eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتند رزق این همه زائر چه میشود ؟ رزق جهان رسد چو تکاند عبا حسین 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بالانشین نیزه ها چله دگر سرآمده چله نشین ماتمت جانب پیکر آمده خیز ز جا برادرم سید و میر و سرورم جلوه نما تو در برم خواهر مضطر آمده گر چه خمیده قامتم، همچو علیست صولتم فاتح کوفه و دمشق دختر حیدر آمده طائر پر شکسته ام اسیر دست بسته ام ببین چقدر خسته ام که طاقتم سرآمده رنج بسی کشیده ام زخم زبان شنیده ام ز داغ ها که دیده ام آه جگر بر آمده سرم به چوب محمل وراس تو روی نیزه ها اشارتی ز دل بُوَد که سوی دلبر آمده ترا به جان مادرت مپرس حال دخترت کزین عزا به قلب من داغ مکرر آمده شد اربعین ماتمت در این عزای اعظمت به پای روضه ی غمت دوباره مادر آمده 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در همه دم ذکر لبم یا حسین دل فقط همراه شود با حسین چشم دلم خیره به کرب وبلا ست مرغ دلم پر بکشد تا حسین دل همه دم غرق تولای اوست دل چو یکی قطره و دریا حسین قطره ام و غرق تولای او هم که به دریا و به در یاحسین ای به فدایش پدر و مادرم آه که برده دل ما را حسین گفت که جز او ندهم دل به کس عشق بود دلبر زهرا حسین خیل رفیقان به دم واپسین جمله روند از برم الا حسین 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
یک سبد یاس و لاله ونرگس دربغل دارم از کرامتتان وهمانگونه نیز قلبی که گشته آکنده از ولایتتان ونسیمی که می وزد هر صبح از سر کوی با محبتتان وهوائی که تازه می‌گردد با نفس‌های با طراوتتان و به ازهار باغ می بخشد رنگ و بوئی دگر وجاهتتان میزند طعنه بر قد طوبی قد و بالای سرو قا متتان وز سر شوق، تیغ میرقصد در کف دست با صلابتتان می وزد بر فراز قلّه ی عشق باد بر سبز رنگ رأیتتان و جهانی که مات و مبهوت است از کرامات بی نهایتتان وارث ذوالفقار وآئینه کی میائی ؟ کدام آدینه؟ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
امشب شبِ شهادت پیغمبر خداست امشب تمام عرش سیه پوش این عزاست جن و مَلک بر آدمیان نوحه میکنند گویا عزای اشرف سلطان انبیاست خیل رُسُل به ماتم و جبریل نوحه گر فریادشان به ارض و سما وا محمّدا ست زهرا و حیدر و حسنینند غرق غم زینب ز کودکی به غم و رنج مبتلاست در کُنج بستر است و نگاه مبارکش گاهی به سوی فاطمه گاهی به مرتضی ست گاهی به دیده ی نگران غرقِ در غم است دلشوره اش شروع نخستین فتنه هاست مزد رسالت نبوی را چه خوش دهند آندم که پاره ی تن او بین شعله هاست در بین آتش و در و دیوار مانده است زهرا که پاره ی تن و ناموس کبریاست گویا به چشم دیده که از کینه بسته اند دستان مرتضی که شه مُلک لافتی ست چشمش گهی به سوی حسین است و گاه بر رخسار پاک و دیده ی گریان مجتبی ست در تشت دیده لخته ی خونِ جگر بسی کان آتشش ز اخگر الماس ریزه هاست گریان تر آن دمی ست که بیند به گوشه ای در بر گرفته زانوی غم ، شاه کربلاست یاد آرد آن دمی که حسینش به دوش او بود و سرش به کرب و بلا از بدن جداست یاد آرد آن دَمی که شود تشنه لب شهید پیکر به روی خاک و سرش روی نیزه هاست ای مسلمین نبی ز جهان میرود ولی تازه شروع فتنه ی آن قوم بی حیاست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تا از کسی رضا، به رضایت، رضا نشد هرگز از او رضا، به رضایت، خدا نشد خرم دلی که تا به ابد مبتلای اوست بیچاره آن دلی که بر او مبتلا نشد آنکه طبیب و بر همه ی درد ها دواست از چه به درد زهر جفا خود دوا نشد در کوچه بارها به زمین خورد و بعد از آن از سوز سم کین به تن او چه ها نشد بر سر عبا کشیده و از سوز تشنگی آمد میان حجره زمین خورد و پا نشد بر خاک حجره صورت خود را نهاده بود ای وای خاک حجره برایش شفا نشد درهای حجره وا شد و ناگه پسر رسید صد شکر پای غیر به آن حجره وا نشد اینجا پسر گرفته به دامان سر پدر صد شکر همچو حادثه ی کربلا نشد آنجا پدر سر پسرش بُد به دامنش داغی چو داغ اکبر فرّخ لقا نشد گرچه به خاک حجره سرش را رضا نهاد اما سرش به خاک ز پیکر جدا نشد بر دامن جواد سرش را نهاده بود بر روی نیزه ها سرش از کینه جا نشد گر سوخت سینه اش ز عطش استخوان آن در زیر نعل تازه دگر جابه جا نشد غسل و کفن شد آن تن پاک و مطهرش دیگر تنش به جای کفن بوریا نشد تشییع گشت پیکر پاکش به دوش خلق اما تنش به پهنه ی هامون رها نشد ناموس او اسیر نگشتند و خواهرش خیره به خیزران و به تشت طلا نشد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمری ز خلق زخم زبانها شنیده ای زهری ز نیش زخم زبانها چشیده ای گه گفته اند ابتری و گاه گفته اند در قصر پادشاه اقامت گزیده ای عالم فدای آن سر پاک و مطهرت از چه عبا به روی سر خود کشیده ای سم جفا چه کرده که برگشته ای کنون با قامتی خمیده و رنگ پریده ای در کوچه بارها به زمین خورده ای و بعد هردم به یاد مادر قامت خمیده ای زهرا شده ست از غم داغ تو درخروش در حال گریه از غم تو میرود ز هوش بر روی خاک حجره سر خود نهاده ای بر داغ شاه کرب و بلا روضه خوانده ای آمد درون حجره ی تو نور دیده ات گفتی بیا که خوب خودت را رسانده ای از سوز تشنگی جگرت پاره پاره شد با روضه ی عطش به برش جان بداده ای غسل و کفن نموده تن پاک و اطهرت سر را به دامن پسر خود نشانده ای اما به کربلا پدری داشت در برش راس جوان و پیکر درخون فتاده ای تشییع گشت پیکر پاکت بدوش خلق بی سر دگر به پهنه ی هامون نمانده ای رخت اسارتی به تن خواهرت نگشت خیره به خیزران و لب اطهرت نگشت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کبوتری رمیده ام، ز دامها رهیده ام این همه بام دیده ام ، بام مرا نمی‌شود جلدم و رام و مبتلا، از پی بام کربلا هیچ کجا برای من بام رضا نمی‌شود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گرچه به آرامش تو در بستر غنودی لرزه به جان کافران افکنده بودی یکبار دیگر با شجاعت یا علی جان بهر پیمبر بذل جان خود نمودی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرغ حق کنج قفس بال و پرش ریخت به هم تار شد چشم و همه دور و برش ریخت به هم آتش زهر چنان پیکر او را سوزاند شعله زد بر تن او تا جگرش ریخت به هم تا زمین خورد به هم ریخت زمین از غم او آسمان دید به ناگه قمرش ریخت به هم طلب آب نمود از پسرش گاهِ عطش ناگهان دید ز ماتم پسرش ریخت به هم دَمِ آخِر سر او بود به بالین پسر چشم در چشم پسر چشم ترش ریخت به هم آه از آن دم که به دامان شه کرب و بلا سر شهزاده توان پدرش ریخت به هم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
باشد امام ما سه محمد ، چهار علی موسی و جعفر ست و حسین و دو تا حسن ام الحسن چو فاطمه و بولحسن علیست پس میشوند تمام علی زاده ها حسن 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
"ای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنید" ای مهدویون شهر را از نور مهمانی کنید وز شوق، چشم خویش را چون ابر بارانی کنید جان در رکاب مقدمش از شوق قربانی کنید امشب جهان آئینه دار روی مهدی میشود کام تمام شیعیان شیرین شهدی میشود امشب جهان خرّم شود با لطف حی داوری عالم منور می شود با نور پور عسکری حق می نهد بر تارُکش عمامه ی پیغمبری بر دوش عبا ،بر تن قبا، در دست تیغ حیدری امشب خدا در عرش خود بر او اقامت می دهد بر تارُکش با دست حق تاج امامت می نهد روح الامین بر مقدمش بگشوده بال و شهپرش با صور اسرافیل می خوانَد مدیح محشرش میکال خود روزی خورَد از خوان روزی گسترش از شوق عزرائیل جان خواهد دهد در محضرش خیل ملائک سجده گر بر قامت رعنای او خیل رُسُل محو تماشای رخ زیبای او گویی دوباره مصطفی مبعوث شد در کوه نور مدهوش موسی شد ز نور انورش در کوه طور در مدح او شب تا سحر داوود میخواند زبور جاه سلیمان می شود در نزد او کمتر ز مور یک یا علی گفتا و عشق از آن زمان آغاز شد گویید با نصرانیان عیسی بر او سرباز شد گل در چمن گیرد صفا هر دم ز عطر و بوی او عالم چنان دل زد گره بر زلف و بر گیسوی او گویی تمام هستی عالم بُوَد از روی او حق نقش جاء الحق نکو، حک کرده بر بازوی او طاغوت و استکبار را بس لرزه ها بر تن شود صوت انا المهدی او هر دَم طنین افکن شود در جاده ی نورش زده هر عاشقی طاق ظفر ای کاش می شد آن سفرکرده بیاید از سفر تکیه زند بر کعبه رخ بنماید آن قرص قمر وز دیو ظلمت بشکند دست و سر و پا و کمر ای کاش سر آید دگر هجر و فراق و انتظار و آن تکسوار آید ز ره در دست تیغ ذوالفقار میآید و بیند جهان آن حجّتِ الله را بیند جهانی عدلِ همنام رسول الله را بر قله عالم زند نام ولی الله را بر دوش خود گیردلوای سرخ ثارالله را از خاک بیرون می‌کشد آن غاصبین را توامان خوشنود زهرا می‌شود از مهدی صاحب زمان @javadkarimzadeh
# امشب برای شادی سیمای دلبرش ساقی شراب ناب بریزد به ساغرش در بوستان حق به محمد نظر کنید آنجا که اوست سرو و خدیجه صنوبرش امشب خدیجه را به رسولش هدیه داد چون بهترین هدیه بود بر پیمبرش بهتر ز او نبود که هم کفوّ او شود یا هم نفس شود به دم روح پرورش فخر خدیجه همسری با پیمبر است فخر نبی خدیجه ی کبری ست همسرش مدحش چه سان کنم من بی قدر کمترین گشته خدای عزوجل مدح گسترش آن کس که بارها به رسولش سلام او ابلاغ کرده ذات خداوند اکبرش آن بانوی بزرگ که اسلام پا گرفت از بذل جان و بخشش دینار و از زرش ایثار کرد زندگی اش را به پای آن پیغمبری که بود چو خورشید خاورش در آن زمان که ختم رسل یاوری نداشت هم پای مرتضی شده او یار و یاورش اول زنی که گشت مسلمان به عشق او اول زنی که آمده بر پای منبرش دارائی اش چو تیغ علی همچو ذوالفقار زد ضربه ها بسی به تن خصم کافرش هرگز نبود و نیست زنی را به جاه او حتی زنان خلد چه مریم چه هاجرش از دامنش برای نبی کوثر آورد کوثر نهد به ساغر ساقی کوثرش جاه و جلال بین که چو زهرای مرضیه نازد به خود که همچو خدیجه ست مادرش زهرا که هست در دو جهان سرور زنان زانو زند ز روی ادب در برابرش وقت نزول وحی به پیغمبر خدا با احترام آمده جبریل محضرش خیل ملک به امر خدا سجده گر بر او آن لحظه ای که حضرت زهراست در برش در بحر بی کرانه ی توحید مصطفی آنجا صدف خدیجه و زهراست گوهرش صِهرش علی و شوی نبی،دخت ،فاطمه جان ها فدای احمد و زهرا و حیدرش فرمود مرده باد کسی را که از حسد بابای پاک فاطمه را خوانَد ابترش وقتی هجوم لشکر غم بر نبی بتاخت این گونه گفت اُم ابیهای دیگرش "پیغمبری فقط به پسر داشتن که نیست مردی پیمبر است که زهراست دخترش" صلوات انبیا به روان نکوی او صلوات اهل بیت به روح مطهرش هنگام رحلتش ز جهان افکند نبی پیراهن مقدس خود روی پیکرش کاخی بنا نهاده خدا بهر او به خلد خشتش زمرد است و ز یاقوتِ احمرش هستند شیعیان جهان از وفا جواد نسوان کنیزه ی وی و مردان چو نوکرش 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نقاش حُسن نقش رخ یار می کشید تبدار بود و با تن تبدار می کشید می خواست نقش زلف و رخش را قلم زند مهتاب را میان شب تار می کشید نقش جبین او چو مه چارده کشید ابروی او کمان کماندار می کشید چشمان او چو دُرّ به صدف رسم می نمود غلتان چنان که دُرّ گُهر بار می کشید نازک نوک قلم بتراشید و تیز تر مژگان او چو تیر شَرربار می کشید بر گونه اشک را چو غزل گاه می سرود خال سیه به مرکز پرگار می کشید لب را مثال غنچه گل سرخ رسم کرد نقاش حُسن او گل بی خار می کشید نقش رُخ خیالی یارش کشیده بود دیگر بهانه بود که دستار می کشید دستار را به روی سر یار نقش کرد انگار نقش یار عرب وار می کشید یاسی کنار شمع شمایل کشیده بود پروانه را به گرد و دل نار می کشید پروانه بود و شمع و گل و یار نازنین اندر خیال حسرت دیدار می کشید هنگام فجر بود و طلوع سپیده دم شمس جمال حیدر کرار می کشید 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گر بیایی جهان شود زیبا ای نبی صولت و علی جلوات حسنی سیرت و حسینی خو بر تو ای ماه فاطمی صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 🌷 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عشق است اقتدار محمد و آل او عشق است جایگاه رفیع و کمال او عالم تمام مات بر این پادشاهی است مات حکومت قَدَر و بی زوال او شد خال روی هاشمی اش قبله گاه خلق شد سجده گاه ابروی همچون هلال او سعدی ندیده قامت طوبی که گفت سرو کم آورد ز قامت و از اعتدال او یا بی سبب نبوده که هر صبح و شامگاه خورشید و ماه بوسه زند بر نِعال او گر مُرده زنده از دم عیسی شود،مسیح زنده شود ز بانگ اذان بلال او بنهاده بر سرش ز کرامت عِمامه ای صلوات بر عبا و قبا و به شال او حُسنش نکو و خُلق نکو ، خوی او نکو صلوات اهل بیت به جمع خصال او صلوات جبرئیل و ملک ،جمع کائنات بر خُلق پاکِ بی بدل و بی مثال او شایسته است جان بدهم گر هزار بار یکبار اگر به خواب ببینم جمال او شایسته است گر بفرستم هزار بار صلوات بر جمال و کمال و جلال او صلوات عاشقان محمد جُدا جُدا بر میم و حا و میم و در آخِر به دال او آندم که گُل ز بوی محمد صفا گرفت بلبل به لب ترانه ی یا مصطفی گرفت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
17.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به سبک خوشگلی و مه جبینی سروری و شاه دینی ، مهربان و نازنینی ای رسول مهربانی ، رحمة للعالمینی شمع جمع آفرینش ، نور چشم اهل بینش بهترینِ مردم پاک ، زینت عرش برینی (یا رسول الله مدد یا رسول الله مدد۲) سبب حدیث لولاک لما خلقتُ الافلاک فهم بالاتر از ادراک ، اولین و آخرینی رویت آفتاب کونین ، اَبروی تو قاب قوسین بهترینِ بهترین ها ، برترینِ برترینی (یا رسول الله مدد يا رسول الله مدد۲) رهبر خدا پرستان پرتو صفات یزدان ای سراج نور و ایمان نور قرآن مُبینی ای تو مقتدای حیدر هستی زهرای اطهر پدر شُبیر و شُبَّر نور قلب مومنینی (یا رسول الله مدد یا رسول الله مدد۲) باده ی ساغرِ مستی که سر از هُبَل شکستی علت بودن و هستی عشقِ هستی آفرینی جان عالمی فدایت،آسمان چو خاک پایت مهر پاک آسمانی، تو فراتر از زمینی (يا رسول الله مدد یا رسول الله مدد ۲) ای به نیکی آزموده ظلمت از جهان زدوده ای محمد و ستوده تو امین راستینی ای شفیع روز محشر،حشر و مؤمنون و کوثر نور و قدر و هل اتی و طا و ها و یا و سینی (یا رسول الله مدد یا رسول الله مدد ۲) 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامش ستوده است، ستایش بر او سزاست آن برگزیده ای که ملقب به مصطفاست توصیف او ست بر لب جبریل روز و شب واللیل گیسوان و به رُخ شمسُ والضّحاست نامش غزل، قصیده قد ، ابرو دوبیتی و چشمان او رباعی زیبای دلربا ست اندر حدیث قدسی لولاک سیر کن بنگر نخست مادح و مدحتگرش خداست فرموده است عبد و عبید محمد است آن مرتضی علی که شه ملک لافتی ست موی مجعدش که بُوَد راه مستقیم پیموده هر کسی به جز این ره به ناکجاست گفتند کائنات که ای میر کائنات حتی بهار با گل روی تو با صفاست صلوات بر محمد و آل محمد است آن نغمه ای که زینت برعرش کبریاست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در همه دم ذکر لبم یا حسین ع دل فقط همراه شود با حسین ع خیل رفیقان به دم واپسین جمله روند از برم الا حسین ع 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در غروبی کویر قم خسته چشم در راه پاک مهمان داشت تشنه بود و لب عطشناک اش چشم بر دستهای باران داشت چشمهای کویر خسته ز شوق در دلش شور عشق بر پا شد تا که چشمش به کاروان افتاد دل خشکیده اش چو دریا شد تن تفتیده سبزه زار ی شد چشم خود را چو چشمه سار ی دید لب خشکش چو غنچه ای وا شد باغ پاییز را بهاری دید از شعف در خودش نمی‌گنجید میهمانش رسیده بود از راه قم پر از نور گشته بود آندم دیگر از ره رسیده بود آن ماه مرد و زن آمده به استقبال ماه بانو نشسته بر هودج همه نامحرمان عقب رفتند ناقه میبرد موسی خزرج اوست ناموس کبریا آرام سر به زیر افکنید ای مردم یکصدا خیر مقدمش صلوات تا نماید جلوس برکت قم عصمت الله چون فرود آمد همه بر احترام افزودند هم زنان چون کنیز درگاهش هم که مردان غلام او بودند دختر پاک موسی جعفر خواهر شاه ملک ایران بود ذکر روی لبش رضا جان و مقصدش بعد قم خراسان بود هیفده روز و شب فقط روضه روضه های اسارت زینب روضه ی کوفه بود و شام بلا اشگ در چشم و روضه اش بر لب روضه ی رنج کوچه و بازار روضه ی تشت و سنگ از روی بام روضه های رقیه خاتون و روضه های خرابه، آه از شام 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
مرام و مسلک سید ازين حکایت داشت که دائما به لبش واژه ی شهادت داشت به راه مکتب توحید و مصطفی جان داد شهادتی که نصیبش شد و لیاقت داشت کسی که دم ز شه ملک لافتی میزد شجاع بود و چو مولای خود شجاعت داشت چه سیدی که به یاری خلق نصرالله چه سیدی که عشق به مولا و بر ولایت داشت به نام نیک حسن شهره بود و نصر الله ز عشق نصر من الله به دوش رایت داشت به زیر بار مذلت نرفت همچو حسین عزیز وار چو ارباب خود شهامت داشت ز خطبه خوانی طوفانی اش هویدا بود ز نطق حضرت سجاد او علامت داشت چه بهره ها که ز علم امام باقر برد وز آن امام به لبهای خود روایت داشت به نقل قول و احادیث حضرت صادق به روی منبر در نطق خود صداقت داشت فرا گرفته ی درس امام کاظم بود بجز ستمگر بر کظم غیظ عادت داشت و هر چه کرد برای رضای خالق بود چقدرامام رضا هم از او رضایت داشت ز نام پاک جوادالائمه دم میزد تمام عمر به درماندگان کرامت داشت چو راه یافته گان امام هادی بود به خلق شیعه ز راه وفا هدایت داشت میان لشگر دشمن ز عسکری آموخت امیر بود، و بر دشمنان نظارت داشت همو که بنده و سرباز خاص مهدی بود به پيشگاه رفیعش سر ارادت داشت همو که روضه ی مادر ز غصه پیرش کرد بکا به عمه ی سادات و بر اسارت داشت همو که از یل ام البنین چنین آموخت که در مقابله ی ظلم باید استقامت داشت همو که با تاسی از اهل بیت دشمن را چنان حقیر و وادار بر حقارت داشت جهان شیعه بر این شیعه تا ابد نازد که در برابر کفر این‌چنین جسارت داشت مقاومت اگر اکنون چو قامتش سرو است رئیس و رهبر آن هوش و هم درایت داشت مجاهدات ز یکسو ز سوی دیگر هم ز سوی رهبر ایران بسی حمایت داشت بسوی دره ی نابودی است اسرائیل حرامزاده که از نطفه اش شرارت داشت رژیم غاصب صهیون نحس کودک کش که قصد ظلم و تجاوز و قتل و غارت داشت چنان به دست خودش گور خویش را کنده ست مگر که با ملک الموت او رقابت داشت همان رژیم پلیدی که شیخ نصرالله برای بردن نامش بسی کراهت داشت بلند گشت قصیده سخن کنم کوتاه که سید از سخن رهبری اطاعت داشت بخوان دعای فرج را ظهور نزديک است مرام و مسلک سید ازين حکایت داشت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
جواب حمله و کشتار کودکان موشک و التیام دل زار مادران موشک جواب حمله به غزه به ضاحیه، صنعا جواب بمب برادر، در این زمان موشک نهاده آرش ایرانیان چنان از شوق بجای تیر در آن چله ی کمان موشک بگو به ابرهه سجیل وار می‌بارد به روی فیل و تو و هر چه فیلبان موشک بجای بارش باران به روی اسرائیل ببارد ابر ابابیل از آسمان موشک بگو که آرزوی نیل تا فرات چه شد برآورَد همه ی آرزویتان موشک رژیم غاصب صهیون نحس کودک کش عذاب ظلم شما هست بی گمان موشک شهاب و پاوه و قدر و عماد و سجیل و ... ز هر کدام که خواهید نوش جان موشک دگر تمام شده دوره ی بزن در رو دگر تمام شده بهرتان گران موشک غریو نصرو من‌ الله میرسد بر گوش ز غرشِ پرشِ تا به بیکران موشک کجاست تا که ببیند شهید تهرانی به یادگار نهاده ست جاودان موشک به کوری همه ی دشمنان نگر امروز رسیده تا به تل‌آویو و عسقلان موشک ببین ز وعده ی صادق توان ایران را که انتقام بگیرد ز دشمنان موشک بگو به دشمن ایران قرار اگر جنگ است سر قرار بیا و قرارمان موشک 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر بیایی جهان شود زیبا ای نبی صولت و علی جلوات حسنی سیرت و حسینی خو بر تو ای ماه فاطمی صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 🌹 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
و به نام خدای حی رحیم کنم آغاز مدحت و تکریم مدحت او کنند اهل البیت بعد مدح خدای حی رحیم کیستم من که مدح او گویم جان ناقابلم بر او تقدیم کیست او از سلاله حسن است هم ابا القاسم است و عبد العظیم پادشاه کبیر ملک ری است هم امام زاده واجب التعظیم حسنی زاده است و می باشد همچو جدش کریم ابن کریم از مدینه چو آفتاب دمید شد مقیم ری و به خلق زعیم ملک ری شد ز یمن آمدنش طور سینا و حضرتش چو کلیم نفس قدسی اش مسیحایی دل و قولش سلیم و عقل سلیم حرمش قطعه ای بود ز بهشت هر بهشتی ست در طواف حریم عاشقان در حریم او زائر و ملائک به محضرش چو ندیم بوی جنت ز تربت پاکش بر مشامم رسد سحر ز نسیم همچو حیدر قسیم نار و بهشت مهر ، خلدست و قهر او چو جحیم بنده و خادمی درگاهش بوده این آرزوی من ز قدیم تا ز مدحش چنین شکر ریزد از لبم، گو مرا ز نار چه بیم آنکه انت ولیُنا فرمود می دهد بر چنین مقام درود آمدی با تو عشق معنا شد نوبت عاشقی مهیا شد با خودت یک بهار آوردی پر ز گل کوه و دشت و صحرا شد چشم ری شد ز مقدمت روشن چشم خفته ز نورتان وا شد برکت از وجودتان لبریز مثل یک آبشار زیبا شد گل حُسن حَسن به ری رویید مایه ی رنگ و بوی گل ها شد ای پیام آورِ امام همام حرمت قبله گاه دلها شد اجر زوارت ای سلاله ی عشق همچو زوار پور زهرا شد زائران گرد مرقدت به طواف وه مقامت چقدر والا شد شیعه با فقه و منطقت آقا عاشق از پیشتر به مولا شد با روایات و با احادیثت دل هر شیعه ای مصفا شد تو به ری موسی کلیم هستی با تو ری همچو طور سینا شد به دل مرده روح میبخشی وه دمت چون دم مسیحا شد ای که دیدی رخ چهار امام و لبت دست بوس آنها شد بار ها شد پس از زیارتتان گره از کار زائرت وا شد یک دمی هم شده قبولم کن هر که شد نوکر تو آقا شد آمدی در کنار مشهد و قم کربلایی دوباره بر پا شد حسنی زاده ای کرامتتان باعث رستگاری ما شد آنکه انت ولیُنا فرمود می دهد بر چنین مقام درود ای شکوه تو از جلال حسن رخت آیینه ی جمال حسن ای کریمی که ارث برده ای از جود و الطاف بی مثال حسن ای بزرگی که این چنین بخشید حضرت حق به تو کمال حسن بر سر عمامه و عبا بر دوش به کمر بسته ای تو شال حسن سیدی ، خال هاشمی داری وه چه زیبا مثال خال حسن ای که داری هماره حُسن حَسن در عبادت تو شور و حال حسن مُلک ری مُلک بی زوال شماست دو جهان ملک بی زوال حسن گشته محراب جبرئیل و ملک طاق ابروی چون هلال حسن دائما میزند مه و خورشید روز و شب بوسه بر نعال حسن بر تنت خلعت زعامت خلق گشته بر گردنت مدال حسن می رسم تا خدا به لطف شما میرسم با تو تا وصال حسن روی قلبم همیشه نام حسین چشمم آشفته ی خیال حسن صلوات خدا به تو هر دم بر تو و بر حسن و آل حسن وه که مست از ولایتان گردم چون که نوشم می زلال حسن دائما از لب تو دُرّ ریزد نَقلِ قول و حدیث و قالَ حسن آنکه انت ولیُنا فرمود می دهد بر چنین مقام درود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
