eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
3.5هزار ویدیو
30 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
دوری ز بَرَم، کـاردلم ساخته است جان ِتبدارِمرا به آتش انداخته است دوری ز بَرم حال ِدلم نیست ردیف بی تـو ای‌ وای دلم قـافیه راباخته است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
من سنگم اما کوه را بر دوش دارم بغض دماوندم لبی خاموش دارم دریا مرا پس زد و ساحل مامنم شد صد ها نهنگ مرده در آغوش دارم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
(السّلام علیكِ یا فاطمةالزهراء) که دیده؟ سنگ به آیینه، بی‌بهانه زدن شرار، بر در و دیوار آشیانه زدن ؟ کمانِ جور کشیدن به پنجه‌ی بیداد به قصد غصب فدک، تیر بر نشانه زدن به‌سان باد خزان، در اوان فصل بهار به‌شاخ و برگِ «گل یاس» تازیانه زدن ز بغض و کینه و نفرت ز شاخه‌ گل‌چیدن ـ به‌داس ظلم‌، به‌هنگامه‌ی جوانه زدن به زهر حَنظل نارس ز جهل و بی‌خردی و حِقد و بخل ، به بنیان رازیانه زدن به‌شوق جاه و مقامی ز خو‌ی اهرمنی شرر ، به سینه‌ی غمدیده‌ی زمانه زدن در اوج خواری و زاری و از قَساوت قلب شبانه شعله‌ی حرمان به قلب خانه زدن چراغ خانه‌ی زهرا ، کجا شود خاموش به سنگ فتنه بر آن نور جاودانه زدن ؟ چگونه می‌شود آرام ، قلب ناآرام به تازیانه به بازوی نازدانه زدن ؟ شب گناه، به آلودگی سَحر کردن خراب رقص و سَماع و می مُغانه زدن ز فرط بلهوسی و رذالت و پستی به چنگ، چنگی و بر قیچک و چَغانه زدن پس از وداع نبی، با دسیسه و نیرنگ چو رهزنان، به دل مسلمین شبانه زدن به قصد غارت اموال مسلمین ناگاه به‌سان دزد ، به گنجینه‌ی خزانه زدن سپس به غصب خَلافت خلاف وعده‌ی حق بدون تکیه‌گهی دم ز پشتوانه زدن بدون هیچ وجاهت به تخت بنشستن دم از ولایت ِ الله، خودسرانه زدن به بال شب‌پره در آسمان شب نتوان نقاب ، بر روی آن اختر یگانه زدن رسول حکم ولایت، بزد به نام علی هنوز بی‌شرفان‌اند، گرم چانه زدن علی‌است شاه ولایت که تخت شوکت او کجا جدا شود از هم ، ز موریانه زدن ؟! علی‌است مظهر عدلی که در تقابل ظلم شده‌‌است شهره به اِستادگی و جا نزدن دریغ ، قافیه بسته‌‌است دست شاعر را به زلف شعر نداند چگونه شانه زدن... وگرنه از غم و اندوه، می‌توان دل را خلاف قاعده، بر بحر بی‌کرانه زدن! بسوخت (ساقی) دلخون، ازین غم جانکاه دگر چگونه توان؟ دم ، از این فسانه زدن!... (ساقی) 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به فلک می‌رسد از سینه‌ی پردرد من آه می‌شود لاغر و رو زرد، از این حادثه ماه باز افتاده در این پیچ و خم سرد زمان نوبت چشم منو حسرت یک گوشه نگاه به همان کوچه که شرمنده‌ی یاس است هنوز به جفایی که شده باز در این منزلگاه قصه‌‌ی آتش و در باز به تکرار رسید برگ گل، پشت در، آورد به دیوار پناه روضه خوان است گمانم خود صاحب مجلس می‌چکد خون دل از دیده‌ی حضرت ناگاه باز حرمت شکنی باب شده صد افسوس محرم هرشبه‌ی ماه شده سینه‌ی چاه آی آتش جگرم سوخت ز بدعهدی تو نشنیدی که گل از کینه‌ی تو، می کشد آه؟ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
جنگ اسلام با صهیونیست جنگیست به یک سوی معاویه مکاّر یک سوی صف آراست علی( ع )حیدر کرار این جنگ مسلمان و یهود است عزیزان ؛ فرمان خدا هست در این معرکه معیار فرموده: نترسید زدشمن نهراسید الطاف خدا هست همیشه به شما یار یک دست به آیات جهادیم مجهز یک دست سلاحیم نشانه دل کفار موجیم ز امواج خروشان الهی نوریم ندارد حلزون طاقت دیدار شیریم به یک غرش ما گله روباه در حال تکاپوی ز دشتند به نیزار تیریم نشان قلب یهودان معاند سیلیم رَهِ قدس کند پاک ز هر خار بر قلعه خیبر چو علی هست مهاجم ! مرحب شود از ضربه شمشیر نگونسار سنگر شکنِ حرمله زد سیّد مارا خیبر شکن آماده پاسخ بُوَد این بار بنیامن از این حمله شود مخفی گودال وحشت زده واصل به درک گردد از این دار فرموده امام خامنه‌ای: دشمنِ صهیون نابودیش از صحنه قریب است به یک بار ثابت شده پیروزی اسلام به اعدا با حمله پی در پیِ حزب الله و انصار ایران و عراق و یمن و غزه و لبنان سوریه و روسیه و احزاب فداکار دارند همه یک هدف ، آن ظلم ستیزیست هستند همه یک دل و پیوند به دادار این امت اسلام وفادار به رهبر این ملت ایران ،به سر قول وفادار زین جنگ علامات ظهور است هویدا زین رزم مسرّات فرج هست پدیدار بارهبری قاطعِ با صولت ایران گشته رَهِ آزادی این منطقه هموار غلب شود اسلام به کفار و منافق این وعده حق است در آیات گهر بار این دایره ظلم ستمکار ضعیف است از خانه جولاهه که بی وقفه تَند تار بیگانه مغرض غلطی را نتوان کرد لیکن خودی فاسق و فاجر کند این کار خوردیم بسی ضربه کاری ز منافق دیدیم مکرر ستم از فرقه اشرار رفتند بهشتی و رجائی و رئیسی سید رضی و باکری و همت سردار سردار سلیمانی و بو مهدی و شهروز پورجعفری و هادیِ رزمنده احرار سیّد حسن آن اسوه احزاب مقاوم آن خار دو چشمان یهودان جفاکار مظلوم شهیدند که چون میرزا کوچک خان سیّد صفی الدین و یل معرکه سنوار مهمان گلِ کشور ما بوده هنیه با داغ جگر سوز برفت و دل غمبار سردار سر افراز وطن نیل فروشان نایل به شهادت شده با دیده بیدار تهرانی و آن مبتکر موشک ایران قربانی صنعت شده آن مرد فداکار هستند عزیزان وفا پیشه جانباز گشتند به ایثار به هر جامعه معیار دادند تنِ سالم و زیبای ، ولیکن خاک وطن خویش ندادند به اغیار با این همه خونها نشده غرب گرایان شرمنده از این صحنه و جا مانده زپیکار ازکاخ سفیدو حیلِ دایم لندن غافل شده هر قوم شده مفتضح و خوار از شیطنت آلمان و مکّاریِ پاریس در عمق لجنها شده یک عده گرفتار این صهیون کودک کشِ خونخوار زبون را آنها به لجن کاشته ، گشته به جهان بار بعضی به جهانخوارِ شقی گفته : برادر ای خاک به سر ؛ کی شود ابلیس به ما یار؟؟ با صهیون غاصب دم از اصلاح زند!! کان هردم کُشد اطفال و کند یکسره کشتار همچون سگ هاری که فتد بر کف میدان مغرور جنایت شده آن جانیِ بیمار با آن چه صلاحیّ و چه صلحی چه مدارا؟؟ جز تیر خلاصی نکند فهم سگ هار پاسخ ندهد موضع ضعف از درِ سازش باغرب ، که جز حیله ندارد به سر افکار روزی که به پایان رسد این عمر ، امید است از ( هاشمی) آثار بماند همین اشعار 🇮🇷 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هدیه به فاطمه زهرا س🌷 فاطمیه دیده هادرخون نشست دشمنانش می کشم باضرب شست فاطمیهِ یا د زهرا کرده ئی در عزایش می گشایم پرده ئی فاطمیه دیده ها ابری شده کار دل هر لحظه بی صبری شده جامه ها را هر زمان نیلی زنیم ما ز هجرانش به خود سیلی زنیم کاش می شد سایه بانش می شدم مرحمی بر زخم جانش می شدم در عزایش گریهُ زاری کنم خون دل از دیده ها جاری کنم کاش می شد محرم رازش شوم تا بمیرم کهنه سرباش شوم سایه بانش را بروبم با مژه در عزایش خون به بارم تا مژه خون به بارم تاکه عالم خون شود کل هستی ازغمش مجنون شود با کلامش دیده هایم باز شد کل هستی نقطه ی آغاز شد در عزایش خیل آهومی گریست بلبلی با ذکر یا هو می گریست کاش هرفی وقت رازش می شدم یانخهِ چادر نمازش می شدم اسمان هم در عزایش می گریست کل هستی با فزایش می گریست از مرامش می سرایم دم به دم می سرایم تا شوم سالار غم مادرم بازم دعایم می کنی من گدایم کی نگاهم می کنی برسرم دست نوازش می کشی بردودیده خط بارش می کشی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky