ایکه پیشِ چشمِ من، حرفاز
رقیبان میزنی_
کاشکی قدری هوای قلبِ من را
داشتی..💔
✍حسن_کریمزاده
📓تک_بیت
#منتظر ✓
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
سر من یکسره در لاک خودم بوده و بس
با همین شیوه نگه داشتهام
حرمت خویش🥀🍂
#طلا_کاظمی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
به روی صفحهی خالی شب سیاه کشید
مرا ستاره تورا هم شبیه ماه کشید
اگرچه روشن و زیبا تو را تداعی کرد
برای آن شب تاریک، اشک و آه کشید
نبود کاش چنین صحنه ای مقابلمان
چه تلخ راند قلم را چه بیپناه کشید
کشید یاس کبودی میان شعله غم
برای غنچه همراش قتلگاه کشید
کمی میانه صفحه کشید چشمانی
وکودکان پریشان بیگناه کشید
سکوت کرد غریبی که مرد میدان بود
برای درد دلش نیز قعرچاه کشید
صدای هق هق نقاش درفضا پیچید
دگر نه تشت کشید و نه خیمهگاه کشید
#زینب_عدالتیان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#شب_جمعه
چشمم شبیه ابر بهاران شده بیا
آقا دوباره شام غریبان شده بیا
بی تو برای مادرتان گریه میکنیم
این نوکر تو خسته ز هجران شده بیا
این گریهها بهانهی تطهیر من شده
قلبم به لطف روضه پشیمان شده بیا
یک سو غم فراق تو، یک سو غم علی
امشب غمم به سینه دوچندان شده بیا
حال و هوای ما همه چون خانهی علیست
بنگر که نوکر تو پریشان شده بیا
از داغ زخم سینه فقط سینه میزنیم
سینه زن تو بی سر و سامان شده بیا
ای کاش در بقیع روضه بخوانی برایمان
آقا به حق مرقد ویران شده بیا
آقا بنای مرقد زهرا به دست توست
بنگر که خون شیعه خروشان شده بیا
امشب شب زیارتی شاه کربلاست
زهرا به زیر قبه پریشان شده بیا
برپا شده کنار حرم روضهی حسین
ای وای! چشم فاطمه گریان شده بیا
یک پیرهن برای حسینت نمانده است
آقا به حق پیکر عریان شده بیا
#رضا_تاجیک
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
روضه خوان نیستم اما
هر کلمه گویم اشکم جاریست
قصه ی مادر تمام شد
دفتر را تا هجده ورق زد و آنگاه تمام شد
چهل نامرد رسیدو
قصه ی تنها مادرم تمام شد
اما تازه شروع شد غم زینب
آرام گفت کار برادر تمام شد
آن لحضه که بریدن تمام شد
قصه ی مادرم تمام شد
بابا پارچه را بر سر مادر کشید
و گفت تمام شد
مادرم مانند شمع قصه ات تمام شد
مانند سوره ی کوثر کوتاه تمام شد
قصه ی مادرم از سوختن مثل شمع نه
قصه ی مادرمان پشت چهار چوب در تمام شد
تمام شهر پی کشتن ولی بودند
همه آنها قاتل علی بودند
به سمت حادثه برگشت همه آن انگشت
به ولله شمشیر نه و در و دیوار علی را کشت
مرگ مثل گل شبو بود
اینبار مرگ چه خوشبو بود .
#ستایش_یزدانیان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
به مُناسبتِ اَیّامِ فاطمیۀ دُوّم
___________________________ اَیّامِ وداع و هِجرِ زهرا شده است
غم آمده، همنوای مولا شده است
در میهنِ لالههای زهراییِ حق
آیینِ غمِ فاطمه برپا شده است
___________________________
امشب زِ غمت وطن پُراز غم شده است
شهر و دل و خانه، غرقِ ماتم شده است
یا فاطمه(س) در غمت، دل و دیدۀ ما
با ناله و آه و اشک ، همدم شده است
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
#سالروزِشهادتِحضرتِفاطمۀزهراسلامُاللّٰهعلیهتسلیتباد🖤
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
1_1391183367.mp3
1.95M
🌹🍃
📝 دلنوشته ای با شهدا
🎙با صدای دلنشین
شهید #سیدمجتبی_علمدار
✅ با گوش جان بشنوید
به مناسبت ۳۰۰ گل گلنام گمنام
که امروز در کشور عزیزمان تشیع شدند 🖤🥀
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴
#فاطمیه
دیگر مدینه یاسِ پیغمبر ندارد
حیدر شده تنهاترین، یاور ندارد
دارد حسن دق می کند، با یاد کوچه
قرآن ناطق، سوره ی کوثر ندارد
شعر
#نگین_نقیبی
و#خوشنویشیکار
#حمیدرضا_نجفی
🟩 اعضای کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ریلز #نماهنگ
لیلا نبض دل مجنونه
لیلا بودن مگه آسونه
دل دیوونه...
#شبجمعههوایتنکنممیمیرم🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
یه عمره عاشق شیرازم
شهری که کوچه هاش پره از خاطرات تو...
#فاطمه_شریعتیجو
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رماندرحوالیعطریاس
#قسمتپنجاهونهوشصت
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
🌸 رمان #درحوالی_عطریاس🌸
#قسمتپنجاهونهوشصت
با نگرانی نگاهش کردم وگفتم:
_چیشده؟؟؟؟ چیکارت داشتن؟!!!!!!
نگاهم کرد تا خواست چیزی بگه، صدای سمیرا پیچید تو گوشم
- ای وای آقا محمد ببخشید همش تقصیر من شد
سرمو بلند کردم و با دیدن سمیرا تعجبم چندین برابر شد. تا منو دید گفت:
_معصومه تویی!!
اومد کنارم نشست و گفت:
_معصومه جونم کجا بودی!!
نگرانی رو به وضوح میشد تو صورتش دید
یه کم گیج شده بودم محمد بلند شد و
گفت:
_بهتره بریم خونه، وسط خیابون خوب نیست
هردومون بدون هیچ حرفی بلند شدیم و پشت سر محمد راه افتادیم
نگاهم به محمد بود که شلوار مشکی اش حسابی خاکی شده بود و موهاش پریشون، خداروشکر زخمی برنداشته بود، درگیری شون چند دقیقه بیشتر نبود، وگرنه معلوم نبود اون دو تا چه بلایی سرش میاوردند،
آخه داداش بیچاره من نمیدونه دعوا چیه که میان یقه شو میگیرن …
سمیرا با نگرانی دستمو گرفت و گفت:
_معصومه نبودی ببینی اون دو تا پسر مزاحم چجوری پیچیدن جلوم، وای داشتم از ترس میمردم
نگاهش کردم وگفتم:
_آروم باش، خداروشکر چیزی نشد، درست توضیح بده دقیقا چیشده؟؟
نگاهی به محمد که جلومون راه میرفت انداخت و گفت:
_اون دو تا پسر اومدنو مزاحم شدن که یه دفعه داداشت رو دیدم صداش زدم اونم اومد کمک..به خدا اگه داداشت نبود، بدبخت میشدم، داشتم از ترس سکته میکردم، پسرای عوضی
بعدم شروع کرد تند تند حرف زدن:
_از همون اول هم میدونستم که اون شال قرمزه با رژ قرمز خیلی تو دیده، عجب اشتباهی کردم، لعنت به هرچی مزاحمه تو این دنیا، آسایش رو از آدم سلب میکنن ..
رسیدیم جلوی خونشون، محمد همچنان به سمت خونه حرکت میکرد،دم خونه ی سمیرا اینا ایستادم و در حالی که سمیرا هنوز هم بانگرانی درحال حرف زدن بود بهش خیره شده بودم،
اصلا نمی فهمیدم چی میگه، فقط داشتم به محمد و سمیرا فکر میکردم، وای یعنی امکان داشت سمیرا زنداداشم بشه!!
از فکرش لبخندی عمیق روی لبم نشست که با نیشگونی که سمیرا از بازوم گرفت به خودم اومدم و گفتم:
_عه چیه!!
با حرص گفت:
_من داشتم از استرس میمردم، اون داداش بدبختتم که کتک خورده، اونوقت تو داری میخندی
- به تو نخندیدم که...
- بس به کی میخندیدی دقیقا؟؟؟؟
باز با تصور اونچه که تو ذهنم بود نزدیک بود خنده ام بگیره، سریع باهاش خداحافظی کردم و گفتم:
_من فعلا برم، میبینمت بعدا
وای که چقدر داشت خنده ام میگرفت، تصور سمیرا کنار محمد خیلی جالب بود ..
سریع خودمو رسوندم خونه، محمد تو حیاط کنار حوض نشسته بود و داشت دست و صورتشو میشست،
با لبخندی که رو لبم بودگفتم:
_بابا جنتلمن، بت من، اصلا زورو ..
#ادامهدارد....🌷
🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
355.4K
دلـم به زلف تو سوگنـد یاد میکند
که بیخیال تو هرگز نمیبرد خوابم
#بداههـــیوسفـــدفتری
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دعا،, قشنگ ترین
بده بستون دنیاست,
تو,,
نگرانی هایت رو میدی بخدا
به جاش آرامش میده,,
خدایا به همه دوستانم آرامش عطا فرما🙏
🌓🌓🌓🌓
شبتون در آرامش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا شادۍ مان
بۍ حد و اندازه شود
تا باغ بهـارمان پر آوازه شود
خورشـید شو
و پنجره ها را بگشا
لبخند بزن ڪه صبحمان تازه شود..
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون بخیر
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
از ندامت هم گرفتی وجهی جبران چه سود..؟
برّهآهــو پیـشِ چـشمِ شـیرِ بیدنـدان چـه سود..؟
زندهام بیدوست، شک دارم! بهعاشق بودنم!
کاش میمُردم بگو از جانِ بیسامان چه سود..؟
نسخهی مرگِ مرا ایکاش میدادی به من
درد دارم ای اجـل ، از دردِ بـیدرمان چـه سود..؟
کام را در وقتِ خود باید بهمن میداد عشق
گاهِ پیری دارد این گلچهرهی خندان چه سود..؟
مست باید بود و تنها منّت از ساقی کشید
ورنه از غمخــواریِ درویـشِ بیایـمان چـه سود..؟
گیرم اصلاً کلِّ عمرم باغِ من باشد بهار
بیتو اصلاً صحبتاز پاییز و تابستان چه سود..؟
شمع باید بود و از سوزِ غزل آتش گرفت
مـیبـری پـروانه را، از باغ در زنــدان چــه سـود..؟
نوشدارویی! ولی دیر آمدی دردانه جان
چون درختاز پا فتادم! دیگر از باران چه سود..؟
گریه بر خاکِ منِ مظلوم خود عینِ جفاست
نان نمـیگیرد تـنورِ سـردِ ایـن بـیجان چـه سود..؟
در غزل باید به جایی میرسیدم ای دریغ
از غـــزلهای ســیاه و ســاده و ارزان چــه سـود..؟
انجمن بیشربِ میْ لطفی ندارد ساقیآ
عـاقـلی باشد اگــر مابیــنِ ما پـنهان چـــه سود..؟
انجمن بی خلوتِ دیوانهها! عُرفاً خطاست
بینِمان باشـد اگـر فرزانهای مـهمان چـه سـود..!؟
✍حسن_کریمزاده
📓انجمن_شعر
#منتظر ✓
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
(اَلسّلامُ عَلَیكِ یا فاطِمةالزهراء)
#سلالهی_رحمت
آیا تو ای سلالهی رحمت! چه آیتی
کِه دختر رسولی و ، مام امامتی ؟
از فرش تا به عرش تورا گفتگو کنند
ای کوثری که همسر شاه ولایتی!...
ای ماهِ شبفروزِ دل و دیدهی نبی
کِه رشک اخترانی و برج سعادتی
ای اسوهی عِفاف و شرافت که در جهان
اسطورهی وفا و حیا و نجابتی ـ
مام جهان ز زادن تو غَرّه بر خود است
ای قامتت بلند ز عفت، قیامتی!!!
بر مادران، تو مرجع و بر بانوان، دلیل
چون مظهر شکوهی و ، مهد هدایتی
داری مقام «اُمّابیها»یی از رسول
ای مادر پدر که تو او را حمایتی
ای غمگسار و یار علی که به روزگار
آیینهی تمام نمای صلابتی ـ
ای نوبهار حُسن و ملاحت! که در جهان
«زیباترین شکوفهی باغ رسالتی»
«لولاك» را به وصف تو فرموده کردگار
ای کوثری! که معنی قرآن و عترتی
گویم هرآنچه را به مدیحت چو قطرهای ست
از بحر بیکران که فزون از عبارتی!
(ساقی) چگونه وصف تو گوید درین غزل
ای راز سر به مُهر خدا ، بی نهایتی!!!...
این بس مقام تو که ز دادار لایزال
بر شیعیان، شفیعهی روز قیامتی .
#سیدمحمدرضا_شمس (ساقی)
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
امیدم هست تا هستم به سوی خانه برگردی
همیشه از خدا میخواهم ای دردانه برگردی
نبودم لایق چشم انتظاری بر اباصالح
ولی با جان و دل مشتاقم ای جانانه برگردی
چگونه میکنم دعوت به شهرظلم واین ظلمت
خجالت می کشم خواهم به این ویرانه برگردی
پس از آن بی وفایی ها، جفاها، ناروایی ها
پس از رفتار پست و ناجوانمردانه برگردی
چه حیران میشوند آن دم هنرمندان پوشالی
که عزتمند و پیروز و هنرمندانه برگردی
هزار و یکصد و هشتاد و اندی سال، پنهانی
حقیقت داری اما مثل یک افسانه برگردی
تو قطب عالم امکان، کجا داری کنون اسکان
زمین، هر لحظه در شوق است صاحبخانه!، برگردی
چه جان هایی به شوق انتظار از تو فداگشتند
پس از آن جانفشانی ها، ظفرمندانه برگردی
ندارم روی رو در رویی اما دوست میدارم
گذاری دست دردست و سرم بر شانه، برگردی
مبادا روی ماهت را بگردانی از این سائل
برای آشنا باشم چو یک بیگانه برگردی
فروزان کن تو هستی را ز انوار قدوم خود
تمنا می کنم ای روح و ای ریحانه برگردی
به اذن حق، برایت دفتری از شعر می سازم
کنم این تحفه را تقدیم آن فرزانه برگردی
#سجاد_محمدیاری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
امام رضا جانم
لبریز دردم آمدم دارو بگیرم
مُهر اجابت از دَمِ یاهو بگیرم
ای کاش میشد از تلاطمهای دنیا
در ساحل امن شما پهلو بگیرم
#نگین_نقیبی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#امیرالمومنین_ع_زبان_حال
#حضرت_زهرا_س_پس_از_شهادت
بیچاره شدم بعد تو ای چاره ی کارم
جز صبر به داغ غم تو چاره ندارم
چون ابر بهاری شده چشمان تر من
خواهم که چو باران به مزار تو ببارم
تو مادر آبی و من هستم پدر خاک
ای کاش که میشد تو بباری به مزارم
یک عمر ز عالم گره ی کور گشودم
با رفتنت ای جان گره افتاده به کارم
بودی همه ی دار و ندارم به همه عمر
رفتی ز برم ای همه ی دار و ندارم
یک عمر به تن داشتمی جوشن بی پشت
زیرا که تو بودی سپر شیر شکارم
با پنجه در از قلعه ی خیبر بگشودم
این فخر هم از گفتن یا فاطمه دارم
با یا علی از جای چو برخاستی یک عمر
یا فاطمه یک عمر به لب بود شعارم
من ماندم و از داغ تو در سوز و گدازم
یا فاطمه جان زود برفتی ز کنارم
در خاطر من خاطره ی داغ تو جانکاه ست
دلخوش فقط از خاطره ی ناب انارم
#جواد_کریم_زاده
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ای باد صبا تورا جنان می گویم
ای نسیم جان تورا چنان می جویم
چون می گذری تواز کنارمعشوق
دراول صبح تورا زجان میبویم
#محسن_رشیدی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky