eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
2.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
1 فایل
🌱درمنظومه شمسی سیاره ایست به نام زمین🌱 درگوشه ای از این سیاره جغرافیای ست به نام ایران در تاریخ ایستادگی ایران روایت ست بنام #دفاع_مقدس🌱 #نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس 🌱چه سر ها داده ایم برای سربلندی ایران🌱 #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 سین ندارد اما ! 🌷 ساختمانهـایش ، سحرگاهانی را به خاطر دارد که رزمندگان ، با نوای دلنیشن مناجات نورایی همــدوش ِستارگان ، همپای فرشتگان و در کنــــار ِماه ، با خدا سخن میگفتند.. 🔺 سین ندارد اما ! سجده_های بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ، سرهایشان را به خدا سپردند و با ندای" اعرلله جمجمتک " به دیدار معشوق شتافتند .. 🔺 سین ندارد اما ! سنگرهایش زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی.ره. با رمــــز " یـــ زینب ــــــــا " هر آنچه داشتند تقدیم ِ حضـــرتِ ارباب نمودند.. 🔺 سین ندارد اما ! سکــوی پرواز ِلب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست... 🔺 سین ندارد اما ! ِ شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی ست که سبکبال ،تا عرش ِ اعلا ، پرستــــو شدند.. 🔺 سین ندارد اما ! ساحل ِخونینش ، غواصانی را به خاطر دارد که در شبهای عملیات ، از سیم خادار ِ نـَفــس ، گــذشتند و دل ، به دریای بیکران ِ عشق و عرفان زدند.. 🔺 سین ندارد اما ! سرداران  بی نام و نشـانی را به خاطر دارد کـــه همچون مادرشان زهـــرا.س. فدایی ولایت شـــدند و گمنــــام ماندند.. آری ! با آمــدن ِ هر بهار ، شکوفه های دلــم ، به عشق ِ یادتان میشکفد و مرغ ِ خیالم پَر میگیـرد و بـر بام احساس مینشیند.. هور ... هویزه .. کرخـه .. چزابـــه .. عیــن خوش.. پاسگاه زید .. پادگان حمید .. کوشک .. خرمشهر.. به ! چه بوی  سیب میآید از ایــــــن ســـــــــرزمین.. . الهـــــــــــی ! حـول حالَنا اِلی اَحسـَنِ الحال ، بحــق ِ شهدا .. . آمین. . .
=حفظ_نظام کاروانیان را ندا آمد! این بار ابراهیم بت شکن ندا داد ای 🔹ای کاروانیان حجّ واجبی دگر در راه است . ✅این ندا بر گرفته از مکتب عاشورای ی امام حسین سیدالشهدا بود که برای حفظ دین جدّش حضرت محمد رسول الله ص حجّ واجب را رها کردو قصد کربلا نمود ! 🔹آری ما کاروانیان مقصد مان فکّه بود 👈به فرمان خمینی کبیر به سوی کربلایِ جبهه ها شتافتیم و جان خودرا برای حفظ نظام وکشور در قربانگاه جبهه ها تا ایران ونظام مقدس وپرچمش برای همیشه سر افراز در این کره خاکی مامکّه بود شد کربُ بلا دیدمش من بخدا را سربجدا دیدمش من رفقا را من وعده داد حجّ هزار را 🔹آری امروز واجبی دگر در راه است و حفظ نظام 👈همان اوجب واجبات است بخون شهدا سوگند 🖌سید اخلاص موسوی https://eitaa.com/jAmAndgA90zA
🔻  خاطرات اسیر عراقی               دکتر مجتبی الحسینی         ‌‌‍‌‎ ♦️ پس از ۱۱ ماه جدایی بالاخره در روز بیست و هشتم مارس ۹/۱۹۸۲ فروردین ۱۳۶۱ به یگان اصلی ام که هنوز در شمال شرق روستای «جفیر» مستقر بود، بازگشتم. این بار اندوه و ناکامی در قیافه های تک تک بعثی‌ها، به ویژه دکتر «ذر»، دکتر «رعد» و بالعکس شادی و سرور در چهره های دوستداران اسلام و انقلاب ایران پس از عملیات اخیر نیروهای اسلام حس می‌شد. ♦️ من با روحیه ای عالی و چهره ای بشاش بر آنها وارد شدم و به شیوه فاتحان و پیروزمندان درود و سلام گفتم تا خشم کسانی را که با اسلام و ایران دشمنی دیرینه داشتند، برانگیزم. ♦️ از آنجایی که شرایط تغییر کرده بود، برخلاف گذشته از بحث سیاسی و اشاره به مسایل جبهه پرهیز کردم. ۲۹ مارس ۱۰ فروردین سه روز مرخصی در خواست کردم تا به جستجوی که جزء نیروهای منطقه دزفول بود، بپردازم. در بین راه دو مساله ذهنم را به خود مشغول کرده بود. ♦️از یک سو به پیروزی نیروهای اسلام می‌اندیشیدم و از این بابت بسیار خوشحال بودم و از سوی دیگر نگران سرنوشت تنها که رادیو تهران از انهدام یگان او خبر می‌داد بودم. به شهر کوچکم رسیدم و آثار نبردها را در چهره مردم و احساسات متفاوتی که از خود نشان می‌دادند مشاهده کردم. عده ای از این پیروزیها خوشحال و عده ای دیگر به دلیل بی اطلاعی از سرنوشت فرزندانشان نگران و افسرده خاطر بودند. هنگامی که وارد منزل شدم 👈مادرم با قیافه ای غم زده و چشمانی اشکبار به استقبالم آمد. فضای غم آلود خانواده، شادی پیروزی را از من گرفت. همه مردم به ویژه آنهایی که برای اطلاع از سرنوشت فرزندانشان به شهر رفته بودند خبرهای مربوط به نبردها و شکستهای نیروهای ما را برای یکدیگر تعریف می‌کردند. این عده هنگام ورود به شهر العماره گروه گروه نیروهای عراقی را دیدند که وارد منطقه مرزی و خود العماره شده بودند. با این همه رسانه های تبلیغاتی رژیم به ویژه تلویزیون با تمام اخباری غیر واقعی همراه با تصاویری جعلی از صحنه نبرد را به نظر مردم رسانده و شکست را پیروزی و فرار را پیشروی و فتح نشان داد. ♦️دستگاه تبلیغات بعثی‌ها از شیوه های تبلیغاتی تقلید می کرد و نظریه مشهور «آنقدر بگو تا مردم باور کنند.» را اعمال می کرد. ♦️خاطرم هست که آن روزها فیلم مستندی همراه با تفسیر سیاسی از تلویزیون پخش شد. این فیلم یک افسر عراقی را نشان میداد که اطرافش را عده ای سرباز احاطه کرده و از آب رودخانه کوچکی که مفسر ادعا می کرد آب رود است می‌نوشیدند. او با هیجانی تمام می گفت: این همان رود کرخه است و این نیروهای ما هستند که در کنار رودخانه مستقر شده اند. در حقیقت آن رود کوچک همان رود مرزی 👈«دویریج» که در نزدیکی فکه واقع شده است. بود. روز بعد صدام در جمع به اصطلاح مجلس ملی نمایندگان ظاهر شد تا تحولات نبردهای المبین را برای آنان تشریح کند. او در توجیه شکست نیروهای ما گفت: نیروهای دلاور ما برای سازماندهی سیستم دفاعی خودشان به پشت 👇 ♦️خط عقب نشینی کرده اند. درست همان گونه که پیشروی می‌کردند. آنگاه با اشاره به نقشه ای که مقابلش قرار داشت، گفت: «به اینجا منتقل شده اند...» اعضای بیخبر و ناآگاه مجلس ملی از وضعیت جبهه و مساحت واقعی منطقه ای که نیروهای ما به واگذار کرده بودند، اطلاعی نداشتند. 👈فقط به چند سانتی متری که برروی نقشه جابه جا شده بود چشم دوخته بودند. صدام به تعداد اسرا هم اشاره کرد. این اولین بار بود که صدام به وجود اسرای عراقی که ایرانیها اسیر کرده بودند اعتراف می کرد، در حالی که قبل از عملیات فتح المبین بیش از عراقی به اسارت در آمده بودند. او در توجیه کثرت تعداد اسرا گفت: من از کلمه اسیر داشته و دارم ولی برادران ! طبیعی است که در جنگها، نظامیانی اسیر می‌شوند ؛ و آنهایی که به اسارت در آمدند، جزء نیروهای و غیر آموزش دیده بودند. ♦️صدام با این شیوه عوام فریبانه میخواست از اهمیت پیروزی ایرانیها و فضاحت شکست نیروهای خود بکاهد. نیروهای ما قبل از شروع حمله برای تقویت سیستم دفاعی خودشان طبق ادعای صدام عقب نشینی نکردند؟ درست است که برخی از این نیروها را افراد جيش الشعبی و نیروی ماموریتهای ویژه تشکیل می‌دادند ولی اکثر نیروها از زرهی و لشکر یک مکانیزه که از نظامی عراق به حساب می‌آمدند بودند. ♦️ شیوه برخورد صدام و رسانه های تبلیغاتی موجب گردیده بود که اعتمادشان را در نظر ملت روز به روز از دست بدهند و حتی مورد تمسخر آنان قرار گیرند.        ‌      ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
1.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃سرزمینِ فکه مامکّه بود شد 🍃کربُ بلا دیدمش من بخدا را 🍃سربجدا دیدمش من رفقا را من وعده داد حجّ هزار را    :سیّد اخلاص موسوی      ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