eitaa logo
سِلوا
105 دنبال‌کننده
148 عکس
20 ویدیو
0 فایل
س ل و ا یعنی مایه تسلی و آرامش: می نویسم به امید آنکه سلوایی باشد برایتان🌱🌻 من اینجا هستم در کوچه ادبیات: @Z_hassanlu
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
______ معلم من در این کانال نیست! این پیام هم هرگز به دستش نخواهد رسید؛ اما معلم من که هست، در هر حالتی. نمی‌شود روز بزرگداشت استادمطهری باشد و من از معلمم یاد نکنم. از کسی که دانشش، مرامش، اعتدالش، تواضعش، نگرشش، من مطهری نخوان را نشاند پای کتاب‌های استاد و کلاسی که به قول خودش ترکیبی ست از شهید مطهری و شهید غلامی! استاد عزیزم روزت مبارک🌱 خدا امثال شما را برای این انقلاب حفظ و زیاد کند🌸🍃 دلتنگ کلاس‌هایتان هستم و چشم به راه محرمی که مهمان شهرمانید. 💌شاگردتان زهرا @selvaaa
_____ فصل باقالاچینیِ شمال رسیده. من هم می‌چینم کلمه به کلمه. بازنویسی می‌کنم جمله به جمله؛ اما نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود و به اعصاب می‌رسد و روان پریشان می‌شود و تن بی رمق. @selvaaa
_________ سبک زندگی و سلوک آیت الله قاضی به غایت خواندنی و آموختنی ست. محمدهادی اصفهانی که کهکشان نیستی اولین کتاب اوست تلاش کرده سبکی داستانی با راوی‌ها و لحن‌های متفاوت رقم بزند. گاهی کلمات قلمبه سلمبه، نامه‌های عربی و توضیحات زیاد، دست اندازی برای خوانش مخاطب عادی ست، مخاطبی که طلبه و منبرنشین نیست. کتاب ۷۹ فصل و حدود ۵۰۰ صفحه دارد و از سن ۲۷ سالگی آیت الله قاضی شروع می‌شود. سعی شده نخ تسبیح داستانی حفظ شود. برای روزهای معنوی و پرنور مثل شب‌های ماه رمضان کتاب خوبی ست. @selvaaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
______ _ای وای! من اینو نمیخواستم که. آسمان خاکستری تهران را برقِ رعد می‌گیرد و مویرگ‌های سر من هم جیز صدا می‌دهد. عصبی‌ام. نه که چرا پول به کتابی خارج از برنامه‌‌‌ام دادم. ارزش کتاب سوای این حرف‌هاست، آن هم با محتوای روایت‌های طلاق. عصبی‌ام از اینکه چرا وقتی استاد جوان و دوستانم کوچ کردن به غرفه انتشارات بعدی، عجله کردم. به جای کتاب آن سوگ کتاب بغل دستی اش را دادم دست همسر تا حساب کند و خودم سُرخوردم سمت قافله. حالا توی ماشین در مسیر اتوبان خلیج فارس نشسته‌ام. در انتظار خواندن روایت اول کتاب که به نام فاطمه سادات موسویست سلول‌هایم بندری می‌رفتند. دست بردم توی نایلون و دادم رفت هوا. علی‌الحساب بانو، به داغی تنور آن سوگ نرسیدم اما خیمه ماهتابی را باحوصله سَر می‌کشم. همین پینگ پنگ ذوق و تو ذوق خوردنم قبول است؟ @chiiiiimeh @selvaaa
______ محمد طلوعی، قلب جستار را تجربیاتِ شخصیِ باارزش می‌داند و این باارزش بودن را در تفکیک احساسات تعریف می‌کند. مدتی ست در تلاشم خودم را از احساسات کلی مثل ناراحتی و شادی رها کنم. به اعماق درونم رجوع و خود واقعی‌ام را کشف کنم. حالا گیر افتاده‌ام. در این روز خاص زندگی‌ام، که مرا با یک شمع سوخته هُل می‌دهد به سنی بالاتر، نمی‌دانم احساس عمیقم چیست. مغزم مرا پرت می‌کند به پله‌ای عقب‌تر‌؛ اصلا تولد بیولوژیکی آدم‌ها چقدر مهم است؟ نمی‌دانم؛ اما این را می‌فهمم که قدم زدن در کنار سی‌وسه پل و چهارباغ عباسیِ اصفهان، تولد این سال را برایم خاطره‌انگیز می‌کند. به رسم هاجر شهابی عزیز؛ ممنون می‌شوم دعای خیرتان را به سویم روانه کنید.🌱 ۱۴۰۳/۰۲/۲۶ @selvaaa
______ این عکس را ساعت چهارونیم صبح گرفته‌ام. ۴ونیم صبحی که با عبور از چهارباغ پایین باید با اصفهان خداحافظی می‌کردم. برای من که در این خیابان قدم زدم، فضاسازی کتاب کلی و کمی دور از تصویرسازی دقیق بود. اسم کتاب مناسبش است: آدم‌ها. این کتاب پر از شخصیت‌هایی ست که هر کدام می‌تواند کلی بسط پیدا کند؛ اما مجموعه داستان کوتاه نیست و بیشتر به خاطره پردازی می‌ماند. در شروع شخصیت اصلی را نداریم اما کم‌کم متوجه می‌شویم که شخصیت محوری یا مادر اصفهان عادله دواچی ست. کتاب تعلیق و کشش خاصی ندارد اما عادله دواچی به قدری دوست‌داشتنی و دلسوزی‌ است که در کنار گویش شیرین خواننده رادیوگوشه به انتهای کتاب رسیدم. @selvaaa
هدایت شده از [ هُرنو ]
فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