eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
«السلام علیک یا ام البنین» زنی که افتخار مسلمین است و همـراز امیر المؤمنین است که باشد همسر و ام الشهیدان بـرای مکتـبش ام البـنین است سالروز وفات حضرت ام البنین مادر بزرگوار: قمربنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، عبداللّه، جعفر و عثمان. فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند، تسلیت باد. 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
سال های پر از تهی دستی در به رویم بگو چرا بستی پیش از آن تنگراه می گفتی از دو چشمم عزیز تر هستی با همه تلخیش زمستان رفت ای زغال سیاه رو پستی در خیال مسافرم حالا ختم این کوچه های بن بستی خوب رو کرد دست هایت را سال های پراز تهی دستی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
من کیستم، من یاور دین مبینم من همسر مولا امیرالمومنین چون فاطمه همواره یار شاه دینم ام الادب، ام الوفا، ام البنینم باشند فرزندان زهرا نور عینم من مادر عباس علمدار حسینم حب علی و فاطمه شد اعتبارم باشد فدای نامشان ایل و تبارم من بهترین نامادری روزگارم من بهر اولاد علی خدمتگزارم از ابتدا همواره در تاب و تب هستم فخرم همین بس من کنیز زینب هستم معروف در بین کلابیه به شیرم شیرم ولی در نزد زینب سر به زیرم من کی توانم جای زهرا را بگیرم من آمدم در پای اولادش بمیرم یار حسین و خاک پای مجتبایم من پاسدار حرمت آل عبایم ای کاش بودم جای زهرا بین کوچه در حمله ی اعدای زهرا بین کوچه تا جان دهم در پای زهرا بین کوچه در یاری مولای زهرا بین کوچه تا جای او بر صورتم میخورد سیلی یا جای زهرا صورتم میگشت نیلی آندم که زهرا جانب در رهسپر بود ام البنین ایکاش آندم پشت در بود آندم که هنگام هجوم قوم شر بود ایکاش بهر فاطمه بر او سپر بود آندم که آمد دشمن ا‌و در مصافش بر بازوی من کاش میخوردی غلافش من تا ابد از پیروان یاس هستم وز بهر مظلومیتش حساس هستم من مادر شیری چو خیرالناس هستم ام البنینم مادر عباس هستم عباس من پور شه بدر و حنین ست در کربلا او کاشف الکرب حسین ست گفتم به او دست از حسینم بر ندارد گفتم حسینم بعد از او یاور ندارد گفتم مرا وقت وداع در بر ندارد گفتم بمیرم چون حسین مادر ندارد گفتم برو، الگوی عشق و راد مردی اما مبادا بی حسینم باز گردی روزی شنیدم بانگ نای کاروان را مرثیه ها و های های کاروان را از دور میدیدم عزای کاروان را رنگ زنان و بچه‌ها ی کاروان را قامت خمیده همره خیل یتیمان زینب رسیده خسته با حالی پریشان فرمود مادر جان گلم را سر بریدند لب تشنه جسمش را به خاک و خون کشیدند با نیزه‌ای پهلوی پاکش را دریدند لب تشنه اولاد تو هم در خون تپیدند ما را اسیر و بی‌کس و بی یار بردند با دست بسته بر سر بازار بردند مادر چهل منزل گواهم چشم تر بود اشکم مرا آب و ، غذا خون جگر بود ما را سنان و شمر و خولی همسفر بود بر روی هر نی راس پاک یک قمر بود پیراهن خونین دهد شرح سفر را سوغات آوردم برایت این سپر را 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فروغِ نابِ حق، نَجمُ الْیقین است به فرمانِ امیرَالْمؤمنین است یلی پَرورده شیراَفکن چو عبّاس هوادارِحُسین(ع)، اُمُّ الْبَنین است (ع) 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌸 🌸 خندید و گفت: _حالا بزار کمی درس حوزه بخونم، اگه بعدش دیدم هنوزم بهش علاقه دارم کارگردانی رو هم میخونم، هنوزم تو فکر ساخت فیلم تو هستم هممون خندیدیم .. و من چقدر خوشحال بودم که مهسا برای زندگیش بهترین تصمیم ها رو میگیره . . درحالیکه پشت سرش راه میرفتم صداش کردم برگشت و نگاهم کرد، باکلافگی گفت: محمد_معصومه جان خبری شد بهت میگم با نگرانی گفتم: _خب بزار منم بیام، بخدا دلم طاقت نمیاره در حالی که در ماشین رو باز میکرد تا سوار شه گفت: _انقدر بی قراری نکن، هر خبری شد بهت میگم، فعلا که چیزی معلوم نیست، تو بجای نگرانی پاشو برو خونه ملیحه خانم ببین حالش خوبه یا نه با ناراحتی صداش زدم: _محمد!! - چیه خواهر من، بیا برو بزار منم برم، ان‌شالله که خبری نیست اگه بود که دوست عباس پشت تلفن بهم میگفت چیشده - خب پس چرا هیچی نگفت، یعنی فقط بهت گفته بری تهران که ببینی چیکارت داره، حتما یه خبری از عباس شده دیگه سوار شد و در ماشین رو بست وگفت: _خواهش میکنم آروم باش، قول میدم اگه خبری از عباس به دستم رسید اول به تو بگم، باشه؟؟ فقط سرمو تکون دادم، در حالی که ماشین رو روشن میکرد گفت: _ملیحه خانم یادت نره!! زیرِ لب باشه ای گفتم... و با چشمای مضطرب رفتنش رو تماشا کردم، وای که تا محمد برگرده من نصفه جون شدم .. چه لحظات سختیه این بی خبری .. . چای آویشن رو گذاشتم روی میزی که کنار ملیحه خانم بود... سرفه ای کرد که گفتم: - بخورین حالتون بهتر بشه، سرما خوردینا !! با مهربونی نگاهم کرد وگفت: _ممنون گلم دستت درد نکنه - خواهش میکنم، وظیفه است نگاهی به اطراف کرد وگفت: _دیروز نشستم اتاق عباس رو تمیز کردم باز سرفه کرد و ادامه داد: _دلم یهویی خیلی هواشو کرد بغض به گلوم چنگ میزد، ملیحه خانم عجب دلی داشت که بازم میتونست بره به اتاق عباس، اما من از ترس یاداوری نگاه‌های عباس و دلِ بی تابم قدرت نزدیک شدن به اتاقش رو هم نداشتم،... با سرفه ملیحه خانم از فکرم اومدم بیرون و نگاهش کردم این مادر مهربون رو،بهش گفتم: _ملیحه خانم چه پسر خوبی تربیت کردین!! لبخندی به روم زد، توی چشماش اشک میدیدم، اشک شوق از داشتن پسری مثل عباس بود یا اشک دلتنگی از دوری عباس! - پسری که فقط معصومه ای مثلِ تو لیاقتش رو داره، توام خیلی خوبی معصومه جان! چه خوبه که تو رو برای عباسم انتخاب کردم بلند شدم و کنار پاهاش نشستم، سرمو گذاشتم رو زانوهاش و گفتم: _ملیحه خانم منو ببخشین، ببخشین که اجازه دادم عباس بره و با وجود نارضایتی‌تون مجبور شدین رضایت بدین به رفتنش روی سرمو نوازش کرد وگفت: _قربونت بشم عزیزم، عباس کاش منو ببخشه که اینهمه مانع رفتنش شدم و اذیتش کردم کمی مکث کرد و در حالی که هنوزم سرمو نوازش میکرد گفت: _هفتمِ شهید محلتون که اومده بودم با مادرشهید حرف زدم، تازه بعد اون روز متوجه شدم چقدر من بی تاب بودم و چقدر مادر شهید صبور بود، اون روز فهمیدم خدایی که شهادت میده مطمئنا صبرشم میده ..دلم آروم تر شده ..گرچه برای دیدن عباس بی تابم ولی نفسهای خدا رو بیشتر حس میکنم کنارم .. همچنان که سرم رو زانو های ملیحه خانم بود اشک میریختم، شهید هادی چه کرده بود با دلِ همه … 🌸باز هم بوی یاس میومد …🌸 مادر عباس عجیب بوی عباس رو میداد … حالا مطمئن بودم که پاکی و عطر یاس عباس از مادرِ مثل زینب  "سلام الله علیها “صبورش بود … چه خوب بود که همه راهشونو پیدا کرده بودن …و چه سخت که من هنوز هم دلبسته و دلتنگ عباس بودم … من کی از تو این دنیا که عباس بود … . . . رو تختم دراز کشیده بودم و منتظر تماسی از محمد، دیگه صبرم تموم شد، گوشی رو برداشتم و شماره محمد و گرفتم، مثلا قرار بود زود خبر بده!! با شنیدن جمله ” مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد ” حرصم گرفت .. ای بابا این مشترک کجاست پس!! باز دراز کشیدم و نگاهم رو به سقف دوختم، مهسا اومد تو اتاق  - نمیایی واقعا؟؟؟  همونطوری که نگاهم به سقف بود  گفتم: _نه، تا محمد زنگ نزنه و خبری بهم نده از خونه تکون نمیخورم شونه ای بالا انداخت وگفت: _باشه، خداحافظ ما رفتیم وقتی مامان و مهسا رفتن، بیشتر احساس تنهایی کرد..بلند شدم قرآن رو برداشتم، تصمیم گرفتم صلواتی رو به امام زمان هدیه کنم و قرآن رو باز کنم شاید کمی آرومم کرد .. ....🌷 🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمى صبر کن...حوصله کن! پایانِ کتاب را با هم خواهیم خواند. حالا بخواب!! تا فردا صبح... فرصت براى گریستن بر این روزگار بسیار است! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‎‌‎ 🌓🌓🌓🌓 شبتون‌ بخیر 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحها باید تمامِ دغدغه ها را تا کرد و روی طاقچه ی بیخیالی گذاشت. باید غصه ها را مچاله کرد و از پنجره پرت کرد بیرون. دلمون یک گوشه ی دنج میخواهد با یک لیوان چای داغ ، و شاد بودن کنار خانواده ‌‎‌‎🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون بخیر 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
محبوب من............... ‌‌‌‌ گلدان پشت پنجره را بنگر.............. اگر برگه هایش زرد و پژمرده شدن بدان....... که دلتنگت شده ام.......... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ من قلبم را درون همان گلدان خاک کرده ام.............. 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
می‌آیی و هی نگاه می‌اندازی در چشم و دلم گناه می اندازی خورشید تو هر صبح به یک ترفندی صد بازی تازه راه می‌اندازی! 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
صلی‌الله‌علیک یا فاطمه‌ی‌ام‌البنین زائری در این حرم دارد زیارت می‌کند با مرور ذکر یازهرا (س) عبادت می‌کند گَردها را سرمه‌ی چشمان خیسش می‌کند کارهای خانه را با قصد قربت می‌کند با گلاب اشک می‌شوید در و دیوار را دم به دم با فاطمه تجدید بیعت می‌کند بوسه‌باران می‌کند صحن و سرای نور را ساکنانش را ز جان خود محبت می‌کند دیده اینجا حضرت قرآن ناطق زیر لب هر طرف رو می‌کند کوثر تلاوت می‌کند بارها دیوار را در نوحه‌خوانی دیده است دیده در از روضه‌ی زهرا روایت می‌کند در فضای روضه‌های باز آل مصطفی هر نفس بر اهل آن عرض ارادت می‌کند فاطمه حالا شبیه فاطمه در اوج عشق هستی‌اش را صرف در راه ولایت می‌کند ازخودش چیزی نمی‌گوید که محو فاطمه‌ست یاد زهرا می‌کند هرگاه صحبت می‌کند ذکر تسبیحات زهرا می‌نشیند بر لبش تا که در سجاده با معبود خلوت می‌کند بند بند پیکر عباس او در علقمه در میان شط خون غسل شهادت می‌کند خواست تا قربانی این عشق باشد هستی‌اش آرزویش را خدا دارد اجابت می‌کند 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شک مکن در هوای تو جان می‌دهم یک‌شب تا به جـا مانـــد از ایـن من، همیــن جـان دادن 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره آبم که در اندیشه دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی‌ست من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته‌ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مُناسبتِ سالروزِ رِحلتِ بانوی مهربانی حضرتِ اُمُّ الْبَنین (س)🥀 ____________________________ از باغِ گُلِ مُحمّدی و یاس است پُرعاطفه، مهربان و پُر اِحساس است بانوی ستاره‌های دین ، اُمّ ِبَنین دلسوزِحُسین و مادرِ عبّاس است ______________________________ همواره اَنیس و یارِ شِش اختر بود در خدمتِ صادقانه ی حیدر بود از جنسِ فرشته‌های حق ، اُمّ ِبَنین دریای زُلالِ غیرت و گوهر بود _____________________________ 🍃🌷 یا اُمُّ الْبَنین گُلپَرور و مادرِ اَبَالْفضل تویی دریای وفا و همّت و بذل تویی همواره به فکرِحال و اَحوالِ حسین(ع) سرچشمۀ مِهر و غیرت و فضل تویی . 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
(در پی آرامشم) آدمی بی دغدغه ودرپی آرامشم سربه کوی یار و در پی آسایشم زندگی را سخت گرفتن جاهلی ست شاد وشاد زیستن از عالمی ست گر سخت بگیری ، سخت خواهد گذشت سهل بگیر وعشق کن ، باید گذشت زندگی کوتاه ست ، آسان باید گذشت در جوار دوستان شادمان باید گذشت تکلیف خودبنما ، مهر ونیکی کن عطا با گذشت و عفو ، نام نیکی کن عطا مقام تو در زمین مهر هست وانسانیت خدمت به خلق ، نه کبر و منیت خدایت مهربان و رئوف و رحیم رب تو ارحم الراحمین است وکریم ساره از خدا دلی پاک می خواهد صفای باطن و فهم ادراک می‌خواهد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky ‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در میزند اینبار نگاری به تماشا آیا که شود روی تو مستانه ببینم از دور دلت سوخت به این بغض کبودم تنهاتر از آنم که چو پروانه بمیرم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مادر عباس هستم ؛ ام البنین مهرِ مولا کرده در جانم طنین ای پسر جانت شود جانِ حسین گر که صد لشگر کنند او را کمین جان فدای حضرتِ دلدار کن گر که خواهی یاوری باشی امین گر که عبّاسم عدو دادت امان گو حسین باشد مرا چون شاهِ دین شادی او شادیِ پیغمبر است آن که هست همواره فخرالمرسلین ای علمدارِ حسین ؛ عبّاسِ من راه آزادی حسین باشد ؛ همین از ازل تا انتها در عالمین بر جوانان سرورست خُلدِ برین چون حسین فرزند زهرا و علیست بهتر از مولا نباشد در زمین مثل ماهی در سپهر ؛ ای جانِ من از حسین داری تو این نورِ یقین مهر مولا کرده در جانم طنین با نوایی آسمانی و حزین ای پسر جانت شود جانِ حسین گر که صد لشکر کنند او را کمین در جواب مادرش عبّاس گفت: عشقِ مولا گشته در جانم عجین شادم از اینکه علمدارش منم از غمش باشد دلِ من هم غمین جان من همواره قربان حسین آنکه منجی باشد این اسلام و دین مثل پروانه بگردم گِرد شمع همچو خاتم دور آن زیبا‌نگین بی حسین جانم به آخر می‌رسد کی بفهمد این سخن شمرِ لعین ؟ در امان باشد ز هر خوف و خطا هر که باشد با حسینِ من قرین من غلامِ زاده ی زهرا شدم افتخاری مادرم بهتر از این ؟ خاطرت آسوده باشد مادرم بر تو با آن شیرِ پاکت آفرین تقدیم به پیشگاه حضرت ام البنین🌷 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخر پاییز... - @mer30tv.mp3
5.86M
صبح بیست و پنجم آذر بنا‌ به‌ درخواست‌ اعضا‌ 🌹 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ مادر شهید🥀🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
برای آمدنت لحظه های انتظارراباچرتکه ی ذهنم می شمارم دست هایم زمخت شده بسکه ازشاخه ی گل سرخ گل چیده ام بابغلی ازگل کنارجاده نشسته ام تابیایی توبیایی ومن جادە را چراغانی کنم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌷 تو بودی یوسف و داور پناهَت که گُم ناگشتی و‌ نوری‌ به‌راهت ‌شدی یاور به‌ محرومان‌ِبی‌یار زِ یاری کردنَت دیدی تو دلدار به‌امرِ رهبرَت راهی به جبهه بگفتی اَمرِاو حق‌و،چه شبهه؟ بِرفتی در نبردی باشجاعت بیانَت حق وحرفَت با بلاغت به‌کردستان شدی تو‌ یک‌مبارز منافق دشمنَت گشته چه‌ بارز هجومی‌سخت ‌بَهرَت چاره‌کرده اَسیرت‌کرده، خودبیچاره کرده ‌به‌زیرِ بار‌ِ دشمن خَم نَگشتی سَرت را دادی و ازخودگذشتی که شاهدبوده مادر کُشتَنَت را بُریدند دست وپا وهم‌سَرت‌را به‌ مانندِ علی‌اکبر تو رفتی که بر راه‌ِحسین لبیک گفتی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه‌ی قفل کردن مرقد حضرت زینب (س) و بی تابی شیعیان ما برای باز موندن این حرم خونها دادیم امان‌ از دل زینب💔 😭😭😭😭😭😭😭😭 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
        🥀                    حضرت اُمّ البنین _سلام الله علیها       اُمّ البنین ، نمونه چو زهرای حیدری گَردِ غمِ جهان ، ز جمالِ علی بَری در رزمگاهِ حادثه ، بذلِ چهار رود در پاسداری از دژِ توحید، بسپَری آزاده ی جهان شده ای، زینب آشنا پروده ای چهار شهیدانِ گوهری عباست آبروی همه شیعه ی وِلا کی معجزی چنین،گُسَلَد،دستِ ساحری؟ دنیای عشق از غمِ عبّاس ، پُرخروش نامت نِمادِ مِهرِ خدا، مِهرِ مادری درکربلا شکفُت به همراهِ شاهِ عشق زیبا چهار شاخه گلِ نازِ دیگری باشد درودِ مرد و زنِ اهلِ دین تو را زیرا که رو سفید به نزدِ پیمبری دل های اهل دین زِ تو درسِ وفاگرفت با حُجب و با عفاف ، جهان را برابری از دانه ی دلِ تو، قمر شد قرینِ شاه دُختِ رسول را تو برازنده خواهری آباد، شاهراهِ ولایت، زِحبِّ توست باغی زِمهر،در دلِ هر شیعه،پَروری شکرانه ی چهار شهیدِ دلاورت خوش سوی حق،دلِ پُرِسودایی آوری درحسرتِ غمی زِتو،دشمن بشد خجل آموخت از تو اهلِ جهان ، صبر باوری باهمّتت ، به مالِ جهان ، دل نداده ای زیرا خدا نموده تو را نیک یاوری ازکربلا به شیعه«جهاندیده»آتشی ست کز شوقِ آن ، به قامتِ جان ، پیرهن دَری 🥀 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky