ستارگان آسمانی ولایت⭐️
همیشہ از خدا مےخواست تا #گمنــام بماند خدا هم دعایش را مستجاب ڪرد \ ابراهیـم\ سالهاست کہ گمنام و
#خاطرات_شهدا 🌷
🍃🌹يك شب به اصرار من به جلسه #عيدالزهراء رفتيم، فكر ميكردم ابراهيم كه عاشق حضرت #صديقهست خيلي خوشحال ميشه.
🍃🌹مداح جلسه، مثلاً براي شادي حضرت زهرا (س) حرفاي #زشت و نامربوطي رو به زبان ميآورد، اواسط جلسه ابراهيم به من اشاره كرد و با هم از جلسه بيرون رفتيم.
🍃🌹در راه گفتم: فكر ميكنم ناراحت شدين، درسته؟ ابراهيم در حالي كه #آرامش هميشگي رو نداشت رو به من كرد و در حاليكه دستش رو تكان ميداد گفت: توي اين جور مجالس #خدا پيدا نميشه، هميشه جايي برو كه حرف از خدا و اهل بيت باشه و چند بار اين جمله رو تكرار كرد.
🍃🌹بعدها وقتي نظر علماء رو در مورد اين مجالس و ضرورت حفظ #وحدت مسلمين مشاهده كردم به دقت نظر ابراهيم بيشتر پي بردم.
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🍃🌹🍃🌹
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
بار آخر كه گفت #هند ميرود و در واقع #سوريه ميرفت، اشكهايش را ديدم😢، لرزش دستانش را لمس كردم. به
#خاطرات_شهدا 🌷
💠زندگی به رسم شهدا
🔰من انتخاب خود #شهید بودم. در محله من را دیده و پسندیده بود☺️ هر دو ساکن #محله_چیذر بودیم. یک محله سنتی و مذهبی. این محله از قبل انقلاب هم همین طور بود. مردمش زمان انقلاب، انقلابی بودند✌️ و زمان جنگ هم #رزمنده.
🔰 #امیرم متولد ۱۵ خرداد سال ۱۳۶۷بود، به قول خودش روز قیام خونین مردم علیه #طاغوت به دنیا آمده بود. همسرم💞 بعد از سه سال تحقیق پیشنهاد #ازدواجش را با خانواده من مطرح کرد.
🔰امیر #خادم_امامزاده علی اکبر چیذر بود و من را هم در آستان امامزاده دیده بود. من و امیر در تاریخ ۱۳خرداد ماه ۱۳۹۲با هم #عقدکردیم. دو سال و نیم عقد بودیم و تازه قرار بود #زندگیمان را شروع کنیم که به #شهادت رسید🕊
🔰یعنی قبل از آغاز زندگی مشترکمان💞 آسمانی شد. من و امیر قرار گذاشته بودیم بدون مراسم و #تشریفات، بعد از یک سفر #مشهد و زیارت امام غریب🕌 زندگیمان را شروع کنیم.
🔰یک زندگی ساده به رسم و سبک #زندگی_شهدا. همیشه میگفتیم کیفیت بهتر از کمیت است👌 و #آرامش در زندگی از هر نعمتی بالاتر است✅
راوی:همسرشهید
#شهید_امیر_سیاوشی
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
❣★❣★❣★❣★❣★❣
#ای_شهیدان🌷
★ای ستاره های آسمان⭐️ #شب_یلدا
★ما زمینی ها
یلدای آرام #امشبمان را
مدیون آشوب وجود شما #آسمانی_ها🕊 هستیم
★و سرخی خون❣ شما
به سان رنگ #انار سرخ امشب
باعث شده تا زندگی های مان سبزتر🍃 از همیشه باشد
و طراوات و #آرامش در آن جریان داشته باشد
★برای همیشه #مدیونتان هستیم
#شب_یلداتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔰همه چیز را آماده کردم
🔸روزهای قبل از #شهادتش همیشه بعد نماز ظهر حتما #زیارت_عاشورا میخواند و تعقیبات نماز را هم به جا میآورد. یک #آرامش و سکینه خاصی داشت.
🔹به من میگفت همه چیز را #آماده کردم و آمدم وصیت نامهاش را هم آماده کرده بود. #شب_آخر🌙 لحظاتی قبل از شروع عملیات در عقبه منطقه مستقر بودیم و آتش🔥 روشن کردیم.
🔸شهید #مصطفی با همان آرامش همیشگیاش تکیه داد به دیوار و آرامتر😌 از قبل بود. واقعا تا پیش از این هرکسی از حال و هوای #شهادت رزمندگان دفاع مقدس صحبت میکرد گاهی احساس میکردم شعاری است😶 اما من خودم حس می کردم شهید شیخ الاسلامی🌷 بیقرار رفتن است. به دلم افتاده بود که #شهید میشود.
#شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از ستارگان آسمانی ولایت⭐️
دنيـ🌍ــای عجيبی ست...
⭐️خوابیدن روی سنگ و خاک⇜ #باتو
❣خوابِ پُر زِ آرامش⇜بامن
⭐️نبــ💥ـرد تن به تن، با تو
❣ #آرامشِ خیال، با من
⭐️ #شهادت از برایِ تو
❣خجالت از برایِ من😔
#شهید_محمدابراهیم_توفیقیان
#شبتون_شهدایی 🌙
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
#قاب_ماندگار 🎉بعضی ها وقتی #میروند دوست داشتنی تر💖 می شوند ... 🎉امروز روز #تولد_توست ولی بی حضو
#خاطرات_شهدا 🌷
🔰در سال 84 به همراه #دوستم در مسجد🕌 محل فعالیت های فرهنگی داشتیم، مهدی معمولا برای بردن #برادرزاده خود که دوست من💕 بود به مسجد می آمد، طی این رفت و آمد ها توسط دوستم از من اجازه #خواستگاری گرفت و به صورت سنتی به منزل ما آمدند🏘
🔰طی رسومات #مذهبی و اسلامی من و مهدی با هم صحبت کردیم ایشان در همان جلسه اول به من گفتند: که من بیشتر از #40سال عمر نخواهم کرد❌ و عاشق شهادت🌷 در راه خدا هستم و اگر مقام معظم رهبری دستور #جهاد دهند تحت هر شرایطی که باشم عازم جهاد میشوم👌 من نیز شرطش را #پذیرفتم و با هم به توافق رسیدیم.
🔰ما در سال 85 #ازدواج کردیم، زندگی با مهدی برایم سر تا سر لطف بود و رضایت😍 مهدی بسیار خوش اخلاق بود، #مهربان، با گذشت، قانع و مسئولیت پذیر بود👌 از هیچ کوششی برای رشد من دریغ نمیکرد❌
🔰برای ادامه تحصیل بسیار مشوق👏 من بود و همینطور #خودش نیز ادامه تحصیل داد و تا مقطع لیسانس رشته #مدیریت دولتی درس خواند، خود من نیز در رشته کارشناسی امور #تربیتی تحصیل کردم📚 و در #حوزه علمیه تا مقطع فوق لیسانس ادامه دادم و تنها مشوق من مهدی بود☺️
🔰مهدی #همیشه پشتیبانم بود به من میگفت: شما درست را بخوان و اصلا نگران هزینه های💰 تحصیلی نباش اگر شده #گدایی میکنم تا هزینه های تحصیلت را جور کنم. در کنارش💞 احساس #آرامش میکردم .
🔰روش زندگی ما طوری بود که مهدی بیشتر اوقات #ماموریت بود و و من از اینکه مهدی مشغول کارهایی بود که به آن علاقه💖 داشت #راضی بودم. با تولد نازنین فاطمه👶 در سال 94 خوشبختی مان کامل تر شد، #مهدی بسیار به نازنین فاطمه علاقه داشت.
#شهید_مهدی_عسگری
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
💖#سوء ظن💖 🔹#قسمت دوم🔹 🔸#خداے خوب ابراهیم🔸 توے گیلان غرب و جزو نیروهاے گروه اندرزگو بودم. یکے دو روز
💖#آرامش دلها💖
🔹#قسمت سوم🔹
🔸#خداے خوب ابراهیم🔸
تو اوج درگیرے و عملیات بودیم.
شرایط خیلے سخت و روحیہ نیروهاے ما خراب بود.
از همہ طرف بہ سمت ما شلیڪ مے شد.
دشمن حلقہ محاصره را کامل کرد.
دراین شرایط ابراهیم روے بلندے رفت و با صداے بلند فریاد زد:
الله اکــــــبر...اشهدان لااله الا الله...
وقتے اذان و نام خــدا بہ گوش ما خورد چنان آرامش پیدا کردیم که گویے هیچ خبرے نیست!
دشمن هم با شنیدن نواے ملکوتے ابراهیم عقب نشینے کرد.
وقتے ابراهیم پایین آمد،یکے از رفقا بهش گفت:
خیلے عالے بود.
با صداے شما آرامش پیدا کردیم.
ابراهیم یادآور شدکه:
من نبودم.این یاد خدا بود کہ آرامش ایجاد کرد:
#آگاه باش کہ تنها با یاد خــدا دلها آرام و مطمئن مے گردد.(رعد/۲۸)
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
💠عشق_فرا_زمینی... 🌷نميدونم از كجا شروع كنم... تموم زندگيم با شهيد پر از خاطره ست و زيبايي...💕 همين
#خاطرات_شهدا🌷
🔰هر چند #گذشتن و راضی شدن سخت بود، ولی من راضی بودم و اجباری در کار نبود❌ شوق همسرم برای رفتن و مظلومیت شیعیان #سوریه را میدیدم.
🔰شبی که میخواست #اعزام شود با هم سمت مسجد🕌 رفتیم و بعد از نماز به رستورانی برای صرف شام🍲 رفتیم. لحظه رفتن وقتی از درب منزل کاسه آبی #پشت_سرش ریختم، قلب خودم انگار همان لحظه داشت بیرون میزد و بغض سنگینی مرا خفه میکرد😢 دلم آشوب بود💗
🔰از همان لحظه #دلتنگیام شروع شد، ولی سعی کردم طوری رفتار کنم که نگران😥 نباشد و حتی اشکی برای رفتنش نریزم🚫 که مبادا #دلش بلرزد.
🔰یدالله، در #فروردینماه سال 96 با اصابت گلوله تک تیرانداز داعشی به ناحیه سرش💥 به درجه رفیع #شهادت نائل آمد. روزهای اول هر روز چندبار تماس میگرفت و از حرم حضرت زینب (س) و #غربت آنجا برایم حرف میزود و میگفت کاش در کنارش بودم و غربت آنجا را میدیدم😔
🔰اما کم کم به دلیل اعزام به مناطق تماسها☎️ کاهش یافت و بهطبع #نگرانی و دلتنگی من بیشتر شد. تا اینکه #آخرین باری که تماس گرفت 8 فروردینماه 96 بود. ساعت حدود 3 بعدازظهر با من تماس گرفت📞 و گفت که برای برداشتن مهمات به منطقه برگشته است و باید دوباره به خط بروند
🔰و قرار شد "لحظه آخر" دوباره تماس بگیرد و حدود یک ربع بعد⏰ دوباره زنگ زد و #آخرین_جملاتی که بین ما رد و بدل شد این بود که گفتم «مراقب خودت باش، یه یدالله♥️ که بیشتر ندارم. همسرم هم در جواب من گفت: نگران نباش، من هر لحظه #بیادتم...»
🔰بعد از این تماس تا روز #شهادتش تماس نگرفت و من خیلی نگران بودم، ظهر روز 12 فروردینماه📆 این حالت به اوج خود رسید و من نتوانستم از شدت نگرانی لب به چیزی بزنم. بعد از ظهر با یکی از دوستانمان که همسرش دوست و #همکار شوهرم بود تماس گرفتم☎️ و به منزل وی رفتم تا کمی آرام شوم و از طریقی خبری از سلامت #یدالله بگیرم
🔰دوست همسرم خبر شهادت🌷 عزیزم را میدانست ولی برای #آرامش قلب من گفت که حالش خوب است و شب به منزل پدرم رفتم🏡 ولی نتوانستم بخوابم و #سردرد شدیدی داشتم تا اینکه نزدیک صبح خوابم برد ولی صبح زود با صدای تماسی که با پدرم گرفته شد از خواب پریدم و از لحن صدای پدر متوجه شدم که #یدالله_شهید_شده است.
راوی: همسرشهید
#شهید_یدالله_ترمیمی
https://eitaa.com/setaregan_velayat313