14030817_46367_64k (1).mp3
14.78M
🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم
✅ صوت کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری.
۱۴۰۳/۰۸/۱۷
اللهم عجل لولیک الفرج
@serratt
.
.
🌹🌹 کتاب #یادت_باشد ؛ خاطرات شهید مدافع حرم #حمید_سیاهکالی_مرادی
به روایت همسر شهید ؛ قسمت صد و هجدهم
ساعت دوازده بود که حمید خوابید ، باید ساعت پنج به پادگان می رسید برای همین گوشی را روی ساعت چهار و بیست دقیقه تنظیم کردم.
حمید راحت خوابید ولی من اصلا نتوانستم بخوابم ، با همان نور کم ماه که از پنجره می تابید به صورتش خیره شدم و در سکوت کامل کلی گریه کردم.
متکا خیس شده بود ، اصلا یکجا بند نمی شدم ، دورتا دور اتاق راه می رفتم و ذکر می گفتم ، دوباره کنار حمید می نشستم.
دنبال یکسری فرضیات برای نرفتنش می گشتم ، منطق و احساسم حسابی بینشان شکرآب شده بود.
پیش خودم گفتم شاید وقتی بلند شد دل درد بگیرد یا پایش پیچ بخورد ، ولی ته دلم راضی نبودم یک مو از سر حمید کم بشود یا دردی را بخواهد تحمل کند ، به خودم تلقین می کردم مثل همه ماموریت ها ان شاءالله این بار هم سالم برمی گردد.
یک ساعت مانده به اذان صبح بیدارش کردم ، مثل همیشه به عادت تمام روزهای زندگی مشترک برایش صبحانه آماده کردم ، تخم مرغ با رب که خیلی دوست داشت همراه با معجون عسل و دارچین و پودر سنجد ، گفتم : حمید بشین بخور تا دیر نشده.
نمی تونستم یک جا بند باشم ، می ترسیدم چشم در چشم شویم دوباره دلش را با گریه هایم بلرزانم.
سر سفره که نشست گفت : آخرین صبحانه رو با من نمی خوری؟!
دلم خیلی گرفت ، گوشم حرفش را شنیده بود اما مغزم انکارش می کرد ، آشپزخانه دور سرم می چرخید ، با بغض گفتم : چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!
گفت : کاش می شد صداتو ضبط می کردم با خودم می بردم که دلم کمتر تنگ بشه.
گفتم : قرار گذاشتيم هر کجا که تونستی زنگ بزنی ، من هر روز منتظر تماس می مونم.
کنارش نشستم ، خودش لقمه درست می کرد و به من می داد ، برق خاصی در نگاهش بود ، گفتم : حمید به حرم حضرت زینب سلام الله علیها رسیدی ویژه منو دعا کن.
گفت : چشم عزیزم ، اونجا که برسم حتما به خانوم میگم که همسرم خیلی همراهم بود ، میگم فرزانه پای زندگی ایستاد تا من بتونم پای اسلام و اعتقاداتم بایستم.
میگم وقت هایی که چشمات خیس بود و می پرسیدم چرا گریه کردی حرفی نمی زدی ، دور از چشم من گریه می کردی که اراده من ضعیف نشه.
ادامه دارد....
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای شهادت
@serratt
.
.
🌹🌹 کتاب #یادت_باشد ؛ خاطرات شهید مدافع حرم #حمید_سیاهکالی_مرادی
به روایت همسر شهید ؛ قسمت صد و نوزدهم
همکار حمید تماس گرفت که سر کوچه منتظر است ، سریع حاضر شد ، یک لباس سفید با راه راه آبی همراه کاپشن مشکی و شلوار طوسی تنش کرده بود.
دوست داشتم بیشتر از همیشه روی حاضر شدنش وقت بگذارد تا بیشتر تماشایش کنم ولی شوق حمید برای رفتن بیشتر از شوق ماندن بود.
با هر جان کندنی که بود کنار در خروجی برایش قرآن گرفتم تا راهی کنم.
لحظه آخر به حمید گفتم : کاش می شد با خودت گوشی ببری ؛ حمید تو رو به همون حضرت زینب سلام الله علیها منو از خودت بی خبر نذار ، هر کجا تونستی تماس بگیر.
گفت : هر کجا جور باشه حتما بهت زنگ می زنم ، فقط یه چیزی ، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن ، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم.
به یاد زندگی نامه و خاطراتی که از شهدا خوانده بودم افتادم ، بعضی هایشان برای همچین موقعیت هایی با همسرشان رمز می گذاشتند.
من به حمید گفتم : پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می فهمم.
از پیشنهادم خوشش آمد ، پله ها را که پایین می رفت برایم دست تکان می داد و بلند بلند می گفت : یادت باشه! یادت باشه!
لبخندی زدم و گفتم : یادم هست! یادم هست!
ادامه دارد....
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای شهادت
@serratt
.
02.Baqara.262.mp3
1.43M
🚩🚩 تفسیر قرآن کریم 262
سوره بقره
استاد قرائتی
اللهم عجل لولیک الفرج
@serratt
.
.
🚩🚩 بسم الله الرحمن الرحیم
✅ امام خامنهای :
در میان خصوصیّات برجسته و ممتاز فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
یکی از خصوصیّات بسیار برجسته «جهاد تبیین» فاطمهی زهرا است.
ایشان دو خطابهی ممتاز و نامدار ایراد کردند
که یکی از آن دو خطابه ؛ خطابهی معروف ایشان : «اَلحَمدُ لِلَّهِ عَلى ما اَنعَمَ وَ لَهُ الشُّکرُ عَلى ما اَلهَم» (بحارالانوار، علامه مجلسی ، ج ۲۹، ص ۲۲۰) در جمع صحابه است که دربارهی این خطابه گفته شده که در ردیف بهترین خطبههای نهجالبلاغه است. (آن کسانی که اهل بلاغت و اهل فهمند ، اینجور گفتهاند ؛ مملو است از معارف و حقایق)
یکی هم آن خطبهی حضرت خطاب به زنان مهاجر و انصار است : «اَصبَحتُ وَ اللَهِ عائِفَةً لِدُنیاکُم قالِیَةً لِرِجالِکُم» یا «عائِفَةً لِدُنیاکُنَّ قَالِیَةً لِرِجالِکُنَّ»؛(الإحتجاج ، احمد بن على طبرسی، ج ۱، ص ۱۰۸)
این دو خطابه «جهاد تبیین» فاطمهی زهرا سلام الله علیها در مدّت کوتاهی بعد از رحلت پیغمبر است.
۱۴۰۲/۱۰/۱۳
اللهم عجل لولیک الفرج
@serratt
.
.
🚩🚩 کتاب #یادت_باشد ؛ خاطرات شهید مدافع حرم #حمید_سیاهکالی_مرادی
به روایت همسر شهید ؛ قسمت صد و بیستم
اجازه نداد تا دم در بروم ، رفتم پشت پنجره ی پاگرد طبقه اول ، پشت سرش آب ریختم ، تا سر کوچه برسد دو سه بار برگشت و خداحافظی کرد.
از بچگی خاطره خوبی از خداحافظی های داخل کوچه نداشتم ، روزهایی که پدرم برای ماموریت با اشک ما را پیش مادرمان می گذاشت و به سمت کردستان می رفت ؛ من و علی گریه کنان دنبال ماشین سپاه می دویدیم.
دل کندن از پدر هر بار سخت تر می شد ، و حالا دوباره خداحافظی ، دوباره کوچه و این بار حمید!
حمید با دست اشاره می کرد که داخل بروم ولی دلم نمی آمد ، در سرم صدای فریادم را می شنیدم که داد می زد : حمید آهسته تر ، چرا این قدر با عجله داری میری؟ بذار یه دل سیر نگاهت کنم؟
ولی اینها فقط فریادهای ذهنم بود ، چیزی که حمید می دید فقط نگاهم بود که تک تک قدم هایش را تا سر کوچه دنبال می کرد ، پاهایش محکم و با اراده قدم برمی داشت ؛ پاهایی که دیگر هیچ وقت قسمت نشد راه رفتنشان را ببینم.
خودم را از پله ها بالا کشیدم و داخل خانه ای شدم که همه چیزش حمید را صدا می کرد ، گویی در و دیوار این خانه از رفتن حمید دلگیرتر از همیشه شده بود.
خانه ای که تا حمید بود با همه کوچکی دنیا دنیا محبت و مهربانی داشت ، ولی حالا شبیه قفسی شده بود که نمی توانستم به تنهایی آن را تحمل کنم ، نفس کشیدن برایم سخت بود ، خانه به آن با صفایی بعد از رفتن حمید برایم تنگ و تاریک شده بود.
اذان که شد سر سجاده نماز خیلی گریه کردم ، بعد از نماز قرآن را باز کردم تا با خواندن آیاتش آرام بگیرم ، نیت کردم و استخاره زدم ؛ همان آیه معروف آمد که ما شما را با جان ها و اموال می آزماییم ، پس صبر پیشه کنید.
با خواندن این آیات کمی آرامتر شدم ، با همه وجود از خدا خواستم مرا در بزرگ ترین امتحان زندگیم روسفید کند.
سجاده را که جمع کردم چشمم به مهر هایی افتاد که حمید روی اُپن گذاشته بود ، به آن ها دست نزدم ، با خودم گفتم : خود حمید هر وقت برگشت مهرها رو بر می داره.
هر چیزی را که حمید دست زده بود و جایی گذاشته بود همانطور دست نخورده گذاشتم بماند.
ادامه دارد....
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای شهادت
@serratt
.
.
🚩🚩 کتاب #یادت_باشد ؛ خاطرات شهید مدافع حرم #حمید_سیاهکالی_مرادی
به روایت همسر شهید ؛ قسمت صد و بیستویکم
صبح پدرم تماس گرفت که وسایلم را جمع کنم ، قرار شد ظهر بیاد دنبالم ، خانه را تمیز کردم ، ظرف ها را شستم ، کل اتاق ها را جاروبرقی کشیدم ، روی مبل ها را ملافه سفید انداختم.
موقعی که داشتم برای شصت روز لباس ها و کتاب هایم را جمع می کردم خیلی اتفاقی دفتر یادداشت حمید را دیدم.
حمید یک شعر برای پوتینش گفته بود ، با این مضنون که پوتینش یاری نکرده که تا آخر راه را برود ، آن روز فکرش را هم نمی توانستم بکنم که چند روز بعد چه بر سر همین پوتین و پاهای حمید خواهد آمد.
ساعت یک بود که زنگ خانه به صدا درآمد ، پدرم بالا نیامد ، طاقت دیدن خانه بدون حمید را نداشت ، کتاب ها و وسایلم را داخل پاگرد جمع کردم.
وقتی می خواستم در را ببندم نگاهم دور تا دور خانه چرخید ، برای آخرین بار خانه را نگاه کردم ، دسته گلی که حمید برای تولدم گرفته بود روی طاقچه نمایان بود.
مهرهای نماز که روی اُپن گذاشته بود ، قرآنی که دیشب خوانده بود و گوشه میز گذاشته بود ، گوشه گوشه این خانه برایم تداعی کننده خاطرات همراهی با حمید بود.
در را روی تمام این خاطرات بستم به این امید که حمید خیلی زود از سوریه برگردد و با هم این در را برای ساختن خاطرات جدید باز کنیم.
وسایلم را برداشتم و پایین رفتم ، حاج خانم کشاورز با گریه به جان حمید دعا می کرد ، می گفت : مامان فرزانه مراقب خودت باش ، ان شاءالله پسرم صحیح و سالم برمی گرده ، دلمون براتون تنگ میشه ، زود برگردید.
با حاج خانم خداحافظی کردم ، پدرم سرش را روی فرمان گذاشته بود ، وسایل را روی صندلی عقب گذاشتم و سوار شدم ، سرش را که بلند کرد اشک هایش جاری شد ، طول مسیر هم من هم بابا گریه می کردیم.
شرایط روحی خوبی نداشتم ، حمید با خودش گوشی نبرده بود ، دستم به جایی بند نبود که بتوانم خبری بگیرم ، علی و فاطمه مثل پروانه دور من می گشتند تا تنها نباشم ، دلداری ام می دادند تا کمتر گریه کنم.
بی خبری بلای جانم شده بود ، ساعت نه شب به بابا گفتم : تماس بگیرید بپرسید این ها چی شدند؟! رفتند یا پروازشون دوباره کنسل شده...
بابا زنگ زد و بعد از پرس و جو متوجه شدیم ساعت شش غروب حمید و هم رزمایش به سوریه رسیده اند.
ادامه دارد....
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای شهادت
@serratt
.
02.Baqara.263.mp3
1.43M
🚩🚩 تفسیر قرآن کریم 263
سوره بقره
استاد قرائتی
اللهم عجل لولیک الفرج
@serratt
.
14030909_46395_64k.mp3
22.5M
بسم الله الرحمن الرحیم
صوت کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان.
۱۴۰۳/۰۹/۰۵
اللهم عجل لولیک الفرج
@serratt
.