eitaa logo
سیر الی الله
77 دنبال‌کننده
214 عکس
97 ویدیو
1 فایل
محتوای سلوک الی الله از طهارت نفس تا معرفت نفس
مشاهده در ایتا
دانلود
من الحی القیوم الی الحی القیوم 🚩🚩🚩
از الهی نامه 🌷🌷🌷🌷 الهى اثرو صنع توام چگونه به خود نبالم. ☘☘☘☘
رزق امروز 👆👆
🔻علامه حسن زاده آملی 🔶 ای عزیز ! مهم‌ترین ذکر، مراقبت است و مراقبت بذر سعادت است و سعادت حاصل نمی‌شود جز با توجه، مراقبت تام و دوام مراقبه که «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا ...» نفس انسانی خو‌پذیر است، انسان به هر چه رو کند آن می‌شود، چطور یک قطعه زغال در اثر مجاورت با آتش برافروخته می‌شود، انسان هم بر اثر مراقبه و هم‌نشینی با ملکوت، الهی‌ می‌شود. 📚 پندهای حکیمانه، ج ۲، ص ۵۳
🌹علامه حسن زاده آملی:انقلاب اسلامی ایران، بین الطلوعین حکومت جهانی امام زمان(عج) است. اگر ظهور دفعی واقع می شد، بشریت ظرفیت تحمل نور وجودی ایشان رانداشت.
الله الرحمن الرحیم # جناب شیخ اکبر محیی الدین:: حضرت عیسی احیاء مو تی می فرماید این مطلب با علم فکری حل نمی‌شود که شکار کردن لازم است و سوالات کم‌کم منقطع می‌شود به تعبیری مدرک با مدرک باید مشابهت داشته باشد و هر دو امر شهودی باشند احیا امر بدیهی هست و فقط با صرف دانستن به آن نمی توان رسید که امر عینی ذوقی شهودی فقط با علم شهودی قابل ادراک است و دارایی حضرت را باید با ذوق چشید مدرک ادراک نداردهر چیزی را مگر اینکه به چیزی که در مدرک هست برسد کسی که در وی قوه خلق و احیا باشد می تواند احیاکند وگرنه نمی توان آن را ادراک کرد تعریفات فقط تصور را نتیجه می دهد و فقط به مفهوم آن می‌رسیم اما ادراک واقعی با چشیدن است علم حقیقی اصلی علم اذواق هست انسان کامل قدرت بر اماته و احیا داشته باشد این یکی از نشانه های ایشان است جناب صدرالمتالهین:: بحث کننده به حقایق موجودات هیچگاه نمی رسد و علم به حقایق احوال موجودات فقط با علم شهودی است و با ذوق و چشیدن. و اکثریت آنها مدار بحثشان بر مدار احکام مفهوم کلیات است فیلسوف همان مشاء و با حثون است و به دنبال علم مفهومی است اختلاف فیلسوف مشائی با عارف این است که عارف به دنبال ذوق است جناب کندی:: انسان در حقیقت جسم و نفس و اعراض است طبق این تعریف ذات انسان یک جزش جسمیت است با مرگ پس مقداری از انسانیت ما قطع شده است پس ما به طور مطلق توفی نشده ایم ؟ پس جسم مقوم انسان است اعراض مقوم انسان است بنابراین جسم گرفته شود انسانیت ما از ما گرفته خواهد شد؟ جواب : انسان از نظر جناب کندی در نشئه طبیعت است اما از این مرتبه به مرتبه دیگر انتقال یافت و انسانیت او باتناسب همان مرتبه است و بدن متناسب با آن مرتبه را دارد اطوار فرد تغییر یافته است حضرت بقیه الله انسان کامل عالم طبیعت است اگر انسان جسم و نفس و اعراض است کدام جسم و اعراض در عنصری بودن دخیلند؟ آیا جسم به نحو خاص دخیل است یا به نحو تقییدی دخیل است آیا زید باوصف خندیدن انسان است یعنی در غیر این صورت انسان نیست چه نحوه اعراض دخیل است؟ بنابر تجدد امثال زید کدام انسان است چگونه همه را افراد یک نوع می دانیم اگر مراد مفهوم انسان باشد بر همه صادق است مفهوم عام نوع واحد کلی است مراد انسان متن و مفهوم خارج حقیقت هر شخص باشد به قوام و اعمال مخصوص به اوست هرکس با علم و عمل ،، خودش را به نحوی که ساخته همان شده تبدل و تجدد امثال منافی باثبات و قراروحدت شخصی فرد نمی باشد در این جا(نشئه طبیعت) افراد مندرج تحت یک نوعند در آن سو جنس و در تحت انواع هستند قیامت یعنی ملکه فرد قیام کرده و به پا شده گرگ نسبت به فرزندش ملکه گرگ ندارد اما نسبت به آهو ملکه و صفت گرگی او قیام می کند قیامت، قیامتی است تمام ملکات شخص همه قیام دارد صفت شهوت درندگی بخل..... در یک شخص قیامت هاست الحمدلله رب العالمین
الله الرحمن الرحیم # علم و حس موجب کشش نفس ناطقه وارزش ان چقدر است ،اشیابه علم وحس دانسته شود انسان معیار همه چیز هست به دلیل این که میل و حس دارد ادراک حسی به این جهت است تا وقتی که قوه حاسه با یکی از حالاتش همین لحظه ای که با خارج ارتباط دارد و ادراک می کند این ادراک را از این لحاظ محسوس گویند قوه خیال صور محسوسه قوه باصره در خود انشا می کند محسوس نیست بلکه متخیل است علم حسی ازجنبه حسی بودنش بقای ندارد قوه باقی است اما الت از بین رفته مدرکات همه معلومات هستند‌مراتب علم هستند (محسوس، متخیل،متوهم،معقول) جناب تفتازانی: ملاحظه معقول برای تحصیل مجهول است لفظ معقول به جای معلوم آمده است اشیا به واسطه عقل و احساس ادراک شوند معرفات اشیا به حد و رسم باشد مراد از علم و حس معلوم و محسوس باشد یا قضایای که در قیاس ها باشد گاهی مکیال به مکیل کیل شود معلومات شخص از راه قوه حاسه و عاقله به دست آورده شود و همان حاس و عقل معیارباشد مدرک انسان آنی نیست که دروی هست نه بیرون مانند سرمای خارجی که مدرک نیستنفس به وزان آنچه که در خارج مشاهده کرده در درون خود دارد معلوم بالعرض را نفس آنان در درون انشانموده معلوم و محسوس بالذات نفس مکیال است نه بالعرض(حضرت علامه) در تمام رشته ها باید بتوانیم ملکه آن رشته را به دست آوریم در هر فنی و علمی سرمایه اقتدار را باید یافت الدرس حرف والعمل الف اذاشا علمواعلموابر اثر تکرار هست و ملکات صورسازند به وهم عقل ساقط شده گویند و عقل ترفع یافته آن است همان که پذیرد(عقل) آن است که داند(علم) حس علم است و علم و عقل است پس حس عقل است کدام مرتبه منظورست علم درمرتبه حس درصغری وعلم در کبری مرتبه عقل است حدوسط عیناتکرارنشده وحس مرتبه دانیه عقل است شکل اول(مغ کب)بایدباشد ودرقضیه بالا کبری کلی نیست الحمدالله رب العالمین
الله الرحمن الرحیم # جناب شیخ :: در یابنده علم عقل نامیم و حقیقت دریافتن را علم گوییم که محسوسات را هم شامل شود علم و حس دانایی نفس اما قوه عاقله و حاسه از شئون نفس هستند فرق میان معلوم و معقول در این مرتبه فقط در نام هست خود انسان در می یابدو می پذیرد و می بیند که مجموع اینها را بصیرت گویند تفکر به معنای غور کردن در عمق هست نه ساحل پیمایی سوال باید بالذات قطع شود نه بالعرض و خوب و بد را از هم جدا کند که تمیز گویند و آن را بپذیرد که حفظ گویند و آشکار کردن برای خود را خاطر گویند و اظهار آن برای دیگری ذکر گویند انسان اراده کشف مجرد کند عز م گویند و آن را بر زبان آورد کلام و چون به شکل جمله آورد قول گویند در قول نیاز به اعراض حسی (از زبان و تموج هوا ...)دارد (مراتب قوس نزولست) و چون در جسمانیات روان شود سرست (مرتبه قوس صعود) دریافت از ابتدا تا به انتهای کلام، شرافت انسان است وتماماکل یوم هوفی شان هست وهرشانی تعبیربه یوم است و تمام این مراتب از نفس می خواهند که ظهور یابد وجود همان هوست و مراتب ندارد تشکیک بردار نیست هوفی شان مراتب دارد مظاهر مراتب دارند درس ۱۳۴ جناب مولای رومی در میزان بودن انسان کامل یعنی حضرت علی علیه السلام می فرماید تو ترازوی احد خود بوده ای بل زبانه ی هر ترازو بوده ای نفس انسانی طوری آفریده شده همه موجودات عالم هستی چه ماده و چه مجرد شانیت ان را دارند که به تعقل نفس در بیایند مغتذی اصل نیست بلکه غذا اصل است جناب شیخ بوعلی : معقول و محسوس اصلست و معلوم بالذات به وزان معلوم بالعرض ساخته شده است صدق و کذب هر خبری با خارج مطابقت دارد حق و باطل برعکس است حق از خارج به داخل آمدن است و تطبیق داده می‌شود و باطل عدم تطابق درون با خارج است ادراکات اولیه همان عقل هیولانی است قوه ادراک تمام موجودات در ابتدا فرد دارد موجودات بیرون رابه نحوبدیهی ادرا ک کند تا عقل بالملکه وی شود و باید قدرت به دست آوردن معلومات سنگین را داشته باشد تا عقل اش بالفعل شود قوه خیال واسطه بین ماده و تجردست نفس ناطقه به مرور با ادراکاتش بر اساس حرکت جوهری اشتداد می یابد تا به اتصاف قوه قدسیه روح قدسی ارتقا یابد موجودات خارجی دم به دم نفس را ارتقا دهند که مکیالند مکیال روشنگر و بیانگر مقدار مکیل یعنی علم ما هست و این علم و مکیل را با مکیال انسان کامل باید سنجید ارزش هر انسانی به علم اوست و وزن هر علمی به مقدار معلوم بالعرض است در نظام هستی بهترین علم ،علم به توحید است الحمدلله رب العالمین
از الهی نامه 🌷🌷🌷🌷 الهی تا کعبه وصلت فرسنگها است و در راه خرسنگها واین لنگ بمراتب کمتراز خرچنگ است، خرچنگ را گفتند بکجا میروى گفت به چین و ما چین گفتند با این راه وروش تو. ☘☘☘☘
🔴 پند ابلیس بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم امام صادق (علیه السلام) براى حفص‌ بن غیاث حکایت فرمودند که روزى ابلیس بر حضرت یحیى (علیه السلام) ظاهر شد، در حالى‌ که ریسمان‌ هاى فراوانى به گردنش آویخته بود. حضرت یحیى (علیه السلام) پرسید این ریسمان‌ ها چیست؟ ابلیس گفت اینها شهوات و خواسته‌ هاى نفسانى بنى‌ آدم است که با آنها گرفتارشان مى‌ کنم. حضرت یحیى (علیه السلام) پرسید آیا چیزى از ریسمان‌ ها هم براى من هست؟ ابلیس گفت بعضى اوقات پرخورى کرده‌ اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده‌ ام. حضرت یحیى (علیه السلام) فرمود به خدا قسم، از این به بعد هیچ‌ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد. ابلیس گفت به ‌خدا قسم، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى‌ کنم. امام صادق (علیه السلام) در پایان این ماجرا فرمود حفص، به خدا قسم، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ‌ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. 📚 منبع: صراط سلوک، حسن حسن زاده آملی، صفحه ۴
🌷عـــلامه طــباطـــبایی(ره) وضـو نور است بســم‌الله هم نـور و اگر بســم الله گـــــفته نشـود اثـر مخصوص آن نور را نخواهد داشت هر ڪاری مـثل خـوردن و آشامیدن و... اگر با نـام خدای متعال انجام پذیرد اثر معــــنوی در انسان به جا خـــواهد گذاشت
یامهدی#: الله الرحمن الرحیم خلاصه فایل۹۰ نهایه الحکمه کیفیاتی که برای انسان در خواب و بیداری پیش می آیند همه کیف نفسانی هستند یکی اراده هست که جناب ملا صدرا می فرمایند معنای آن در نزد عقل واضح هست اما در مقام بیان مشکل است اراده مغایر با شهوت هست و مقابل آن کراهت با نفرت مغایرت دارد و فرد گاهی چیزی را اراده می کند که به آن اشتهایی ندارد مثل خوردن داروی تلخ که آن را دوست ندارد اما سودمند هست اراده غیر شوق موکد هست که بعضی حکما اراده را شوق مو کد تعریف کرده اند اصول عقلیه را باید دنبال کرد تا بحث اراده خودش را صحیح نشان دهد این که انواع جوهر یه را که مشاهده می کنیم شبیه انواع گوناگون حیوان، نوع انسان اینها خودشان نسبت به افعالی که دارند اسناد ذات نوع حیوان داریم یک کمال اولی هر کدام از نوع حیوان دارند که اصل وجود است ست و همه در آن شریک هستند اما کمال ثانویه ای دارند که هر حیوان نسبت به آنچه در اطراف او هست حالت فعل یا انفعال و یا شوق دارد و متصف به حالات مختلف هستند آنچه که از کمالات و حالات را در قوس صعود به دست می‌آورد کمالات ثانویه هستند مثل انسان که در ابتدا تعلق ذاتی به ماده دارد اما با اشتداد وجودی فقط در مقام فعل تعلق دارد و در مقام ذاتی خیر افعالی از او صادر می شود و کمالات ثانوی در قوس صعودد بدست آورده مثل اراده، شوق، میل و بسیاری از افعالش افعال علمی هستند و افعال عملی بر مبنای اراده و شوق و علم هست نفس مبدا علمی هست که هر چه کار انجام می دهد بر اساس کمالات ثانویه بین هرکاری تمایز قائل میشود مثل تصمیم در خوردن آب اول نیاز به تصور و تصدیق باشد بعضی از افعال تصور و تصدیق ش ضروری هست و گاهی خیر از باب ملکانی نیست و نه تصورش روشن است و نه تصدیقش بایددقت نظر خاصی داشته باشد و این فعلش مرجح دارد یا خیر ؟اگر فعل اگر نفعش بیش از ضرر باشد به دنبال ترجیح کارش می رود پس برای انجام کار صورت علمیه در ذهنش ایجاد شده و با آن تشخیص می دهد چه کار را انجام دهد بعد این عمل برای مقصدش شغل ایجاد می شود این شوق یک کمال ثانی هست معلول آن صورت علمیه آن هست صورت علمیه معلول نفس ناطقه است نفس مبدا برای صورت علمیه و صورت علمیه مبدا برای شوق و بعد شوق اراده داریم و انجام فعل هست اما گاهی عجزهست و مانع انجام فعل میشود قوه عامله محرکه عضلات با اراده تحریک شده تا کاررا انجام دهد (علم، شوق، شدت شوق، اراده، قوه عامله محرکه عضلات )مبادی و ریشه های نفسانی فعل اختیاری هستند نفس ابتدا تصور دارد بعد آن تصدیق دارد که این فعل انجامش کمال هست یا خیر ؟دو حالت هست ست یا سریع انجام میدهد یا نیاز تدبر دارد تصدیق ضروری و ملکه راسخه هست مبدا فاعل علمی برای افعال ارادی انسان همان فرد است یعنی فاعل ، علمی هست که بر مبنای علم عمل می کند و علم او را تکمیل می کند به واسطه این باید تشخیص دهد کمال او هست یا خیر و این علم را شوق است و به دنبال شوق انجام فعل است، والاتسلسل می باشد پس علت فاعلی شخص هست نه اراده اراده و شوقی که قبل علم هست از لوازم علم هستند افعال انسان که برای علم دخالت در صدور آن هستند حتی در فعل جبری در همه اراده دخیل هست و اینکه ملاک در اختیاریت فعل در انجام و ترکش نسبت تساوی داشته باشد الحمدلله العالمین
از الهی نامه 🌷🌷🌷🌷 الهی کلمات و کلامت که اینقدر شیرین و دلنشین اند خودت چونى ☘☘☘☘
رزق امروز مان 👆
هدایت شده از [ اقتصاد نیوز ]
✍️آیت الله بهجت(ره): خداوند انسان را طوری آفریده که می‌تواند از راه عبودیّت و بندگی خالص، از مقام ملائکه گام فراتر نهد و مقامات انبیا و اولیا را کسب نماید. 📚در محضر بهجت، ج2، ص363 @samad1001 http://eitaa.com/joinchat/4000645139Cde96dd3d95
✍️آیت الله بهجت(ره): خداوند انسان را طوری آفریده که می‌تواند از راه عبودیّت و بندگی خالص، از مقام ملائکه گام فراتر نهد و مقامات انبیا و اولیا را کسب نماید
سلام علیکم عیدتان مبارک امیداست که مبعث در جانهای تک تک ما اتفاق بیفتد که باعث منفطر شدن قوه خیالمان در راستای ولایت ودایره وجود وقطب عالم امکان انسان کامل که مرکز این دایره میباشد قراربگیریم وان فان بعثت داشته باشیم
🌸 هوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ( آیه ۲ - سوره جمعه ) 🌸 🔸ان شاء الله بعثت داشته باشیم و تک تک ِ ماها هم ، به آنچه که استعداد ، قابلیت و ظرفیت ما می باشد ، مبعوث بشویم . ❇️بعثت دارای دو چهره است : 🔹چهره ی ظاهری آن مقام رسالت و نبوت انبیاء است که این را زمان بر عهده دارد مطابق با زمان و روزگار و عصرها انبیا مبعوث می شوند . 🔹و چهره ی دیگر بعثت را چهره باطن و حقیقی او تشکیل می دهد که آن در حقیقت برگشتش به شکوفائی استعداد نظام هستی است 🔸 که عالَم استعدادی دارد، همانگونه که در امور جزئی هم مشاهده می کنیم که یک هسته درخت بعثت دارد برای اینکه استعدادهای نهفته ای دارد که باید این استعداد ها برانگیخته شود و شکوفا شود که شکوفائی هر چه که خوابیده و نهفته است ،به یک معنا روحش به همان بعثت بر می گردد. 🔹و لذا مجموع عالم استعداد نهفته اش که شکوفا می شود و بر می خیزد از متن خود عالم این به روح بعثت بر می گردد که کلمه‌ی بَعَثَ در آیه مبارکه بیشتر به همان چهره باطنی مقام بعثت اشاره است. آنهم مقام بعثت آنچنان مقام سنگینی است که ⭐خود خداوند با اسم شریف (هو) برای برانگیختنش و شکوفائیش قیام می کند ( هو الذی بعث فی الامیین رسولا) که دیگر دست فرشته ها در کار نیست . دست واسطه ها در کار نیست بلکه خود حقیقت حق برای شکوفائی این مقام دست به کار می شود. ⭐استاد صمدی آملی 🔺شب سال ۹۱⭐ @shakhehtoba
از الهی نامه 🌷🌷🌷 الهی هر چه بیشتر فکر میکنم، دورتر می شوم. ☘☘☘☘
عیدتون مبارک 💐💐💐💐