشت بامی دیده میشد نشانم دادند. بهترین زاویه برای شلیک پشت بام یکی از خانه ها بود. با لگد در همان خانه را شکستیم و داخل شدیم.
- پدر سوخته ها، بی پدر و مادرها چرا نمیذارین راحت باشیم؟ این همه تیراندازی نکنید.
این صدای پیرزنی تنها بود. خیلی جا خوردم. او به تنهایی در خانه اش مانده بود و از هیچ چیز خبر نداشت. گفتم: خاله مگه تو نمیدونی جنگ شده ؟!
- غلط میکنید که جنگه. برید پی کارو زندگی تون. چرا نمیذارین راحت باشیم؟
آخه همه همسایدها رفتن. شما اینجا چکار میکنی؟ میکشنت، خمپاره می آد.
- غلط میکنن. مگه عراقیها میتونن بیان اینجا؟ برید گم بشید!
- خاله ترو خدا بذار بریم پشت بوم.
برید بیرون پدر سوخته ها، مردم آزارها، چرا اذیت میکنید؟ الهی بگم خدا چکارتون کنه، نمیذارید راحت باشیم. ده روزه همین طور صدای تق تق راه انداختین و الکی تیر میزنید!
پیرزن از جنگ خبر نداشت و تصور میکرد که آن سر و صداها را ما به راه انداخته ایم. ایستاده بود و مرتب ناسزا می گفت. بچه ها دیگر عصبانی شده بودند.
- خاله جنگه مگه نمیفهمی؟!
- چه جنگی؟ شما افتادید دنبال مردم. شما مردم رو می کشید. شما پاسدارها...
پیرزن عجیبی بود. هر چه میگفتیم باور نمی کرد و به گوشش نمیرفت.
گفتم
- خاله باور کن چند تا عراقی توی اون خونه هستن. اون خونه رو به رو توش عراقیه هست!
- کدوم خونه ؟
- خونه آقای نوری
- خونه آقای نوری عراقی نمیره شما دروغ میگین جنگه
هر چه خواهش و التماس میکردیم فایده ای نداشت. بچه ها دیگر طاقت شان طاق شده بود و میخواستند به زور وارد خانه بشوند. گفتم: بچه ها اگه این پیرزن راه نده که بریم توی خونهاش، هیچ کدوم حق نداریم بریم. ما اگه یک دقیقه دیگه شهید بشیم، یک نفر رو ناراضی کردیم و شهید شدیم. صبر کنید ببینم چکار میتونیم بکنیم. دوباره رو به پیرزن کردم و با التماس گفتم: خاله نگاه کن ترو خدا فقط بذار من برم روی پشت بوم، همین یه گلوله رو بزنم طرف دشمن و بیام پایین. هیچ صدایی هم نداره. پیرزن پس از کمی مکث، بالاخره قبول کرد.
- من نگاه می کنم ببینم کجا رو میزنی. یه دونه بیشتر نزنیها!
- نه. باور کن نمیزنم.
با عجله به پشت بام رفتم و یکی از بچهها هم که زاویه دید دشمن را پیدا کرده بود به دنبالم آمد و در کنارم نشست. به او گفتم:
- من گلوله رو میزنم، تو فوری رگبار ببند که دشمن نتونه سرش رو بالا بیاره.
آماده شلیک شده بودم که دوباره پیرزن از داخل حیاط داد زد:
- يا الله زود باش بزن و بیا پایین. میخواهم در رو ببندم!
- خاله، این طور که تو داری داد میزنی نمیشه. بذار کارمون رو بکنیم.
- زود باش...
- اقلا از پشت آرپی جی برو کنار نسوزی.
پیرزن به داخل اتاقاش رفت و در را بست. کمی بعد، وقتی گلوله را شلیک کردیم دوباره با داد و فریاد بیرون پرید.
- فلان فلان شده ها آخه چرا نمیذارید یه خورده استراحت کنم؟
- خاله عراقیها توی خونه هستن اگه میخوای بمونی بمون. ولی میگیرنت اسیر میشی. برو مسجد جامع.
- من نمیرم. همین جا میمونم.
خیلی دلم برای پیرزن میسوخت. وقتی درگیری شدید شد او مثل گنجشکی که ترسیده باشد میلرزید بالاخره یکی از بچهها او را به مسجد جامع رساند. آن روز به شدت با دشمن درگیر بودیم. آنها میزدند و ما میزدیم. نزدیک غروب، بچه ها خسته از یک نبرد طولانی و سنگین، مشغول شکستن و خوردن گردو شدند تا کمی از گرسنگی شان بکاهند. دشمن دیوانه وار شهر را زیر آتش گرفته بود. بچه ها می گفتند، برگردیم. اما این کار صلاح نبود. گفتم:
گفتند:
- امشب پست تعیین میکنیم و یک ساعت به یک ساعت نگهبانی میدیم. دیروز هم عقب رفتیم که عراقیها اومدن خونه هارو گرفتن. پس از آن که بچه ها را به ماندن راضی کردم، به مسجد جامع رفتم تا مقداری غذا و آب بیاورم. مدتی بعد با دو کنسرو، کمی نان و پنیر، چند قمقمه آب و مقداری فشنگ و گلوله آرپی جی از مسجد حرکت کردم.
@jAmAndgA90zA
اعتراف 14
سرهنگ عراقی
عبدالعزیز قادر السامرائی
🔸 گزارشهای سری این عملیات و میزان خسارات و تلفات آن را مطالعه کردم و هنگامی که در بیمارستان بستری بودم درد و بیماری ام مضاعف شد؛ تلفات و خسارات وارد شده طبق گزارش
محرمانه ارتش عراق چنین بود:
۱. انهدام ۸۰ درصد از لشکر سوم زرهی؛ متشکل از تیپهای ۱۲، ۶ ۸۱ و ۵۳ زرهی
۲. .....(یک لیست باند بالا)...
همچنین در گزارش فوق اسامی تیپهای به اسارت درآمده از این قرار بود: تیپهای ۱۰۰۹، ۲۰۰، ۲۳۸، ۵۰۱، ۴۱۷ و ۶۰۵ و .....
گزارشهای سری ...
تعداد کشته های عراق طبق این گزارش هفده هزار نفر بود. این گزارش که توسط سرهنگ ستاد اسعد عبدالخالق السامرایی تهیه شده بود، مورد تأیید قرار نگرفت و به مرور، با ترفندهای مختلف آن را حذف کردند و گفته شد که این ارقام دقیق نیست. مسئولیت تهیه گزارش به ماهر عبدالرشید واگذار شد. گزارش وی که مبتنی بر دروغ و قلب حقایق بود، مورد تشویق و تأیید فرماندهی کل قوا قرار گرفت. ماهر عبدالرشید در گزارش خود نوشته بود، نبردهای خرمشه، این واقعیت را به اثبات رسانده است که ارتش عراق بسیار نیرومند و قوی است و توانایی انجام عملیات هجومی و حمله و عملیات عقب نشینی تاکتیکی را در هر زمان و هر موقعیت دارد!
🔸 عملیات در شرق بصره
منطقه جغرافیایی عملیات رمضان مساحتی حدود ۱۶۰۰ کیلومتر مربع را در بر می گرفت که حدود آن از شمال به کوشک البصری و منطقه طلاييه و هور الهویزه و از غرب به اروندرود تا غرب خرمشهر در شلمچه که القرنه نیز در این محدوده قرار دارد می رسید. مساحت تقریبی آن هشتاد کیلومتر مربع بود و از شرق به چهار پل اساسی متصل بود که دوتای آن در «النشوه» و دو تای دیگر آن در «التنومه» واقع است.
