#همسر_شهید🔻
💢همین حالا در نبودش احساس #بودنش را دارم و هر روزم را با او شروع میکنم♥️ و شبم را با او به #اتمام میرسانم.
#شهید_یدالله_ترمیمی
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
#همسر_شهید🔻 💢همین حالا در نبودش احساس #بودنش را دارم و هر روزم را با او شروع میکنم♥️ و شبم را با ا
💠عشق_فرا_زمینی...
🌷نميدونم از كجا شروع كنم...
تموم زندگيم با شهيد پر از خاطره ست و زيبايي...💕
همين حالا تو نبودش وجودشو حس ميكنم و...
هر روزمو با اون شروع ميكنم و شبمو باهاش او به آخر ميرسونم...❤️
🌷شهريور ۹۳ بود...
شب ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها...
واسه اقامه نماز جماعت🤲🏼 به مسجد جامع شهرمون رفته بودم...بعد اقامه نماز...
مراسم جشنی تو مسجد برگزار بود... یه خانوم مسنی بهم اشاره كرد كه پذيرايی شيرينی و شربتو به عهده بگيرم...
🌷حين پذيرايی...
مادر و خواهر شهيد بنده رو ديدن و اجازه خواستگاری گرفتن...😍
بعد ملاقات اوليه...خدای متعال مهرمونو تو دل هم انداخت و...❤️ بعد چندين جلسه خواستگاری و آمد و رفت...
به عقد هم در اومديم...💕
🌷يادمه بهش گفتم...
عشق ما از يه عشق زمينی فراتره و...❤️ انشاءالله به عشق آسمانی برسه...بهش گفتم...
من تو زندگی دنبال عاقبتبخيری با شما هستم و...
اميدوارم خوشبختترين آدما باشيم...💕
🌷تو خواستگاری...💕
از خودش تعريف نميكرد...
فقط ميگفت اگه مشكل و سختی ای تو ازدواجمون پيش اومد...
بعد ازدواج همه رو جبران ميكنه...
الحمدالله...
چه قبل ازدواج و چه بعد ازدواج واسم كم نذاشت و...كاملاً حواسش بهم بود...❤️
#شهید_یدالله_ترمیمی
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
💠عشق_فرا_زمینی... 🌷نميدونم از كجا شروع كنم... تموم زندگيم با شهيد پر از خاطره ست و زيبايي...💕 همين
#خاطرات_شهدا🌷
🔰هر چند #گذشتن و راضی شدن سخت بود، ولی من راضی بودم و اجباری در کار نبود❌ شوق همسرم برای رفتن و مظلومیت شیعیان #سوریه را میدیدم.
🔰شبی که میخواست #اعزام شود با هم سمت مسجد🕌 رفتیم و بعد از نماز به رستورانی برای صرف شام🍲 رفتیم. لحظه رفتن وقتی از درب منزل کاسه آبی #پشت_سرش ریختم، قلب خودم انگار همان لحظه داشت بیرون میزد و بغض سنگینی مرا خفه میکرد😢 دلم آشوب بود💗
🔰از همان لحظه #دلتنگیام شروع شد، ولی سعی کردم طوری رفتار کنم که نگران😥 نباشد و حتی اشکی برای رفتنش نریزم🚫 که مبادا #دلش بلرزد.
🔰یدالله، در #فروردینماه سال 96 با اصابت گلوله تک تیرانداز داعشی به ناحیه سرش💥 به درجه رفیع #شهادت نائل آمد. روزهای اول هر روز چندبار تماس میگرفت و از حرم حضرت زینب (س) و #غربت آنجا برایم حرف میزود و میگفت کاش در کنارش بودم و غربت آنجا را میدیدم😔
🔰اما کم کم به دلیل اعزام به مناطق تماسها☎️ کاهش یافت و بهطبع #نگرانی و دلتنگی من بیشتر شد. تا اینکه #آخرین باری که تماس گرفت 8 فروردینماه 96 بود. ساعت حدود 3 بعدازظهر با من تماس گرفت📞 و گفت که برای برداشتن مهمات به منطقه برگشته است و باید دوباره به خط بروند
🔰و قرار شد "لحظه آخر" دوباره تماس بگیرد و حدود یک ربع بعد⏰ دوباره زنگ زد و #آخرین_جملاتی که بین ما رد و بدل شد این بود که گفتم «مراقب خودت باش، یه یدالله♥️ که بیشتر ندارم. همسرم هم در جواب من گفت: نگران نباش، من هر لحظه #بیادتم...»
🔰بعد از این تماس تا روز #شهادتش تماس نگرفت و من خیلی نگران بودم، ظهر روز 12 فروردینماه📆 این حالت به اوج خود رسید و من نتوانستم از شدت نگرانی لب به چیزی بزنم. بعد از ظهر با یکی از دوستانمان که همسرش دوست و #همکار شوهرم بود تماس گرفتم☎️ و به منزل وی رفتم تا کمی آرام شوم و از طریقی خبری از سلامت #یدالله بگیرم
🔰دوست همسرم خبر شهادت🌷 عزیزم را میدانست ولی برای #آرامش قلب من گفت که حالش خوب است و شب به منزل پدرم رفتم🏡 ولی نتوانستم بخوابم و #سردرد شدیدی داشتم تا اینکه نزدیک صبح خوابم برد ولی صبح زود با صدای تماسی که با پدرم گرفته شد از خواب پریدم و از لحن صدای پدر متوجه شدم که #یدالله_شهید_شده است.
راوی: همسرشهید
#شهید_یدالله_ترمیمی
https://eitaa.com/setaregan_velayat313