eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از عشقِ حُسین دَم زدن می چسبد گُلنامه ی دل رقم زدن می چسبد شب باشد و در کربُبلا در باران اطرافِ حَرَم قدم زدن می چسبد (ع) الحسین 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چقدر فاصله دارم از آفتاب نگاهت! چقدر پنجره دارم به سمت صورت ماهت! خیال نور رخت ماهتاب ظلمت من شد خدا کند که بیفتد نگاه من به پگاهت تو باغبان شفیق تمام باغچه‌هایی نگاه کن به دل مرده‌ام به خشک‌گیاهت نگاه وخنده و مهرو سخن قشون توهستند بگیر ملک دلم را به غمزه‌های سپاهت همیشه زیر پر مهر توست لانۀ قلبم چه خوب شد که مرا راه داده‌ای به پناهت به یادم باش امید مهربانم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
لبخند را در دهانم می کارم تا بروید روی لبهایم غنچه هایش وخانه را پر کنند از هیاهو اما زیر مهر سکوت خاموشند هنوز مچاله و مبهم روی طناب دلم می آویزم شاید کمی کش بیایند اما خسته و غریب، به آغوش لاله ها رفته اند..‌.خنده هایمان 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ناگهان آمد و دلشوره به دل‌ها انداخت عشق این‌گونه جهان را به تقلا انداخت... قطره از ابر جدا شد که به دریا برسد آسمان دام به اندازهٔ صحرا انداخت... ترس در جامهٔ صبر آمد و دستم را بست کارِ امروزِ مرا باز به فردا انداخت... عقل چون در قلمم جوهرِ معنا می‌ریخت عشق در دفترِ خود نامِ مرا جا انداخت... آن‌قدر در طلبِ هیچ دویدم که سراب کودکِ شوقِ مرا عاقبت از پا انداخت... هیچ جز تکیه‌به‌ خوش‌عهدیِ ایام نبود اشتباهی که دلم گردنِ دنیا انداخت... مثلِ سهراب دلم از همه عالم که‌گرفت قایقی ساخت و یک روز به دریا انداخت... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار خانواده‌های شهدای امنیت: شرارت ۲ شب پیش رژیم صهیونیستی نه باید بزرگنمایی شود و نه کوچک‌انگاری. باید خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به‌هم بخورد. باید قدرت و اراده و ابتکار ملت ایران و جوانان کشور را به آنان فهماند. 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه خبردادن شهادت سربازوطن پریشانی ازخمینی شهر اصفهان😭 الهی بمیرم برا پدرومادرش😔😔 خدا‌ صبرشون‌ بده‌ روحش‌ شاد‌ ویادش‌ گرامی🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮدی درد‌ دل ﮐﻦ ﮔﺎه ﺑﺎﻫﻢ ﺻﺤﺒﺘﯽ ﮐﻮ رﻓﯿﻖ رازداری ! ﮐﻮدل ﭘﺮﻃﺎﻗﺘﯽ ؟ ﺷﻤﻊ وﻗﺘﯽ داﺳﺘﺎﻧﻢ را ﺷﻨﯿﺪ آﺗﺶﮔﺮﻓﺖ ﺷﺮح ﺣﺎﻟﻢ را اﮔﺮ ﻧﺸﻨﯿﺪه ﺑﺎﺷﯽ راﺣﺘﯽ...        💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهدای پدافند ارتش عاشق که شوی کار تو بی سر شدن است گلگون شدن و زخمی و پر پر شدنست پاداش کسی که قاصد کرببلاست پرواز نمودن و کبوتر شدنست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تو داری روی زیبا تو قشنگی گلم داری دو چشم زرد رنگی گلم کردی نگاهی ای تو حالا جهانم شد نگاری های رنگی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من می‌شناسم راه و رسم و خلق و خویت را بیش از همه اما وطن جان،با شهیدانت... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
-1412358398_-1226004255.mp3
5.01M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ 💔
هر چند به دوش بار ننگی دارد لبریز صفاست، آب و رنگی دارد در دوره مکر و حیله و صد رنگی دیوانگی عالم قشنگی دارد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم گلستان خیالم ز تو پرنقش و نگار هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کرده‌ام خاطر خود را به تمنای تو خوش در بیابان طلب گر چه ز هر سو خطریست می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بادا بشارت بر تمامِ اهلِ ایمان غزّه، فلسطین، سوریه، لبنان و ایران اینک رسیده موعدِ انا فتحنا مژده که شد هنگامه ی فتحاً مبینا صهیونِ غاصب قامتش اینک خمیده فریاد او بر گوشِ اهلِ دین رسیده دیگر ندارد طاقتِ بر پا شدن را او که مسبّب بوده هر ظلم و فتن را کودک کُشی ننگی ست بر پیشانیِ او زودا که عالم بنگرد ویرانی او با وعده ی صادق شکوفا گشته رحمت داده خدا این وعده بر اقشارِ امّت "زلزال" و "رعد" و موشکِ "سجّیل" ایران آمد به یاریِ فلسطین، غزّه، لبنان ما وارثانِ خون سالار شهیدیم ما عاملانِ نورِ قرآنِ مجیدیم پایان اسرائیل با طوفان الاقصاست این گفته از فرمایشاتِ نغز آقاست ‌ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
وابسته‌ایم به هم و هجرت ز هم؟ محال! مایی که پای رفتنمان لنگ می‌شود کی با خبر شوی که شدی مبتلا به عشق؟ آنجا که بین عقل و دلت جنگ می‌شود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ارتش‌ چه غیورانه به‌ میدان آمد با عشق وطن به جنگ شیطان آمد با حمله که نه، ترقه بازی،صهیون رسوا شده و به جنگ طوفان آمد... (سایه) 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
امشب علی جعفری.mp3
4.38M
امشب دوباره حس و حالی خاص دارم من به نبودن های تو وسواس دارم من مثل بیماری خودم ‌ پُرم‌ از ناامیدی وقتی برای من تو رویایی بعیدی ای‌ بی‌ تو‌ سردو‌ این‌ هوا‌ دلگیر تر‌ شد پاییز‌ هم‌ در فکر تو‌ سالی به‌ سر شد آری‌ تمامش‌ دستهای‌ انتظار‌ است. حس‌ می کنم‌ با‌ من‌ خدا‌ ناسازگار است‌ دل‌ برده‌ ای‌ از کف‌ شدی‌ تنها‌ امیدم‌ رفتی‌ ،شدی‌ رویا‌ ‌ زتنهایی‌ بریدم‌ ته‌ مانده‌ ی‌ سیگارهایم‌ ‌ کوه‌ درد است‌ امشب‌ زمستان‌ ناجوانمردانه‌ سرد است‌ در‌ دستهایم‌ جای دستان‌ تو‌ خالیست‌ هر لحظه‌ ی عمر من‌ عاطی‌ خیالیست‌ دنیا‌ ندارد‌ بی تو‌ مفهومی‌ برایم‌ هر‌شب‌ صدا‌ کردم‌ تو‌ را‌ با‌ گریه‌ هایم‌ باور بکن‌ من‌ زنده‌ ام‌ احساس‌ دارم‌ امشب‌ دوباره‌ حس‌ وحالی‌ خاص‌ دارم‌ شعر‌ آوا‌ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
18.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی پدر خسته می‌آمد سمت خانه وقتی که شاکی بود از جور زمانه وقتی به دستش بار سنگین داشت، مادر ـ یک "یا علی" می‌گفت از دل ، عاشقانه عطر خوش نامت که می‌پیچید در باد در سجده می‌افتاد گل هم بی بهانه دست پر از مهرت همیشه بر سرم بود وقت دعا ، ای بعد پیغمبر یگانه نام تو را از کودکی دارم به خاطر ای نام زیبای تو ، شعر جاودانه ذکر تو را هر وقت خواندم باز دیدم تسبیح ، می‌خواند تو را دانه به دانه مادربزرگم تا گره بر دار می‌زد با تار وپودت عشق را می‌کرد شانه نام تو را می‌بافت می‌لرزید دستش نام "علی" از هر گلش می‌زد جوانه در " اشهدٌ اَنّ علیاً " می‌شنیدم وقت اذان ، نام عزیزی دلبرانه با تار و پودم دوست دارم "یاعلی" را در خاطراتم خوش نشسته این ترانه یک پیرزن نادعلی می‌خواند ومی‌گفت وا می‌کند بغض دلت را بی بهانه... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شهیدسیّدحسن نصرالله🌷 تویی آزاده ای از شهرِایمان زِخونت سُرخگون، گُلزارِ لبنان نمادِ آیه های سوره ی نَصر تویی فخرِ فلسطین،فخرِ ایران 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیر ،چون تیرِ کمان رفت و نبودی در رویِ که ای دلبر ِجا خورده،گشودی؟ مرداد رسید و دلِ من ، آتش و خون شد مرداد نبودی ، همه گَه غرقِ جنون شد شهریور و آشفتگیش را چه بگویم؟ هی با دلِ خود گفته ،کجا یار بجویم؟ مهر هم رفت و تو را ، مهر نیامد بر دیده دلداده ، تو را چهر نیامد آبان شد و از تو ،خبری شاد نیامد از این دلِ بیچاره، تو را، یاد نیامد از بس که در آغوش کشیدم ،غمِ دل را از یاد ببُردَم ، همه آب و گِل خود را آبان هم اگر باز نگردی ،چه کنم من گر دلبر دمساز نگردی ، چه کنم من ای وای ،اگر قسمت این ماه جداییست یک ماه دگر، قسمتِ من رنج و تباهیست آذر به کجا سر ببرد ، این سرِ غمخوار ای دوست از این هجر، بیا دست نگه دار 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
زوزه گرگ !!! 🍁🍂🍂💧 السلام و علیک یاروح الله و علی الشهداء الذین بذلوا مهجتهم دونک روایت عشق و ابتلا روزی وطن جولانگه اهریمنان بود ، ایران اسیر پنجه های کرکسان بود . کاشانه مان آن روز آماج فتن بود ، گلزار عشق آکنده از زاغ و زغن بود . از چارسو تهدید می شد خاک ایران ، روباه می زد پرسه در اقلیم شیران . آن روز پیدا بود اینجا پوزه گرگ ، ♦️از دور می آمد صدای ♦️ زوزه گرگ . می دادجولان خوک در این خاک زرخیز ، فصل وطن بود آن زمان . پائیز پائیز . در خاک ما آن روز آتش شعله ور بود ، هرسوی صحبت. صحبت خوف وخطربود کفر و نفاق و شرک باهم یار بودند ، با هم به قصد محو ما همکار بودند . می خواست دشمن ریشه مان را قطع سازد بر شاخ و برگ میهن . آنگه دست یازد . قانع به چیزی . جز زوال ما نمی شد ، او .جز به محو نام ما . ارضا نمی شد . ما را نبود آن روز . غیر از جنگ چاره ، ور نه . نمی ماند از وطن جز سنگواره . آری . دفاع از خانه واجب بود ما را ، می خورد ور نه . گرگ . ما را . آشکارا . با خصم باید جنگ می کردیم . ناچار ، چاره نبود آن روز ما را . غیر پیکار . در غیر آن صورت وطن را سیل می برد ، بلبل ز هجران گل و گلزار می مرد . درغیر آن صورت وطن صد پاره می شد ، مرغ غزلخوان چمن . آواره می شد . ما را مسلّم بود . یک ره . در نهایت ، مردن به عزّت . یا که ماندن با مذلّت . ما زین دو ره . مردن به عزّت را گزیدیم ، از ننگ و عار خواری و ذلّت رهیدیم . اسباب عزّت بود تنها . جنگ . آن روز ، تسلیم گشتن . بود قطعا . ننگ . آن روز . جنگی که یک سویش جهان کفر و کین بود یک سوی . تنها . ملتی عزم آهنین بود . یک سو مسلح . دشمنی تا بیخ دندان ، سویی دگر . تنها سلاحش بود . ایمان . یک سوی توپ و تانک و موشک داشت بسیار یک سو سلاحش بود .تنها . عشق و ایثار آن روز . آری . روز خوف و امتحان بود ، روز محکّ ادّعای داعیان بود . آن روز بعضی ها . تقدّس . پیشه کردند ، در شوره زار خود فریبی . ریشه کردند . بعضی دگر . کنج مذلّت . برگزیدند ، چون موش ها. در لانه های خود خزیدند سوراخ موش آن روز می جستند بعضی ، سجّاده با نیرنگ می شستند بعضی . بعضی ولی. بر تن لباس رزم کردند ، عزم دفاع از دین و میهن جزم کردند . یعنی . به امر پیشوا . لبّیک گفتند ، مس های جان .در کوره ای زرّینه سفتند . تنها . بسیجی بود میداندار . آن روز ، با پاسدار و ارتشی . رهوار . آن روز . تنها بسیجی بود و یک دنیا حرامی ، عزّ و شرف می جست در گمنام نامی . از پا . فتاد او . تا . ز پا . میهن . نیفتد ، تا خاک ما در دست اهریمن نیفتد . سر داد . تا . یک موی . از ما . کم نگردد ، خم گشت او . تا . قامت ما .خم نگردد . او . داد جان . تا طفل میهن .جان بگیرد ، سر .داد . تا .ایران .سر و سامان بگیرد . آری ، به یمن همّت آن رادمردان ، رستیم ما . از دام موج و خشم طوفان . سینه . سپر کردند . تا . ایمان بماند ، تا . نام پر آوازه ایران بماند . یاران : مبادا . از شهیدان دور گردیم ، وز دیدن . نور ولایت . کور گردیم . داغ هزاران لاله . ما در سینه داریم ، ما . با جهالت . کینه ای دیرینه داریم . قلب " حمید " از هجر یارانش غمین است داغ دلش با داغ آلاله عجین است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نظم‌نوین شد از طنز این حمله آکنده ایران در آرامش خود کُند خنده ایران تو گویی مگس آمد و یک لگد زد به پایِ سِتُرگ دماوندِ ایران تو گویی که موشی سر سوزنی زد به پهلویِ شیرِ برومندِ ایران تو گویی که دون‌مایه ای ریگی انداخت به دامانِ نستوهِ الوند ایران نلرزید از این هجمه نخل تناور که همواره بوده ست پاینده ایران به هر تیر کز جانب خصم آمد خروشید چون شیر غرنده ایران نه چون گنبد آهنین،آبکش شد شتک بر ستم زد پدافند ایران خجل کرده عمری ست هر دشمنی را از این اقتدارِ برازنده ایران به دشمن شناسی ،به دشمن هراسی که دیده به عالم همانندِ ایران به یاری ایزد به صهیونِ جانی دهد پاسخی سخت و کوبنده ایران در آسایش‌خویش هستیم مدیون به جمعِ شهیدانِ دلبند ایران سزاوار باشد که برخود ببالی از این عزتِ ناب،فرزند ایران ببیند به زودی جهان،دوره ای را که نظم نوینی در افکنده ایران 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
30.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ فریاد انتقام 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 قصه‌دلبری پدر و مادرم می گفتند : « نخور فشارت می افته! » اما محمدحسین برایم می خرید داخل اتاق صدایم میزد : « بیا باهات کار دارم!» لواشک و قره قوروتها را یواشکی به من می داد و با خنده می گفت : « زن مارو! باید مثه معتادا بهش جنس برسونیم ! » نمی توانستم زیاد در هیئت ها شرکت کنم . وقتی میدید مراعات می کنم ، خوشحال می شد و برایم غذای تبرکی می آورد برای خواندن خیلی از دعاها و چله ها کمکم می کرد . پا به پایم می آمد که دوتایی بخوانیم بعضی را خودش تنهایی می خواند زیاد تربت به خوردم میداد. به خصوص قبل از سونوگرافی و آزمایش ها.. خودش از کربلا آورده بود و می گفت : « اصل اصله!» اسم بچه را از قبل انتخاب کرده بودیم : امیرحسین😍 در اصل ، امیرحسین اسم بچه اولمان بود . به پیشنهاد یکی از علمای تهران ، گذاشتیم امیرمحمد . گفته بود : « اسم محمد رو بذارید روش تا به برکت این اسم ، خدانظر كنه و شفا بگیره ! » می گفت : « اگه چهار تا پسر داشته باشم ، اسم هرچهارتاشون رو میذارم حسین ! » با کمک مادرم ، داخل ماشین نشستم . راه افتاد . روضه گذاشت ، روضه حضرت علی اصغر.. سه تایی تادم در بیمارستان گریه کردیم برای شیرخواره امام حسین (ع)💔 زایمانم در بیمارستان خصوصی بود .. لباس مخصوص پوشید آمد داخل اتاق . به نظرم پرسنل بیمارستان فکر می کردند الان گوشه ای می نشیند و لام تا کام حرف نمی زند.. برعکس ، روی پایش بند نبود ، هی قربان صدقه ام می رفت ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برای کادر پزشکی خیلی جالب بود که آدم مذهبی و این قدر تقلا وجنب و‌ جوش!😁😁 با گوشی فیلم می گرفت . یکی از پرستارها می گفت : « کاش میشد از این صحنه ها فیلم بگیری ، به بقیه نشون بدی تا یاد بگیرن ! »😁😂 قبل از اینکه بچه را بشویند ، در گوشش اذان و اقامه گفت . همان جا برایش روضه خواند ، وسط اتاق زایمان ، جلوی دکتر و پرستارها .. روضه حضرت علی اصغر .. آنجایی که لالایی می خوانند . بعدهم کام بچه را با تربت امام حسین برداشت 🙃 اصرار می کرد شب به جای همراه بماند کنارم . مدیر بخش می گفت : « شما متوجه نیستین اینجا بخش زنانه؟!» دکتر را راضی کرده بود با مادرم بماند ، اما کادر بیمارستان اجازه ندادند . تا یازده دوازده شب بالای سرم ایستاد . به زور بیرونش کردند 😂🤦🏻‍♀ باز صبح زود سروکله اش پیدا شد چند بار بهش گفتم : « روز هفتم مستحبه موهای سربچه رو بتراشیم!» راضی نشد .. بهش گفتم : « نکنه چون خودت درد بی مویی کشیدی ، دلت نمیاد؟! » می گفت : « حیفم میاد!»😕 امیر حسین سیزده روزه بود که بردیمش هیئت ، تولد حضرت زینب (ع) بود و هوا هم خیلی سرد و هیئت شلوغ ، مدام به من می‌گفت : « بچه رو بمال به درودیوار هیئت!» خودش هم آمد بردش قسمت آقایان و مالیده بودش به درودیوار هیئت ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
به مُناسبتِ شهادتِ مظلومانه ی شُهَدای گُلگون کفنِ امنیت و لاله‌های پَرپَرشُده ی حادثه ی تروریستیِ منطقۀ گوهرکوهِ شهرِ خاش در سیستان و بلوچستان شنبه ۵/ ۸/ ۱۴۰۳ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 گُلهای دیارِحق پُر اَز غم شده‌اند آشُفته و اَشکبار و در هَم شده‌اند از زخمی و پَرپَرشدنِ این همه گُل با نالۀ یاس و لاله همدم شده‌اند. 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky