سحر دهم رمضان ....بیاد شب دهم محرم ...مکن ای صبح طلوع
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ، مکن ای صبح طلوع)
(ظهـر فردا بدنش زیر سـم اسبان است ، مکن ای صبح طلوع)
این شـب آخر عمر شه لب عطشان است ، مکن ای صبح طلوع
دفتـر عمـر حسـیـن در ورقِ پایان است ، مکن ای صبح طلوع
این شـبِ آخر عمـر شه مظلومان است
گوشه ای چهرة مردان خدا خندان است
روی لب صوت خوش و زمزمة قرآن است
دیـدة اهـل حرمخانـه ولی گریان است
مکن ای شمـس فروزنده طلوعـی دیگر
تا نمایـان نشـود صبـحِ شروعـی دیگر
همه مشـغـول نمازنـد و رکوعـی دیگر
فکـر مـیـدان جهادنـد و فروعـی دیگر
این شـب آخر عمر شه لب عطشان است ، مکن ای صبح طلوع
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ، مکن ای صبح طلوع)
میزبان در شب آخر شده همچون مهمان
فکـر صحـرای بلا باشـد و بـزم میدان
شوق رفتـن به دل افکنده به اوج ایمان
که سر و جان بسپـارد به هـوای پیمان
مثـل پروانـه ، همه گرد رخ یک شَمعـند
دور تا دور حسین اهل و عیالش جَمعـند
کودکانی که در این غصّه کثیـر الدَمعـند
گوش بر صحبـت بابا و سـراپا سَمعـند
دفتـر عمـر حسـیـن در ورقِ پایان است ، مکن ای صبح طلوع
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ، مکن ای صبح طلوع)
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ، مکن ای صبح طلوع)
(ظهـر فردا بدنش زیر سـم اسبان است ، مکن ای صبح طلوع)
این شـب آخر عمر شه لب عطشان است ، مکن ای صبح طلوع
دفتـر عمـر حسـیـن در ورقِ پایان است ، مکن ای صبح طلوع
سخنـان شهِ لـب تشنـه شنیـدن دارد
حال یـاران حسیـن لـذت دیـدن دارد
هر کسی در سر خود شوق پریـدن دارد
میـل دل از دلِ ایـن خانـه بریـدن دارد
وارث شیر عرب حضرت عبـاس امشب
می دهد گِردِ حریم علـوی پـاس امشب
اکبر و قاسم و عُون از سر اخلاص امشب
می کنند حال گل فاطمه احساس امشب
(ظهـر فردا بدنش زیر سـم اسبان است ، مکن ای صبح طلوع)
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ، مکن ای صبح طلوع)
حرم خـون خـدا حال و هوای دگریست
شاهد گریة یک دختـر و اشک پدریست
آخر عمـر پـدر ، اول یک در به دریست
با سکینه چه بگوید که گُل خونجگریست
سروری از شب پایان حسیـن می گوید
از حـرمخانـة گریـان حسیـن می گوید
از صفـای دل یــاران حسیـن می گوید
کربـلا ، وادی پیمـان حسیـن می گوید
این شـب آخر عمر شه لب عطشان است ، مکن ای صبح طلوع
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ، مکن ای صبح طلوع😭😭😭😭ان شاالله ظهور آقا امام زمان (عج)
﷽
أَرَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ
- آيا به جاى آخرت، به زندگى دنيا راضى شدهايد؟ پس بدانيد بهرهى زندگى دنيا در (برابر) آخرت، جز اندكى نيست.
|سورهی توبه آیهی۳۸ جزء ۱۰|
من هنوز لذت عشق تو را نچشیده به دنیا مبتلا شدم !
به این دلی که دکّان دنیا شده ،رحم میکنی؟!
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا
با صدای دلنشین اباذر حوائجی
قرار هروز صبح😊🌹
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
#کانال_خواهم_امد
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
#معرفی_کتاب📚👌
#کتاب_خوب_بخوانیم
🌿#خدا تو میدانی که من به خاطر #بهشت نیامدهام. بهشت تو مال آنهایی که خدا را به خاطر عبادت و از ترس جهنم گناه نمیکنند...
🌿از این مال دنیا هر چه داشتهام یا در راه خدا بخشیدهام یا به خاطر خدانگهداشتهام که دیگران استفاده کنند....
🌿هیچگاه راضی نخواهم بود کسی بدون #تفکر در راهم برایم گریه😭 کند. هرگاه خواستید برایم گریه کنید برای چیزی که من برایش همیشه گریان بودم، گریه کنید....
🌿الله من، و ای معشوق من، بنده تو دیگر در #عشق تو سوخت، آنقدر در وصالت سوختم تا منیت و #شیطان را به وسیله آتش عشق ذوب نمودم آنگاه رو به سوی جانان کردم....
🌿من خیلی کمتر عطر خریدهام زیرا هر وقت بوی عطر میخواستم از ته دل میگفتم #حسین جان، آن وقت فضا پرعطر میشد....
🔅جملات بالا👆👆👆 فرازهایی از #وصیت_نامه #شهید عارف و هنرمند #علی_حیدری است ،شهیدی که از شاگردان، عارف واصل، #آیت_الله_حق_شناس بود ،دوستانش می گفتند یکی از مهمترین مسائلی که باعث رشدش شد دغدغه بی حد و حصرش در مورد فقرا و محرومان بود .
🔆او نه تنها بی خیال، بلکه با خیال بود.علی، بیخیال این دنیا و تمام نعمت های حلالش شده بود.علی ،بی خیال تمام کسانی شده بود که در رسیدن او به پروردگار مانع می شدند،کلا بی خیال دنیای مادی شده بود؛برای این بود که با شور و شعف می نوشت:#علی_بی_خیال منم من..
👈کتاب دومی که قصد معرفی آن را دارم کتابی ست که انتشارات #ابراهیم_هادی در مورد این شهید بزرگوار کمتر شناخته شده منتشر کرده است.
#علی_بیخیال
☆---🍃🌼🍃--🍃🌼🍃---☆
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مسیر_شهادت
🎞 روایت جانسوز از سه راه مرگ شلمچه
ابراهيم شروع به مداحي كرد، اما نه مثل هميشه، خيلي غريبانه روضه ميخواند و خودش اشك مي ريخت، روضه حضرت زينب(س) را شروع كرد، بعد هم شروع به سينه زني كرد، اولين بار بود كه اين بيت زيبا را مي شنيدم
امان از دل زينب/ چه خون شد دل زينب
بچه ها با سينه زني جواب مي دادند، بعد هم از اسارت حضرت زينب (س) و شهداي كربلا روضه خواند، در پايان هم گفت: بچه ها امشب يا به ديدار يار ميرسيد يا بايد مانند عمه سادات اسارت را تحمل كنيد و قهرمانانه مقاومت كنيد.
عجيب بود كه تقريبا همه بچه هاي گردان كميل و حنظله كه ابراهيم برايشان روضه خواند يا شهيد شدند يا اسير"
🌷شهید #ابراهیم_هادی🌷
مجتبی با این وجود که یک ارتشی بود و همه از نظامی یک فرد خشک را تصور میکنند. ولی مجتبی اینگونه نبود😊. او هر ماه برای بچه ها کادو می خرید. گاهی ماشین، هلیکوپتر، تفنگ و... هر وقت به خانه می آمد.☝️ آنقدر در شور و هیجان بازی بود که صدای او از بچه ها بالاتر می رفت. کودک درون او زنده بود و هم بازی خوبی برای بچه ها بود .😃
مجتبی دلداده اهل بیت (ع) بود . در روزهای ولادت شیرینی می گرفت و برای اهل خانه می آورد. یا در پادگان بین سربازان پخش می کرد.🌹 میلاد امام رضا (ع) بود. ما جهرم بودیم. مجتبی از پادگان تماس گرفت و گفت :" مقداری پول به حسابم واریز کن . توی مسجد پادگان جشن داریم ، می خواهم برای سربازها کیک بخرم."❤️
مجتبی عاشق شهادت بود و برای رسیدن به هدفش سختی های زیادی کشید 👌او روز های آخر در دفتر خاطراتش می نویسد: امیدوارم سالی همراه با تغییر و دگرگونی در درون و احوال ما به دست و سوی احسن حال خداوند رقم بزند. عاقبت هم ختم به خیر شود و نهایت عمر من هم به شهادت در راه خدا رقم بخورد.💔
شهید مدافع حرم مجتبی ذوالفقار نسب🌹