eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
➣ 🌹آیت الله معصومـےهمدانے همواره این دعا را در بـخوانـــید ⇩⇩ «أللّهــــم أخرِج حُــبَّ الدّنیا من قـُلوبِنا و زِد فــے قلوبِنا مَــــحَبَّةَ أمــــیرِالمؤمـــــنین»
➣ 🌹آیت الله معصومـےهمدانے همواره این دعا را در #ســـجده بـخوانـــید ⇩⇩ «أللّهــــم أخرِج حُــبَّ الدّنیا من قـُلوبِنا و زِد فــے قلوبِنا مَــــحَبَّةَ أمــــیرِالمؤمـــــنین» #ابراهیم_هادی_هادی_دلها ➯ @seedammar
بسم الله الرحمن الرحیم 📋 گزاره : درباره هدایت گری قرآن ؛ به طور کلی منظور از (سجده ) خضوع و تسليم و اطاعت است و سجده معروف كه پيشانى را در آن بر زمين مى گذارند یکی از مصداق های اين مفهوم كلى است . بنابراین مفهوم آیه مشخص می شود . قرآنى كه همچون آفتاب، خود دليل خويشتن است ، نور اعجاز از جوانب مختلف آن مى درخشد، و محتواى آن دليل روشنى است بر اينكه از سرچشمه وحى گرفته شده است. پس طبیعی است که از کسی که قرآن بر او حوانده می شود، انتظار برود که وجودش به سمت خضوع و تسلیم و اطاعت میل کند و اگر به دلیل سیه دلی کسی ، قرآن بر او چنین تأثیری نگذارد، جای پرسش باشد. در طول تاریخ هم بسیار پیش آمده است که افراد صرفا با شنیدن قرآن و اندیشه کردن در آن میل به گرویدن به اسلام پیدا کرده اند. این است عظمت قرآن. 🔷 آیه روز: وَ إِذَا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لَا يَسْجُدُونَ (انشقاق / آیه 21) 🔶 ترجمه: و هنگامى كه قرآن بر آنها خوانده مى شود سجده نمى كنند؟! 📅 دوشنبه 17 دی 1397 ، ،
🔷🔹🔹 #ساجـــــد_لشڪر 🍃در لشکر دوستی داشتیم به ساجد لشکر معروف بود چون همیشه در حال سجده بود هر جای خلوت را که پیدا می‌کرد برای شکرگذاری به سجده می‌رفت... 🍃یک شب که خود را برای عملیاتی آماده می‌‌کردیم نمی‌دانم چرا؛ اما احساس کردم قرار است برای ساجد لشکر اتفاقی بیفتد بنابراین من پشت سر او به راه افتادم بالاخره عملیات تمام شد ما خط را شکسته بودیم، هوا آفتابی بود باید مسافتی بیست متر را می‌دویدیم تا به یک خاکریز برسیم، من صدای زوزه‌ی گلوله‌هایی را که از کنار سرم می‌گذشت می‌شنیدم آنقدر آتش زیاد بود که کلاه آهنی‌ام از سرم افتاد یک دفعه ساجد لشکر را دیدم میان آن همه ترکش و آتش زانو زد و به #سجده افتاد.. 🍃در همان حال که داشتم فیلم می‌گرفتم در ذهنم گفتم توی این اوضاع، سجده کردنت چیه آخه؟! که یک دفعه دیدم به عقب برگشت و کلاه از سرش افتاد. 🍃جلو رفتم یک گلوله وسط پیشانی‌اش خورده بود به طور طبیعی باید به عقب پرت می‌شد اما او به سجده در آمده بود 🔻بعدها در وصیت‌نامه‌اش خواندم که نوشته‌بود: "خدایا! بچه‌های لشکر من را ساجد لشکر صدا می‌زنند من خجالت می‌کشم، اما اگر تو من را از کوچکترین سجده کنندگان قبول داری دلم می‌خواهد به حالت سجده به دیدارت بیایم" و دیدم که دقیقا همین اتفاق افتاد... #شهیـد_یوســـــف_شریـــــف🌹 #یاران_آخرالزمانی_سیدالشهدا #یاد_شهدا_با_صلوات ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌺🌺🌺🌺🌺 🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹 🌴کرامت (علیه السلام) به یک 🌴 🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺 يكى از هاى حوزه باعظمت از نظر در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف من باشى اينجا همين و و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى قابل توجّهى مى خواهى بايد به در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند . پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !! بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : 🌺به آسمان رود و كار كند از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند . وقتى به در خانه آن مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين را به داخل راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد . مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون و و وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است . هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست . آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد . چون صيغه جارى شد كه در دريايى از و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در اميرالمؤمنين (عليه السلام) بگويم ، يك گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : 🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود (عليه السلام) است . راجه شكر كرد و خواند : 🌺به ذرّه گر نظر لطف كند 🌺به آسمان رود و كار كند منبع : کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين
✍کسی که به خدا توکل داشته باشد به آمریکا نخواهد کرد ؛ کسی می تواند از سیم های خاردار دشمن عبور کند که در میان سیم خاردارهای گیر نکرده باشد... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 @seedammar 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
علی زیاد میکرد و می گریست در شبانه روز ۵ بار میخواند همیشه میگفت من در ســــجده به می رسم در کربلای ۵ بود که شنیدیم در حال سجده به شهادت رسیده 🍃🌷🍃 🦋 پ
🕯 شهید نماز 🕯 ❇️ بعد از عملیات والفجر 8 ما را اسیر کردند. دوازده نفر بودیم که در یک زیرزمین کوچک زندانی شدیم. همراهان من که بسیجی و پاسدار بودند، زخم های عمیقی بر بدنشان وجود داشت. ❇️ بعثی ها به جراحات آن ها هیچ توجهی نمی کردند و از شکنجه ی آن ها ابایی نداشتند. دست هایمان را با سیم تلفن طوری محکم بسته بودند که سیم در گوشت مچ دست ها فرو رفته بود. ❇️ چهار روز گرسنه و تشنه به سر بردیم. را در حالت اضطرار می خواندیم. روز چهارم نزدیک ساعت ده شب چند افسر عراقی درون زیرزمین آمدند. ❇️ از این که تعادل نداشتند، فهمیدیم که مست هستند. همان لحظه یک برادری در بود. آن ها با دیدن او به سویش حمله بردند. ❇️ یکی از آن ها با شقاوت و دیوانگی با هر دو پا بر سر آن برادر نمازگزار پرید و دیگران هم با مشت و لگد به جانش افتادند. آن مؤمن ساجد، بی هوش شد. ❇️ افسران بعثی او را بالای پله ها بردند و به طرف پایین رهایش کردند. آن مؤمن خداپرست آرام آرام به رسید. 📚 قصه ی نماز آزادگان، ص 58، خاطره‌ی محمدحسن شیخ محمدی. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. کانال 🍃
💠 بی سیم چی حاجی بودم. یک وقت هایی خبر های خوب از خط می رسید و به حاجی می گفتم. 🔹 بر می گشتم می دیدم توی سجده است. شکر می کرد توی سجده اش. 💠 هر چه خبر بهتر، اش طولانی تر. گاهی هم دو رکعت می خواند. 📚 یادگاران، جلد هفت، کتاب شهید حسین خرازی، ص 62. 👌 مستحب است هنگام رسیدن نعمت یا برطرف شدن بلا و گرفتاری به جا بیاوریم یا نماز شکر بخوانیم. ╔═ 🌼 ══💔══ 🌸 ═╗‌‌‌