"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت هشتاد :
💠مسافرت موفقیت آمیز /دیدار با سیدمحمدباقر صدر:
تا اينكه عزّت را براى خدا و رسولش و مؤمنين به تثبيت برسانند و تا اينكه انگيزه اى تاريخى براى تمام مسلمانان و نسلهاى آينده باشد كه به حقيقت على و بطلان دشمنانش پى ببرند. و بدين سان فقيهان ما بر اين منوال حركت كردند كه شهادت به ولايت على را در اذان و اقامه مستحب مى دانستند، نه به نيّت اينكه جزئى از اذان يا اقامه باشد، پس هرگاه اذان يا اقامه گو نيّت كند كه اين شهادت، جزئى از اذان يا اقامه است، اذان و اقامه اش باطل مى شود و مستحبات-چه در عبادات و چه در معاملات-بسيار و بى شمار است كه مسلمان اگر بجا آورد، ثواب مى برد و اگر انجام نداد، عقابى ندارد، و بعنوان نمونه، وارد شده است كه مستحب است پس از شهادت به «لا اله الا اللّه» و به «محمد رسول اللّه» مسلمان بگويد: «و اشهد ان الجنة حق و النار حق و انّ اللّه يبعث من فى القبور». -و گواهى مى دهم كه بهشت حق است و جهنّم حق است و اينكه خداوند، آنها را كه در قبرهايند، برمى انگيزد گفتم: علماى ما به ما آموخته اند كه به تحقيق، برترين خلفاء ابو بكر صدّيق است و پس از او عمر فاروق، سپس عثمان وانگهى على. سيد لحظه اى سكوت كرد، سپس گفت: بگذار هرچه مى خواهند بگويند ولى چگونه مى خواهند اينها را با دليلهاى شرعى، به اثبات برسانند؟ وانگهى اين سخن، با آنچه صريحا در كتابهاى صحيح و معتبرشان آمده است، مخالفت دارد، زيرا در آنها آمد
ادامه دارد...
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت هشتاد و یکم:
💠مسافرت موفقیت آمیز /دیدار با سیدمحمدباقر صدر :
زيرا در آنها آمده است: «برترين مردم، ابو بكر سپس عمر و بعد از او عثمان است» و اصلا نامى از على نيامده است بلكه او را از مردم كوچه و بازار شمرده اند. ولى متأخّرين به عنوان مستحب-چون ذكر خلفاى راشدين شده است-اسم او را آورده اند!
آنگاه از اين تربتى كه بر آن سجده مى كنند، و آن را «تربت حسينى» مى نامند، پرسيدم. پاسخ داد: قبل از هر چيز بايد بدانيم كه ما بر خاك سجده مى كنيم و هرگز براى خاك سجده نمى كنيم همان طور كه برخى خيال كرده اند و از اين راه، شيعه را متّهم مى نمايند. پس سجود، مخصوص خداى سبحان است و براى هيچ كس ديگر جايز نيست. و آنچه نزد ما و نزد اهل سنّت نيز ثابت شده، اين است كه بهترين سجود، بر زمين است يا آنچه از زمين مى رويد بشرط اينكه خوردنى نباشد، و سجود بر غير اينها درست نيست.
و بتحقيق رسول اكرم «ص» بر خاك مى نشست و براى خود سجادۀ كوچكى از سعف نخل درست كرده بود كه روى آن سجود مى كرد و به اصحاب خود آموخته بود كه بر زمين سجده كنند يا بر سنگ و آنها را نهى كرده بود كه بر كنار لباسشان سجده كنند و اين از مسائل واضح و روشن است نزد ما. و امام زين العابدين على بن الحسين «عليهما السّلام» تربتى از قبر پدرش امام حسين «ع» ساخت زيرا آن تربت پاك و مقدس و طاهرى بود كه خون سيد الشهداء در كنارش ريخته شده بود....
ادامه دارد..
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت هشتاد و دوم:
💠مسافرت موفقیت آمیز /دیدار با سیدمحمدباقر صدر :
و شيعيان نيز بر اين برنامه تا امروز ادامه داده اند و ما هرگز نگفته ايم كه سجود تنها بر تربت سيّد الشهداء جايز است بلكه مى گوئيم: سجود بر هر تربت و خاك پاكى روا است همچنان كه بر بوريا و فرشى كه از سعف نخل و شبيه آن درست مى شود، صحيح است. گفتم: حال كه نام حضرت حسين بن على رضى اللّه عنه به ميان آمده، چرا شيعيان بر او گريه مى كنند و بر سر و سينه خود مى زنند تا آنجا كه خون جارى شود و اين در اسلام حرام است زيرا پيامبر «ص» فرموده است:
«از ما نيست كسى كه به صورت خود بزند، يا جامه پاره كند يا به جاهليّت دعوت نمايد». سيّد پاسخ داد: اين حديث بدون شك درست است ولى بر عزاى امام حسين تطبيق نمى شود زيرا كسى كه مى خواهد انتقام دشمنان حسين را بگيرد و در راه او گام بردارد، دعوت او دعوت جاهليّت نيست، وانگهى شيعه هم بشر است، عالم دارند، جاهل دارند و داراى عاطفه و احساسات هستند، پس اگر در بزرگداشت شهادت ابى عبد اللّه و آنچه بر او و اهل و عيالش و ياران و اصحابش از قتل و اسارت و اهانت وارد شد، احساساتشان بر آنها فائق آمد، مأجورند و ثواب دارند زيرا نيّتشان خدا و فى سبيل اللّه است و خداى سبحان به مردم به مقدار نيتهاشان ثواب مى دهد.
ادامه دارد...
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت هشتاد و سوم:
💠مسافرت موفقیت آمیز /دیدار با سیدمحمدباقر صدر :
هفته گذشته گزارشى رسمى از حكومت مصر به مناسبت مرگ جمال عبد الناصر خواندم كه در آن گزارش آمده بود: بيش از هشتاد حادثه خودكشى به اين مناسبت ثبت شده است كه آنها به مجرّد شنيدن خبر، خودشان را كشته اند، گروهى از بالاى ساختمان خود را به پائين پرت كرده و گروهى خود را جلوى قطار انداخته اند و و...!! و امّا مجروحان و زخميها بسيارند. من اين مثالها را ذكر مى كنم كه متوجه شويد، احساسات اگر بر افراد طغيان كند و فائق آيد، كار به اينجا مى رسد كه اينان با اينكه حتما مسلمان هم هستند براى خاطر جمال عبد الناصر كه تازه با مرگ طبيعى هم مرده است، خودشان را مى كشند. بنابراين، نمى شود بر اهل سنت حكم كرد كه در اين موارد حتما اشتباه و گناه كرده اند و آنها هم حق ندارند بر برادران شيعه خود حكم كنند كه اينها در گريه بر سيد الشهداء، گناه مى كنند چرا كه اينها مصيبت امام حسين را با دل وجان ديدند وامروز هم مى بينند وانگهى خود حضرت رسول بر فرزندش حسين گريه كرد و جبرئيل از گريه آن حضرت، گريه كرد. گفتم: چرا شيعيان، قبرهاى اولياء و امامان خود را مزيّن به طلا و نقره مى كنند و اين در اسلام حرام است؟ آقاى صدر جواب داد: اين امر منحصر به شيعه نيست و هيچ حرمتى هم در آن نمى باشد زيرا مساجد برادران اهل سنت نيز...
ادامه دارد...
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت هشتاد و چهارم:
💠مسافرت موفقیت آمیز /دیدار با سیدمحمدباقر صدر :
... زيرا مساجد برادران اهل سنت ما نيز، چه در عراق يا مصر يا تركيه يا ديگر كشورهاى اسلامى، مزيّن به طلا و نقره اند و حتى مسجد رسول اللّه در مدينۀ منوّره نيز چنين است و خانه خدا در مكه مكرّمه هر سال با يك پارچه طلاكوب نو پوشيده مى شود و ميليونها ريال صرف آن مى گردد. پس اين امر منحصر به شيعه نيست. گفتم: علماى سعودى مى گويند: دست بر قبر كشيدن و توسّل به صالحين و تبرّك جستن به آنان، شرك به خدا است! نظر شما چيست؟ سيّد محمد باقر صدر پاسخ داد: اگر دست بر قبر كشيدن، و توسّل جستن به اين نيّت باشد كه آنها نفع مى دهند و آنها زيان مى رسانند، اين بدون ترديد شرك است ولى مسلمانان كه موّحدند و مى دانند خداوند خودش ضارّ و نافع است يعنى ضرر و نفع فقط از سوى خداست و اينكه اولياء و ائمه را دعا مى كنند، به اين خاطر است كه وسيله اى نزد خدا باشند، و اين هرگز شرك نيست. و مسلمانان-چه سنّى و چه شيعه-از زمان حضرت رسول تا امروز، بر اين امر، اتفاق عقيده دارند، به استثناى وهّابيّت و علماى سعودى -همان گونه كه يادآور شدى-و اينها با مذهب جديدشان كه در اين قرن پيدا شد، مخالفت با اجماع مسلمين مى كنند و با اين اعتقاد بود كه ميان مسلمين فتنه انگيزى كردند و خون مسلمانان را مباح دانستند و آنها را تكفير نمودند...
ادامه دارد...
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت هشتاد و پنجم :
💠مسافرت موفقیت آمیز /دیدار با سیدمحمدباقر صدر :
و مگر همينها نبودند و نيستند كه حاجيان سالخورده را تنها براى يك سلام بر پيامبر كردن و «السّلام عليك يا رسول اللّه» گفتن مى زنند و نمى گذارند احدى دست بر ضريح پاك و مقدسش بكشد و آنها با عالمان ما بحثهاى زيادى داشتند ولى بازهم بر عناد و دشمنى خود، اصرار ورزيدند و بحقّ مستكبر شدند. آقاى سيّد شرف الدّين از علماى شيعه است، هنگامى كه در زمان عبد العزيز آل سعود به زيارت خانه خدا مشرّف شد، از جمله علمائى بود كه به كاخ پادشاه دعوت شده بود كه-طبق معمول-در عيد قربان به او تبريك بگويند و هنگامى كه نوبت به وى رسيد و دست شاه را گرفت، هديه اى به او داد و هديه اش عبارت بود از يك قرآن كه در جلدى پوستين نگهداشته شده بود.
ملك هديه را گرفت و بوسيد و به عنوان احترام و تعظيم، بر پيشانى خود گذاشت.
سيد شرف الدّين ناگهان گفت:
اى پادشاه! چگونه اين جلد را مى بوسى و تعظيم مى كنى درحالى كه چيزى جز پوست يك بز نيست؟
ملك گفت: غرض من قرآنى است كه در داخل اين جلد قرار دارد نه خود جلد!
آقاى شرف الدّين فورا گفت:
احسنت، اى پادشاه! ما هم وقتى پنجره يا در اطاق پيامبر را مى بوسيم، مى دانيم كه آهن، هيچ كارى نمى تواند بكند ولى غرض ما آن كسى است كه ماوراى اين آهنها و چوبها قرار دارد.
ما مى خواهيم رسول اللّه را تعظيم و احترام نمائيم، همان گونه که شما....
ادامه دارد...
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت هشتاد و ششم :
💠مسافرت موفقیت آمیز /دیدار با سیدمحمدباقر صدر :
... همان گونه كه شما با بوسه زدن بر پوست بز، مى خواستى قرآنى را تعظيم نمائى كه در جوف آن پوست قرار دارد. حاضران تكبير گفتند و او را تصديق نمودند. آنجا بود كه ملك ناچار شد اجازه دهد، حجاج با آثار رسول خدا تبرك جويند ولى آن كه پس از او آمد، به قانون گذشته شان بازگشت! پس قضيه اين نيست كه اينها ازشرك مردم به خدا وحشت و خوفى داشته باشند به آن اندازه كه يك مسئله سياسى است و مبنايش بر مخالفت مسلمين و كشتار آنان استوار گشته است، تا اينكه حكومتشان باقى باشد و سلطه شان بر مسلمانان ادامه پيدا كند و تاريخ بزرگترين گواه است كه چه بر سر امّت محمد آوردند. از روش هاى صوفيان از او پرسيدم، به اختصار جواب داد: برخى از مسائلشان مثبت است و برخى منفى.
تربيت نفس و وادار ساختن آن به ساده زيستن و زهد در ملذات دنيا و به جهان ارواح پاك بالا رفتن از مزاياى آنها است و مثلا عزلت و كناره گيرى از واقعيتهاى زندگى و محدود نمودن ذكر خدا در برخى اعداد لفظى و غير آنها از سلبيات روشهاى صوفيه است. و اسلام -همان گونه كه مى دانيد-مسائل مثبت و درست را تصديق مى كند و بر آنها صحّه مى گذارد همچنان كه، نادرستها را كنار مى گذارد و حق است اگر اعتراف كنيم كه تمام تعاليم و مبادى اسلام، مثبت و ايجابى است.
ادامه دارد...
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت هشتاد و هفتم :
💠مسافرت موفقیت آمیز/شک و سرگردانی:
پاسخهاى سيد محمد باقر صدر، روشن و قانع كننده بود ولى چطور مى توانست در شخصى مثل من نفوذ كند و در ژرفاى وجودم، تأثير بگذارد، درحالى كه بيست و پنج سال از عمرم را در مقدّس شمردن اصحاب گذرانده بودم، بويژه نسبت به خلفاى راشدين كه رسول خدا به ما دستور داده است، به سنّت آنان، تمسّك جوئيم و از آنها پيروى نمائيم و پيشاپيش آنان سرور ما ابو بكر صديق و عمر فاروق قرار دارند، و از روزى كه من وارد عراق شدهام هرگز نامى از آنها نشنيده ام، حال آنكه نامهائى به گوشم مى خورد كه از نظر من كاملا بيگانه اند مثلا نام دوازده امام مى شنوم و مى شنوم كه ادعا مى كنند، رسول خدا، قبل از رحلت، امام على را جانشين و خليفه خود قرار داده است.
ولى چگونه مى توان باور كرد؟ و آيا ممكن است كه مسلمانان و اصحاب گرامى پيامبر كه پس از او از تمام مردم برترند، با هم توطئه اى ضد امام على «كرم اللّه وجهه» بكنند، در صورتى كه از كودكى به ما آموخته بودند كه اصحاب-كه خداى از آنان خشنود باد-امام على را احترام مى گذاشتند و عارف به حقش بودند و مى دانستند كه او همسر فاطمه زهرا و پدر حسنين و دروازۀ شهر علم است.
همچنان كه حضرت على، عارف به حق ابو بكر صديق است و مى داند كه او قبل از تمام مردم اسلام آورد و همراه با پيامبر به غار رفت كه در قرآن نيز ذكرش آمده و پيامبر در بيمارى خود، او را براى امامت نماز...
ادامه دارد.
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت هشتاد و هشتم :
💠مسافرت موفقیت آمیز / شک و سرگردانی:
به مسجد فرستاد و فرمود: «اگر مى خواستم يار باوفائى بگيرم، پس بتحقيق، ابو بكر را انتخاب مى كردم» و بدين سان، مسلمانان او را خليفه خود قرار دادند و همچنين على، حق سرور ما عمر را مى داند كه خداوند به وسيله او، اسلام را عزّت بخشيد و پيامبر او را «فاروق» ناميد چرا كه بين حق و باطل، خوب تشخيص مى داد، و حق سروران عثمان را نيز مى داند كه فرشتگان الهى از او خجالت مى كشيدند و پيامبر او را «ذو النورين» نام نهاد، پس چگونه است كه برادران شيعه ما، همه اينها را نمى دانند يا ناديده مى گيرند و از اينان، اشخاصى معمولى، معرفى مى كنند كه گاهى هواهاى نفسانى و ملذّات دنيوى آنان را از متابعت و پيروى حقّ باز مى دارد و اوامر پيامبر را پس از وفاتش اطاعت و اجرا نمى كنند درحالى كه همينها بودند كه در راه عزّت بخشيدن به اسلام و يارى نمودن اسلام از فرزندان و پدران و خانواده هاى خود مى گذشتند و براى اجراى دستورات پيامبر از يكديگر پيشى مى گرفتند، چگونه وقتى خود به جايگاه رفيع خلافت نائل آمدند، امر رسول اللّه را پشت سر گذاشته و آن را ناديده گرفتند و طمع مقام، ديدگانشان را پوشاند.
آرى! به اين خاطر بود كه نمى توانستم هرچه شيعيان مى گويند باور كنم، هرچند به مسائل زيادى پى برده و قانع شده بودم و لذا بين شك و سرگردانى ماندم:
ادامه دارد...
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت هشتاد و نهم :
💠مسافرت موفقیت آمیز / شک و سرگردانی:
شكى كه علماى شيعه در ذهنم ايجاد كردند زيرا سخنانشان معقول و منطقى بود، و سرگردانى و تحيّرى، نسبت به صحابه «رضى اللّه عنهم» كه بدين سطح، تنزل پيدا مى كردند و به صورت افرادى معمولى مثل خودمان در مى آمدند، نه انوار رسالت آنان را مى ساخت و نه تعليمات محمدى، اصلاحشان مى كرد. پروردگارا، چگونه مى شود؟
آيا ممكن است ياران پيامبر در همين سطح-كه شيعيان معتقدند-قرار داشته باشند؟
در هر صورت، اين شك و ترديد، آغاز سستى در عقيده هاى گذشته و آغاز اقرار به اين بود كه پشت پرده، امورى است و تا آنها را برطرف نكنيم به حق دست نمى يابيم. دوستم منعم آمد و با هم به كربلا مسافرت كرديم.
در آنجا به مصيبت سرورمان حسين-مانند شيعيان-پى بردم و تازه فهميدم كه حضرت حسين نمرده است و اين مردم بودند كه ازدحام مى كردند و گرداگرد آرامگاهش پروانه وار مى چرخيدند و با سوز و گدازى كه نظيرش هرگز نديده بودم.
گريه مى كردند و بى تابى مى نمودند كه گوئى هم اكنون، حسين به شهادت رسيده است و سخنرانان را مى شنيدم كه با بازگو كردن فاجعه كربلا احساسات مردم را برمى انگيزند و آنان را به ناله و شيون و سوگ وامى دارند، و شنونده اى نمى تواند، اين داستان را بشنود و تحمل كند بلكه بى اختيار، از حال مى رود، من هم گريستم و گريستم و آن قدر گريستم كه گوئى سالها غصّه در گلويم مانده بود و اكنون منفجر مى شد.
ادامه دارد...
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت نود :
💠مسافرت موفقیت آمیز / شک و سرگردانی:
پس از آن شيون، احساس آرامشى كردم كه پيش از آن روز چنان چيزى نديده بودم، تو گوئى كه در صف دشمنان حسين بودهام و اكنون در يك چشم بهم زدن، منقلب شده بودم و در گروه ياران و پيروانش كه جان خود را نثارش مى كردند، قرار مى گرفتم، و چه جالب كه در همان لحظات، سخنران، داستان «حرّ» را بررسى مى كرد و حرّ يكى از سران سپاه مخالف بود كه به جنگ حسين آمده بود ولى يكباره در ميدان نبرد، به خود لرزيد و وقتى اصحابش پرسيدند كه ترا چه شده است؟
نكند از مرگ ترسيده اى؟
پاسخ داد: به خدا سوگند نه، ولى خود را مخيّر مى بينم كه بهشت را انتخاب كنم يا دوزخ را و ناگهان، اسب خود را بدان سوى حركت داد و به ديدار حسين شتافت و گريه كنان عرض كرد:
«اى فرزند رسول خدا، آيا توبه اى برايم هست»؟ درست در همين لحظه بود كه ديگر نتوانستم طاقت بياورم، و شيون كنان خود را بر زمين افكندم، گويا نقش حرّ را بازى مى كردم و از حسين مى خواستم كه:
«اى فرزند رسول خدا، آيا توبه اى برايم هست؟ يا ابن رسول اللّه، از من درگذر و مرا ببخش».
صداى واعظ چنان تأثيرى در شنوندگان گذاشته بود كه گريه و شيون مردم بلند شد.
دوستم كه صداى فريادم را شنيد، با گريه مرا در بغل گرفت و معانقه كرد، همان گونه كه مادرى، فرزندش را در برمى گيرد و تكرار مى كرد:
«يا حسين! يا حسين! ».
لحظاتى بود كه در آنها، گريه واقعى را درك كرده بودم، و....
ادامه دارد...
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت نود و یک:
💠مسافرت موفقیت آمیز / شک و سرگردانی:
لحظاتى بود كه در آنها، گريه واقعى را درك كرده بودم، و احساس مى كردم، اشكهايم قلبم را شستشو مى دهند، و كلّ بدنم را از درون، تطهير مى كنند، آنجا بود كه معناى روايت پيامبر «ص» را فهميدم كه مى فرمايد: «اگر آنچه من مى دانستم، شما هم مى دانستيد، هرآينه كمتر مى خنديديد و بيشتر مى گريستيد». تمام آن روز را با اندوه گذراندم، دوستم مى خواست مرا تسلّى دهد و دلدارى نمايد و برايم مقدارى شربت و شيرينى آورد، ولى بكلّى اشتهايم بند آمده بود. از دوستم درخواست كردم كه داستان شهادت امام حسين را برايم تكرار كند زيرا چيزى از آن-نه كم و نه زياد- نمى دانستم جز اينكه پيرمردانمان هرگاه دراين باره، با ما صحبتى مى كردند مى گفتند كه: منافقين و دشمنان اسلام، همان هائى كه عمر و عثمان و على را به قتل رساندند، حسين را نيز كشتند! و ما بيش از اين درباره او نمى دانستيم بلكه در روز عاشورا، به اعتبار اينكه يكى از اعياد اسلامى است، جشن مى گيريم و در آن روز، مردم زكات اموالشان را مى پردازند و بهترين و خوشمزه ترين غذاها را مى پزند و كودكان براى خريدن شيرينى و اسباب بازى، گرد بزرگترها پرسه مى زنند!
درست است كه طبق برخى عادتها و رسوم، در بعضى روستاها آتش روشن مى كنند و در آن روز دست از كار مى كشند و ازدواج و خوشحالى نمى كنند ولى ما بدون اينكه تفسيرى براى اين مسائل بدانيم، آن را....
ادامه دارد...
#محمد_تیجانی_سماوی
#چگونه_مستبصر_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─