در حقیقت نیروهای ما اهتمام خاصی برای دفاع از خرمشهر داشتند و فکر عقب نشینی از خرمشهر هیچ وقت به فکر فرماندهان ما خطور نکرده بود. بر همین اساس منطقه عملیات رمضان، آماده پذیرش عملیات نبود و ما تصور انجام نبرد در این منطقه را نمی کردیم از طرفی اشغال قسمتی از خاک لبنان توسط اسرائیل باعث شد که فرماندهان عراقی نسبت به قطع عملیات از جانب ایران خوش بین شوند در آخرین روزهای نزدیک به اجرای عملیات در شرق بصره، فرماندهان عراقی به خود آمده به فکر تهیه مواضع و موانع قوی و پیشرفته افتادند. اولین اقدام، احداث سیمهای خاردار به طول ۳۰ کیلومتر و عرض ۱ کیلومتر توسط گروهان مهندسی حمورابی بود. این مانع دفاعی با جریان برق فشار قوی میان سیم های خاردار همراه بود.
گروهان مهندسی لشکر دهم کانال عمیقی با شاخه های اصلی و فرعی احداث کردند و آن را پر از آب کرده تا مانع حرکت تانکهای ایرانی شوند.
لودرها و بلدوزرها و بیلهای مکانیکی شبانه روز در فعالیت بودند. سرتیپ ماهر عبدالرشید شخصاً به این فعالیت ها نظارت داشت و دستورهای لازم در مورد باز کردن آب در مناطقی مشخص توسط او صادر و با نظارت مستقیم او اجرا می شد. همه این کوششها به خاطر حراست از بصره بود؛ زیرا شهر بصره، دومین شهر بزرگ عراق و صاحب چاه های نفتی بزرگ و تأسیسات عظیم و مراکز استقرار لشکرها و انبارهای تسلیحات و مهمات جنگی بود. از طرفی نیز پل ارتباطی عراق به خلیج فارس محسوب می شد و ارتباط زمینی عراق با کویت از طریق این شهر ممکن بود.
از کتاب خاطرات اسرای عراقی
@jAmAndgA90zA
نقش مادران در دفاع مقدس
همان نقش زینب گونه کربلاست..!
پن: دشمن در جنگ شناختی دنبال تربیت نسلی از زنان در ایران است که نتوانند شهید باقری ها، خرازیها باکری ها زین الدین ها همت ها و... را پرورش دهند
@jAmAndgA90zA
من یک مسلمان هستم ؛
#اسلام_یک_دین_کامل_است
امّا من نیستم ،
اگر اشتباهی از من سر زد
عیب این را بمن نسبت دهید
نه👇
دینم!
@jAmAndgA90zA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹خضوع و صداقت امام روح الله درسی برای همه ی تاریخ
بینش رهبر کبیر انقلاب در رد چاپلوسی و تملق اطرافیان ، همین بینش بود که اورا محبوب ملت کرد و جوانها برایش جان می دادند،
او فقط برای خدا سخن می گفت برای خدا قدم بر میداشت
#الگوی_تمام_عیار
#مکتب_امام_روح_الله
@jAmAndgA90zA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢قاسم سلیمانی این است.
🖌سیّد
✅فقط همین چند مورد از کلام
حاج قاسم برای مدیریت سیاسی اجتماعی نظامی ودینی را اگر
خوب درک کنیم
وبه آن عمل کنیم برای مدیریت کلان کشور در خیلی از حوضه ها کفایت می کند !
🔹اگر اهل جهاد تبیینی کلمه به کلمه ی این رو با هنرِ خود تو هر قالبی که میتونی تبیین کن و شرح بده تا جامعه، نهادینه شود،
#مکتب_حاج قاسم
#جاماندگان_ازقافله_عشق
@jAmAndgA90zA
💢اعترافات 15
سرهنگ عراقی :عبدالعزیز قادر السامرائی
🔸 قرارگاه مرکزی لشکرهای سوم و پنجم و دهم و یازدهم هم در شهر بود. البته همۀ این لشکرها در عملیات خرمشهر آسیبهای کلی دیده و دوباره سازماندهی خود را با افراد جدید آغاز کرده بودند. عملیات رمضان در تاریخ ۱۳۶۱/۵/۲۲ آغاز شد و تا تاریخ ۱۳۶۱/۶/۶ ادامه پیدا کرد. در آغاز مرحله اول عملیات، نیروهای اسلام هجوم خود را از سه محور اصلی آغاز کردند عملیات در محور شمالی به سمت شرق بصره بود. نیروهای ما متشکل از قوای لشکر دهم و گردانهای توپخانه و تانک توانستند جلوی نفوذ ایرانیان را بگیرند. البته مواضع موجود در منطقه، مانع اصلی هرگونه پیشروی ای بود و اجازه نمیداد که تانکهای ایرانی به جلو حرکت کنند. وضعیت پیچیده منطقه باعث شد که ایرانیان شب را همانجا توقف کنند و به فکر راه چاره باشند. نیروهای ما در آغاز عملیات کار خاصی انجام ندادند. در محور میانی که از شمال پاسگاه زید آغاز شده بود سه تیپ از ایرانیها به سمت قوای ما حمله ور شدند. در این محور نیز عملیات پیشروی رزمندگان ایرانی، به دلیل موانع دفاعی ما متوقف شد و لشکر سوم عراق در دفاع از این محور تا حدودی موفق بود و تا صبح روز بعد نتیجه خاصی عاید ایرانیان نشد.
در محور جنوبی که از جنوب پاسگاه زید آغاز می شد، نیروهای ایرانی، هجوم شدیدی را به سمت مواضع عراقی ها آغاز کردند. لشکر چهارم عراق عهده دار دفاع از این مواضع بود. با یورش برق آسای ایرانی ها خط دفاعی ما در این محور شکسته شد و با استفاده از اصل غافلگیری که شگرد رزمندگان ایرانی بود و با جنگ و گریزهای پیاپی و قیچی کردن نیروهای ما ایرانی ها توانستند ارتباط نیروهای ما را با یکدیگر قطع کنند و در یک نبرد بسیار شدید مقاومت ما را از بین ببرند و با سرعت، تا عمق ۳۰ کیلومتری خاک عراق نفوذ کنند. نیروهای پشتیبانی ما در کنار نهر کتیبان در شرق اروندرود و حوالی دریاچه پرورش ماهی مستقر بودند. این نیروها، جمعی لشکر نهم زرهی بودند که فرمانده ایــن لشکر، اتومبیل بنز آخرین سیستم خود را همان جا رها کرد و گریخت. نیروهای ایرانی با سرعتی وصف ناپذیر، آن مناطق را تحت تصرف خود درآوردند.
پس از عملیات من به شوخی از فرمانده لشکر نهم پرسیدم: چرا ماشینت را رها کردی و گریختی؟ او با خنده جواب داد: برادر عزیز این آقایان وقتی می آیند حتی فرصت فرار هم به ما نمی دهند؛ یک دفعه مانند موشکهای زمانی، بر سر ما فرود می آیند!.
اینک شهر بصره در معرض تهاجم رزمندگان ایرانی قرار گرفته بود. صدام حسین با فرمانده سپاه سوم تماس گرفت و گفت: «اگر ایرانیان بصره را تصرف کنند خانواده و ایل و تبارتان را به آتش میکشم!» صباح میرزا، که از دوستان نزدیک صدام حسین بود، در یک گفت و گوی خصوصی به من گفت: «هنگامی که رزمندگان ایرانی به نزدیکی بصره رسیدند صدام تمام لوازم شخصی خود را جمع آوری کرده، دستورهایی نیز به مردان خودش برای فرار داده بود. صدام آرام و قرار نداشت، خواب بر او حرام شده بود و مرتباً به روزی که قصد تجاوز به خاک جمهوری اسلامی را کرده بود، لعنت میفرستاد. پزشکان، صدام حسین را تحت مراقبتهای ویژه خود قرار داده بودند. پزشک مخصوصی به نام دکتر سلام الصباغ بر اوضاع مزاجی او نظارت مستقیم داشت. صدام فرماندهان ارتش خود را مورد لعن و نفرین قرار میداد و هشام صباح الفخری را به گاو احمق ملقب کرده بود و ماهر عبدالرشید را سگ حامله می خواند.»
صباح میرزا میگفت با چنین وضعی، اوضاع برای من نیز تحمل ناپذیر بود؛ لذا از صدام اجازه خواستم که به منزل خود بروم. وی این اجازه را به من نداد و گفت که من دیگر به شما اطمینان ندارم؛ لازم است که تو پیش من بمانی.
از کتاب خاطرات :اسرای عراقی
💢سیلی آبداری که دیگر بساط
عراقی ها را جمع کرد👇
▪️بعد از اینکه اسیر شدیم مدت ۱۳ روز در بصره در یک اتاقی بودیم که در کف آن ۲۰ سانت آب بود ، بعد منتقل شدیم به زندان الرشید بغداد که ۴۰ نفرمان در یک اتاق ۲ در ۳ جا دادند! یک روز همه را آوردند بیرون، برای شکنجه بیشتر بخصوص شکنجه روحی.
ما را دو ستون کردند و گفتند که هر کسی باید یک سیلی به طرف مقابل اش بزند و آن هم یک سیلی به این بزند. اگر کسی کوتاهی می کرد و محکم نمی زد عراقی ها هر دو را می زدند.
▪︎شهبازی، یکی از بچه های اصفهان بود که از یک دست جانباز شده بود. آنروز دستش را تر کرد و به محمد رضایی گفت باید محکم بزنی که عراقی ها ما را نزنند.
مرتضی شهبازی این دستش را آورد عقب و تا خواست بزند، رضایی جاخالی داد و دستش درست در صورت یک عراقی که بغل ایستاده بود نشست. با همین ضربه نگهبان عراقی دو دستی سرش را گرفت و گیج و ویج کنار دیوار نشست.
البته عراقی ها شهبازی را تا مرز شهادت کتک زدند و دیگر تنفسش دچار مشکل شد، ولی همین باعث شد که دیگر بساط سیلی زدن جمع شود.
توضیح: شهید محمد رضایی یکی از دو نفری بود که در اسارت به شکل فجیعی در اردوگاه به شهادت رسید و جنازه آنها بعد از چندین سال دفن، سالم به وطن بازگشت. نفر دوم که باز همین شرایط را داشت شهید حسین پیراینده بود.
آزاده تکریت ۱۱
برگرفته از خاطرات آزادگان
💢 خون دل خوردن از
خون دادن سخت تر است !
#شهیدمظلوم_دکتربهشتی
🔹حقیقتاً امروز دلسوزان انقلاب ونظام وکشور ودر راس آن رهبری ازدست 👇
یک عده خون دل میخورند
مظلومیت از این بالاتر که از دست
خواص و بعضاً مدعیان دینداری وانقلابی خون دل بخورید ؟
با دشمن میشود مقابله کرد و #خون_دل_نخورد وحتی خون داد!
ولی در مقابل دوست نمایان متظاهر به دین وتمامیت خواه جز تحمل وخون دل خوردن چاره ای نیست
#خون_دل_میخوریم وصبوری
باشد که این درد بی بصیرتی دوا شود !
🖌سیّد اخلاص موسوی
#جاماندگان_ازقافله_عشق
@jAmAndgA90zA
کپی ونشر مطالب از این کانال آزاد است
حتی بدون لینک وآیدی @
تولید محتوا ومطالب از ما و ثواب نشر از شما بزرگوران
💢۲۰ سال گذشت
🔹 سردار گمنام سپاه؛ شهید حاج داود کریمی
در ۱۶ شهریور ۸۳ پرکشید..
▫️مبارز سیاسی، قبل از انقلاب، برعلیه رژیم وابسته پهلوی
▫️از اعضای شورای مرکزی سپاه--بعد از پیروزی انقلاب
▫️فرمانده سپاه غرب کشور
▫️فرمانده سپاه تهران
▫️فرمانده عملیات جنوب کشور در آغاز جنگ تحمیلی(زمانیکه شهید حسن باقری، معاون اطلاعات-عملیات او بود)
🔹 داودکریمی،مجاهد و مبارز مومن و خستگی ناپذیر بر اثر عوارض ناشی از بمباران شیمیایی صدام بشهادت رسید
پیام شهیدکریمی بمسئولین: اگر لایق کاری نباشی و بپذیری خیانت کرده ای!
🔹️یکی از شاگردان حاج داود تعریف میکند، روزی از او پرسیدم:
حاجی، آدم بزرگا چه کسانی هستند؟
حاج داود با حوصله جوابش را میدهد: "من خیلی از آنها را میشناختم؛ اما همهشان شهید شدند. اگر میخواهی آدمهای بزرگ را ببینی باید بروی به بهشت زهرا و از قطعه شهدا دیدن کنی.خودشان را که نه، عکسشان را میبینی!"
راست میگویند که شما فرمانده آنها بودید؟
حاج داود برای چند لحظه کارش را رها میکند؛ و میگوید: چه فایده، فرماندهای که از گردان و لشگرش جا بماند که دیگر فرمانده نیست؛ ای کاش من هم یک نیروی عادی و بینام و نشان بودم
وقتی این کلمات از دهانش خارج میشود، اشک در چشمانش حلقه میبندد
شما چرا بعد از جنگ مسئولیتی نگرفتید؟
▪️میگوید: مسئولیتی که گرفتنی باشد، واویلاست! فکر میکنم اگر کسی در کاری وارد نباشد و یا از او لایقتر باشد و مسئولیتی را قبول کند، خیانت کرده است!
عکس👆فرماندهان و مسوولان سپاه (اوایل دهه ۶۰)
ایستاده-میانی: #شهید داود کریمی
نشسته-میانی:#شهید محمد بروجردی
@jAmAndgA90zA
🔹 امام حسن عليه السلام :
در بسيارى جاها،خاموشى،
ياورى نيكو است ؛
هرچند سخنور باشى .
حکمت:زمان_شناسی👆
بقولی : هرسخن جای و هرنکته مکانی دارد !
در بعضی موارد به اقتضای زمان ومکان سکوت لازم است
#جاماندگان_ازقافله_عشق
@jAmAndgA90zA
✅همه ی این اتفاقات چهار دهه را با دید رحمت الهی بنگریم
حقیت هم همین است 👇
🔹اگر صدام حمله نمیکرد،اینهمه قدرت نرم و سرمایه الهی و اجتماعی ایجاد نمیشد و آن۸ سال دفاع_مقدس به کارخانه تولید اولیا خدا مبدل نمی گشت.
🔹اگر منتظری چپ نمیکرد،از قائم مقام رهبری عزل نمیشد و رهبری امت بعد از امام به دستان با کفایت و مدبر سید علی نمی رسید !.
اگر آمریکا به طبس حمله نمیکرد،ما صد سال دیگر هم پی به پوشالی بودن ابهت نظامی غرب نمیبردیم!
اگر سازمان منافقین ترور کور نمیکرد،ما مجبور به ایجاد دستگاه های قدرتمند امنیتی نمیشدیم.
اگر دولت اصلاحات نمی آمد،ما پی به ضرورت شناسایی حفره های گفتمانی و ایجاد پدافند غیر عامل عقیدتی،نمیبردیم و مشت پوچ غربزدگان پوچ اندیش برای مردم باز نمیشد
اگر اسرائیل به جنوب لبنان حمله نمیکرد،ما یک ارتش خصوصی و کارآمد،چابک و ارزان،در نزدیک ترین نقطه به اسرائیل،به نام حزب الله نداشتیم!
اگر موسوی و کروبی خیانت نمیکردند،ما پی به درایت و حلم رهبری در طول این سی و اندی سال نمیبردیم،که چگونه این مار های در آستین،در بالاترین رده های نظام را مظلومانه کنترل میکرد تا کم ترین صدمه را بزنند!
🔹اگر داعش به سوریه و عراق حمله نمیکرد،ما ده ها ارتش نیابتی و وفادارِ آماده به رزم چون زینبیون پاکستان و فاطمیون افغانستان در سراسر خاورمیانه نداشتیم و به مدیترانه نمیرسیدیم،مفهومی خدایی چون مدافعان حرم شکل نمیگرفت.
🔹اگر برجام نبود،عموم مردم پی به خباثت دولت آمریکا نمیبردند و سیاست دغل بازانه مذاکره با دشمن و رفع بهانه،برای همیشه دفن نمیشد.
اگر عربستان به یمن لشکرکشی نمیکرد، انصارالله یمن به اسوه مقاومت و نماد پیروزی خون بر شمشیر تبدیل نمیشد و علاوه بر تنگه هرمز، تنگه باب المندب نیز به کنترل سربازان اسلام در نمی آمد!
و اگر روحانی!
🔹و اگر روحانی نمی آمد و صبح و شام،به سپاه،این ذخیره استراتژیک اسلام حمله نمیکرد و به بهانه تخریب،نورافکن روی دستاورد های پنهان و پیدای سپاه نمی انداخت،هیچ گاه مردم ایران پی به خدمات بی بدیل سپاه در تمام شئون از خودکفایی بنزین تا فارسی صحبت کردن ناو آمریکا تا بردن آب شیرین به خرمشهر تا انتقام های موشکی و دستگیری جاسوسان نمیبردند!
اگر کماندو های آمریکا به مرز آبی ما تجاوز نمیکردند آنگونه دستگیر و ذلیل نمیشدند،
اگر پهپادRQ170نمی آمد،آنگونه به غنیمت گرفته نمیشد
🔹اگر وقت سیل روحانی در قشم به خوشگذارانی مشغول نبود،کار را سپاه دست نمیگرفت و آب را روانه دریا نمیکرد و اینگونه،سپاه عزیز مردم نمیشد،
ممنون آقای روحانی و آنهایی که با سپاه دشمنی کردید؛ برای ماخیلی جریان ها و صداقت سپاه روشن شد.
@jAmAndgA90zA
کانال جاماندگان را به دوستان و مخاطبین خود معرفی کنید
#جهاد_تبیین_یک_فریضه ی واجب است
#جاماندگان_ازقافله_عشق
@jAmAndgA90zA
#نقشه_های_آمریکا
💢بهار امسال بعد از انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی و قبل از شهادت سید ابراهیم رییسی عزیزمان،
♦️ بنیاد دفاع از دموکراسی آمریکا مقاله ای به قلم #ری_تکیه و یکی از #افسران_سابق_سیا در خصوص چگونگی وضعیت جمهوری اسلامی ایران و رهبری آقا نوشته بودند...
♦️در آن مقاله به وضعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران، وضعیت ایران پس از رهبری آقا
و شرایط منطقه ای که آقا در مدیریت آن راهبری کرده اند اشاراتی شده بود...
پ ن 👇
تحلیلی بر این مقاله خواهیم داشت
و نظر خود کارشناسان غربی در مورد بی اثر شدن تحریم و تهدید نظامی ایران که معتقد بودن بهترین راه برای
فروپاشی نظام ایران بود
🔹اگر آیت الله خامنه ای رهبری نمی کرد
♦️قطعا ایران فرو می پاشید
👈و در ادمه نظر ونقشه شان
که در پلن بی تعریف شده
#اختلاف_وتفرقه_بهترین ومناسب ترین
راهکار برای فروپاشی نظام ایران است
از همان زمان انتخابات مجلس آن را کلید زدند
این تحلیل ادامه دارد
کانال مارا دنبال کنید و به دوستان ومخاطبین خود معرفی نمایید
🖌سیّد اخلاص موسوی
کانال #جاماندگان👇
@jAmAndgA90zA
امروز ولادت شهید آقا مصطفی صدر زاده است
یاد اون جملش میفتم
که میگفت :خودمو خانوادم وهفت جد وآبادم #فدای یک کاشی ی حرم بی بی
#مدافعان_حریم اهل بیت