eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
147 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ #اینک_شما_و_وحشٺ_دنیاے_بےعلے💔 #سحر_بیست_و_یڪم صداے نالہ لااله الاالله مےرسد بہ گوش #حیـدر شهیــد شـد ، انا لله و انا اليہ راجعون #بہ_حق_علے_ابن_ابیطالب_ع🌷 #یا_رب_الهـے_العفـو❤️ https://eitaa.com/setaregan_velayat313
لشکر از برق نگاهش به ستوه آمد و گفت : گفته بودند که در کرب و بلا (ع) نیست!!! هر چه نزدیک تر آمد همه فریاد زدند؛ این جوان کیست اگر (ص) نیست؟! ✔️ @setaregan_velayat313
💠شهید #محمد_رضا_تورجی_زاده پشت بیسیم📞 چه خواند که حاج #حسین_خرازی از هوش رفت⁉️ 🌷خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر🕊 شده بودند خیلی #مجروح شده بودند. حاجی بی قرار بود اما به رو نمی آورد خیلی ها داشتند باور می کردند اینجا #آخرشه یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بیسیم چی📞 را صدا زد، حاجی گفت هرجور شده با بیسیم #تورجی_زاده را پیدا کن 🌷( شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا) مداح🎤 بااخلاص و از بچه های لشکر بود. خلاصه #محمدرضا رو پیدا کردند، حاجی بیسیم را گرفت با حالت بغض و گریه😢 از پشت بیسیم گفت محمدرضا چند خط روضه #حضرت_زهرا(س) برام بخون. 🌷محمدرضا فقط #یک_بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت😨 خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگند✊ خط را #گرفته_بودند عراقی ها را تارومار کردند... ⭕️محمدرضاتورجی زاده خونده بود: 🔸در بین آن دیوار و #در 🔸زهرا صدا می زد پدر😭 🔹دنبال #حیدر می دوید 🔹از پهلویش خون💔 می چکید😭
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🌷#مراسم_وداع با پیکر مطهر فرمانده دلاور زینبیون "حاج‌حیدر" #پاسدار_شهید_محمد_جنتی 📆امروز (۲۲ خرداد)
🌷 💠حیـــــدر_ڪربـــــلا ❤️ 🌷تو و ترافیک اتوبان نواب مانده بودم، حرارت و گرمای آن روز را فراموش نمی کنم، موبایلم خورد و بخاطر اینکه مجبور نباشم گوشی جواب بدهم، ماشین را کشاندم کنارِ اتوبان و تلفن را برداشتم تا زنگ بزنم. 🌷 + سلام، برادر چه خبر خوبی؟ - [گریه امانش را بریده بود. هِق هق می کرد] حیدر، حیدر حاجی شد! +کدام حیدر؟ - حاجی شدیم، حیدر و کربلا را با هم از دست دادیم. حیدر و کربلا. [تلفن قطع کرد. عصبی تر شدم. خدایا حیدر کیه؟ کربلا! کدام کربلا. نکنه منظورش بچه های موقعیت کربلا و حیدر. نکنه تیپ حیدر کرار و کربلا را میگه. داستان چیه. حتی اگر همه اینها باشد چه ربطی به این رفیق ما داشت. او که تو این محورها نیست.] 🌷چند دقیقه بعد گوشی ام صدا کرد. بود. در جا رو ترمز زدم و وسط خیابان وایسادم. چند وقت قبل دیده بودم. بچه هایِ می گفتند: «پدر ماست». 🌷راست می گفتند. هر وقت برای خانواده شهدا و جانبازان مشکل پیدا می شد، این حیدر بود که می آمد. تو این چند ماه از حیدر خیلی چیزها شنیده بودم. از هم همینطور. یادم نمی آید کربلا را دیده باشم یا نه. اما بچه ها می گفتند: «کربلا، خودش یک حیدر بود». فرمانده خوش فکرِ که تو خیلی از نبردها علیه تکفیری ها، وسط میدان نبرد، فریاد می زد: «هل من مبارز؟» 🌷گذشت. داستان حیدرِ زینیون گذشت. چند روز بعد عکس حیدر اطراف منزل ما شد. بچه های پیروزی و میدان شهدا و نبرد، میهمان تصویر بودند. حیدر حالا دیگه یک اسم رمزِ جهادی نبود. سردار رشید سپاه اسلام محمد جنتی آغاز یک تولد جدید بود. 🌷یک روز یکی از بچه ها بهم پیام داد. «اشلونک شیخنا!» . پیام که باز کردم دیدم یک روحانی رزمی تبلیغی نیروهای مردمی است. فرمانده شجاعی که با می جنگد و سلاح به دست و لباس جندی به تن! بعد کلی حال و احوال، تازه توجهم به تصویر رفت. عکس بود. نمی دونم حیدر چه رابطه ای با این رفیق ما داشت. اما انگار رازِ حیدر هنوز جا داره تا باز شود. باید زوایای زندگی حیدر رو شکافت و معرفی کرد... 🌷 ✌️ 🍃🌹🍃🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313