6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شلمچه کانال ماهی گوشه ای از
فدا کاری در مقابل" آتش جهنم "
عملیات کربلای 5
یک #فیلم_استثنایی و واقعی از خط مقدم و در یک قدمی تا شهادت
🔹️ آیا تا به حال #پل_صراط را دیده ای؟ یا از اوصاف اش شنیده ای؟
◇ این جا خود خود #قیامت است، این #سر_پل_صراط است که در فیلم می بینید.
◇ #مردان_خدا اینگونه عبور کردند
◇ اینجا عملیات کربلای پنج در #شلمچه است ، اینجا سر پل کانال پرورش ماهی است...
#کربلای۵_شلمچه
#کانال_پرورش_ماهی
#کربلای 5
سلام
پس از شکست فاحش عملیات کربلای ۴ [ که اتفاقا بیشترین کار برای موفقیتش شده بود و بیشترین شناسایی ها و سخت ترین تمرین های متناسب و پیچیده ترین مانورهای حفاظتی برای پیروزی در آن طراحی و انجام شده و مفصلترین خریدهای مایحتاج غواصی در آن صورت گرفته بود .( مثلا موشک تاوی که کلاهکش از آن تانکی که قرار بود بزنه گرونتر بود برای خط اول طراحی شده بود ) و قرار بود تکلیف جنگ را یکسره کند ] .
به خاطر ایجاد فرصتی برای عقب کشیدن نیروها و تجهیزات نظامی، من و شهیدان رسول حدادزاده تبریزی و جمشید صفاری ارومیّی مامور اجرای آتش به روی مواضع آتشبارها و شاهراههای نظامی دشمن شدیم .
اول صبح روزی که سخت مشغول بودیم ، بی سیم دکل مرا خواست .
سردار جهانسری ( فرمانده قبلی توپخانه لشکر عاشورا و فرمانده قرارگاه آتش عملیات کربلای ۴ ) بود ، پس از سلام و احوالپرسی گفت : حتما و همین امروز خودتو به پادگان شهید باکری دزفول برسان و چون مرخصی ها لغوه ، دو برگ مرخصی شهری بردار و با یکی از دژبانی خارج شو و ۳ ، ۴ روزی برو خانه و با دیگری هم برگرد ( به خاطر اینکه ما حدود ۳ ماه قبل از عملیات برای شناسایی و آماده سازی طرح های آتش توپخانه به خرمشهر رفته و در قرنطینه بودیم و از قضای روزگار ، عصر روزی که ما صبح آن از پادگان خارج شده بودیم ، انبار مهمات و چادرهای استراحت ما بمباران شده و اتفاقا فردای آن روز هم برادر بزرگم به همراه پسر دایی هایم که تازه در قالب سپاهیان محمد ( صلی الله علیه و آله ) به جبهه آمده بودند ، برای دید و احوالپرسی به مقر توپخانه مراجعه کرده و مشاهده می کنند که چادرهایمان سوراخ سوراخه و ...
و وقتی از ما سراغ می گیرند با چند جواب مختلف مواجه می شوند که به قرینه مشاهدات خود از مقر و پاسخ های گاها متضاد باهم ، فکر می کنند حادثه ای برای ما اتفاق افتاده و چون مدتی هم از ما خبری نمی آمد بسیار نگران می شوند .
[ علت آن پاسخ های متفاوت هم این بود که ما هر وقت برای شناسایی منطقه ای می رفتیم برای رعایت مسائل استحفاظی در بین بچه ها شایع می شد که به مشهد رفته اند که تازه واردها یا بی تجربه ها فکر کنند که به زیارت امام رضا ( علیه السلام ) رفته ایم و در حالی که منظور ما از مشهد ، همان مفهوم اسم مکان یعنی محل شهادت بود که مجبور بودیم توریه بکنیم تا دروغ نگفته باشیم و از طرفی هم تاکتیک حفاظتی خوبی بود ]
من به خاطر امتثال امر فرماندهی ، همان شب خود را به دزفول رسانده و ساک را و دو برگ مرخصی شهری را هم برداشتم که به خلخال بروم ، اما با خود گفتم حالا که درگیر عملیاتیم و برادر و دو پسر دایی و پسر عمو و چند نفر دیگر از دوستان و هم روستاییهایم هم آمده اند ، بی خبر از آنها بروم ، در پاسخ خانواده هاشان چه بگویم ؟
لذا پیش سردارحاج حسن استوار آذر ( فرمانده آن روز توپخانه ) که در همان بمباران ترکش خورده و ایام نقاهت را در پادگان می گذراند، رفتم و اجازه خواستم که آن شب را به سد دز که همشهریانم آنجا بودند بروم و فورا برگردم و صبح روز بعد به مرخصی بروم .
خلاصه با ماشین تدارکات لشکر به سد دز رفتم و یک شب هم پیش آنها ماندم و صبح بعد از نماز به پادگان برگشتم تا ساکم را برداشته و به مرخصی بروم .
ساکم را برداشتم و از چادر که خارج شدم ،حاج حسن را دیدم ، با دیدن من دست به آسمان برداشت و شکر گفت
گفت : حمید ،برو وسایلتو به تعاونی بده ،دیگه مرخصی نمی خواد بری ، فردا شب #عملیاته ؟!
با شنیدن این خبر ، جا خوردم ، چطور میشه بدون شناسایی لازم عملیات بکنیم ؟
حاج حسن با مشاهده تعجب من ، سری به نشانه تاسف تکان داد و گفت : حتما ، تدابیری اندیشیده شده ، برو آماده باش .
ساعاتی بعد خبر آمد که عملیات آتی هم ، همین امروز و فردا از شلمچه انجام خواهد شد !
تا بسیجی ها اسم عملیات می شنیدند ، انگار بال در آورده و خوشحال می شدند که واقعا قابل وصف نیست .
اما این بار قصّه فرق می کرد ،
هنوز بعضی از بچه ها از شلمچه برنگشته بودند ، هنوز بسیاری از جنازه های شهدا در دریاچه مصنوعی روبروی کارخانه پتروشیمی بصره و نهرهای عرائض و خیّن و دوئیجی و آبراهه های منتهی به اروند روی آب غلط می خوردند ، هنوز جای مجروحین و شهدا در گردان های پیاده و واحدهای رزمی خالی بود ، هنوز سازمان رزمی یگان های مختلف ، خصوصا گردان های زبده عملیات کننده کامل نبود ،
اما هر چه بود با اطمینان به نظرات فرماندهان جنگ که در نهایت به تصویب امام راحل ( ره ) می رسید ، همه بچه ها آماده می شدند ( اگر چه از آن نشاط همیشگی و آن بال و پردرآوردن های قبل از عملیات خبری نبود و اکثر نیروها حیران بودند و شلمچه را با توجه به آمادگی کامل دشمن و تقویت نیروهای دشمن با ورود یگانهای زبده ای چون سپاه ۳ و ۷ ارتش عراق و نیز موارد گفته شده در بالا ، مناسب انجام عملیات نمی دانستند .
نزدیک عصر همان روز کمپرسی های تا خرخره به گل آراسته رسیدند و
جاماندگان از قافله عشق 🦋
🔻نقش قرارگاه کربلا در عملیات کربلای۵ به روایت اسناد - ۳ ♦️برگزاری بیش از بیس
🔻نقش قرارگاه کربلا
در عملیات #کربلای۵
به روایت اسناد - ۴
💢 جلسه خصوصی هاشمی و محسن رضایی/ اعلام نظر نهایی
در آن جلسه آقای هاشمی شروع کرد به رای گیری، این روال را، البته دو بار قبل هم تجربه کرده بودیم، ولی به این شکل صریح نبود. آقای هاشمی نظر تک تک افراد را پرسید. آقای هاشمی وقتی به من رسید گفت که خب آقای غلامپور شما نظرت را بده، شما قرارگاه اصلی هستید، ماموریت اصلی به عهدهی شما است. من میخواستم برایشان توضیح بدهم که همه یگانهایم پای کار هستند، اما این ابهامات هم وجود دارد، اما ایشان گفت نه دیگر نشد، یا بگو آره یا نه. همینجا بود که آقا محسن گفت آقای هاشمی این فرمانده من، فردا شب میخواهد برود بزند به خط، اینجوری که اصلا شرایط فراهم نمیشود، ایشان دیگر روحیه پیدا نمیکند، نمیتواند بجنگد. بعد هم جلسه را قطع کرد و با آقای هاشمی رفتند داخل آن سنگر کوچک و حدود بیست دقیقه خصوصی صحبت کردند. بعد از آن آقای هاشمی اعلام کرد که عملیات اجرا بشود. میخواهم بگویم تصمیمگیری و انتخاب منطقهی نبرد کربلای۵ در واقع یک فرآیند خیلی سختی بود.
آقای هاشمی اگر دستور اجرای عملیات را میداد و عملیات موفق میشد، خب همان چیزی بود که به دنبالش بود و طبیعتا این برایش بهتر بود، اما اگر میگفت بروید و ما شکست میخوردیم یا اصلا باتوجه به مخالفت فرماندهان، تصمیم میگرفت عملیات اجرا نشود دوباره روز از نو روزی از نو، یک مجال دیگری برای سپاه پیش میآمد، چون سپاه که نگفته بود من نمیخواهم بجنگم، تازه باید یک فرصت مجدد میدادند به سپاه تا عملیات دیگری را پیگیری کند. لذا آقای هاشمی احساس میکرد اگر موافقت کند این به صلاح نظام و انقلاب و جنگ و کشور است، چون بالاخره تکلیف روشن میشود. اگر هم عملیات شکست بخورد بالاخره خود سپاه با آقای هاشمی همسو میشود و به امام میگویند ما نمیتوانیم. بنابراین آقای هاشمی با هوشمندی و عقلانیتش به این جمعبندی رسید که با وجود همهی مخالفتها عملیات اجرا شود. آقای هاشمی با درک شرایط و وضعیت با آقای رضایی همسو و همراه شد و تایید کرد که عملیات اجرا بشود. البته من در برخی جاها حتی در مقالهای راجع به کربلای۵ از آقای درودیان دیدم که تصمیمگیری قطعی و نهایی را به عهده آقای هاشمی گذاشته است، به آقای رشید هم عرض کردم که اینجا به نظر من، حتی آقای درودیان _بهعنوان یک راوی جنگ سپاه و کسی که با واقعیت جنگ از نزدیک سروکار داشته- نسبت به آقامحسن بی انصافی کرده، در حالیکه، خداوکیلی آنچه من شاهد و ناظر قضیه بودم این بود که اگر آقای هاشمی هم گفت بله، #آقای_رضایی ایشان را مجاب کرد.
♦️ #کربلای۵بدون_کربلای۴معنا و مفهوم ندارد
در واقع این دوره پانزده روزه یک دوره کوتاه زمانی، اما بینظیر است، از این نظر که ما ظرف پانزده روز، هم طرحریزی کردیم، هم منطقهی نبرد را انتخاب کردیم، هم تصمیم به این سختی را گرفتیم و هم وارد عملیات شدیم. البته یک نکته را من از نظر عملیاتی و نظامی عرض بکنم، خوشبختانه مزیتی که منطقه شلمچه داشت این بود که ما عملا آمدیم جای تلاش اصلی و پشتیبانی را عوض کردیم. یعنی نزدیک بودن تلاش پشتیبانی و اصلی به هم، استقرار عقبهها در جای خودشان، استقرار یگانها و واحدها، شناساییهای انجام شده و اقداماتی که لشکر ۱۹ فجر و تیپ ۵۷ ابوالفضل(ع) انجام داده بودند، در واقع شرایطی را ایجاد کرده بود که به میزان عمده و قابل ملاحظهای در زمان صرفهجویی شد. به همین دلیل است که ما اعتقاد داریم که اصلا کربلای ۵ بدون کربلای ۴ معنا و مفهوم ندارد و تفکیک آنها غیرممکن است. در کربلای ۵ میشود گفت خداوند به واسطهی یک سختی، یک راه جدیدی را برای ما باز کرد؛ یعنی اگر اتفاق کربلای ۴ نمیافتاد، دشمن غافل نمیشد و ما نمیتوانستیم دشمن را در زمین و زمان غافلگیر کنیم. بنابراین، نمیتوانیم راجع به موفقیت کربلای ۵ حرف بزنیم بدون اینکه شکست کربلای ۴ را به آن وصل کنیم.
#کربلای5
تاریخ شفاهی جنگ
در کانال رزمندگان دفاع مقدس
ادامه دارد......
@seYed_Ekhlas🇮🇷
#ناگفته_های_جنگ
سلام همران گرانقدر
بخشی از خاطرات شخصی رزمندگان
مربوط به عملیات #کربلای پنج را 👇
بخوانیم
جاماندگان از قافله عشق 🦋
نقش قرارگاه کربلا در #عملیات_کربلای۵ به روایت اسناد ۱۲ ♦️صبح روز ۶۵/۱۰/۱۰
نقش قرارگاه کربلا
در #عملیات_کربلای۵
به روایت اسناد ۱۳
♦️محرابی گزارش خود را شروع کرد و گفت، در این عملیات روز و ساعت شروع حساسترین مسئله است. دشمن روی منطقة آبگرفتگی کاملاً دید دارد. باید در تعیین روز و ساعت عملیات به این مسئله توجه کرد. امروز با سرعت شناسایی یگانها را آوردیم پای کار. نیروهای شناسایی #لشکرعاشوراولشکرفجر تا #پانصد متری دشمن را شناسایی کردهاند. ♦️لشکر ثارالله را دیشب آماده کردیم، ولی نرفتند، قرار شد امشب آنها را ببریم زیر #پای_دشمن. به تیپ الغدیر هم دکل تحویل دادیم تا محورشان را دید بزنند. نیروهای شناسایی الغدیر را امشب میبریم بهسمت پاسگاه #بوبیان. امشب دو نفر از لشکر ثارالله، دو نفر از لشکر عاشورا و یک نفر از تیپ الغدیر را میبریم برای شناسایی #خط_دشمن.
♦️غلامپور: از محور سمت راست آبگرفتگی بهسمت کانال ماهی هم یک محور شناسایی بفرستید ببینیم چه خبر است، اگر شد اینجا هم یک فلش بگذاریم. مرتضی [فرمانده لشکر ۲۵ کربلا] #چشمش اینجا را گرفته است، مایل است اینجا عمل کند.
♦️پس از این جلسه و خوردن نهاری مختصر که شامل چند قوطی کنسرو بود، برادر وکیلی آمد تا گزارشی از توپخانه بدهد. طبق گزارش برادر وکیلی فرمانده گروه توپخانه پانزده خرداد، وضعیت مناسب نبود. او گفت:
♦️تا حالا هیچ کاری نشده است، تازه امروز ما توجیهشان کردیم. آقای معادیخواه (یکی از مسئولان #جهادسازندگی) میگوید ما پدهای توپخانه را تا پانزده یا بیست روز دیگر تحویل میدهیم. البته مواضعی که ما انتخاب کردهایم کار چندانی ندارد، فقط شنریزی میخواهد. معادیخواه گفت به ما نگفتهاند شنریزی.
♦️غلامپور: نه بابا، من گفتهام بازسازی، یعنی شنریزی دیگر! آقای وکیلی بروید سریعتر آماده شوید. فرصت زیادی ندارید.
♦️پس از جلسه توپخانه درحالیکه ساعت ۱۴:۳۰ را نشان میداد قاسم #سلیمانی فرمانده لشکر۴۱ ثارالله وارد اتاق فرماندهی در قرارگاه کربلا شد. پس از او برادران دانایی جانشین آقای غلامپور و شمایلی از مسئولان جهادسازندگی وارد اتاق شدند. #قاسم سلیمانی در کنار آقای غلامپور نشست و پس از باز کردن نقشه منطقه عملیاتی گفت:
♦️من این منطقه مربعی شکل سمت پنجضلعی را دیدهام، اینجا منطقه #مناسبی برای عملیات است، نیاز به کارکردن هم ندارد و عقبه قایقی هم نمیخواهد. میرحسینی (فرمانده تیپ ۱۸ الغدیر) راست میگفت، #محور آبگرفتگی سمت پاسگاه بوبیان و کانال ماهی مشکلات بسیاری دارد.
♦️غلامپور: آخرین خبری که من از #آقامحسن دارم تمرکز ایشان روی همین منطقة جلو نوک# کانال_ماهی است.
♦️سلیمانی: من الآن میگویم ما مشکل نیرو داریم. خدا شاهد است نیرو دیگه مال ما نیست. میخواهند بروند مرخصی. من صبح تا حالا داخل منطقه میچرخم و هیچ کاری انجام ندادهام. براساس #تکلیف است که داخل منطقه هستم. هیچ کاری جز شناسایی دست من نیست. مأموریت من مشکل است. جای من و امین (فرمانده لشکر۳۱ عاشورا) را عوض کنید. #نیروهای خطشکن امین دستنخورده است. نیروهای خطشکن من در #کربلای۴ بهکارگرفته شدند، من نیروی خطشکن ندارم. دیشب هم رفتم پل کوثری تحویل بگیرم، گفتهاند بیستوپنج روز دیگر میدهیم.
♦️غلامپور: خب به آقا محسن بگو، در جلسه امشب به آقا محسن گزارش بدهید.
سلیمانی: اگر میشد من امشب نیام جلسه، دیشب بچهها نرفتهاند شناسایی، من #خجالت_میکشم با آقا محسن روبهرو شوم.
غلامپور: نخیر، باید بیایید.
♦️سلیمانی: الآن فکری برای نیروها بکنید. فردا میروند، چند ماه است آمدهاند و مرخصی نرفتهاند. الآن شعار میدهند #مااهل_کوفه نیستیم، ولی فردا که دو نفرشان رفت مرخصی، همه میخواهند بروند. خدا وکیلی #چهار ماه است که اینجا هستند و از منطقه خارج نشدهاند. #ظلم است به بسیجیها، حالا نمیشود جای ما و امین (لشکر۳۱ عاشورا) را عوض کنید؟
♦️غلامپور: ما پنجضلعی را دادیم به لشکر۱۹ فجر و لشکر۳۱ عاشورا. به لشکر۱۰ سیدالشهدا هم که جلو پنجضلعی عمل میکند گفتیم اگر نتوانستی خط شلمچه را بشکنی از پنجضلعی وارد شو و جاده شلمچه را باز کن. الآن وقت تغییر مانور یگان نیست. سریع بروید امشب شناسایی. یا علی.
#عملیات_کربلای5
@seYed_Ekhlas🇮🇷
جاماندگان از قافله عشق 🦋
نقش قرارگاه کربلا در #عملیات_کربلای۵ به روایت اسناد ۱۴ ♦️چند دقیقه پس از
نقش قرارگاه کربلا
در #عملیات_کربلای۵
به روایت اسناد ۱۵
♦️غلامپور: ما مشکل بیمارستان ه داریم، این را چه میکنید؟
مُبلغ: اینجا سه بیمارستان درحال تکمیل و راهاندازی است، بچهها دارند شبانهروزی کار میکنند تا آماده شود، ولی شما فقط میتوانید روی بیمارستان امیرالمؤمنین حساب کنید.
🔹رضوی: نه بابا، بگویید بیمارستان بقایی.
♦️غلامپور که تصور میکرد این بیمارستانها برای عملیات کربلای ۴ آماده شدهاند و قابل بهرهبرداری هستند، گفت:
قرار بود اینها برای عملیات قبلی (کربلای۴) آماده باشند. فاصله ما تا بیمارستان امیرالمؤمنین چهل کیلومتر است. رفتن به این بیمارستان عبور از آب (رودخانه کارون) دارد، جادهاش آماده نیست. در عملیات قبل خدا به ما رحم کرد. ♦️شهید ذوالفقاری پایش تیر خورده بود که شهید شد. وضع لشکرها خیلی بههم ریخته بود، برای تخلیه مجروح اتوبوس میخواستند که نداشتیم به آنها بدهیم. نباید این وضع دوباره تکرار شود.
♦️رضوی: حالا کدام کار آماده میشود که این یکی بشود؟!
فروزش: بله کارشان یک ماه طول میکشد.
رضوی: پد توپخانهها یک ماه طول میکشد.
غلامپور که از برخوردهای منفی و مأیوسکننده برادران جهادسازندگی بسیار ناراحت و دلگیر شده بود و این نوع پاسخگویی را درست نمیدانست از برادر رضوی پرسید:
♦️پس چرا اینها را به آقا محسن نمیگویید؟
رضوی مجدداً با خندهای کنایهآمیز پاسخ داد:
خب آقا محسن چیزی نپرسیده است. اینجا (منطقه) که بمباران میشود، کارها یک هفته تعطیل میشود.
♦️غلامپور باخنده: پس بگویید کار چرا عقب است؟!... این هزار دستگاه کمپرسی که آقای زنگنه (وزیر جهادسازندگی) قول داد چه میشود؟
فروزش: قرار است ما از غرب سیصد دستگاه بیاوریم جنوب، حدود هفتصدوشصت دستگاه هم در منطقه فعال است و کار میکند.
🔹در میان صحبتها، برادر فتحیان مسئول #بهداری نیروی زمینی وارد جلسه شد و در کنار برادر مُبلغ نشست. وی بلافاصله از آقای غلامپور سؤال کرد:
ما برای جمع کردن کارهایمان چقدر وقت داریم؟
👈آقای غلامپور درحالیکه پاسخ آقای فتحیان را میداد، گفت:
حداکثر یک هفته وقت دارید، اما آقای فروزنده میگفت اورژانسها تا بیست روز دیگر آماده میشود. مشکل استحکامات یگانها نیز حل نشده است. جاده فجر روی دژ مرزی نیز هنوز به پایان نرسیده است. کارها خیلی عقب است.
♦️وفایی: اگر جاده فجر را قبل از عملیات آماده نکنید، دشمن در حین عملیات تلفات بالایی از ما میگیرد.
♦️جلسه فرماندهی قرارگاه کربلا با برادران مهندسی بدون نتیجه مشخصی پایان یافت و غلامپور پس از رفتن آنها برادران صیافزاده و محرابی را برای کسب آمادگی ذهنی بهمنظور شرکت در جلسه امشب (۶۵/۱۰/۱۰) به اتاق خود فراخواند و پس از بحث مختصری درباره وضعیت دشمن و مانور عملیات، بهاتفاق هم عازم پادگان #گلف در اهواز شدیم تا در جلسه فرمانده عالی جنگ (آقای هاشمی رفسنجانی) شرکت کنیم.
♦️قطعیشدن عملیات در حضور فرمانده عالی جنگ
👈آقای هاشمی رفسنجانی پس از آنکه در جلسه ۶۵/۱۰/۵ عملیات #کربلای۵ را عملیات برمبنای دستور فرمانده عالی جنگ اعلام کرد، جهت پیگیری تصمیمات خود و پیشرفت فعالیتها در منطقه شلمچه، در پادگان گلف (قرارگاه مرکزی سپاه) حاضر شد تا از نزدیک روند فعالیت قرارگاهها و یگانها را بررسی کند. در این جلسات که از غروب روز ۶۵/۱۰/۱۰ آغاز و تا بامداد روز ۶۵/۱۰/۱۲ ادامه یافت، احمد غلامپور یکی از محورهای اصلی مباحث بود.
♦️ در این جلسات ضمن مرور مختصر عملیات کربلای۴ و نیز مأموریتهای دو #قرارگاه قدس و نجف در هور و غرب کشور (سومار و نفتشهر)، بحث اصلی درباره عملیات شلمچه و مسائل کلی پیرامون جنگ بود.
♦️در اولین روز که در غروب ۶۵/۱۰/۱۰ میان فرمانده کل سپاه، تعدادی از معاونان وی و فرماندهی نیروی زمینی سپاه با آقای هاشمی تشکیل شد، ابتدا درباره عملیات کربلای۴ و مزیتهای منطقه شلمچه نسبت به منطقه عملیاتی کربلای۴ مطالبی بیان شد و سپس بر ضرورت انجام عملیات در منطقه شلمچه تأکید شد.
♦️این جلسه برای صرف شام و حضور فرماندهان قرارگاهها و یگانها در جلسه خیلی زود تعطیل شد و مقرر شد جلسه بعدی پس از شام تشکیل شود.
#عملیات_کربلای5
#ادامه_دارد...
@seYed_Ekhlas🇮🇷