📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان سلمان فارسی
📌کیفیت بیعت مردم با ابوبکر:
سلمان فارسی میگوید کار مردم را به علی علیهالسلام -در حالیکه پیامبر را غسل میداد_ خبر دادم و گفتم ابوبکر هم اکنون بر فراز منبر پیامبر قرار گرفته، و مردم به این راضی نمیشوند که با يك دست با او بیعت کنند، بلکه با هر دو دست راست و چپ با او بیعت میکنند.
📌اولین بیعت کننده با ابوبکر:
امام علی علیهالسلام فرمود: ای سلمان آیا میدانی اول کسی که با او بر منبر پیامبر بیعت کرد که بود؟
عرض کردم: نه. ولی او را در سقیفه بنیساعده دیدم هنگامی که انصار محکوم شدند، و اولین کسانی که با او بیعت کردند مغيرة بن شعبه و سپس بشیر بن سعید و بعد ابو عبيدة جرّاح و بعد عمر بن الخطاب و سپس سالم مولی ابی حذیفه و معاذ بن جبل بودند.
فرمود: درباره اینان از تو سؤال نکردم.
آیا دانستی هنگامی که از منبر بالا رفت اوّل کسی که با او بیعت کرد که بود؟
عرض کردم نه، ولی پیرمرد سالخوردهای که بر عصایش تکیه کرده بود دیدم که بین دو چشمانش جای سجدهای بود که پینه آن بسیار بریده شده بود! او به عنوان اولین نفر از منبر بالا رفت و تعظیمی کرد و در حالیکه میگریست گفت:
«سپاس خدایی را که مرا نمیرانید تا تو را در این مکان دیدم دستت را برای بیعت) بازکن».
ابوبکر هم دستش را دراز کرد و با او بیعت کرد.
سپس گفت: «روزی است مثل روز آدم»[۱] و بعد از منبر پائین آمد و از مسجد خارج شد.
علی علیهالسلام فرمود: ای سلمان، میدانی او که بود؟
عرض کردم: نه، ولی گفتارش مرا ناراحت کرد گوئی مرگ پیامبر را با شماتت و مسخره یاد می کرد.
فرمود: او ابلیس بود، خدا او را لعنت کند.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۱
_______پاورقی_______
[۱]. اشاره به حیله شیطان نسبت به حضرت آدم در بهشت است، و خود شیطان بیعت ابوبکر را به آن تشبیه کرده است.
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_سلمان_فارسی
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع سقیفه از لسان سلمان فارسی
📌ابلیس از غدیر تا #سقیفه:
امیرالمؤمنین علیهالسلام به سلمان فرمودند:
پیامبر به من خبر داد که ابلیس و رؤسای اصحابش هنگام منصوب کردن آن حضرت مرا به امر خداوند در روز غدیرخم حاضر بودند.
آن حضرت به مردم خبر داد که من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختیار ترم، و به ایشان دستور داد که حاضران به غایبان برسانند.
(در آن روز) شیاطین و مریدان از اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند: این امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شدهاند و دیگر تو و ما را بر اینان راهی نیست. چراکه پناه و امام بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد.
ابلیس غمگین{مأیوس} و محزون رفت.
امیرالمؤمنین فرمود: بعد از آن پیامبر به من خبر داد و فرمود: مردم در سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت میکنند بعد از آنکه با حقّ ما و دلیل ما استدلال کنند؛ سپس به مسجد میآیند و اولین کسی که بر منبر من با او بیعت خواهد کرد ابلیس است که به صورت پیر مرد سالخورده پیشانی پینه بسته چنین و چنان خواهد گفت.
سپس خارج میشود و اصحاب و شیاطین و ابلیسهایش را جمع میکند. آنان به سجده میافتند و میگويند: «ای آقای ما! ای بزرگ ما! تو بودی که آدم را از بهشت بیرون کردی»!
(ابلیس) میگوید: کدام امت پس از پیامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! گمان کردهاید که من بر اینان سلطه و راهی ندارم؟ کار مرا چگونه دیدید هنگامی که آنچه خداوند و پیامبرش دربارۀ اطاعت او دستور داده بودند ترک کردند.
و این همان قول خداوند تعالی است که: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ الّأَ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، ابلیس گمان خود را به آنان درست نشان داد و آنان به جز گروهی از مؤمنین او را متابعت کردند».
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۱
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_سلمان_فارسی
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان سلمان فارسی
📌اتمام حجت امیرالمؤمنین با مهاجرین و انصار:
سلمان میگوید وقتی شب شد علی علیهالسلام حضرت زهرا سلاماللهعلیها را سوار بر چهارپایی نمود و دست دو پسرش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را گرفت، و هیچ یک از اهل بدر، از مهاجرین و انصار را باقی نگذاشت مگر آنکه به خانه هایشان آمد و حق خود را برایشان یاد آور شد و آنان را برای یاری خویش فراخواند.
ولی جز ۴۴ نفر، کسی از آنان دعوت او را قبول نکرد.
حضرت به آنان دستور داد هنگام صبح با سرهای تراشیده و در حالیکه اسلحههایشان را به همراه دارند بیایند و با او بیعت کنند که تا سر حد مرگ استوار بمانند.
وقتی صبح شد جز ۴ نفر کسی از آنان نزد او نیامد.
سلیم میگويد به سلمان گفتم: چهار نفر چه کسانی بودند؟
گفت: من و ابوذر و مقداد و زبیر بن عوام.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در شب بعد هم نزد آنان رفت و آنان را قسم داد.
گفتند: صبح نزد تو میآئیم.
ولی هیچیک از آنان غیر از ما نزد او نیامد.
در شب سوم هم نزد آنان رفت ولی غیر از ما کسی نیامد.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۲
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_سلمان_فارسی
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان سلمان فارسی
📌جمع قرآن و دعوت به آن:
وقتی حضرت عهد شکنی و بیوفایی آنان را دید خانه نشینی اختیار کرد و به قرآن رو آورد و مشغول تنظیم و جمع آن شد، و از خانهاش خارج نشد تا آنکه آنرا جمع آوری نمود در حالیکه قبلاً در اوراق و تکه چوبها و پوستها و کاغذها (نوشته شده) بود.
وقتی حضرت همه قرآن را جمع مینمود و آنرا با دست مبارک خویش طبق تنزیل و تأویلش و ناسخ و منسوخش مینوشت، ابوبکر به سراغ او فرستاد که بیرون بیا و بیعت کن.
على علیهالسلام جواب فرستاد: من مشغول هستم و با خود قسم یاد کردهام که عبا بر دوش نیندازم جز برای نماز، تا آنکه قرآن را تنظیم و جمع نمایم. آنان هم چند روز دربارۀ او سکوت اختیار کردند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام قرآن را در یک پارچه جمع آوری نمود و آن را مهر کرد. سپس بیرون آمد در حالیکه مردم با ابوبکر در مسجد پیامبر اجتماع کرده بودند.
حضرت با بلندترین صدایش فرمود:
ای مردم! من از روزی که پیامبر از دنیا رفته به غسل آنحضرت و سپس به قرآن مشغول بودهام تا آنکه همۀ آن را بصورت یک مجموعه در این پارچه جمع آوری نمودم. خداوند بر پیامبر آیهای نازل نکرده مگر آنکه آنرا جمع آوری کردهام، و آیهای از قرآن نیست مگر آنکه آنرا جمع نمودهام، و آیهای از آن نیست مگر آنکه برای پیامبر خواندهام و تأویلش را به من آموخته است».
سپس فرمود: «برای آنکه فردا نگوئید: ما از این مطلب بی خبر بودیم»! و بعد فرمود:
و بدین جهت که روز قیامت نگوئید من شما را به یاری خویش دعوت نکردم و حق خود را برایتان یادآور نشدم و شما را به کتاب خدا از ابتدا تا انتهایش دعوت نکردم
عمر گفت: قرآنی که همراه خود داریم ما را از آنچه بدان دعوت میکنی بی نیاز مینماید!
سپس علی علیهالسلام داخل خانهاش شد.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۲
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_سلمان_فارسی
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان سلمان فارسی
📌اتمام حجت بر ابوبکر در القاب ادعایی:
عمر به ابو بکر گفت:
سراغ علی بفرست که باید بیعت کند، و تا او بیعت نکند ما صاحب مقامی نیستیم، و اگر بیعت کند از جهت او آسوده میشويم.
ابوبکر کسی را نزد علی فرستاد که #خلیفهٔ_پیامبر را جواب بده!
فرستاده نزد حضرت آمد و مطلب را عرض کرد.
حضرت فرمود: «سبحان الله، چه زود بر پیامبر دروغ بستید! او و آنانکه اطراف او هستند میدانند که خدا و رسولش غير مرا #خلیفه قرار ندادهاند.
فرستاده آمد و آنچه حضرت فرموده بود رسانید.
(ابوبکر) گفت: برو به او بگو: #امیرالمؤمنین_ابوبکر را جواب بده او هم آنچه گفته بود به حضرت خبر داد علی علیهالسلام فرمود: سبحان الله، بخدا قسم زمانی طولانی نگذشته است که فراموش شود. بخدا قسم او میداند که این نام ( #امیرالمؤمنین ) جز برای من صلاحیت ندارد. پیامبر به او که هفتمی در میان هفت نفر بود امر کرد و به عنوان #امیرالمؤمنين بر من سلام کردند. او {ابوبکر} و رفیقش عمر از میان هفت نفر سؤال کردند و گفتند: آیا حقی از جانب خدا و رسولش است؟ پیامبر به آن دو فرمود: آری حق است، حقی از جانب خدا و رسولش که او امیرمؤمنان و آقای مسلمانان و صاحب پرچم سفید پیشانیان شناخته شده است. خداوند عزّوجلّ او را در روز قیامت بر کنار صراط مینشاند و او دوستانش را به بهشت و دشمنانش را به جهنم وارد میکند.
فرستاده ابوبکر رفت و آنچه حضرت فرموده بود به او خبر داد.
سلمان میگوید: آن روز را هم دربارۀ او سکوت کردند.
📌کمک خواهی اصحاب کساء از صحابه برای بار چهارم:
شب هنگام که شد علی علیهالسلام حضرت زهرا سلاماللهعلیها بر چهارپایی سوار کرد و دست دو پسرش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را گرفت، و احدی از اصحاب پیامبر را باقی نگذاشت مگر آنکه در منزلشان نزد آنان رفت، و حق خود را برای آنان یادآور شد و آنان را به یاری خویش فراخواند. ولی هیچکس جز ما چهار نفر او را اجابت نکرد.
ما سرهایمان را تراشیدیم و یاری خود را مبذول داشتیم، و زبیر در یاریاش از همه ما شدّت بیشتری داشت.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۲
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_سلمان_فارسی
@sh_hosein
سلام علیکم
نمیدونم امروز با چه رمقی #وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر رو بذارم😔
بابت پُستهایی که میذارم عذرمیخوام🙏🏻
التماس دعا
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
📌نقشه حمله به خانه حضرت:
وقتی علی علیهالسلام خوار کردن مردم و ترک یاری او را، و متحد شدنشان با ابوبکر و
اطاعت و تعظیمشان نسبت به او را دید، خانه نشینی اختیار کرد.
عمر به ابوبکر گفت: چه مانعی داری که سراغ علی بفرستی تا بیعت کند، چراکه کسی جز او و این چهار نفر باقی نمانده مگر آنکه بیعت کردهاند.
ابوبکر در میان آن دو نرمخوتر و سازشکارتر و زرنگتر و دوراندیشتر بود، و دیگری (عمر) تندخوتر و غلیظتر و خشنتر بود.
ابوبکر گفت: چه کسی را سراغ او بفرستیم؟
عمر گفت: قنفذ را میفرستیم. او مردی تندخو و غلیظ و خشن و از آزاد شدگان است و نیز از طایفه بنی عدی بن کعب است.(عمر نیز از همین طایفه هست)
ابو بكر قنفذ را نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام فرستاد و عدهای کمک نیز به همراهش قرار داد.
او آمد تا در خانهٔ حضرت و اجازه ورود خواست، ولی حضرت به آنان اجازه نداد.
اصحاب قنفذ به نزد ابوبکر و عمر برگشتند در حالیکه آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد.
عمر گفت: بروید، اگر به شما اجازه داد وارد شوید و گرنه بدون اجازه وارد شوید.
آنها آمدند و اجازه خواستند. حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمود:
به شما اجازه نمیدهم بدون اجازه وارد خانه من شوید.
همراهان او برگشتند ولی خود قنفذ ملعون آنجا ماند. آنان (به ابوبکر و عمر) گفتند: فاطمه چنین گفت، و ما از اینکه بدون اجازه وارد خانهاش شویم خودداری کردیم.
عمر عصبانی شد و گفت: ما را با زنان چه کار است!!
سپس به مردمی که اطرافش بودند دستور داد تا هیزم بیاورند. آنان هیزم برداشتند و خود عمر نیز همراه آنان هیزم برداشت و آنها را اطراف خانه علی و فاطمه و فرزندانشان قرار دادند.
سپس عمر ندا کرد بطوریکه علی و فاطمه بشنوند و گفت:
بخدا قسم ای علی باید خارج شوی و با خلیفۀ پیامبر بیعت کنی و گرنه خانه را با خودتان به آتش میکشم!
حضرت زهرا فرمود: ای عمر! ما را با تو چه کار است؟
جواب داد: در را باز کن و گرنه خانهتان را به آتش میکشیم.
فرمود: ای عمر! از خدا نمیترسی که به خانه من وارد میشوی؟!
ولی عمر اباکرد از اینکه برگردد.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۳
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#شهادت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
📌آتش زدن در خانه و مجروح شدن حضرت زهرا به دست عمر:
عمر آتش طلبید و آنرا بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها در مقابل او درآمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسول الله!
عمر شمشیر را در حالیکه در غلافش بود بلند کرد و به پهلوی حضرت زد.
آن حضرت ناله کرد: یا ابتاه.
عمر تازیانه را بلند کرد و به بازوی حضرت زد. آن حضرت صدا زد: یا رسول الله! ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتاری کردند!
📌دفاع امیرالمؤمنین از حضرت زهرا:
علی علیهالسلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و خواست او را بکشد. ولی سخن پیامبر و وصیتی را که به او کرده بود بیاد آورد و فرمود: ای پسر صهاک[۱]، قسم به آنکه محمد را به پیامبری مبعوث نمود، اگر نبود مقدّری که از طرف خداوند گذشته و عهدی که پیامبر با من نموده است میدانستی که تو نمیتوانی به خانه من داخل شوی.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۳
___پاورقی_______
[۱]. صهاک، نام مادر عمر هست.
ادمین کانال: انشاءالله در آینده توضیحاتی درمورد این شخصیت خواهیم داد.
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#شهادت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
📌دستور ابوبکر برای حمله و آتش زدن خانه:
عمر فرستاد و كمك خواست، مردم هم آمدند تا داخل خانه شدند، و امیرالمؤمنين هم سراغ شمشیرش رفت.
قنفذ نزد ابوبکر برگشت در حالیکه میترسید علی با شمشیر سراغش بیاید. چرا که شجاعت و شدّت عمل آنحضرت را میدانست.
ابوبکر به قنفذ گفت: برگرد، اگر از خانه بیرون آمد (دست نگه دار) و گرنه در خانهاش به او هجوم بیاور، و اگر مانع شد خانه را بر سرشان به آتش بکشید!
قنفذ ملعون آمد و با اصحابش بدون اجازه به خانه هجوم آوردند.
علی علیهالسلام سراغ شمشیرش رفت، ولی آنان زودتر به طرف شمشیر آنحضرت رفتند، و با عده زیادشان بر سر او ریختند.
عدهای شمشیرها را بدست گرفتند و بر آنحضرت حمله ور شدند و او را گرفتند و برگردن او طنابی انداختند.!!
📌مجروح شدن حضرت زهرا بدست قنفذ:
حضرت زهرا سلاماللهعلیها جلو در خانه، بین مردم و امیرالمؤمنین مانع شد. قنفذ ملعون با تازیانه به آنحضرت زد، بطوریکه وقتی حضرت از دنیا میرفت در بازویش از زدن او اثری مثل دستبند بر جای مانده بود.[۱]
خداوند قنفذ را و کسی که او را فرستاد لعنت کند.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۳
___پاورقی_______
[۱]. «د»: حضرت زهرا آمد تا بین مردم و امیرالمؤمنین مانع شود. قنفذ با تازیانهاش به او زد و بین در مورد فشار قرار گرفت و فریاد زد: یا ابتاه يا رسول الله. و جنین کشته شده را سقط کرد، و تازیانه قنفذ در بازوی او مثل دستبند اثر کرد.
در کتاب احتجاج عبارت چنین است:
با تازیانه بر بازویش زد و اثر آن -بخاطر زدن قنفذ- در بازوی آنحضرت مثل دستبند باقی ماند. ابوبکر سراغ قنفذ فرستاد که «فاطمه» را بزن! قنفذ او را به طرف چهارچوب درب خانه کشانید و سپس درب را فشار داد و استخوانی از پهلویش شکست و جنینی سقط کرد. در نتیجه دائماً در بستر بود تا در اثر همان شهید شد.
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#شهادت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: بیعت اجباری امیرالمؤمنین علیهالسلام
📌علی علیهالسلام، از خانه تا مسجد:
سپس علی علیهالسلام را بردند و به شدت او را میکشیدند، تا آنکه نزد ابوبکر رسانیدند. و این در حالی بود که عمر بالای سر ابوبکر با شمشیر ایستاده بود و خالد بن ولید و ابو عبيدة بن جراح و سالم مولى ابی حذیفه و معاذ بن جبل و مغيرة بن شعبة و اسید بن حضیر و بشیر بن سعید و سایر مردم در اطراف ابوبکر نشسته بودند و اسلحه همراهشان بود.[۱]
📌ورود بی اجازه به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها:
سلیم بن قیس میگويد: به سلمان گفتم: آیا بدون اجازه به خانه فاطمه وارد شدند؟!
گفت: آری بخدا قسم، و این در حالی بود که خِمار[۲] نداشت.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها صدا زد: وا ابتاه! وا رسول الله! ای پدر! ابوبکر و عمر بعد از تو با بازماندگانت بد رفتاری کردند در حالیکه هنوز چشمان تو در قبرت باز نشده است.[۳] و این سخنان را حضرت با بلندترین صدایش ندا مینمود.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۴
___پاورقی_______
[۱]. و شمشیرها را کشیده بودند.
[۲].به معنای پوششِ همه سر، و یا پوشش صورت است.
[۳]. ظاهرا نوعی کنایه است و معنی این است که وقتی انسان در قبر گذاشته میشود، دوباره زنده میشود، ولی ابوبکر و عمر آنقدر در جنایت خویش عجله داشتند که این اندازه هم مهلت ندادند.
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#بیعت_اجباری_امیرالمؤمنین علیهالسلام
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: بیعت اجباری امیرالمؤمنین علیهالسلام
📌سخنان امیرالمؤمنین به هنگام ورود به مسجد:
سلمان میگوید: علی علیهالسلام را نزد ابوبکر رسانیدند در حالیکه میفرمود:
به خدا قسم، اگر شمشیرم در دستم قرار میگرفت میدانستید که هرگز به این کار دست نمییابید. به خدا قسم خود را در جهاد با شما سرزنش نمیکنم و اگر چهل نفر برایم ممکن میشد جمعیت شما را متفرق میساختم، ولی خدا لعنت کند اقوامی را که با من بیعت کردند و سپس مرا خوار نمودند.
ابوبکر تا چشمش به علی علیهالسلام افتاد فریاد زد: او را رها کنید!
علی علیهالسلام فرمود: ای ابوبکر!
چه زود جای پیامبر را ظالمانه غصب کردید! تو به چه حقی و با داشتن چه مقامی مردم را به بیعت خویش دعوت مینمایی؟
آیا دیروز به امر خدا و پیامبر با من بیعت نکردی؟
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۴
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#بیعت_اجباری_امیرالمؤمنین علیهالسلام
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: بیعت اجباری امیرالمؤمنین علیهالسلام
📌اتمام حجت اميرالمؤمنین با فضائلش:
وقتی علی علیهالسلام را به نزد ابوبکر رسانیدند عمر بصورت اهانت آمیزی گفت: «بیعت کن و این اباطیل را رها کن»!
علی علیهالسلام فرمود: اگر انجام ندهم شما چه خواهید کرد؟
گفتند: تو را با ذلّت و خواری میکُشیم.!
فرمود در این صورت بنده خدا و برادر پیامبرش را کشتهاید!
ابوبکر گفت: بنده خدا بودن درست است ولی به برادر پیامبر بودن اقرار نمیکنیم!
فرمود: آیا انکار میکنید که پیامبر بین من و خودش برادری قرار داد؟
گفتند: «آری»!
و حضرت این مطلب را سه مرتبه بر ایشان تکرار کرد.
سپس حضرت رو به آنان کرد و فرمود:
ای گروه مسلمانان، و ای مهاجرین و انصار، شما را بهخدا قسم میدهم که آیا در روز غدیرخم از پیامبر شنیدید که آن مطالب را میفرمود و در جنگ تبوك آن مطالب را میفرمود؟
سپس علی علیهالسلام آنچه پیامبر علنی برای عموم مردم درباره او فرموده بود چیزی باقی نگذاشت مگر آنکه برای آنان یادآور شد (و مردم دربارۀ همۀ آنها اقرار کردند و)
گفتند: بلی، بهخدا قسم.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۴
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#بیعت_اجباری_امیرالمؤمنین علیهالسلام
@sh_hosein