💞🌸 #مروری_بر_زندگینامه 🌸💞
💠🍃💐🔻🔻🍃💐🔻🔻🍃💐💠
💠🌸شهید #سید_مجتبی_حسینی متولد سال 1361 از جوانان افغان الاصل متولد و بزرگ شده محله " #بلوار_سمیه" شهر #قم بود.
🍃💐🍃💐
💠🌸وی دارای مدرک #مهندسی_کامپیوتر از دانشگاه قم و مسلط به زبان خارجه(#انگلیسی) و #طلبه مدرسه #جامعه_المصطفی این شهر بوده است.
🍃💐🍃💐
💠🌸 به گفته یکی از فعالان هیئتهای مذهبی این شهر، شهید حسینی از #فعالترین جوانان قم در زمینه برگزاری هیئتها و مراسمات مذهبی بود.
🍃💐🍃💐
💠🌸همزمان با حمله گروههای تروریستی تکفیری به سوریه در خطر قرار گرفتن امنیت حرم حضرت زینب (س)،
شهید حسینی برای دفاع از حرم #داوطلب شد و به همراه رزمندگان دلاور لشگر #فاطمیون رهسپار سوریه شد.
🍃💐🍃💐
💠🌸طی #سه مرحله اعزام وی به سوریه، همرزمان وی بر دلاوری، شهامت بالا و دلاور مردیهای وی خاطره های زیادی دارند.
#شهید_سید_مجتبی_حسینی(سقای فاطمیون)
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
@seedammar
❣💞شهیدسید مجتبی حسینی💞❣
💠🍃🌸🔻🔻🍃🌸🔻🔻🍃🌸💠
🍃💐ایشان یک #انسان_کامل #متواضع ، #بردبار، #کم_حرف و#مودب بود که در دل تمام بچه ها جای خودش را باز،کرده بود
🍃💐 همه ای بچهها سید مجتبی را دوست داشتند.
🍃💐 هیچ کسی نمیدانست که سید مجتبی #مهندس و #طلبه بوده،مدتی که در لشکر فاطمیون خدمت کرد،
اصلا به کسی در مورد تحصیلاتش #چیزی_نگفت.
🍃💐سرانجام در عملیات #بصرالحریر شربت #شهادت را نوشید و به جمع شهیدان پیوست.
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
@seedammar
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
یادش بخیر ...
تو اموزشی تیر اندازیش محشر بود
هیچ کس نمیتونست وسط سیبل بزنه ولی محمد حسن میزد تو خال...
تو عمرم جوانی به پاکی و نجابتش ندیده بودم..
به جای بچه ها نگهبانی میداد...
اگر کسی سیر نمیشد سهم غذاش رو میداد...
روحش شاد و یادش گرامی
به روایت از دوست شهید بزرگوار محمد حسین مومنی
.
برشى از #وصيتنامه شهيد مدافع حرم محمدحسين مؤمنى؛
یک لحظه از فرهنگ #جهاد و #شهادت و «امر به معروف» و «نهی از منکر» غافل نباشید که اگر #خون شهدای کربلا و #پیامزینب (س) نبود،امروز اسلام و قرآن در عالم پیشرفت نمیکرد
#طلبه پاکستانی #مدافع_حرم #شهید_محمد_حسین_مومنی که از لشکر #فاطمیون در راه دفاع از حرم بی بی زینب(س) و مبارزه با تروریست های تکفیری در #سوریه به #شهادت رسیدند
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
#محمد_تولایی_شهید_شد
#شهید_شد
#تولایی #شهید شد
#محمد_تولایی شهید شد
آنکس که در #شهادت #حجت_الاسلام_تولایی شک دارد و آنکه #اعلامیه روی تابوت این شهید را اینگونه کرده اگر زمان #علی_ابن_ابیطالب هم بود لابد میگفت علی علیه السلام شهید حساب نمیشود چون در جنگ کشته نشده و شاید قاتل بخاطر خصومت شخصی علی را کشته
لابد میگفت امام شیعیان فقط به قتل رسیده و از دنیا رفته
لابد میگفت یک نفر او را با شمشیر زده و او هم چند روزی در بستر بوده و بعد از دنیا رفته
جماعت خشک مغز ، جماعت سبک مغز
محمد تولایی #طلبه پیکان سوار مشهدی چاقو خورده ان چاقوکش و جنایتکار نسل همان ابن ملجم مرادی است که بخاطر کینه از علی مولا را شهید کردند
چه فرقیست بین این #طلبه_شهید با کشته شدگان و شهدایی که منافقین به رگبارشان بستند و یا در انفجاری به شهادتشان رساندند
حتما باید جبهه جنگ باشد و تیر و ترکش و خمپاره ؟
اگر یک مسلمان در بستر خواب کشته شد شهید است
اگر رفتار و گفتار و حتی راه رفتن و وجود یک شیعه باعث خشم دشمن شیعه شد و کمر به قتل او بستند آن شیعه شهید است
اگر مشکلتان حقوق و مزایای خانواده شهداست و یک قرون دوزاری که #شاید بدهند دست همسر و سه فرزند #یتیم این شهید ، که ای وای بر شما و بخل و کوته بینی شما
نکنید
او که اجرش پیش خدایش محفوظ است و عند ربهم یرزقون
برای خودتان میگویم
نکنید
بی چشم و رویی هم حدی دارد
🌺🌺🌺🌺🌺
🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹
🌴کرامت #امیرالمومنین (علیه السلام) به یک #طلبه🌴
🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺
يكى از #طلبه هاى حوزه باعظمت #نجف از نظر #معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود .
روزى از روى #شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت #اميرالمؤمنين (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين #لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟!
شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در #خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف #مجاور من باشى اينجا همين #نان و #ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى #مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به #هندوستان در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو :
🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند .
پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !!
بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن #همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به #هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى :
🌺به آسمان رود و كار #آفتاب كند
از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند .
وقتى به در خانه آن #راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد :
🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند
فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين #طلبه را به داخل #عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به #حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد .
مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود .
فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون #اعيان و #تجار و #علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟
گفت : مجلس جشن عقد #دختر صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است .
هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست .
آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت :
آقايان من #نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين #طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به #دو دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى #زيباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد .
چون صيغه جارى شد #طلبه كه در دريايى از #شگفتى و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در #مدح اميرالمؤمنين (عليه السلام) #شعرى بگويم ، يك #مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى #فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر #اميرالمؤمنين (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع #دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است .
طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟
راجه گفت : من گفته بودم :
🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود #اميرالمؤمنين (عليه السلام) است . راجه #سجده شكر كرد و خواند :
🌺به ذرّه گر نظر لطف #بوتراب كند
🌺به آسمان رود و كار #آفتاب كند
منبع :
کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🔹آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسید جوان #شغل شما چيست⁉️ گفت: #طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس #سپاه را بپوشي. ️
🔸آآیت الله بهجت پرسید اسم شما چیست⁉️ گفت: فرهاد😊 #آیت_الله_بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا #عبدالمهدي بگذاريد. شما در تاجگذاري ✨امام زمان (عج) به #شهادت خواهيد رسيد🌷.
🔹شما يكي از سربازان #امام_زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید👤 شهیدعبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی🌷 که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، درشب تاج گذاری👑 امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394🗓 درسوریه به #شهادت رسید
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#خاطرات_شهدا🌷
🔰زندگی در کنار یک #روحانی_متعهد شرایط و سختیهای خاص خود را دارد. با شناختی که نسبت به #شهید و خانواده ایشان بهواسطه دوستی با برادرم👥 کسب کردیم و به خاطر علاقهمندی به ازدواج💍 با یک #طلبه مسیر زندگی برایم مشخص شد.
🔰بهقدری خود را #مقید و مکلف نسبت به اطرافیان و مسئولیتها و موقعیتهای پیش رویش میدانست که کمتر فرصت #استراحت و اوقات فراغت پیدا میکرد، در همه حال شرایط سخت😪 و موقعیتهای ناهموار را بر رفاه حال خویش مقدم میدانست و حتی در انتخاب مکانهای #تبلیغی دورافتاده نیز که کمتر کسی اعلام حضور میکرد پیشقدم بوده☝️ و با میل و رغبت💖 بسیاری عهدهدار آن میشد.
🔰در طول ۱۶ سال زندگی مشترک💞 که حاصل آن #مطهره و #محدثه خانم هستند، روزی را به یاد ندارم که در امری با ایشان مخالفت✘ و نسبت به مسئلهای اعلام نارضایتی داشته باشم❌ چراکه با این ازدواج از همان ابتدا #سختیهای زندگی طلبگی را پذیرفته بودم.
🔰درواقع با توجه به تکلیفی که همسرم در #لباس_پیغمبر بر عهده داشتند، این مهم را پذیرفته👌 و با علم به این مسئله که هرکجا که احساس نیاز به حضور و وجود ایشان مطرح میشد هیچگاه به خود اجازه #مخالفت نداده و حقیقتاً از این امر نیز واهمه داشتم، چراکه مسیر زندگی ما از همان ابتدا مشخصشده و با هر شرایط و سختی، #نتیجهای جز این نمیتوانست در پی داشته باشد❎
راوی: همسر بزرگوار شهید
#شهید_محمدحسن_دهقانی
🌹صلوات 🌷
@seedammar
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
سادات سجادی: #کتاب_عارفانہ🌙 #قسمت_بیست_و_سوم ☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿 در روایات ما نماز را معراج مومن
سادات سجادی:
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_بیست_و_چهارم
با احمدآقا و چند نفــــږ از بچہ هاے مسجد راهے بهشتـــــ زهرا شدیم. همیشہ برنامہ ۍ ما بہ ایݩ صورتـــ بود ڪہ سریــــــع از بهشتـــ زهرا برمے ڴشتیم تا بہ نمــــ❤️ــاز جماعتـــ مسجد امین الدولہ برسیݥ.
امـــ❗️ـــا آن روز دیــــر راه افتادیم. گفتیــــم : نماز را در بهــــ☘️ــشت زهرا مے خوانیم.
بہ ابتداے جاده رسیدیم. ترافیـــڪ شدیـــــــدے
ایجاد شده بود. ماشیـــن در راه بنداݩ متوقفـ🚫ــ شد.
احمد نگاهے به ساعتــ🕐ـــش ڪرد. بعد درباره ے نماز #اول_وقتـــ صحبتــــ ڪرد امـــا ڪسے تحویل نگرفتــــ❗️
احمدآقا از ماشیــــن #پیاده_شد❗️ بعد هم از همہ معذرتـــ خواهے ڪرد❗️
گفتیـــم : احمدآقا ڪجا مے ری⁉️
جوابـــ داد : ایــــن راه بنـــدان حالاحالاها باز نمیشہ ، ما هم به نمـــ💜ـــاز #اول_وقتـــ نمی رسیم. من با اجازه #میــــرݦ اونــ سمتــ جاده ، یڪ مسجـــــد هستـــ ڪہ نمــــ💛ـــازم رو مے خوانم و بر مے گردݦ مسجد❗️
احمدآقا باز هم معذرتــــ خواهے ڪرد و رفت.
او هـــــر جا ڪہ بود نمازشـ را #اول_وقتـــ و با #حضــــــــــور_قلبــ اقامہ مے ڪږد.
در جاده و خیابان و... #فرقے برایش نݦے ڪرد.
همہ جا ملڪ خدا بود و او هم بنده ےے خدا.
***
بسیــــــــ🌿🌿ـــــــــــــج
( استاد محمد شاهی )
همہ ے اهل محـــݪ احتراݦ خانواده ے آن ها را داشتند. حمیدرضــا ، برادر بزرڴـــ تر احمدآقا ، سال اول جنڴ به #شہــــ💐ـــادت رسید.
همانـ سال بود ڪہ ایشاݩ وارد بسیــــــڄ شد.
طے مدتے ڭہ ایݜاݧ در بسیـــــج مسجد فعالیتـــ داشت همہ ۍ نوجواݩ هاے محــــل جذبـــ #اخلاق و #رفتــــار ایشان شدند. هر زمانــ احمدآقا به مسجــــد مے آمد جمعے نوجوانـ بہ دنباݪ او بودند.
مدتے بعد ایشاݩ بہ عنوانـــــ #مسئــــول پذیرش پایگاه بسیــــج مسجد امین الدوله انتخاب شد مسجدے ڪہ پـــر از #طلبـــــــــہ هاے فاضـل و انسان هاے وارستــــہ بود.
بعد از مدتے مسئولیتــــ ڪارهاے #فرهنگے مسجد نیز بہ عهده ے ایشانــ قرار گرفتــــ.
ڪنارفعالیتــــ در اینجا در مسجد امام حسن (علیه السلام ) #نیـــز ڪارهاے فرهنگے را انجام مے داد.
نڪتہ ے قابل توجـــــ❗️ــہ براے من این بود ڪہ وقتے ما در شرایط عادے هستیــــݦ حضور قلب در نماز #نداریم. یا اگر مشغݪہ ی فڪری داشته باشیم ، دیگــــر حواسے براے ما نمے ماند.
یا اگـــر ڪار اجرایی به عهده ے ما واگذار شود ، ڪه دیگــر هیچ❗️ ڪاملا حواس ما در نماز
#پــــــــرتــــــ می شودـ
احمدآقا #عارفی وارستہ بود ڪہ......
#ادامه_دارد
یاعلی
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی
@seedammar
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
روز اولی که تو بیمارستان دیدمش
کلی با هم شوخی کردیم و خندیدم
پر انرژی و با روحیه
با اون لهجه ی با نمک ترکی
#طلبه ی تبریزی
که چند وقتی بود از تبریز اومده بود قم برای ادامه ی تحصیلات حوزوی و به قول خودش کسب فیض . . .
گاری رو بار زدیم
و راه افتادیم به سمت بخش تا اقلام رو بین بیمارا
و پرسنل بیمارستان پخش کنیم.
از طبقه ی پنجم کار شروع می شد
طبقه به طبقه چرخیدیم تا رسیدیم به طبقه ی اول
بخش مراقبتهای ویژه
خب اونجا دیگه برای ما
#ورود_ممنوع بود .
داشتیم اقلام رو دم در خالی میکردیم که دیدم محمد با چنتا از پرستارا سلام و احوال پرسی کرد
و رفت پشت در
و شروع کرد از گوشه ی در داخل رو نگاه کردن .
تعجب کردم
پرسیدم داستان چیه
بچه ها گفتن مگه نمیدونی!؟!؟
خانومش بارداره و حالش بد شده و الان هم تو #آی_سی_یو
بستریه با یه بچه ی شش ماهه تو شکمش و علائم شبیه به کرونا .
خشکم زد
باورم نمی شد
زنت تو آی سی یو باشه و تو اینقدر با روحیه کنار جهادیا مشغول خدمت باشی.
گذشت تا
امروز بعد نماز مغرب
یکی از بچه ها بهش گفت محمد برو تلفن خونه کارت دارن
لباس پوشید و سریع رفت
یه ربع نشد که
برگشت با چشمای قرمز
دلم ریخت
گفت صادق خانومم
فوت کرد . . .
ایندفه همه خشکمون زد
سکوت حاکم شد
یه کلام گفت و رفت :
دعا کنید براش
«بهترین توشه براش دعاست»
#محمد_مداح امروز همسر و بچه اش رو از دست داد . . . .
شادی روحشون یک حمد و صلوات هدیه کنید و براشون دعا کنید.
خدا صبرش بده ....
#انا_لله_وانا_اليه_راجعون
#طلبه_جهادی
#کرونا
#فرقانی #قم
#آه
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
بیماران #کرونایی بعد از مرگ توسط عده ای از مردان و زنان خداجوی #طلبه غسل و کفن شده وباعزتی غریبانه دفن شدند،
ما قدردان درایت #امام_خامنه_ای هستیم که اجازه ندادند اموات مسلمین یک جا و بدون انجام مراحل شرعی دفن شوند😭
وَلَقَد کَرَمنَابَنِی آدَمَ وَ حَمَلنَاهُم فِی
#رهبرالهی
"کیهانه حاجی"
@seedammar
#سالگرد_شهادت
همه حرفش #نماز_اول_وقت
همـه فعـالیتش نماز اول وقت
در هر شرایطی نماز اول وقت
یا جماعت و در مسجد یا با خانواده در خانه
💢با بچه ها به مسجد میرفت برای #نماز_جماعت در مهمانی یا در مسافرت برای برادر کوچکش که #طلبه بود سجاده پهن میکرد او امام جماعت میشد و پدر، اهالی خانه و خودش به او اقتدا میکردند.
🔸درس میداد میگفت نماز اول وقت
در اردوهای آموزشی میگفت نماز اول وقت
در میدان جنگ هم نماز اول وقت
▪️یاد این حرف افتادم:
#لبیک_یا_حسین علیه السلام یعنی نماز اول وقت
📸شهید مدافع حرم
#مهدی_طهماسبی
🗓شهادت ۱۶ خرداد ۱۳۹۵
📿شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🌹 #شباهت دو شهید
هردو #طلبه
یکی #مدافع_وطن
یکی #مدافع_حرم
یکی سرباز امام خمینی
یکی سرباز امام خامنه ای
🌹 شهیدی که بعد از سی سال یکی از ۱۵۰ شهید گمنام است که شناسایی شد،
شهید مدافع حریم ولایت
#اکبر_مهدی_زاده
🌹 شهید مدافع حرم اهل بیت(ع)
#هادی_ذوالفقاری
♦️ اما گرگ ها و غرب زدگان
و روشنفکرنماها بدانند؛
#جهاد_تا_ظهور_ادامه_دارد ...
👓 یکی از بزرگترین و موثرترین شهدای مدافع حرم #طلبه بزرگوار حجتالاسلام شهید صدرزاده است!
❗️ از مظلومیت طلاب که خیلی ها ایشون را میشناسند ولی نمیدونند طلبه بوده!
بزرگواری که حاج قاسم درباره او میگفت: آدم مصطفی را میدید عشق میکرد!
شهید مدافع حرم
حجت الاسلام والمسلمین #مصطفی_صدرزاده
🌷🌿شادی روح شهدا صلوات 🌿🌷
https://eitaa.com/seadamaar
#سالگرد_شهادت
با خودم كنار آمدم خانواده هایی هستند که سه شهید و چهار شهید دارند من یکی از پسرانم را میخواهم فدای اسلام کنم و توانستم راضي شوم ميلاد به سوريه برود و گفتم مادر برو به سلامت. هرچه خدا خواست همان ميشود و اگر قسمت من باشي برميگردی و اگر قسمتت شهادت است مباركت باشد و اين آخرين كلام من و پسرم در لحظه جدا شدن از يكديگر بود و ميلاد با خوشحالي رفت.
۱۸ روز بيشتر از رفتن ميلاد به سوريه نگذشته بود كه روز #اربعين_حسينی خبر شهادتش پخش شد. ملبس شدنش به لباس روحانيت همراه با شهادتش رقم خورد و حتي روی سنگ قبرش در كنار اسمش حجتالاسلام والمسلمين را قيد كردهاند.
موقعی كه از ميلاد جدا شدم میدانستم براي هميشه از پيش من رفت و موقعی كه ميلاد در سوريه بود دعا ميكردم خدا آبروی من را پيش حضرت زينب سلام الله علیها حفظ كند تا موقع شنيدن خبر شهادت ميلاد حرف بیجا نزنم و همينطور هم شد و وقتی كه پيكر ميلاد آمد، روحيه و صبرم خيلي بالا بود. با اينكه لحظهای از فكر ميلاد نمیتوانم جدا شوم و نبودش برايم خيلی سخت است، ولی خوشحال هستم كه با رضايت خودم توانستم دل ميلاد را شاد كنم.
📸 #طلبه شهید مدافع حرم
#میلاد_بدری
#آغاجاری
🗓شهادت: ۱۰ آذر ۹۴ همزمان با #اربعین
📿شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان