eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
صبحی که دل به نور خدا منجلی خوش است با ذکر یا محمد و با یا علی خوش است صل علی محمد و صل علی علی آغاز هفته با صلواتی جلی خوش است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
تمام عرشیان محو رخ اویند بی تعارف تمامی سجده گر بر طاق ابرویند بی تعارف ‌ همه کروبیان سرمست جام ساقی کوثر همه لاهوتیان راه علی پویند بی تعارف تمام انبیا را افتخار این بوده و باشد به مژگان گرد نعلین علی روبند بی تعارف محمد جای خود دارد خدا از شوق او هر دم به همراه ملائک یا علی گویند بی تعارف تمام کائنات هرروز و شب بهر نشاط خود گل روی امیر المومنین بویند بی تعارف دلیران،پهلوانان و همه گُردان نام آور بدون شک غلام قنبر اویند بی تعارف به درگاه خدا ساجد به جبریل امین مرشد و عالم بنده ی آن خلق نیکویند بی تعارف به مُلک لافتی شاه و به دستش تیغ می رقصد به ناز شَست او عالم به هو هویند بی تعارف ز لطف و جود و انفاق و عطا و بخشش و احسان دوصد حاتم گدایان سر کویند بی تعارف عجب نبوَد که پیغمبر و دختش حضرت زهرا اسیرِ بر سر آن زلف و گیسویند بی تعارف منم بیمار زهرا و علی و یازده نسلش که آنها بی تعارف اصل دارویند بی تعارف فقط حیدر در این عالم امیرالمومنین باشد عدو و منکرانش پست و پُررویند بی تعارف به دوشش کیسه ی نان و رطب هر شب به هر سویی یتیمان عرب او را پدر گویند بی تعارف علی گفتند و دُر سفتند در وصف غدیر خم امینی ها به کوثر روی خود شویند بی تعارف خداجویان عالم را بگو رندانه در خلوت خدا را در مناجات علی جویند بی تعارف گهی از لب شکر ریزد سلونی گوید و گاهی رطب های لبش بر شاخه ها رویند بی تعارف ز انگور ضریح او شراب ناب می نوشند همان مستان که ساقی را ثنا گویند بی تعارف علی خورشید عالم تاب و ماهی بس جهان آرا پی نورش همه عالم به هر سویند بی تعارف به دشت شعر آیینی "جواد" امشب به شوق او دوان این واژه ها هر سو چو آهویند بی تعارف 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عین نام تو عشق را معناست لام نام تو لافتی آراست یا ی نام علی یقین دارم که یقینا یقین اهل ولاست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ز بس مادرم پاک و آزاده است مرا داغدار حسین زاده است شد آغشته اشکش به شیر و سپس مرا شیر با مهر او داده است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
سلام ما به تو آقای مهربانی ها امید اهل زمین ماه آسمانی ها بیا که زندگی ام با شما صفا دارد صفای قلب همه صاحب الزمانی ها 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بر حافظ امنیت ایران صلوات وز بهر سرافرازی ایشان صلوات بر ارتشی و سپاهی غیرتمند بر خیل مدافعان ایران صلوات هر چند که پیش از این شهیدان بودند بر روح مطهر شهیدان صلوات با خون شهید لاله ها می‌روید بر سرخی لاله‌ها هزاران صلوات آنان به حسین اقتدا می‌کردند بر حضرت مقتدا فراوان صلوات در موسم جشن بر لبان خندان در روضه به دیده های گريان صلوات خواهی که به روز حشر محشور شوی با نور حسین شاه خوبان صلوات در خیمه به چای روضه مستیم هنوز بر جام و می ساقی مستان صلوات 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
محمد تقی آل بحر العلوم که علامه ای بود بس پارسا بفرمود دیدم به رویا شبی که گویی شده روز محشر بپا بدیدم مکانی ست بس با شکوه که میعاد گاه دل و دلبر ست نمودم سوالی که اینجا کجاست بگفتند این چشمه کوثر ست چو نزدیک گشتم بدیدم به عین که آنجاست از نور حق منجلی نظر کردم و از شعف چشم من پر از نور شد از جمال علی بدیدم که ساقی مستان عشق سرا پا بُوَد غرق نور و سرور بدستان پاک یداللهی اش نموده پر از آب جام بلور بسی جامها ی بلورین پاک پر از آب کرده کنارش نهد ز آب گوارای کوثر علی به هر کس که خود میشناسد دهد به ناگاه دیدم در آن شور حال بپا گشت هنگامه و همهمه بپاشید بر روی علامه ی امینی ز کوثر، شوی فاطمه به رويش بسی آب کوثر بریخت در آندم که علامه نزدش رسید بفرمود رویم سپید از تو شد خداوند رویت نماید سپید نمودی ز رافت دو دستان خود سپس بار دیگر ز کوثر پر آب و اینبار در کام علامه ریخت از آن باده ی کوثری بوتراب چهل سال تحقیق و کوشش نمود چو مرغی که در دام حیدر اسیر سرانجام آن شاهکار گران بشد جمعِ تالیف او ، الغدیر 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مرد میدان ، حسین فهمیده شیر غران ، حسین فهمیده آنکه در راه میهنش بگذشت از سر و جان ، حسین فهمیده سیزده ساله نوجوان رشید یل ایران ، حسین فهمیده سوی دشمن چو شیر می غرید چون دلیران ، حسین فهمیده اسوه ای پاکباز و الگوی نوجوانان ، حسین فهمیده بگرفته همه وجودش را نور ایمان ، حسین فهمیده او که در مکتب حسین آموخت درس قرآن ، حسین فهمیده زیر بار ستم نرفت هرگز چون شهیدان ، حسین فهمیده بارها شد نمود دشمن را بس گریزان ، حسین فهمیده وز شجاعت نمود دشمن را سخت حیران ، حسین فهمیده یک وجب خواست کم نگردد از خاک ایران ، حسین فهمیده تن خود را به زير تانک انداخت کرد طوفان ، حسین فهمیده کرد در راه‌ حق چنان تسلیم جان به جانان ، حسین فهمیده عاقبت شد شهید راه وطن همچو یاران ، حسین فهمیده بر سر خوان بیکران حسین گشت مهمان ، حسین فهمیده جاودان ماند نام جاویدش همچو نیکان ، حسین فهمیده شد شفیعی به عرصه ی عرصات شادی روح پاک او صلوات 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ای قلم از شوق سینه چاک کن صفحه امشب فخر بر افلاک کن ای مرکب می شو در ساغر بریز ای مرکبدان ز ساغر می بریز ای قلم شو مست از جام و سبو شمه ای از وصف زینب را بگو کیست زینب نور چشم مصطفی کنز صبر و مهد ایثار و حیا کیست زینب؟ بهترین دُر در صدف زینت افزای شهنشاه نجف ای قلم برگوی با هر زمزمه مدحت دخت عزیز فاطمه کیست زینب گوهر ی والا مقام ذوالفقار مرتضی اندر نیام دختر حیدر عقیله عالمه کوثری دیگر مثال فاطمه کیست زینب جان شیرین حسن حیدری دیگر به هنگام سخن کیست زینب پنج تن را نور عین کیست زینب یار و غم خوار حسین کیست او یاسی ز دشت یاسمین کیست او دست خدا در آستین کیست او تفسیر قرآن مبین هذه دخت امیرالمومنین ملک هستی مشتی از خاک گلش صد هزاران همچو حاتم سائلش خاک پایش نی زمین بل نه فلک فرش راهش تا ابد بال ملک آسمان ها و زمین در مشت او کهکشان ها حلقه در انگشت او همچو زهرا بهترین بانوی دهر دست بوسش انبیا در روز حشر اولیا خدمتگزار درگهش فاطمه مدهوش از روی مهش چادر او برکت خوان زمین معجر او شهپر روح الامین چون به مدحش انبیا پرداختند در جنان هم زینبیه ساختند کی جدا از حلقه ی آل کساست او که مداح نخستینش خداست خطبه خوان کوفه و شام بلا تا قیامت اعتبار کربلا زینبیون را همیشه رهبر است بر شهیدان تا ابد پیغمبر است پرده بردار ای دلا از راز عشق با ولای شاه بانوی دمشق 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بر دختر دوم پیمبر صلوات بر فاطمه ی دوم حیدر صلوات بر یاور مجتبی و بر یار حسین بر نور دل این دو برادر صلوات 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
از جفای زمانه یار غریب شده دلخسته در دیار غریب چون نشانی ز آشنایی نیست میخورد خون دل نگار غریب همه دنبال یار می‌گردند غافل از اینکه اوست یار غریب همه دنبال کار خود هستند هیچ کس نیست پای کار غریب به زبان بیقرار آمدنش خود فریبان بیقرار غریب ما که یک عمر ادا در آوردیم اینکه هستیم همقطار غریب کاش میشد که بی ریا باشیم در دعا بهر انتظار غریب کاش هنگام العجل گفتن چون علی بن مهزیار غریب سر و جان را فدای دوست کنیم کاش باشیم سربدار غریب من ندیدم غریب‌تر از او همه عمرم به روزگار غریب همه عالم شده غریبستان آه از درد بیشمار غریب سیصدو سیزده نفر تا کی جمع گردند در کنار غریب ؟ سیزده قرن بگذرد اما کی شود وقت کارزار غریب ؟ به خدا در نیام طاق شده طاقت و صبر ذوالفقار غریب کاش در صبح جمعه ای نزدیک آید از راه تکسوار غریب 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گل یاسی و ز تو بوی خدا می آید هر سحر بوی تو همراه صبا می آید از مناجات تو در وقت سحر فهمیدیم که ز عطر نفست بوی دعا می آید از همان روز که در زیر کسا جمع شدید این همه بوی خوش از سوی کسا می آید مانده جبریل ملائک ز چه حیرت زده اند و چه بویی ز کسا تا به سما می آید عرشیان مست و فرو مانده ی درکارتو اند که شمیمت ز کجا تا به کجا می آید چند روزیست که از شهر پیمبر به مشام نگرانم نکند بوی بلا می آید چو ارازل بسوی یاس هجوم آوردند بوی خون از طرف بیت ولا می آید بو ی هیزم بوی پستی و بوی آتش و دود بوی نامردی از آن قوم دغا می آید بین دیوار و در ازگل بگرفتند گلاب چه گلابی که از آن بوی خدا می آید 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فاطمه ای که بر رُخش،ماه سجود می کند یا که ثنا و مدح او رب وَدود می کند همان حبیبه ی خدا که حق به یک اشارتش زیر و زبر ز خشم او بود و نبود می کند پشت نماز او زند صف سپه ملائکه فاطمه چون قیام کرد عرش قعود میکند کار تمام انبیاء،جلوه ی نور اولیا از گل روی فاطمه،جمله نمود می کند زان دم روح پرورش،زنده مسیح از دمش واز نفسش فرشته بو عطر وجود می کند درد و غم ار فزون شود ،خواه مدد ز فاطمه درد ز سینه میپرد ،غصه فرود می کند خیل فرشته و ملک ،به عشق صاحب فدک جان به فدای گُلرخ یاس کبود می کند هر که به دل ولای او ،داشت و از برای او جان بدهد به قله ی عشق صعود میکند اوست که جبرئیل شد خادم آستانه اش بعد نبی به فاطمه گفت و شنود می کند حال رواست ناکسی، به پای درب خانه اش که جبرئیل خادم است ، آتش و دود می کند فاطمه جان به هرنفس، مدح تو می کند جواد گه دمِ نوحه سر دهد ، گاه سرود می کند 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ای مسافر بیا ، سفر تا کی ؟ منتظِر پای منتظَر تا کی ؟ نظری سوی ما کنی بد نیست دور مانی تو از نظر تا کی ؟ بهر لیلا چقدر صبر کند دل مجنون در به در تا کی ؟ سیزده قرن منتظر بودن این دعاهای بی اثر تا کی ؟ به فدای تو مادر و پدرم گریه ی مادر و پدر تا کی ؟ غربتت را کسی نمیفهمد غربت شام بی سحر تا کی ؟ جمع باید شوند اصحابت سیصد و سیزده نفر تا کی ؟ باز هم فاطمیه ای دیگر صبر این داغ ، بر جگر تا کی ؟ منتقم بهر انتقام بیا صبر آن تیغه ی دو سر تا کی ؟ کاش می آمدی ز جاده ی نور کاش نزدیک بود صبح ظهور 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
به سبک و تقلید از شعر زیبای کوچه، مرحوم فریدون مشیری بی تو مادر همه ی عمر از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم در پی آن خاطره‌ گشتم ، غم هجران تو آتش زده بر جان و وجودم ، همه دم داغ تو بر سینه فزودم. شد به غمخانه ی جانم، غم هجران تو تشدید در غم داغ تو لغزید، اشک بر گونه خورشید: یادم آمد سر ظهری که از آن کوچه گذشتیم و دچار غم و آن صحنه ی ناخواسته گشتیم لحظه ای هر دو بدیدیم در آن معرکه هستیم. تو همه راز جهان ریخته در چادر خاکی و سیاهت. من همه محو تماشای نگاهت. با صلابت ، ولی آرام زیر پای تو زمین رام مادر آب و دُرِ ناب سینه هاشان به تب و تاب روبرو وحشی دل سنگ کوچه باریک و کمی تنگ یادم آمد تو به من گفتی : ازاین دیو حذر کن! لحظه ای چند بر این دیو نظر کن، سینه ات را تو بر او سخت سپر کن، از کنارش تو ولی زود گذر کن . از چه این ناز نگاهت نگران است! این حرامیست ، که دلگرم نگاه دگران است! با تو گفتم: حذر از دیو ندانم ترس از دیو ندارم، طاقت ظلم عدو را نتوانم، نتوانم! نه جلالی بُوَد او را نه شکوهی او همانست که در جنگ به همراه گروهی، شده از ترس سوی کوه اُحُد، چون بُز کوهی حذر از ظلم ندانم ، نتوانم! این ستم پیشه بما راه گرفته ست، از چه او راه به حوریه و بر ماه گرفته ست، تو به من گفتی حسن جان، گل یاسم گل یاسم ، من از این کافر بی دین نهراسم، نهراسم! لیک آرام از آن گوشه گذر کن. کوچه ی خلوت و آن قامت نحسی که بدیدم ، ناگهان عربده ی مفسده ی او بشنیدم، خواست سیلی بزند روی تو را تا که پریدم ، آه و افسوس که بر ضربت دستش نرسیدم. آه از ضربه‌ی آن سنگدل کافر بی دین، ضربه ای سخت سرا پا پر از بغض و پر از کین. بی حیا از چه تو را سیلی از بهر فدک زد، از چه این دیو به حوریه چنین سخت کتک زد از چه این پست لگد بر تو و بر حق نمک زد. با چه جرات سر راه حسن و فاطمه سد شد، با چه جرات ز روی چادر خاکی تو رد شد. گوشواری بشکست از پی آن ضربه‌ی سیلی، رُخ ناموس خدا گشت ازین واقعه نیلی. یادم آمد تو به من گفتی از این دیو حذر کن هم فراموش کن و از سر این صحنه گذر کن. گر چه این دیده ی من تار شد از سیلی ناگاه ، من نخواهم که شود حیدر از این واقعه آگاه! آه ای مادر من ای که تو ناموس خدایی ، آه دانی که چه کرده ست به من داغ جدایی ، آه مادر تو کجایی تو کجایی! پیر گشتم ز غم کوچه ببین موی سپیدم ، چقدر بعد تو من از غم تو رنج کشیدم بعد تو خنده به لبهای علی هیچ ندیدم. بعد تو ما به پدر هیچ ندادیم خبر هم، چقَدَر بعدِ تو بر کوچه ودیوار زدم دیده و سرهم جانِ مادر، نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم. بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم ! 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
من به عشق یارگویم یاعلی دم به دم بسیارگویم یاعلی چون خدابخشدگناهانم به او بهر استغفارگویم یا علی چون مَلَڪ آیدڪه جانم را سِتَد باتنَ تب دار گویم یاعلی درشب اول ڪه درقبرم نهند درتُراب تار گویم یا علی چون سوالات مَلَڪ گرددشروع بادوچشم زار گویم یاعلی در درون قبر هم گیرم مدد ازعلی هربار گویم یاعلی بعدنامت هرچه راپرسند ای خالق قهار گویم یاعلی گربسوی جنت الاعلی برند وربسوی نار گویم یا علی چون شفیع ام درصف محشرشود حیدر ڪرار گویم یا علی تانفس دارم بدرگاه توای حضرت غفار گویم یاعلی بندبندم را زهم گربگسلند گرروم بردار گویم یاعلی عشقبازی میڪنم بانام او تا بَرِ دلدار گویم یاعلی ڪاش میشدنزد مولا ای جواد یڪصدوده بار گویم یا علی( ع) 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
به شان او خدا کند مدح و ثنای فاطمه فخر به قدر و جاه او کند خدای فاطمه خدا به عشق فاطمه خلقت ما سوی نمود وز دم و روح قدسی اش کرد بنای فاطمه به پیشگاه اقدسش قیام مصطفی کند دست به سینه نزد او شیر خدای فاطمه به یمن قدر و جاه او به عشق یک نگاه او روح الامین بیاورد وحی برای فاطمه صبا به باغبان بگو سحر هوای گلسِتان تازه شود ز نکهت روح فزای فاطمه پیرهن عروسی اش به سائلی عطا کند و این نمی ست از یم جود و عطای فاطمه اتمّ نعمت خدا ولایت علی بوَد ولایت علی بوَد عهد و وفای فاطمه کیست به عالم این همه عالمه بی معلمه جان تمام عالمی باد فدای فاطمه مزد رسالت نبی گو چه تو از جفا دهی ثانی بی حیا حیا کن ز حیای فاطمه چهل شقی بی حیا، به دشمنی مرتضی شعله زدند بر درِ بیت ولای فاطمه یک زن باردار را بین جدار و در ببین میخ در و فشار در بشنو صدای فاطمه کاش برای او سپر بودم و کاش مادرم حین فشار و ضربه ها بود به جای فاطمه سیلی چو بر رویش زدند ضربه به پهلویش زدند تا که کمان شود مگر قد رسای فاطمه کاش که مجتبی نبود یا که چه خوب شد که بود تا که به کوچه ها شود حسن عصای فاطمه دست ز تن جدا شده سر بریده از قفا شاهد روز محشرش شد شهدای فاطمه فاطمیه ست وقت غم ، مویه به مام بی حرم هست به دوش مهدیش، شال عزای فاطمه در همه روضه های او پاک نکردم اشک خود تا که بگیرم آبرو از کف پای فاطمه بس که قصیده گفته ام گوهر دیده سفته ام گه به ثنای فاطمه گه به رثای فاطمه فخر کنم به عالمی حور و پری و آدمی به هر که می رسی بگو منم گدای فاطمه ذکر لب جواد شد نغمه ی یا علی مدد چون که علی علی علی بُوَد نوای فاطمه 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر شبِ جمعه‌ کربلا غوغاست شبِ اندوه حضرت زهراست شب جمعه شب زیارتیِ حرم پاک سیّد الشهداست عرش زین ماجرا سیه پوش است عرشیان را فغان و واویلاست هر شب جمعه‌ مادر سادات راهی از عرش سوی کرب و بلاست پا گذارد ز هودجی به زمین دست بر پهلویش به حال بکاست می‌رسد خسته دل کنار حرم کان حرم قبله گاه اهل ولاست شوید از اشک خود مزاری را که به هر درد تربتش چو شفاست پیکری را کشد در آغوشش که سر از آن ز روی کینه جداست گویدش یا بُنَیَّ یا مظلوم غم عالم ز روی او پيداست گویدش از چه رو تو را کشتند بر سر غارتت چرا دعواست سر پاکت چرا به نی زده اند تنت عریان چرا بدون قباست پیرهن دوختم شود کفنت کفنت کو کجاست پیرهنت؟ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🔹 در هوایت بی قرارم یا اباصالح مدد سر ز پایت برندارم یا اباصالح مدد جان احمد جان حیدر جان زهرا جان عشق هجر تو برده قرارم یا اباصالح مدد بنده ای هستم گنهکارو فقیر و رو سیاه از گناهان شرمسارم یا اباصالح مدد ای تو آقا ای تو مولا ای تو والا ای ولی ای همه دار و ندارم یا اباصالح مدد جز به درگاهت که گردی شافعم در نزد حق رو به درگاه که آرم یا اباصالح مدد گر نگاهی از سر لطفت بر این عاصی کنی خوش شود این روزگارم یا اباصالح مدد ذره ای هستم نگاهت آفتابم می کند نزد گل کمتر ز خارم یا اباصالح مدد آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای مه شب های تارم یا اباصالح مدد در فراقت شد بهار دل خزان ای نازنین برگ خشکی در بهارم یا اباصالح مدد رشته ای بر گردنم افکنده شوق وصل دوست من اسیر زلف یارم یا اباصالح مدد شعله بر جانم فتاده آنچنان کز عشق تو آتشی در سینه دارم یا اباصالح مدد اعتبارم گشته حب مرتضی و آل او سربدار ذوالفقارم یا اباصالح مدد کاش می شد خاک پایت گردم و آخر شود خاک کوی تو مزارم یا اباصالح مدد تا ظهورتان قسم بر گردش لیل و نهار روز و شب را می شمارم یا اباصالح مدد کاش این جمعه شود روز ظهور و وصلتان مژده ی وصلت شعارم یا اباصالح مدد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
با صبا گفتم بگو از این شمیم جانفزا ؟ گفت این عطری که دارم بوی تربت می‌دهد گفتمش خاک بقیع یا کربلا ؟ با اشک گفت هر کدامش را ببویی بوی غربت می‌دهد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلم گرفته چه گویم چه کرده با ما، در چه شکوه ها که نمودست مادرم با،در دربهشت برین، درب جنت الاعلی دری که بود فرا روی عرش اعلا، در دری که روح الامین پاسبان آن در بود همان که داشت تعلق به بیت مولا، در دری که سوخته از کینه ی اراذل ها چه گویمت که چه ها کرده شعله ها با ، در دری که سوخت و گوئی تمام هستی سوخت از این غمی که بسوزاند قلب ما را ، در چهل شقی حرامی ز بسکه ضربه زدند رود که تا به در آید دگر ز لولا ، در فرشته در پس در بود و در اگر افتاد نداشت تاب ستادن به روی پا را ،در نفس نفس زدنش را شنید دیو و هدف گرفته، آه چه شد؟ میخ، سینه، حورا، در امان ز ضربه ی آخر ، امان ز وقتیکه فتاد همره مسمار روی زهرا ، در دل زمین و زمان کائنات و موجودات از این مصیبت عظمی شکست حتّی، در نوای فضه خُذینی شنید و فضه دوید رسید پشت در و دید کرده غوغا ، در شکسته پهلوی زهرا و سینه اش پر خون ز کینه کرده چه با دُخت پاک طاها، در شکست پهلو و شد سقط محسنش آن جا ز کین قوم دغا، بود شاهد آن جا ، در دلم شکست از آن بیشتر زمانیکه بدید زینب و با ناله گفت بابا ، در من و برادر و خواهر ،پدر ، شکسته دلیم دلی که سوخته در ماتم جوان ، مادر علی به صوت حزین روضه خواند و مینالید میان روضه بگفتا چه کرده با ما ، در به جرم اینکه فقط یاور علی بوده ست رسید هر که بر او، لطمه زد نه تنها در چگونه شرح دهم داغِ کوچه و سیلی ز ضربه های غلاف و ... نگویم الّا، در 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دل پر از خونست و پر غم نیز هم در فراقت دیده پر نم نیز هم ای بهار از هجر روی باغبان غنچه بیتاب ست و شبنم نیز هم تو طبيبی بر دل بیمار ها هم دوای درد و مرهم نیز هم گریه بر هر درد بی درمان‌ دواست گریه بر داغ محرم نیز هم باز آمد فاطمیه، باز غم همره آن اشک ماتم نیز هم صحبت از مسمار و دیوار و در و کوچه و سیلی محکم نیز هم یک طرف پرپر گل یاس کبود یک طرف داغ مجسم نیز هم تا به کی باشد حسامت در نیام صبر تا کی؟ چهره در هم نیز هم با همان‌ یاران اندک هم بیا با همان جمع فراهم‌ نیز هم با سلیمانی و سلمان و مسیح مالک وعمار و میثم نیز هم عالمی را پر ز عدل و داد کن گرچه هستی شاه عالم نیز هم بر ظهور خود دعا کن ای غریب گرچه بر آنی مصمم نیز هم شهسوارا کی کنی پا در رکاب؟ تیغ در دستان و پرچم نیز هم کاش این آدینه روز وصل بود وصل یار و دوری غم نیز هم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
به سبک به سوی گودال از خیمه دویدم من 🖤🖤🖤🖤 یا اهل العالم ، شهیده شد مادر بین در و دیوار ، دختر پیغمبر غرق عزا زین غم ، عرش و سماوات ست شیعه سیه پوش مادر سادات ست زهرای مظلومه سه آیه از قرآن ، جدا شده امروز به راه حق کوثر ، فدا شده امروز آه دگر تنها علی اعلی شد ازین عزا نالان مهدی زهرا شد زهرای مظلومه 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بیچاره شدم بعد تو ای چاره ی کارم جز صبر به داغ غم تو چاره ندارم چون ابر بهاری شده چشمان تر من خواهم که چو باران به مزار تو ببارم تو مادر آبی و من هستم پدر خاک ای کاش که می‌شد تو بباری به مزارم یک عمر ز عالم گره ی کور گشودم با رفتنت ای جان گره افتاده به کارم بودی همه ی دار و ندارم به همه عمر رفتی ز برم ای همه ی دار و ندارم یک عمر به تن داشتمی جوشن بی پشت زیرا که تو بودی سپر شیر شکارم با پنجه در از قلعه ی خیبر بگشودم این فخر هم از گفتن یا فاطمه دارم با یا علی از جای چو برخاستی یک عمر یا فاطمه یک عمر به لب بود شعارم من ماندم و از داغ تو در سوز و گدازم یا فاطمه جان زود برفتی ز کنارم در خاطر من خاطره ی داغ تو جانکاه ست دلخوش فقط از خاطره ی ناب انارم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باغبانی وبه بار آمده ات حاصل ها حاصلت چیست به گلشن جز ابوفاضل ها مادران راپسران است وتو هم امِّ بنین همچوابناء تو نبوَدبه همه منزلها نسب اش هاشمی وباب الحوائج به لقب بانگاهی کند آسان همه ی مشگلها لحظه ای کی زحسین ابن علی غافل بود ساقی کرببلا،دشمن دل غافلها عبدصالح که بوَدصحبت زهدوکرمش همچومردانگی اش نَقل همه محفلها زانویش پلهگه محمل زینب بنمود تافرودآید بانوی پریشان دلها چوامان نامه دهندش که کند ترک حسین خط بُطلان بکشد بر ورق باطلها لبِ دریاو لبِ تشنه ی ساقی عجبا گم شداز موجِ نگاهش همه ی ساحلها مادرا امِّ بنین جان بفدای یلِ تو که زعشقش همه دیوانه شوند عاقلها ودودستی که جدا شد زتن و لیک هنوز خیره مانده ست برآن،چشم همه سائلها 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
من کیستم، من یاور دین مبینم من همسر مولا امیرالمومنین چون فاطمه همواره یار شاه دینم ام الادب، ام الوفا، ام البنینم باشند فرزندان زهرا نور عینم من مادر عباس علمدار حسینم حب علی و فاطمه شد اعتبارم باشد فدای نامشان ایل و تبارم من بهترین نامادری روزگارم من بهر اولاد علی خدمتگزارم از ابتدا همواره در تاب و تب هستم فخرم همین بس من کنیز زینب هستم معروف در بین کلابیه به شیرم شیرم ولی در نزد زینب سر به زیرم من کی توانم جای زهرا را بگیرم من آمدم در پای اولادش بمیرم یار حسین و خاک پای مجتبایم من پاسدار حرمت آل عبایم ای کاش بودم جای زهرا بین کوچه در حمله ی اعدای زهرا بین کوچه تا جان دهم در پای زهرا بین کوچه در یاری مولای زهرا بین کوچه تا جای او بر صورتم میخورد سیلی یا جای زهرا صورتم میگشت نیلی آندم که زهرا جانب در رهسپر بود ام البنین ایکاش آندم پشت در بود آندم که هنگام هجوم قوم شر بود ایکاش بهر فاطمه بر او سپر بود آندم که آمد دشمن ا‌و در مصافش بر بازوی من کاش میخوردی غلافش من تا ابد از پیروان یاس هستم وز بهر مظلومیتش حساس هستم من مادر شیری چو خیرالناس هستم ام البنینم مادر عباس هستم عباس من پور شه بدر و حنین ست در کربلا او کاشف الکرب حسین ست گفتم به او دست از حسینم بر ندارد گفتم حسینم بعد از او یاور ندارد گفتم مرا وقت وداع در بر ندارد گفتم بمیرم چون حسین مادر ندارد گفتم برو، الگوی عشق و راد مردی اما مبادا بی حسینم باز گردی روزی شنیدم بانگ نای کاروان را مرثیه ها و های های کاروان را از دور میدیدم عزای کاروان را رنگ زنان و بچه‌ها ی کاروان را قامت خمیده همره خیل یتیمان زینب رسیده خسته با حالی پریشان فرمود مادر جان گلم را سر بریدند لب تشنه جسمش را به خاک و خون کشیدند با نیزه‌ای پهلوی پاکش را دریدند لب تشنه اولاد تو هم در خون تپیدند ما را اسیر و بی‌کس و بی یار بردند با دست بسته بر سر بازار بردند مادر چهل منزل گواهم چشم تر بود اشکم مرا آب و ، غذا خون جگر بود ما را سنان و شمر و خولی همسفر بود بر روی هر نی راس پاک یک قمر بود پیراهن خونین دهد شرح سفر را سوغات آوردم برایت این سپر را 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
طی شد همه ی عمر و به کس کار نداریم عمریست شب و روز به نوعی سرکاریم رندان همه مستند زانگور ضریحت ما در شب یلدا پی سُرخی اناریم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
جهان امشب ز عطر زاده ی مریم مصفا شد جهان پر نور از روی جهان آرای عیسا شد جهانی زنده از انفاس قدسی مسیحا شد شگفتا خلق عیسی با دم جانبخش زهرا شد به نزد فاطمه ، مریم گلی ممتاز آورده برای یاری مهدی ، چنین سرباز آورده 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌷 ودر آن خُلد برین محفل نورانی بود مُغنیه، کاظمی و پیر جمارانی بود گوشه ای باقری وباکری ودر طرفی حُججی، همت و خرازی و تهرانی بود بود در دست اباالفضل علمدار علم ودر آغوش حسین جای سلیمانی بود پس از آن نیز در آغوش شه کرببلا جای بو مهدی و آن مومن ربانی بود همه در نور حسین بن علی غرق شدند لحظه ها لحظه ی روحانی و عرفانی بود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
امشب شب تجلی دادار قادر ست امشب شب ولادت پر نور باقر است وقت نزول برکت آیات فاطر ست این هم روایتی ز روایات جابر است آنکس که دیده پنج امامش، به احترام گفتا رسانده است تو را مصطفی سلام امشب جهان به شوق تو غرقِ طَرب شده ست میلادتان قرینِ به ماه رجب شده ست افطار والدین تو شیر و رطب شده ست خیل ملک ز بوی تو در تاب و تب شده ست دستان انبیا همه بر دامنت دخیل مدح تو را به عرشِ خدا خوانده جبرئیل ای شاخه ی گل شجر زین العابدین ای مصطفای در نظر زین العابدین مرآت پنج تن ، قمر زین العابدین عالم فدات ، گل پسر زین العابدین حیران نموده عالم و آدم علوم تو آذین شده ست عرشِ خدا بر قدوم تو در اقتدار مظهر دادار سرمدی در دانش و علوم به عالم سرآمدی در خلق و خوی و منطق و گفتار احمدی بر تو ز انبیا صلوات محمّدی ای مظهر صفات خداوند ذوالمنن یک جدّ تو حسین و دگر جدّ تو حسن تو باقر العلومی و بر دهر سروری حقا به نور احمد و آلش برابری در صولت احمدی و به هیبت چو حیدری با خنده ای ز بنت حسن کن تو دلبری آن خالقی که بر تو ز نورش دمیده است یک شاهکار چون حسنین آفریده است ای منجی نجات بشر از قدیم ها منجی نوح و عیسی و موسی کلیم ها ای ریزه خوارِ خوانِ تو جمع کریم ها ای دشمن تو در درکات و جهیم ها یک جلوه ی تو راه نجات خلیل بود یک طفل پای مکتب تو جبرئیل بود ای یادگار کرب وبلا یابن فاطمه ای نور چشم اهل ولا یابن فاطمه ای کنز جود و لطف و عطا یابن فاطمه امشب بیا و کن تو دعا یابن فاطمه بهر فرج ز لطف ، دعای ظهور کن دلهای عاشقان ز کرم غرق نور کن 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky