eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
1.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
673 ویدیو
1 فایل
#نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس و پستها و محتوای ارزشی #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبین و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 حضرت آقا👇 👈فرمودن ایران تحت تملک آمریکا بود دوران / شد / مات موندن چجوری اینجوری شد /که ؟! 💢حالا تو فکر جبران این شکست هستند چی تو فکر جبران شکستن؟ با مذاکره ♦️چجوری میشه که این شکست رو تبدیل به جبران کنن؟ وقتی مسئولین ب آمریکا اعتماد کنن (و بلایی ک سر مصر و لیبی و افغانستان و سوریه آوردند! ♦️خلاصه حواسمان به این فرمایش حضرت آقا باشد! @seYed_Ekhlas🇮🇷
17.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢؟! 👈 برشی بسیار دیدنی از مستند روایت فتح با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم ♦️ ‌‌آنان كه زیبایی های حیات را خارج از جنگ حق و باطل می جویند ، آیا هیچ به این حقیقت اندیشیده‌اند كه اگر لازمه زندگی بدون جنگ، پذیرش ولایت ارباب ظلم و فساد باشد چه خواهند كرد..؟ و مگر اكنون جز این است..!؟ آنجا كه شیاطین، دار الاماره‌ خویش را در پناه شمشیر ساخته‌اند ، آیا چاره‌ای جز جنگ نیز وجود دارد..؟     .... @seYed_Ekhlas🇮🇷           
15.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢رئیس‌جمهور جدید لبنان سوگند یاد کرد ♦️قول می‌دهم آنچه را که اشغالگران اسرائیل در سراسر کشور ویران کردند، بازسازی کنم. ♦️جوزف عون: ما به لحظۀ حقیقت رسیده‌ایم. ما در یک بحران حاکمیتی هستیم که نیازمند تغییر در عملکرد سیاسی و اقتصادی است. امروز مرحله جدیدی از تاریخ کشور آغاز می‌شود. ♦️همه ما باید تحت حاکمیت قانون و قوه قضائیه باشیم. تنها مصونیت موجود، برای هر شهروندی، تنها عدالت است. متعهد می‌شوم که با دولت آینده بر روی پیش‌نویس قانون جدید برای استقلال قوه قضائیه کار کنم. @seYed_Ekhlas🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢1000/000 رزمنده ♦️ رهبر انصارالله یمن: حدود ۸۰۰ هزار نیرو در یمن آموزش دیده و آمادۀ نبردند و این عدد به بیش از یک میلیون خواهد رسید. پ ن ♦️یمن در آینده تمام خسارت های وارد شده را از ائتلاف جنایتکار عبری عربی آمریکایی در دریایِ سرخ خواهد گرفت! 🖌سیّد اخلاص موسوی @seYed_Ekhlas🇮🇷
سلام همران گرانقدر بخشی از خاطرات شخصی رزمندگان مربوط به عملیات پنج را 👇 بخوانیم
همان طور که برادرم رضايی گفت هيچ توجيه و تشریحی توی کار نبود، کمپرسی ها حرکت کردن و بسوی منطقه رفتيم، دو طرف جاده خرمشهر غوغایی بود از قرارگاهها و يگان های مختلف، آتش توپخانه های خودي يک لحظه هم قطع نمي شد، موج حرکت هلی کوپترها که در سطح پايين بسوی منطقه در رفت و آمد بودن هم روحيه بخش بود و هم هيجان رو چند برابر می کرد، البته من دوست و هم کلاس و فاميل و همرزم همیشگی کنارم بود، شهيد احمدرضا ناصر و همين خودش برام روحيه بخش بود! - اما توی چهره نوجون های تازه وارد بی تجربه که نگاه می کردی می تونستی کمی ترس هم ببينی، بخصوص که از همه چيز سئوال مي کردن و نمی ذاشتن توی خودمون فرو بريم و بفهميم کجا داريم می ريم!! @seYed_Ekhlas🇮🇷
گاه و بی گاه فریاد های روحيه بخش بچه های قدیمی لبخندی به لب بچه ها هديه مي داد مثل تکيه کلام مرحوم عيدی "فانتا" - لحظاتی بعد به دوعيجی رسيديم، اولين قتلگاه نيروهای عراقی با آتش توپخانه! - عرض کردم عدم توجيه و ممارست بين بچه ها و گروهان ها که به دليل زمان محدود دو عمليات بود بنده فقط علی بهزادی و امير صالح زاده يادم هست اون هم با اون وضعيت مجروحيت و بانداژ و ... @seYed_Ekhlas🇮🇷
به صورت ستونی داشتیم حرکت می‌کردیم که سمت چپ یه جیب از نیروهای خودی داخلش بودن که خمپاره خورده دقیق وسطش - کاميون ها چنان جلو رفته بودن که تقريبا زير شليک هلی کوپترها و تانک های دشمن رسيدن، اين رو می‌شد از فریادها و داد و بی‌داد کسانی فهميد که می خواستن از کاميون ها پياده شيم و البته وحشت و دستپاچگی راننده کاميون ها. - جنازه شهدا به صورت وحشتناکی از ماشین آویزان شده بود. اگه این صحنه رو نیروها بخصوص نیروهای تازه وارد می دیدن توی روحیه شون تاثیر داشت. @seYed_Ekhlas🇮🇷
توی ستون زير آتش سنگين توپخانه سراسيمه می دويديم و گوشه چشمی هم به لانکروزهای سوخته و منهدم شده داشتم که هنوز برخی شهدا شون تخليه نشده بود! - جسدهای عراقی کنار جاده افتاده بود و بعضياشون برهنه! نخل های سوخته و سرنگون، خاک ريزهايی که بعضی جاهاش با اجساد عراقی آغشته و قاطی بود! کله کنده شده! جسد سرتاپا سوخته و سياه! ببخشيد اين هارو می گم که با هم بريم به اون فضا و حس خاطره پيدا کنيم! @seYed_Ekhlas🇮🇷
صحنه وحشتناکی بود و هر ثانیه توی ستون باید هی بلند می شدی و می نشستی از شدت حجم آتش دشمن. حجم آتش دشمن زیاد بود و مرتب جابجا می شدیم. تو همین موقع باروت کوب (مرتضی) که فرمانده دسته بود مجروح شد و به عقب انتقال داده شد و مسولیت دسته ذوالفقار به بنده سپرده شد که البته دم غروب منهم از آتش بعثیان بی نصیب نماندم و مجروح شدم. @seYed_Ekhlas🇮🇷
گاز باروت و خاک و زمين ناهموار چاله های خمپاره و تجهيزات پر دردسر واقعا مشکل بود، ديگه خبری از دراز کشيدن به وقت خمپاره نبود فقط دويدن!! - من هم طبق رسم تمام بچه ها شروع به رها کردن و انداختن تجهيزات کردم، فقط کلاش و چند خشاب و کيسه ماسک! - به خاکريز نسبتا بلندی رسيديم و دستور پناه گرفتن و حفر سنگر دادند، من و احمد رضا يک جان‌پناه کندیم! چند ساعتی اونجا بوديم البته خلاصه اش کردم که هی اين طرف و اون طرف جابجا می شديم و هی جان‌پناه می کندیم و ... @seYed_Ekhlas🇮🇷
حوالی عصر حاج ناصر دوان دوان اومد لبه سنگرمون و کف دستی توجيه مون کرد!! خدا وکيل چیزی از صحبت های حاج ناصر نفهميدم و رفت، بعدا اومد يه کاغذ خط دار دفتر اورد که خطوطی توش کشيده بودن، يكی دو سئوال من و يکی دو سئوال احمد رضا، حاج ناصر گفت؛"بابا همش همينه که به من گفتن، خودمم چيز بیشتری نمی دونم!!" @seYed_Ekhlas🇮🇷