eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
147 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔰 خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم را هم فراموش نکن❌, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و... 🔰 به اردبیل بازگشت، ⚡️اما برخلاف دیروز که از اردبیل به تهران رفته بود، دل‌گرفته💔 و غم‌زده نبود🚫؛ از خوشحالی در پوست نمی‌گنجید، دلش برای اینکه زودتر برسد، پر می کشید, شهید بالازاده با نشان دادن ، وارد شد. 🔰کمتر از سه روز بعد، فرمانده اردبیل، شهید بالازاده را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد, می‌توانست باز هم را سر بدواند ولی مطمئن بود که می‌رود و این بار از خود امام خمینی (ره)حکم می‌آورد📃, گفت اسمش را نوشتند 📝و مرحمت بالا‌زاده رفت درلیست لشکر 31 عاشورا. 🔰یک بچه روستایی که فارسی هم درست نمی‌توانست صحبت کند، دستش به کجا می‌رسید⁉️ مجبور بود بی‌خیال شود اما فقط بعد مرحمت با دستوری از بالا برگشته و با این مجوز وارد تیپ عاشورا شد و در عملیات های بسیار کرد. 🔰شهید بالازاده حدود در جبهه‌های جنگ حق علیه باطل با دشمن جنگید💥 و خیلی کم به خانه🏡 و نزد خانواده اش می‌آمد و هر وقت هم که چند روزی به مرخصی می‌آمد، در و منابر و مجالس، روز و شب به تبلیغ و داوطلب بسیجی برای اعزام به جبهه می‌پرداخت. 🔰وی حتی راضی نبود که پدر و مادرش متوجه و آثار زخم های دشمن بر بدن نحیف و ظریفش شوند شبها🌙 در کنار پدر و مادر با می‌خوابید، تا مبادا پدر و مادرش متوجه ناراحتی‌ها و آثار مجروحیت او شوند⭕️. 🔰شجاعت 💪و درایت را با هم داشت و همه در که این همه در یک نوجوان 13 ساله چگونه جمع شده است؛ بر و بچه های تیپ عاشورا چهره و جدی شهید بالازاده را از یاد نمی برند بیشتر اوقات کنار شهید «مهدی باکری🌷» دیده می شد. 🔰سرانجام مرحمت بالازاده روز21 اسفند 1363 در جزیره مجنون در ، با فاصله بسیار کمی از شهادت🌷 مرادش یعنی ، بال در بال ملائک گشود🕊 و میهمان سفره (ع) شد. https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🌷شهید حاج امینی در دست‌نوشته‌ای✍ که در #تاریخ65/10/19 نوشته است درخواست‌هایی را خطاب به مردم و رهروا
شهید امیر حاج امینی:📜 🔰سلام بر خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد😔 برای رهایی از این ، به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: !عاشقم_کن. 🔰از این که بنده بد و گنه کار🚫 خدایم، سخت ام و وقتی یاد گناهانم می افتم، آرزوی می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود😞 به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ ای ندارم❌ که رو کنم؛ جز این که دلمـ❤️ را به دو چیز خوش کرده ام ⚀یکی این که با این همه گناه🔞 دوباره مرا به و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند؛ پس لابد دوستم دارد💞 و سر به سرم می گذارد؛ هر چند که کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم؛ اگر چنین نبود، پس چرا مرا به این جا آورد⁉️ ⚁دوم این که قلبی رئوف و دارم و با همه بدی هایم، بسیار دلسوزم☺️ لحظه ای حاضر به تحمل می شوم؛ بله به این دو چیز دلمـ❤️ را خوش کرده ام. 🔰پس ای پروردگار من! اگر که مرا به این جا آورده ای، پس مرا به آرزویم که...😔 برسان و یا به این خاطر که نمی توانم باعث رنجش کسی شوم، پس بیا و مرا و خشنودم کن و مرا ...😢 🔰دنیا برای ضعیف نفسان، یک گرداب است. اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم، که دیگر نابودیمان💔 حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او، در این هلاک گردد. 🔰ای کسانی که این نوشته📝 را یا بهتر بگویم این و این درد دلـ💔 نمی دانم چه بگویم این تجربه تلخ و یا این یا این پیام و یا در اصل این و تقاضای عاجزانه را می خوانید، اگر من به رسیدم و دل از این دنیـ🌍ـا کندم، بدانید که بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات👌 دست یابند. 🔰البته در این امر شکی نیست؛ ⚡️ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده خدا به آرزویش رسیده است. 🔸یا رب ، بر من درویش نگر 🔹هر چند نیَم لایق بخشایش 🔸بر حال من خسته دل💔 ریش نگر 🔰حال که به عینه دیدید، شما را به خدا قسم، التماس و استدعا می کنم بیایید و به خاکش بیفتید؛ زار زار گریه کنید😭 و امیدوار به و کرمش باشید و با او آشتی کنید💞 زیرا بیش از حد و بخشنده است. 🔰فقط کافی است از ته دلـ❤️ صدایش کنید؛ دیگر مال خودتان نیستید🚫 و می شوید؛ دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا می برد، می برد؛ ولی در این راه، آماده✊ و حاضر به تقبل هر گونه و رنج، همانند حسین و پیامدار او باشید 🔰هر چند که سختی و رنج های ما😓 در با آنها نمی تواند قطره ای💧 در مقابل دریا🌊 باشد. بله، شدن، مشقات و مصائب دارد.... 🗓شنبه 7/4/65 ⏰ساعت 5 بعدازظهر بنده مخلص و گنهکار، https://eitaa.com/setaregan_velayat313
شب بخیـ🌙ـر ای #مهربان دردانه ام راحت #بخواب همچو خورشیـ☀️ـدی به رخسارم #سحرگاهان بتاب تا #تو می تابی سپهر زندگانی روشن💫 است #بانگاهت ظلمت شبهامـ🌚 می گردد سراب #شهید_محمودرضا_بیضایی #شبتون_شهدایی 🌙 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
زاده شدیم برای #رفتن، نه برای ماندن. و چه نیک رفتنیست، #غلتیده در خون. و بدا بحال ما #جاماندگان...
💠خوابی که با شهادتش تعبیر شد 🌷محمدامین روزهای آخر قبل از رفتنش به سوریه حس و حال عجیبی داشت، بسیار خوشحال بود، انگار قرار است شود، یادم است وقت رفتن از تمام اقوام و فامیل خداحافظی کرد و به رفت و با آن‌ها نیز وداع کرد. 🌷این اولین بار نبود که محمدامین به سوریه می رفت، چند بار دیگر هم رفته بود و این بار که می‌خواست به سوریه برود به او گفتم: بمان؛ اما او گفت: حرمین شرفین در خطر است، دشمنان حرامی به حضرت زینب (س) رحم نمی‌کنند، مامان! چگونه از رفتن من ممانعت می‌کنی، آیا یادت رفت روز عاشورا برخی با امام حسین (ع) را گذاشتند. 🌷مي‌گفت مامان 30 سال پيش سفره پهن‌ شده بود الآن اين سفره دوباره پهن‌ شده و ما بايد از آن استفاده كنيم. محمدامین با گفتن این حرف‌ها مرا کرد که به سوریه برود، 15 روز از رفتنش به سوریه می‌گذشت 27 خردادماه سال 95 که عموی فرزندم به‌اتفاق همسرش به منزل ما آمدند و دقیقاً ساعت 10:30 دقیقه شب بود که حاج قدرت از من و همسرم پرسید: از محمدامین خبری داری؟ 🌷من در جوابش گفتم: بله چند روز قبل که تلفنی با او صحبت می‌کردم به من گفت حالم خیلی خوب است، ناراحت نباشید. داشتم به سخنانم ادامه می‌دادم که دیدم عموی محمدامین شروع کرد به ریختن؛ از او پرسیدم: چه شد آیا محمدامینم شهید شد؟ دیدم حاج قدرت با بغض و گریه می‌گوید: بله محمدامین شهید شد. 🌷وقتی این خبر را شنیدم گریه کنم، نمی‌دانستم چگونه جای خالی محمدامین را پرکنم، چون او پسری بسیار و بود، نمی‌توانستم باور کنم که او شهید شد، بعد از گذشت چند روز به یاد روزهایی افتادم که محمدامین از من می‌کرد: مامان! دعا کن من . از اینکه می‌دیدم پسرم به آرزوی خود رسید خدا را شکر کردم و با خود گفتم مگر یک مادر جز اینکه فرزندش به آرزوی خود برسد خواسته دیگری دارد. 🌷پسرم به هم‌رزمانش گفته بود «الآن ديدم امشب عملياتي در پيش است و من و فرمانده شهيد مي‌شويم پ جنازه‌مان را هم نمي‌آورند.» بعد از آن مي‌گيرد و آماده شهادت مي‌شود. بعد از شروع عمليات سربازان سوري در جناحين آن‌ها بودند. از شدت آتش دشمن زمین‌گیر مي‌شوند و فرمانده‌شان مجروح مي‌شود، اما محمدامین برمي‌خيزد و مي‌كند و مي‌گويد «مگر ما شيعه علي بن ابيطالب نيستيم. شيعه علي ترسو نيست به پا خيزيد و برويد. من هستم.» 🌷بعد به سمت دشمن تيراندازي مي‌كند و با شجاعتش 160 نفر از آن مهلكه جان سالم به درمی‌برند. منتها خود محمدامین كنار كه به شهادت رسيده بود مي‌ماند و دو تير يكي به‌زانو و ديگري به پشتش مي‌خورد. هم‌رزمانش مي‌گفتند اول فكر كرديم كه تير به كتفش خورده و مي‌تواند بيايد. بنابراين برخي از رزمندگان در كانال مي‌مانند؛ اما ساعت از 9 شب گذشت جبهه النصره عكس شهيد محمدامین را در شبكه اورينت مي‌گذارد و همه متوجه مي‌شوند كه خواب او با شهادتش تعبير شده است... 🌷 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
#قاب_ماندگار 🎉بعضی ها وقتی #میروند دوست داشتنی تر💖 می شوند ... 🎉امروز روز #تولد_توست ولی بی حضو
🌷 🔰در سال 84 به همراه در مسجد🕌 محل فعالیت های فرهنگی داشتیم، مهدی معمولا برای بردن خود که دوست من💕 بود به مسجد می آمد، طی این رفت و آمد ها توسط دوستم از من اجازه گرفت و به صورت سنتی به منزل ما آمدند🏘 🔰طی رسومات و اسلامی من و مهدی با هم صحبت کردیم ایشان در همان جلسه اول به من گفتند: که من بیشتر از عمر نخواهم کرد❌ و عاشق شهادت🌷 در راه خدا هستم و اگر مقام معظم رهبری دستور دهند تحت هر شرایطی که باشم عازم جهاد میشوم👌 من نیز شرطش را و با هم به توافق رسیدیم. 🔰ما در سال 85 کردیم، زندگی با مهدی برایم سر تا سر لطف بود و رضایت😍 مهدی بسیار خوش اخلاق بود، ، با گذشت، قانع و مسئولیت پذیر بود👌 از هیچ کوششی برای رشد من دریغ نمیکرد❌ 🔰برای ادامه تحصیل بسیار مشوق👏 من بود و همینطور نیز ادامه تحصیل داد و تا مقطع لیسانس رشته دولتی درس خواند، خود من نیز در رشته کارشناسی امور تحصیل کردم📚 و در علمیه تا مقطع فوق لیسانس ادامه دادم و تنها مشوق من مهدی بود☺️ 🔰مهدی پشتیبانم بود به من میگفت: شما درست را بخوان و اصلا نگران هزینه های💰 تحصیلی نباش اگر شده میکنم تا هزینه های تحصیلت را جور کنم. در کنارش💞 احساس میکردم . 🔰روش زندگی ما طوری بود که مهدی بیشتر اوقات بود و و من از اینکه مهدی مشغول کارهایی بود که به آن علاقه💖 داشت بودم. با تولد نازنین فاطمه👶 در سال 94 خوشبختی مان کامل تر شد، بسیار به نازنین فاطمه علاقه داشت. https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#دست_نوشته_شهید دائما #طاهر باش و به حال خویش #ناظر باش و عیوب دیگران را #ساتر باش با همه #مهربان باش واز همه #گریزان باش یعنی با همه باش و بی همه باش #شهید_محمد_بلباسی #شادی_شهدای_مظلوم_خان‌طومان_صلوات https://eitaa.com/setaregan_velayat313
‍ ‍ 📜وصیتنامه شهید مدافع حرم فرمانده دلها حاج #شهید_محمدرضا_زارع_الوانی 🌷 🔸محمد قاسم جان، #پسرم، چندین سال بود از خداوند می خواستم پسری از ذریه و شیعه حضرت زهرا (س)♥️ به من بدهد و هر چند زیاد با هم نبودیم ولی بدان #همیشه به یادتم و از تو می خواهم به یاد امام و #شهدا باشی و به عنوان یک بسیجی ولایی✌️ همیشه در مکتب شهادت🌷 باشی. 🔹پسر عزیزم از جلسات #قرائت_قرآن و هیات اهل بیت و روضه🏴 غافل نشو که #وصیت_پیامبر در ثقلین بود. 🔸نسبت به مستمندان، همسایگان🏘 اقوام #مهربان باش و امورشون رو پیگیر باش. #برای_خدا کار کن و فقط نیتت رضای خدا باشد. به مادرت وفا کن💞 https://eitaa.com/setaregan_velayat313