#مذهبی_بودن_ما_دردسری_شد_که_نگو
.
.
برای کسی که بهترین سفرش #تایلند و #ترکیه س..
من چگونه از #عاشقانه های بین الحرمین بگویم ...؟!
چگونه از شب های حرم ...
از #صحن_انقلاب ...از سکوت #اروند بگویم ...؟!
.
.
برای کسی که عمیق ترین عشقش #دوست_دختر یا #دوست_پسر یه که هرروز با یکی میگرده ...
من چگونه از #عاشقانه_های_دونفره زوج های مذهبی بگویم..؟!؟ چگونه از تعهد زوج های مذهبی بگویم؟؟
.
.
برای کسی که مدام به فکر اینه که چه آرایشی بکنه و لباسی بپوشه که بیشتر جلب توجه کنه ...
چگونه بگویم که چقدر لذت دارد که بین لباس هایت دنبال چیزی بگردی که جلب توجه نکنه ...؟!
.
.
برای کسی که شاخص ترین شخصیت براش مانکن های غربیست ...
من چگونه از بزرگی و مردانگی #شهدا بگویم ...؟!
.
.
برای کسی که قشنگ ترین نوا براش موزیکه ...
من چگونه توضیح بدهم که با گوش کردن نوای حسین حسین...
با گوش کردن مداحی اهل بیت و شهدا چه حال خوشی پیدا میکنم...؟!
.
.
برای کسی که بهترین مکانش پارتی است. . .
من چگونه از قشنگترین لحظاتم که در هیات سپری شده بنویسم..؟!
.
.
به کسی که چشمش مدام دنبال #ناموس مردم است
من چگونه توضیح بدهم که #کنترل_نگاه علاوه بر سختی اش چه لذت عمیقی دارد....؟!
.
.
برای کسی که نهایت #روشنفکری اش تقلید از غربه
من چگونه از زیبایی #سبک_زندگی_اسلامی بگویم ...؟!
.
.
زیباترین زیبایی دنیا #مذهبی_بودنه ....
#با_خدا بودنه...
به دنبال #تقوا بودنه ....
💠نمونهای از #نهیازمنکر
🌷شهیـد #ابراهیـمهـادی
🔹یکی از رفقای ابراهیم گرفتار #چشم_چرانی بود و مرتب به دنبال اعمال و رفتار غیر اخلاقی میگشت.چند نفر از دوستانش با داد زدن و قهرکردن نتوانسته بودند #رفتار او را تغییردهند.
🔸در آن شرایط که کمتر کسی او را تحویل میگرفت، #ابراهیم خیلی با او گرم گرفته بود و حتی او را با خودش به زورخانه میآورد? و جلوی بچه های دیگه خیلی به او #احترام میگذاشت.
🔹مدتی بعد شروع کرد بااو #صحبت کردن. ابتدا اون رو #غیرتی کرد و گفت:"اگه کسی به دنبال مادر وخواهر تو راه بیفته و اونها رو #اذیت بکنه چیکار میکنی"
🔸اون پسر با عصبانیت گفت: "چشماش رو در مییارم". #ابراهیم خیلی آروم گفت:"خُب پسر، تو که برای #ناموس خودت اینقدر غیرت داری چراهمون کار اشتباه رو انجام میدی...
🔹بعد ادامه داد: "ببین اگه قرارباشه هرکی به دنبال #ناموس دیگری باشه که دیگر جامعه از هم میپاشه و سنگ روی سنگ بند نمیشه"
🔸 بعد ابراهیم از #حرام بودن نگاه به نامحرم حرف زد و کلی دلیل دیگه آورد و اون پسر تأیید میکرد?. بعد هم گفت: "تصمیم خودت رو بگیر اگه میخوای با ما #رفیق باشی باید این گناه رو ترک کنی "
🔹 #برخوردخوب و دلائلی که ابراهیم برای او آورد باعث تغییر کلی در #رفتارش شد و او را به یکی از بچههای خوب محل تبدیل کرد.
🔸این پسر #نمونهای از افراد بسیاری است که ابراهیم با برخورد خوب واستدلال و صحبت کردن های #به_موقع آنها را متحول کرده بود. #نام این پسرهم اکنون بر روی یکی از کوچههای محله نقش بسته است.
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
چه کسی میگوید تاریخ تکرار نمیشود⁉️
🥀شهید دقایقی ها🌷 رفتند تا دشمن چشم به خاک و #ناموس و آبروی وطن ندوزد وامنیت را برای کشور🇮🇷 به یادگار گذاشتند...
🥀و شهید صدر زاده ها🌷 رفتند و #میروند تا حافظ این یادگاری باشند...
🥀و ⬅️من و تو➡️ چقدر سپاسگذار این #جان_فشانی ها هستیم...؟ 😔
⇜شهدای دیروز
⇜شهدای امروز
همسر و فرزندان
#شهید_دقایقی و
#شهید_مصطفی_صدرزاده(سیدابراهیم)
🌹🍃🌹صلوات
🔰آخرین باری که بهم زنگ☎️ زدید، سه ساعت قبل از #سفرتان به بهشت بود؛ به همون جایی که در خواب تعریف کردید... یک باغ🌸 بسیار زیبا و خصوصی برای خود شما و گفتی این باغ را #خودتان برای خودتان ساختید و دو روز قبل از #شهادتتان این باغ را دیدید...
🔰کاش میدانستم آنشب #اخرین باری که زنگ زدید بار آخریست که صدایتان را میشنوم😔 و کاش از حرف هایتان و از #اصرارتان برای تنها نماندن در خانه چیزی حس میکردم. کاش آن لحظه میفهمیدم چرا به من گفتید بابا از دستم ناراحت نشو✘ کاش حکمت این صحبت هایتان را در آخرین مکالمهمان میفهمیدم
🔰به من قول دادید وقتی برگشتید با هم به #مشهد میرویم ... چه خوش عهدی بابا جان♥️ و چه سفر زیارتی زیبا و #باشکوهی به مشهد رفتید.
🔰هر بار که میرفتید انتظار برگشتتان شیره #جانمان را میگرفت... میگفتیم نرید خستهاید، مریض هستید🤒 میگفتید من نروم چه کسی برود؟ شما قبول میکنید #ناموس مردم، بچههای بیگناه در چنگال یک مشت حیوان وحشی👹 اسیر و گرفتار شوند، مرزهايمان به خطر بيفتد و فردا اينها به داخل #كشور_ما بيايند و جان و مال و ناموس مردم را به غارت ببرند و من در خانه کنارتان بمانم⁉️
🔰ما با سوال شما از خودمان #شرمنده میشدیم و شما را به خدا میسپاردیم...
كاش بخاطر اينهمه سال دوری و سختی و دلهره💗 گوشه نگاهی به ما بیندازی #باباجان كه چه سخت تشنه يک نگاه شمايم.
#زینب_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
#یقینا_کله_خیر
🌹🍃🌹🍃
صلوات 😭🌷🍃
🍂ميگويند #دوچيز است كه آدمي تا آنها را دارد قدر نمیداند، يكي #امنيت و ديگري سلامتي♥️ الآن شرايط جوري است كه بايد برويم تا اين دو چيز را براي مردم كشورم به #ارمغان آورم.
🍂هدف #تكفير كشور ماست و الآن جبههی ما کاملاً مشخص است👌ما نسل جوان ادامه دهنده راه #حسين هستيم و خون حسين❣ و اهلبیت در رگهای ما جريان دارد پس میرویم، میرویم✊ تا دشمن نتواند نگاه چپ به #ناموس ما، به كشور ما و به انقلاب ما و به اسلام؛ بكند.
🍂از مردم عزيز كشور میخواهم #هیچوقت از مسير ولايت دور نشوند🚷 و راه را با #رهبری طي كنند. نماز خواندن كمك میکند تا به اصول انقلاب پايبند باشيم. البته نمازي كه از #ته_دل باشد نه بخاطر اين كه فقط تكليف خود را انجام دهيم.
🍂نماز از گمراهي نجات ميدهد، پس به نماز📿 اهميت زيادي بدهيد همينطور #قرآن كه راه را به ما نشان ميدهد.
#شهید_مهدی_علیدوست
#شهید_مدافع_حرم 🌷
صلوات🌷🍃
@seedammar
#شهید_علی_خلیلی
😔وقتی #ضارب علی رو با چاقو🔪 زد ما پیکر #غرق خونش رو به کناری کشیدیم😭
🌸پیر مردی آمد و گفت:
خوب شد همین و می خواستی؟!😳❓به تو چه #ربطی داشت؟!😟
چرا #دخالت کردی؟!😐
☘علی با صدای #ضعیفی گفت:
حاج آقا فکر کردم #دختر شماست😓
من از #ناموس شما #دفاع کردم !!...🌹
#شهید_علی_خلیلی🌱
•
🚨 زنی که با اختیار خودش در ماشین سوخت!
⭕️ خالده ترکی عمران؛ زنی از اهالی بصره عراق. معلم است. در تاریخ ۳ اپریل ۲۰۱۶ در حالیکه با ماشین شخصی خود روانه محل کارش بود، ماشین نزدیک به وی بر اثر کمین، دچار انفجار و حریق میگردد و ماشین وی نیز آتش میگیرد. خانم خالده درحالیکه لباسش آتش گرفته بود از ماشینش پیاده میشود اما بعد از اینکه متوجه میشود که لباس تنش در حال سوختن است و جسمش عریان خواهد گشت، راضی نمیشود تا جسمش در مقابل مردم عریان گردد، دوباره به طرف ماشینش برمیگردد و در را باز نموده داخل ماشین مینشیند.
یکی از افراد پلیس درحالیکه گریه میکرد باصدای بلند فریاد میزند که من مانند برادرت هستم، از ماشین پیاده بشو تو را با لباس خودم میپوشانم؛ اما وی از پایین شدن امتناع میورزد و ترجیح میدهد بسوزد تا مبادا کسی جسمش را ببیند.
عراقیها وی را شهیدِ #شرف و #ناموس، لقب گذاشتند و در میدان هوایی بصره اطراف ماشینش حفاظی کشیدند از وی تندیس ساختند تا یادش جاویدان بماند
🌹 هدیه نثارشان صلوات