🌴یاد شهید #محمدرضا_رسولی بخیر
گفته بودن که محمدرضا بخاطر سن کمش اجازه نداشت تو #جنگ شرکت کنه، بخاطر همین تو #شناسنامه اش دست برد و تاریخ تولدش رو تغییر داد ...
پس از شرکت تو چند عملیات و در نهایت خاتمه ی جنگ، مثل سایر بسیجیان بدنبال سنگری میگشت که بتونه #راه_شهدا رو ادامه بده، لذا به خدمت سربازی در سپاه شهریار مشغول شد و از طریق #نیروی_هوایی گزینش شده و بعنوان #پاسدار وارد ستاد کل نیروهای مسلح شد...
🍃🍃🍃🍃🍃
بعد از تاکید شورای امنیت و مصوبات #حضرت_آقا مبنی بر #جستجوی_پیکر_مطهر_شهدا در آبانماه 73بهمراه 6نفر از دوستان نزدیکش به #کمیته_ی_جستجوی_مفقودین پیوست و بخاطر تعهد و هوش سرشاری که تو این زمینه داشت، ریاست قرارگاه جستجوی مفقودین ستاد کل به ایشون محول شد...
🍃🍃🍃🍃🍃
همرزمشون می گفت:
این مطلب هم از زبان یکی از همرزمانشون هست: 👇
تابستان 75 بود. به #واحد_تفحصغرب کشور منتقل شدیم. مسئول این گروه بسیجی کم سن و سال اما بسیار پر دل و جراتی بود از اهالی کرج. او را #برادر_رسولی صدا می زدند.
مهمترین شاخصه او صلابت و شهامت در کار بود. به طوری که بسیاری از فرماندهان عالی رتبه نظامی مطیع دستورات او بودند.
🍃🍃🍃🍃🍃
شادی روحش #صلوات
https://eitaa.com/shabhayeshahid
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨 انجام تکالیف روی #پاکت_میوه
🔘آقای سادات اعلایی ، معلم دبستان علوی تهران :
💠 در مدرسهای که آقای #میثم_خامنهای - فرزند رهبر انقلاب - درس میخواندند، معلم از دانشآموزان میخواهد که مقوایی برای درس #ریاضی تهیه کنند و رسمی که در تصویر میبینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند.
ایام #جنگ بود و کمبود اقلام؛ #مقوا هم به راحتی پیدا نمیشد؛ لذا آقای خامنهای -#رئیسجمهور_وقت- یک پاکت مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید #میوه و اقلام استفاده میشد را باز میکنند و برای انجام رسم به فرزندشان میدهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا مینویسند:
«آقای #آموزگار محترم! #مقوا_نداشتیم، من به میثم و دیگر بچهها گفتهام از این کاغذها که باید دور ریخته میشد استفاده کنند. لطفا #مؤاخذه نکنید. بلکه تشویق هم بفرمائید. سید علی خامنهای»
🌐 منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🌴یاد شهید# حسین_پور_جعفری_بخیر
همسرش می گفت: 38روز بعد عروسی، ساکش را جمع کرد و راهی #جبهه شد. برایم نامه می نوشت، از دلتنگی هاش و اتفاقات #جنگ می گفت. یادم هست یک بار نوشته بود: «امروز صبح یک نفر پیشانی ام را بوسیده و گفته تو #شهید خواهی شد.»
⚘⚘⚘⚘⚘
گاهی چند روز خبری از او نبود. مادر به خانم حاجی زنگ می زد و خانم حاجی به مادر. هر دو نگران همسران خود بودند و در انتظار خبر. ترس و دلتنگی روز به روز بیشتر می شد. گاهی مدت ماموریت هایشان نزدیک 30 روز طول می کشید.
⚘⚘⚘⚘⚘
حاج قاسم به #نماز ایستاد و دیگران پشت سرش ایستادند. آن شب بعد از افطار یک به یک ما انگشتری را از حاجی به هدیه گرفتیم. لبخند هایی که بین حاضرین رد و بدل می شد و دوربین هایی که لحظه به لحظه آن شب را ثبت می کردند به یادگار ماند. امسال جایشان خالیست.
⚘⚘⚘⚘⚘
او باوجود این که سال ۹۵ بازنشسته شده بود و میتوانست در خانه بنشیند و استراحت کند ولی با #سردار_شهید_سلیمانی همراه ماند و با فرمانده خود نیز #شهید شد.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
.
از یادداشتهای مریم کاظمزاده، نوشته شده در تاریخ ۵ آبان ۱۳۹۸
همیشه حالات یکنواخت و خطی نیست که بتوانی بنویسی. گاهی قلمت انگار شکسته باشد، نمینویسد. گاهی مغزت از انبوه همه چیز میپُکد و گاهی دلت در سینهات مچاله میشود و راه نای و نفس کشیدنت را هم میبندد و حالا مغزم پوک پوک شده و نوشتنم ته کشیده. ذهنم میپرد از زندگی، میپرد به جنگ و از جنگ به نجنگیدن.
جنگ سه حرف بیشتر نیست. زندگی پنج حرف. گافشان مشترک است. من فارسی حرف میزنم، شاید در زبانهای دیگر هم گافهای مشترک بین جنگ و زندگیشان باشد. حتما هست. باید نخبگان و جامعهشناسان و دانشجویانشان دنبال گاف بزرگ زندگی و جنگ باشند.
.
توضیح عکس:
سرپلذهاب، درمانگاه شهید نجمی/ آبان ۱۳۶۱
کادر درمانی، یکی از شهدای جبهههای غرب را برای انتقال به زادگاهش آماده می کنند.
#ايران #مريم_كاظم_زاده #عكاسي_جنگ #انجمن_عكاسان_دفاع_مقدس #شهدا #جنگ_تحمیلی #دفاع_مقدس #شهيد_نجمی #درمانگاه_شهید_نجمی #سرپل_ذهاب #كرمانشاه #جنگ
https://eitaa.com/shabhayebashohada