پایگاه خبری صدای حوزه
✍️ #زهره_فکور_صبور بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر کشورمان چندشب گذشته در ۴۳ سالگی خودکشی کرد. این خب
✍️ماجرای یک خودکشی و سهم ساختارهای فرهنگی بیتفاوت و کم رمقی در سکوهای معرفتی و معناساز جامعه
🔹بهطور معمول سالانه یک نفر به ازای هر ۵ تا ۱۵ هزارنفر خودکشی میکند.بیشترین آمار #خودکشی در کشورهای اروپایی و صنعتی بوده و کمترین میزان خودکشی نیز مربوط به کشورهای شرق مدیترانه است که غالبا مسلمان یا مذهبی هستند.
🔸در همین موضوع، امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی، انواع خودکشی را ذیل چهار عنوان تقسیم بندی کرده است.
1️⃣خودکشی خودخواهانه بیانگر عدم احساس تعلق طولانی مدت فرد به گروه و عدم یکپارچگی در یک جامعه است. نتیجه چنین احساس، خودکشی خودخواهانه بوده چون آنها هیچ اتصالی به جمع ندارند. این غیبت میتواند منجر به بیمعنا شدن، مالیخولیا و افسردگی شود. دورکیم چنین جدایی را «فردشدن بیش از حد» مینامد.(دلیل اجتماعی_روانشناختی)
2️⃣خودکشی نوعدوستانه با احساس غرق شدن در اهداف و باورهای گروه مشخص میشود و در جوامعی با یکپارچگی بالا رخ میدهد، جایی که منافع فردی کمتر از منافع کل جامعه مهم تلقی میشود.
از آنجا که منافع فردی مهم تلقی نمیشود، بنظر دورکیم در یک جامعه نوعدوستانه دلیل چندانی برای خودکشی افراد وجود ندارد.(دلیل اعتقادی_ایدئولوژیک)
3️⃣خودکشی آنومیک ناشی از نابسامانی بیانگر انحطاط اخلاقی فرد و عدم جهتگیری اجتماعی است که با #تحولات_اجتماعی و اقتصادی چشمگیر مرتبط است. مردم نمیدانند در جوامع خود در کجا قرار میگیرند. وقتی بینظمی اخلاقی حاکم است و افراد حدود خواستههای خود را نمیدانند، دائماً در حالت ناامیدی به سر میبرند. این خودکشی میتواند زمانی رخ دهد که آنها دچار تغییرات شدید در ثروت شوند.(دلیل اقتصادی_اخلاقی)
4️⃣خودکشی تقدیرگرایانه زمانی اتفاق میافتد که فرد بیش از حد تحت نظارت قرار دارد، زمانی که آینده او بیرحمانه مسدود شده و احساساتش تحت انضباط ستمگرایانه به شدت خفه میشوند.این مدل در جوامعی به وجود میآید که ساکنان آنها ترجیح میدهند بمیرند تا زندگی کنند.(دلیل سیاسی_اجتماعی)
🔹فارغ از این واقعیت که در جامعه #رسانهزده، فردیت حداکثری حاکم میشود و توجهات حداقلی شده و پیوندها کمرنگ میشود و بحران عواطف بروز پیدا میکند، بنظر میرسد که این چهار دلیل، حق مطلب را در رابطه با پدیده خودکشی ادا نکرده اند. مبانی فکری #پوزیتویستی چه بسا توان درک متغیری به نام "معنا در زندگی" را ندارد و در تقسیمبندی های چهارگانه، این مفهوم را تحت عناوین دیگری تقلیل داده یا اساسا نادیده انگاشته است.
🔸اینکه آخرین حرفهای یک بازیگر، در نقد فراگیر از #هویت_شغلی و #سبک_زندگی خود بوده، نشانه یک بحران وضعیت در شرایط فرد است.
🔹خودآگاهی دیرهنگام و انتقادی و اظهار تاسف از نداشتن فرزند و ازدواج دیرهنگام و اینکه بهیچوجه اجازه نخواهد داد بچههایش وارد عرصه #بازیگری شوند و شوریدن علیه مافیای موجود در صنف زیسته خود، یک احساس شکست معنایی را نشان میدهد.
بحث قضاوت از شرایط یک شخص نیست که ما از زندگی خصوصی این مرحومه اطلاعات کافی نداریم ولی وقتی حس شکست در ساحت هویت غالب زندگیاش حاکم میشود بطوریکه در گفتگوی تصویری به زبانش جاری شده و عدم رضایت کامل از زمان ازدواج و فرزندآوری را هم مطرح میکند، یعنی نقاط اتکا در زندگی یک شخصیت دچار بحران شده است.
🔸هر انسانی در زندگی خود، نقاط اتکایی متشکل از داراییها و نسبتها و موفقیتهایش دارد که باعث دلخوشی و پشتوانه معنایی او برای ادامه زندگی و لذت بردن یا تحمل شرایط محیطی میشود.هرگاه انسان نقاط اتکای خود را پوچ میانگارد و نسبت به گذشته و آینده خود به یاس منتهی میشود، حال خوبی را تجربه نخواهد کرد. آنچه که حال انسان را نرمال نگه میدارد، گذشته قابل قبول و آینده قابل احترام است.
🔹در ورای این دو مقوله، #ایدئولوژی و معانی برتر در زندگی می تواند نسبت به همه رویدادهای ریز و درشت زندگی سایه انداخته، و تفسیر باز و افق بدون بنبستی در میدان ابتلائات متنوع و متلون زندگی برای انسان رقم بزند. خلاصه و کوتاه باید اذعان نمود که در واقع هرجا که پدیده خودکشی نمایان میشود، پیکان انتقادها بایستی سمت نهاد فرهنگ و سکوهای معرفتی و معناساز اجتماعی باشد که باعث شده در بخشی از جامعه، فقدان معنا و یاس فلسفی و ایدئولوژیک مستولی شده و در برخی موارد به خودکشی بینجامد.
🔸ما که جامعه #مذهبی داریم و عنوان دین اسلام و مسلمانی را یدک میکشیم، نهادهای فرهنگی همچون حوزه و دانشگاه و مدرارس و ساختارهای فرهنگی همچون وزارت ارشاد و سازمان صداوسیما و سایر ارگان های عریض و طویل منتسب به فرهنگ بایستی نسبت به درونیسازی و عمق بخشی فرهنگ و معرفت دینی برای حل بحرانهای معنایی در جامعه فعالتر عمل کنند و با مارپیچ سکوت و اتیکت "من بیتقصیرم" نسبت به این معضلات، واکنش خنثی و ناامیدکننده نداشته باشند.
🖊حجت الاسلام علیرضا محمدلو
🆔 @sedayehowzeh
✍️ اسکیت سواران نوجوان، تراژدی فرهنگ یا موقعیت خطر!؟
🔍اخیرا شاهد جنجال #رسانه ای پیرامون کژرفتاری عده ای نوجوان در یکی از خیابان های شیراز بوده ایم. بچه هایی که به بهانه روز اسکیت، با سر و وضع خلاف عرف و شرع و قانون تجمعی تفریحی ترتیب داده بودند و بگذریم از اینکه از لحظه تشکیل این تجمع تا وایرال شدنش در شبکه های مجازی، چقدر مهندسی شده بود.
🔹بررسی کنیم که این پاره هویت ها چگونه تبدیل به رویداد میشوند و نمایشی از یک کجروی فرهنگی را یدک میکشند؟ مگر همین جامعه نیست که دهه هشتادی و نودی هایش، مرزهای ایرانی و عربی و آفریقایی و انگلیسی را با سرود فاخر #سلام_فرمانده در نوردیدند؟
🔸دیوید رایزمن در بررسی دوره های بشری از منظر ارتباطات، سومین مرحله از سیر تطورات بشر را "دوره انسانهای دگر راهبر" نام مینهد که تحت تاثیر گروه همسالان و رسانه ها و اتمفسر اجتماعی، هویت سازی اتفاق میافتد. در چنین عصری، خانواده و سیستم کم اثر شده و شخصیت فرزندان بشدت انفعالی، #رسانهزده و تاییدطلب افراطی میگردد که به تدریج تحت تاثیر رسانهها، انبوه انسانهای تنها شکل میگیرد.
🔹گذشته از این نظریه و در این خصوص، قطعا نقش چهار عنصر سیستم، خانواده، مدرسه و رسانه بایستی درست سنجیده شده و نسبت به سهم هر متغیری به تناسب دوری و نزدیکی اش به عمق ماجرا، وزندهی دقیقی صورت گیرد.
🔸در ادبیات دینی وقتی سخن از #تربیت میشود، با سه دوره هفت ساله مواجه می شویم که هفت سال اول، دوره سیادت، هفت سال دوم، دوره تعلیم پذیری و فرمان برداری، هفت سال سوم، دوره وزارت فرزند نامیده می شود.
🔹اگر ساحت شخصیت هر فرد، بر سه محور عواطف، افکار و رفتارها تقسیم شود، محور دوره اول بدلیل اهمیت #امنیت_روانی و احساسی؛ عواطف کودک، محور دوره دوم بدلیل اهمیت و دورنی سازی آداب؛ رفتار کودک و محور دوره سوم نیز بدلیل بلوغ فکری؛ اندیشه کودک می تواند عنوان بگیرد.
🔸حال اگر این بچه های دهه هشتادی را در سبد تحلیل قرار دهیم و در ایستگاه رفتارشناسی قرار بگیریم، بیشتر از همه، کدامیک از ساحات شخصیت را دچار کم توجهی میدانیم که در نتیجه شاهد کج رفتاری و بیتفاوتی نسبت به عرف و ادبیات شرعی جامعه میشویم؟ اگر در رفتارسازی دچار ابهام یا کمبود ایده هستیم باید گفت که هویت بخشی از طریق #قهرمان_سازی، الگودهی و ارائه سبک رفتاری در این برهه بسیار حیاتی است. البته این مدلسازی بایستی در بستری هنری و چه بسا سینمایی اتفاق بیفتد تا بطور غیرمستقیم تبدیل به عادت رفتاری نوجوان امروزی بشود.
🔹حال ما چرا این پاره #تراژدی_فرهنگی را سر و ته بررسی می کنیم و بجای مواجهه آسیبشناسانه جدی و بیتعارف با متغیرهای چهارگانه پیش گفته، چرایی ها را در خود این بچه ها جستجو میکنیم؟ کدامیک از نقاط خط تربیتی جامعه دچار بیماری شده که نمایش بیماری یا نشانه ضعف را اینچنین در بغل خیابان هرچند با برجسته سازی رسانه ای به تماشا مینشینیم؟
⁉️چرا در ساحت عواطف و امنیت روانی، خانواده ها را به سواد کافی مجهز نمیکنیم و در ساحت رفتارسازی، تعلیم را با تربیت درست آداب، گره نمی زنیم و به مدارس دیکته نمیکنیم و چرا در سطح بینش و نگرش، کارگاههای تفکر و مهارتهای کاربردی را بجای دورس نظری بیخاصیت و بدردنخور، برای نسل #نوجوان جامعه، جدی نمیگیریم و تبدیل به سیاست و به اصطلاح، "اکشن پلن" نمیکنیم؟ چرا #صداوسیمای ما برای نسل نوجوان، برنامه مشخص هویت آفرین ندارد و مسائل این دوره را بازخوانی و سپس ارائه طرح نمیکند؟
🔹بلی رسانهی بیمار و بیگانه، بلد است که چگونه، سلام فرمانده نسل شما را بایکوت یا تخریب کند و از تجمع بچه های خیابان چمران، یک #پدیده_اپیدمیک و فراگیر بسازد اما بهرحال با توجه به ضعف کارکردی نهادهای مسئول و چندمرجعیتی شدن امر تربیت، ضروری است که بجای تقلیل واقعه یا بزرگنمایی ماجرا، فرایند تحول با اسناد دینی را بصورت عملیاتی در دستور کار قرار دهیم تا خروجی نحس اسنادی همچون ۲۰۳۰ را از پیشانی #فرهنگی جامعه پاک نماییم.
🔸تراژدی فرهنگ یک بیماری عمیقی است و زمانی واقعیت پیدا می کند که با تکثر انسانهای دگر راهبر، مواجه شویم و ذهنیت و زبان نسل نو از #ایدئولوژی حاکم بر جامعه بیگانه شده و به تدریج از بیگانگی به ستیز روی آورد. چنین شرایطی با فراگیری و ستیز و چالش همراه است که ما در این رویداد چنین فاکتورهایی را شاهد نبودیم. اما بهرحال موقعیت خطیری است که قبل از تکرار و تداوم و تبدیل شدن به چالش و #بحران_خیابانی با پشتیبانی رسانهای، بابستی به فکر تولید آگاهی برای خانواده، تدوین سند تربیت برای مدارس، پویایی و رهایی نهاد رسانه از کلیشه های فانتزی و ترمیم رفتاری سیستمهای مرتبط با مقوله فرهنگ و تربیت باید بود والا در آینده نه چندان دور، شاهد دومینوی خیابانهای اسکیت سوار خواهیم بود!
🖊علیرضا محمدلو، سردبیر #صدای_حوزه
🆔 @sedayehowzeh