سؤالی کرد یوسف از زلیخا الا ای آنکه گشتی واله ی ما بگو در خلقت یوسف چه دیدی که غیر از حُسن او چیزی ندیدی امان از شور بی پروایی تو چه باشد چاره ی رسوایی تو که قعر چاه ما را بود خوشتر زبان بُد متصل بر ذکر داور مرا آورد بیرون از دل چاه و بختم با زلیخا گشت همراه بگفت ای ماه خوش سیمای خوش روی بیا و نرم‌تر با ما سخن گوی گذشته کار من از چاره جویی و حق داری نکوهش هر چه گویی الا یوسف که دل از ما ربودی و عشقت گشت جان را تارو پودی خدایی، آدمی، حوری چه هستی مرا چشم تو بوده جام مستی چنان از جام چشمت مست گشتم که پنداری ز مستی هست گشتم تو را گر روی زیبا آفریدند یقین بهر زلیخا آفریدند چو رب النوع زیبایی تو هستی چه بتوان کرد جز زیبا پرستی نگویم حیله ی شیطان من بود که شیطان نزد کیدم سجده بنمود نه کیدم خدعه ی افسونگری بود تماما عشق و عاشق پروری بود به زلف چون کمندت تا دل افتاد به آسانی به کارم مشگل افتاد کمان ابرویت بر قلب من تیر زد و شد آهوی عشقم زمینگیر زمژگانت بسی فریاد کردم‌ به رسم عاشقی بیداد کردم دگر از ماه رخسارت چه گویم که هر دم خواهمش چون گل ببویم ز زندان رفتنت ای ماه کنعان پشیمانم پشیمانم پشیمان همانانی که انگشتان بريدند چه شد حرف زلیخا را خريدند؟ که هر چشمی به رخسارت نظر بست بُرَد جای ترنج انگشت از دست چو از وصلت شدم در مصر ناشاد نهادم نام آن را یوسف آباد سبب این بوده جرم عشق دلخواه که گفتی دم به دم استغفرالله به پاسخ گفت یوسف حال بنگر که‌ آگه گردی از اسرار دلبر مرا در سینه عشق یار باشد و تنها عشق آن دلدار باشد که خلاق عظیم و حی معبود جهانی ز عشق او بنمود موجود همان دلبر که حق بستود آنرا ز نورش خلق بنمود این جهان را چنان او را خدا پرورده از نور که او صد بود و من یک پرده از نور زلیخا گر ببیند سرورش را بجای دست میبُرّد سرش را اگر بیند رخش را جای انگشت ببرّد سر و خود را زعشق او کشت چو بینی جلوه اش از کف دهی هوش و یوسف گردد از یادت فراموش نمایاندند بر ما نور او را همانا دولت منصور او را چو یوسف دید نور شاه لولاک به حالی نزد او افتاد بر خاک تمام آفرینش خاک پایش ملائک جملگی آیینه دارش تمامی سجده گر بر ماه رویش دمادم تا ابد تسبیح گویش درود حق بر اوصاف و کمالش به میم و حا و م و دال و آلش بر آن احمد که سرمستان سرمد "بخوانندش ابوالقاسم محمد" اللهم صل علی محمد و آل محمدو عجل فرجهم🌷 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آب زنید راه را راه نجات می رسد مژده دهید باغ را جلوه ی ذات می رسد آب حیات می رسد جلوه ی ذات می رسد دسته گل محمدی با نفحات می رسد بشنو حدیث قند را ز دامن حدیث عشق هادی امام عشق را شاخه نبات می رسد ماه اگر ز آسمان نور دهد بر این زمین نور حسن ز سامرا تا به کُرات می سد حُسن جمال او حسن، قدر و کمال او حسن جاه و جلال او حسن،عین صفات می رسد احمد و حیدری دگر گشته دوباره جلوه گر حُسن تمام اهل بیت ،با حسنات می رسد خلوتیان آسمان سجده به درگهش برند همره جبرئیل چون وقت صلاه میرسد احمد و جمله اولیا جانب سُرَّ مَن رَءا همره خیل انبیا با صلوات می رسد پای چو بر زمین نهد به خاک مرده جان دهد سبزه گیاه و گل دمد آب حیات می رسد پشت نماز او زند صف سپه ملائکه مدح و ثنای او به گوش ز کائنات می رسد گشته به یُمن مقدمش زنده مسیح از دمش وز نفس مطهرش شور و نشاط می رسد تا که عبا تکان دهد رزق همه جهان دهد چون که امام عسکری با برکات می رسد آمده از صبح امید،دهد به شیعیان نوید ز صُلب پاک عسکری راه نجات می رسد صبا خبر به عاشقان دهد امام انس و جان ز کعبه سوی جمکران و عتبات می رسد ابن رضا همچو رضا به داد شیعیان خود وقت وفات می رسد روز ممات می رسد بهر ظهور مهدی اش منتظران دعا کنید وقت گذشتن از صراط در عرصات می رسد حسن اگر دعا کند کرب و بلا عطا کند ز دست پاک فاطمه برگ برات می رسد بی مدد حسن مگر، ز طبع شعر شاعرش این کلمات می رسد این ابیات می رسد؟ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
طبعم نشاط کرد بر اوصاف دلبری ورنه بدون ذوق کجا مدح گستری شوقم به سر به دل همه شور و نشاط و وجد دل می‌تپد که شوق بیفتد به هر سری چشمم منورست به نورجمال دوست کامم معطر از می خوشرنگ ساغری نورش شکست قفل قفس وز دریچه ای مرغ دلم پریده به شاخ صنوبری تا لب به مدح یار ز هم باز میکنم گردد زبان مکمل لب در بیانگری امشب قلم به صفحه زند بوسه دم به دم چونان به روی طفل زند بوسه مادری دست و زبان و لب همه در مدح او شریک لیکن کجا توان که کنم مدح رهبری یا مرتضی علی مددی کن تو از کرم ای شاه عالمین که ساقی کوثری خوشبو شود دهان و بروید گل از چمن اندر ربیع ثانی ز اوصاف عسگری شاهی که بین لشکر دشمن امیر بود همواره داشت بر سر خود تاج افسری از کوری دو چشم حسودان روزگار بوده است بر تمام جهان میر و سروری شاهنشهی که جمله ی شاهان و سروران در بارگاه او همه در حال نوکری امشب سرای حضرت هادی چو گلشن است مسرور گشته انس و ملک حوری و پری امشب حدیث دامن خود پر ز گل ببین پرنور گشته حجره ات از نور انوری آمد حسن که جان جهانی فدای او نیکو خصال، پاک نژاد، از خطا بری خلقش محمدی و مرامش چو فاطمه زهدش حسن شجاعت حسین صولت حیدری غیر از وجود پاک محمد که جد اوست باشد مقامش افزون از هر پیمبری خود بحر و گوهرش شده مهدی فاطمه وز بحر ده امام برون همچو گوهری گردد تصدق سر او هفت آسمان گشته منیر نور رخش مهر خاوری یوسف به روی ماه حسن رشک میبرد خورشید و ماه بر رخ او گشته مشتری نوح و خلیل و موسی و عیسی تمام قد نزدش ستاده اند کند بنده پروری این تاج افتخار به هر کس نمی‌دهند الا که در حریم ولایش به چاکری خاک حریم سامره اش توتیای چشم فرش سریر اوست همه عرش داوری غیر از محمد و علی و آل فاطمه هرگز نبود و نیست وجود برابری ای نور چشم احمد و زهرا و مرتضی ای آنکه داده بر تو خداوند برتری بالله قسم که از قد و قامت قیامتی بالله قسم که از رخ و رخساره محشری فخرم همین که مهدی زهراست پور تو عشقم همین بود که تو از صلب حیدری تاجش به سر که نوکر کوی تو می شود خاکش به سر ز کینه کند بر تو خودسری مارا رسان به سامره ات از ره کرم زانجا روانه ی حرم شاه بی سری دارد "جواد" امید که همراه عاشقان گردد کبوتر حرمت بهر زائری @javadkarimzadeh
منم دُردانه ی موسی بن جعفر به شوق دیدن روی برادر به همراه برادر های دیگر شدم راهی چو از شهر پیمبر به جاه و فر نشستم بر کجاوه رسیدم بین ره در شهر ساوه چو دشمن باخبر از حال ما شد به حال کاروان ما جفا شد به ناگه در میان جنگی به پا شد به راه حق عزیزانم فدا شد چنان آزرده ی پیکار گشتم به کلی خسته و بیمار گشتم من از تاثیر آن جنگ و شبیخون شدم آزرده و نالان و دلخون ز ساوه تا به قم در دشت و هامون نمودم طیِ ره با حال محزون میان شور و استقبال مردم شدم ساکن به شهر شیعیان قم چه گویم من ز لطف مردمانی که بنمودند با من مهربانی مرا بودند جمله یار جانی به تکریم و مرام خوش زبانی گرفت آندم که بودم من به هودج مهار ناقه ام را ابن خزرَج درون منزلش مسکن گزیدم بسی از شیعیان تکریم دیدم کجا دشنام و فحاشی شنیدم کجا ناکَس ز سر معجر کشیدم شده ذکر لبم تا هیفده شب امان از حال زار عمه زینب اسیر کوفه و شام است زینب اسیر خیل دشنام است زینب اسیر قوم بد نام است زینب اسیر سنگ از بام است زینب فراق یار اگر معصومه را کُشت چه دردی زینب مظلومه را کُشت؟ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عصمت الهی و ناموس خدایی بانو تو عقیق شرف الشمس رضایی بانو 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
سلام علی بنت موسی بن جعفر سلام علی آل یاسین و طاها سلام خدا بر تو معصومه ای که بفرمود معصوم ابوها فداها 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky