eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے
2.4هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
132 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات کانالهای دیگر ما #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 #هادی_دلها 🌸سا‌لهای آخر وقتی #هيئت میومد، حال و هوای همه تغيير می كرد. 🌺محبت #امام_حسین با گوشت و پوست و خون او آميخته شده بود. 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🆔 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
✍ پدر شهید از بچگی از وقتی که یادم می‌آید، از این #هیئت به آن هیئت محمدحسین توی بغل من بود. خیلی وقت‌ها به خاطر طولانی بودن ساعت عزاداری بچه خسته می‌شد و #خوابش می‌برد. او را همان‌جا، یک گوشه مجلس می‌خواباندم. اشک و عرق #سینه‌زن امام حسین(ع) روی بدن محمدحسین می‌ریخت و او را برای آینده‌اش بیمه می‌کرد. من #اطمینان دارم هرچه به محمدحسین دادند، همان‌جا و در همان مجالس دادند. #شهید_محمدخانی🌷
🔰در شش تیر ماه 1375 در شهرستان دیده به جهان گشود. هشت نُه سالگی عضو جلسات قرآن📖 مسجد حضرت مهدی(عج) شد. حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن روحیات حسین😇 گذاشت. 🔰از همان نوجوانی روحیه جهادی✌️ را با خود همراه داشت. در نوجوانی گروه تئاتری🎭 را در راه‌اندازی کرد و کارهای پشتیبانی و فنی جلسات را هم انجام می‌داد. 🔰پس از طی کردن دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی، رشته را انتخاب کرد و در دبیرستان شهید مطهری مشغول به تحصیل شد📚. 17 ساله بود که به پیشنهاد جلسه‌اش در جلسات کودکان👦 فعالیت می‌کرد 🔰20 سالگی جذب شد. دوره‌های تکاوری را پشت سر گذاشته بود. محل خدمت حسین بعد از گذراندن دوره‌های ابتدایی بود. فقط سه روز آخر هفته🗓 را در دزفول بود و همین فرصت کافی بود برای پوشیدن لباس خادمی محبان اباالفضل العباس (علیه السلام). 🔰در جمع رفقای هیئتی حسین لقب داشت. همیشه می‌گفت: «من یک روز می‌شوم🌷» عاشق روضه سه ساله (ع) بود 🔰وصیت کرده بود اگر شدم سر مزارم روضه (س) بخواند🎤. چند وقتی پیگیر اعزام به شد؛ ⚡️اما شرایط جوری نشد که بتواند شود. 🔰سرانجام روز 31 شهریور ماه 97 در حمله به مراسم رژه نیروهای مسلح ، حسین ولایتی فر در سن 22 سالگی به شهادت رسید🕊. 🔰یکی از دوستان و شاهد حسین نقل می‌کرد که حسین خود استاد کمین و بوده است. اگر می‌خواست در آن معرکه جان خود را حفظ کند 💥امکان نداشت تیر بخورد. وقتی در آن سر و صدا و شلوغی و هیاهو👥👥 همه می‌خوابند روی زمین، حسین را می‌بیند که نمی‌تواند فرار کند و روی ویلچر♿️ گیر کرده 🔰 هم به سمت آن جانباز می‌دود تا او را عقب بیاورد و جان او را حفظ کند. که چندین تیر💥 به سینه‌اش خورده و به شهادت🌷 می‌رسد 🌹🍃🌹🍃
#خاطرات_شهدا 👈 تولد و كودكى 🔸🌹محسن حججی در ۱۳۷۰/۴/۲۱ در خانواده ای #متدیّن در نجف آباد اصفهان پا به عرصه وجود گذاشت و به یاد فرزند شهید حضرت زهرا (س) ، نام او را #محسن گذاشتند. 🔹🌹جدّ پدری او عالم فاضل #شیخ_ابوالقاسم_حججی از علمای بنام نجف آباد بود. 🔸🌹محمدرضا حججی (پدر محسن) که از #رزمندگان دوران دفاع مقدس بوده، به شغل شریف رانندگی تاکسی مشغول است و در تمام سالیان عمر کوشیده است #نان_حلال بر سر سفره خانواده بگذارد. 🔹🌹مادرش زهرا مختارپور از خانواده ای مذهبی و فعالیت اصلی او #خانه_داری است. محسن فرزند سوم خانواده و دارای سه خواهر و یک برادر است. 🔸🌹کودکی و نوجوانی محسن، همچون سایر بچه های نجف آباد، خیلی عادی گذشت. از ۷ سالگی وارد فضای #مسجد و فعالیت های #بسیج شد. 🔹🌹حضور در #هیئت خانوادگی که پدرش در منزل برپا می کرد، برای نخستین دفعات، طعم شیرین محبت اهل بیت (علیهم السلام) را به او چشاند. علاقه زیادی به #مداحی داشت و در نوجوانی در مراسم ویژه نوجوانان مداحی و قرآن قرائت می کرد. اولین کتاب غیردرسی که از پدرش هدیه گرفت: #مقتل_حضرت_سیدالشّهدا(ع) بود. #شهید_محسن_حججی🌷 شادی روحش #صلوات #هادی_دلها_ابراهیم_هادی #گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 از این به بعد با این نیت برو هیئت! میخام برم هیئت که #لذت ببرم. 😳 ⚠️ وگرنه... #هیئت #محرم #امام_حسین #استاد_پناهیان #پناهیان #هادی_دلها_ابراهیم_هادی #گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
✅ #رهروان_راه_ابراهیم 🌸 در فلافل فروشی کار می کرد #همسفر_شهدا ؛ #سید_علیرضا_مصطفوی بارها برای خرید فلافل جهت #مراسم و #هیئت پیش این پسر رفته بود 🌸 سید می گفت این پسر باطن پاکی داره و باید جذب #مسجد بشه بارها باهاش صحبت کرد تا اینکه در اولین #یادواره_شهدا شرکت کرد و حضورش سرآغازی شد برای پروازش ... 🌸 در مدتی کوتاه به آنچنان مقامی دست یافت که خدا عاشقش شد و امروز مقام او آرزوی عباد و زهاد است... 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری ؛#پسرک_فلافل_فروش
📖 ابراهیم شهید شد، اما #هیئت که یادگارش بود در محل برقرار ماند. در همان ایام دفاع_مقدس، یکبار ابراهیم را در عالم رویا مشاهده کردم. 📖 او در یک باغ زیبا حضور داشت و برخی از دوستانش درکنار اوبودند. جلو رفتم و سلام کردم. میخواستم حرفی بزنم و بپرسم که ثمره آن همه هیئت رفتن چه شد!؟ 📖قبل از اینکه چیزی بگویم خودش جلو آمد و گفت: سیدعلی، زمانی که شهید شدم و افتادم، آقا اباعبدالله علیه السلام آمدند و مرا در آغوش گرفتند و.... 📚سلام بر ابراهیم ۲ #شهید_ابراهیم_هادی 🌷یادش با ذکر #صلوات #گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی @seedammar @ebrahim_hadi_mallasani #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
اینکه برای ک همسرتون💞 میکشه ازش میکنید خیلی خوبه... 💥اما تشکر فقط نباشه❌ گاهی به پاس تشکر او را به ابمیوه خوردن یا دعوت کنید. گاهی برایش دسته گل💐 وحتی یک شاخه گل🌹 بخرید. 📝 🔰حمید شبهای جمعه میرفت چندین بار به من میگفت؛ ولی چون میکشیدم☺️ نمیرفتم این بار حرفش را نکردم. 🔰فردای آن روز بعد از کلاس طبق معمول با موتور دنبالم اومده بود ولی این بار با 💐 قشنگ 🔰پرسیدم، به چه مناسبت گرفتی⁉️ گفت این قابلتو نداره ولی از اونجا که قبول کردی بیای هیئت این دسته گل رو برای برات گرفتم. ✍راوی: همسر شهید 🌹🍃🌹🍃صلوات
🍃محمد حسین جان سلام . سالی دیگر نیز گذشت کوتاه برای تو و بلند و سخت برای ما . فرصت های از دست داده هرسال زیادتر رخ می نماید..شاید آن دلیل که ها از روزگارمان رخت بر بسته اند. برکت هایی که یکی از آنان وجود و نفس امثال شماست.😔 . 🍃ردِّ‌پاهایت را در شهر می بینم ، تقریبا هرجا که سَرَکی کشیدی تمثال یا عکست را جلوه دار زده اند.حتی کسانی که در حد سلام احوال گیرت بوده اند.😊 . 🍃تفریحم بود آن هم که به چشم بر هم زدنی از دست رفت.سرگرمی هایم حال چرخ زدن است هم دور خود هم دور شهر هم دور هم... سرگیجه گرفته ام از گشتن های بیهوده و از سر بیکاری و سرگرمی..😞 . 🍃محمد حسین، روز به روز قد می کشد، رشید می شود.شاید او بتواند راهت را ادامه دهد. من هنوز در پیدا کردن مسیری که در آن سیر کردی مانده ام .😓 . 🍃قبلا مزه تلخ قهوه های کافه ای که را به دیوار داشت هشیارم می کرد.اما الان همان قهوه برایم بی مزه است.😐 . 🍃اشتهایم رابرای زندگی از دست داده ام.تو هرروز در تمام این چند سال سر سفره کرم اولی الامر بودی.اما من هرروز سر سفره پرخوری می کنم و تنم فربه گناه است.آنقدر چاق شده ام که حال و حتی فردی را ندارم.😰 . بی معرفت،حالا که در تلاطم دنیا دارم می شوم و امید به دستگیری ات دارم ،دل کنده ای و رفتی چسبیدی به ملکوت و من که زیر پاهایت ،دست و پا می زنم را رها کرده ای .نگاه کن من به تو بسته ام.مهرت را به دل...💔 . 🍃محمد حسین، زمانه بد فشار را به گلو رسانده.از زندگی فقط آرزوی مرگ می توان داشت.😭 . 🍃هرروز را وجدان و عمرمان نشویم روزمان شب نمی شود . با دین تیغ می زنند و زخم می ماند از عمل و وای از مدعیان بی علم و گاها بی عمل..❗️ . 💚 . ✍نویسنده: . 🍃به مناسبت تولد . 📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴ . 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه . 📅تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۹ . 🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳ . @seedammar
🔰پنج پسر داشتم، اما چیز دیگری بود. ♦️یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم. زل زد تو چشم هایم. دلم را لرزاند. گفت: مامان من تو نمیخوای خمس رو بدی⁉️ ✳️گفتم: مادر نرو🚷 سوریه. عبدالله گفت: خودت یادم دادی مامان همان وقت ها که چادرت رو می کشدی سرت و دست ما پنج تا رو می گرفتی و میکشوندی تو و مسجد🕌 ♦️در روضه ضجه می زدی😭 و می گفتی: کاش بودیم یاری ات می کردیم، یادته؟؟ بلند بلند داد می زدی که من و بچه هام فدات بشیم. ✳️بفرما الان شده. گفتم: پسرم من هیچ؛ با این دخترهای بابایی چه کنم؟! گفت: مادر با این حرفها دلم رو نلرزون💓 مگه هیچ کدام از اونایی که زمان جنگ رفتن زن و بچه نداشتن. آنقدر گفت و گفت تا ام کرد. ✍🏻راوی: مادر شهید 🌹🍃🌹🍃صلوات
#کلام_شهدا🔥 #جنگ_نرم📲 🎞یادش بخير #شهید_حجت می گفت: جنگ نرم مثل #خمپاره60 میمونه!!! چون نه صدا داره نه سوت فقط وقتی متوجه میشی که :دیگه رفیقت نه #مسجد میاد نه #هیئت... #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
به سید می‌گفتن: اینا ڪی هستند مياري #هيئت؛ بهشون مسئوليت میدی؟! می‌گُفت: ڪسی ڪه تو راه نیست، اگه بیاد توی مجلس اهـل بیٺ و یه گوشه بشینـه و شما بهش #بها ندی، میـره و دیگه هم برنمی‌گرده اما وقتی تحویلش بگیری؛ #جذب همین راه میشه!...🦋 #شهید_سیدمجتبـی‌_علمدار 📕 کتاب علمدار. اثر گروه شهید هادی ‌ #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣
#خادم_الحسین علیه السلام پشت ترک موتورش بودم رسیدیم به یک چهار راه #خلوت پشت چراغ قرمز ایستاد . بهش گفتم: امید چرا نمیری..؟! ماشین که اطرافت نیست؟ بهم گفت: رد کردن چراغ #خلاف قانونه و امام گفته رعایت نکردن قوانین راهنمایی رانندگی خلاف شرعه پس اگر رد بشم گناهه داداش.☝️ من شب تو #هیئت اشک چشمم کم میشه..💔 #شهید_امید_اکبری✨ #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
🔻هرچه از خواندم، شنیدم و دیدم، بیشتر دلم سوخت. دهه هفتادی ها و هشتادی ها، گوی سبقت در دست گرفته، نَفسشان را برای به بردند و خبر شهادتشان شد تلنگر این روزهای سرگردانی. جمله معروف دهه شصتی ها اند به گوش همه آشنا است اما من میگویم نسل پخته ای بودند. همانها که دست ما را گرفتند و سوی بردند و راه را نشانمان دادند. همان ها که تا خبر دفاع از حرم شد پیش قدم شدند و راه را برای کوچکترها آسان کردند. از همان دهه شصتی های پخته و با غیرت است. در این که غربتش دل را می شکند به این میاندیشم که نادر های هیئت، حال اسرا را خوب فهمیدند و برای غریبی آنها در سوختند که وقتی حرف بی حرمتی به حرم ها شد، بند پوتین ها را محکم تر کردند و راه افتادند. شاید هم در روضه ، زینب مضطر را برای حاجتشان قسم دادند که نصیبشان شد. اما نمیدانم برای خرابه شام و رقیه چه کردند که دلتنگی های برای پدر شد سهم دخترانشان. شهید جان! قدر و روضه هایش را شما فهمیدید و حاجت روا شدید. ایم از راه شما و از هیئت حسین. اسیر دنیایی شده ایم که ما را بدهکار وجدانمان کرد. برایمان طلب بخشش کن همانگونه که در وصیتنامه ات نوشتی ‏ءُ 📸شهید مدافع حرم 🗓تاریخ تولد: ۲ شهریور ۱۳۶۳ 🗓تاریخ شهادت: ۲۶ مهر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید: ویس 🕊محل شهادت: سوریه 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🍃 به سید می‌گفتن: اینا ڪی هستند مياري ؛ بهشون مسئوليت میدی؟! می‌گُفت: ڪسی ڪه تو راه نیست، اگه بیاد توی مجلس اهـل بیٺ و یه گوشه بشینـه و شما بهش ندی، میـره و دیگه هم برنمی‌گرده اما وقتی تحویلش بگیری؛ همین راه میشه!...🦋 📕 کتاب علمدار. اثر گروه شهید هادی