eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
29 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
ای نام تو، اقتدارِ جغرافی عشق ما ذره و تو، مدارِ جغرافی عشق ای اخم تو ترجمان پاییز زمین خندیدی و شد بهارِ جغرافی عشق جانم فدای رهبرم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشم من، چشم تو را دید ولی دیده نشد من همانم که پسندید و پسندیده نشد ای که مهرت نرسیده است به من، باور کن هیچ‌کس قدر من از قهر تو رنجیده نشد عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گفتم چرا نیایی در کوی میگساران گفتا ببین که هستم در بزم جمع یاران گفتم کویر خشکم کو آن زلال زمزم گفتا صفای سعیت باشد کلید باران گفتم که مست مستم از بوی خوبت ای گل گفتا که این علامت باشد برای یاران گفتم کجا بجویم آن بدر بی مثالت گفتا برو نظر کن بر ماه در جماران گفتم امام ما کو تنها گذاشت ما را گفتا علی ما شد پیر طلایه داران گفتم ،، علی ،، ندارد دیگر امید دیدار گفتا خدا که باشد بهر امیدواران 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🇮🇷« پلیس ولایی »🇮🇷 تا ابد با خاطراتت دلخوشیم عاشقی از جنس آب و آتشیم عاشق پیـر جماران و توئیم ساکنـان سرزمین کورشیم ما پلیس خادم و طاعت پذیر با بسیج و با سپاه و ارتـشیم روی جسم و جان بی مقدارمان جای تـیـر و خنده های ترکشیم تـوی بـاغ لالــه هـای آتـشیـن شهد شیرین شهادت می چشیم در نـگـاه سـر بــداران زمـان رستم و سهراب و زال و آرشیم ما به فرمانت سر و تن می دهیم گرچه سرشار از سؤال و پرسشیم رفـتـی و با کـولـه بار خاطـرات فصل سبز امتحان و سنجشیم ای عـزیـز قـلـب ما ایـرانیان بار دیگر انتظارت می کشیم شـعر بهروزم که ثابت کرده است بی غل و بی غم ولیکن بی غشیم 🇮🇷 با سلام و عرض ادب، هفته نیروی انتظامی را به محضر کلیه فرماندهان عزیز سرافراز و همکاران گرامی، حماسه سازان عرصهٔ عشق و ایثار، نظم و امنیت، مدافعان وطن، دلاورمردان فراجا، به خصوص خانواده معظم شهدای فراجا تبریک و تهنیت عرض می نمایم.💐 در پناه خداوند و عنایت امام زمان (عج) سلامت، سربلند و سرافراز باشید. 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هفته‌ ی نیروی انتظامی‌ را‌ به‌ اعضا‌ کانال‌ وخصوصا‌ شاعر‌ گرانقدر‌‌ وعزیز‌ کانال‌ کلبه‌ ی شعر آقای‌ تبریک‌ وتهنیت‌ عرض‌ می کنیم‌ وآرزوی ‌ موفقیت‌ وسلامتی‌ ایشان‌ را‌ از خداوند منان‌ خواستاریم‌ 🌺🌹🌹 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
درظلمت خود با تو چه نوری دارم تو هستی ومن سنگ صبوری دارم هرگز‌ندهم تو را زدست ای مه من باعشق تو من دگرغروری دارم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
قصیده وصفِ عباسِ بنِ علی _سلام الله علیه 🌺 وفادار عبّاس ، ای ابنِ حیدر، تو ای سَرو پیکر ، تو ای ماه مَنظَر کلامت گلستان کند دشت ها را بَرَد رَشکِ عزمِ تو ، دریای احمر نهان گوهرِ نابِ دریای غیرت خدا قدر دانش ، نه سازنده زرگر تو از نسلِ آن بت شکن ، کز حضورش ؛ شود سرد و سالم ، فروزنده آذر تو از نسلِ آن رَحمه العالمینی به امرش شکافد ، تَنِ ماهِ اکبر کتابش سعادت دهد در دو دنیا هر آن ذرّه را مِهرِ معنا ، مُیَسَّر تو را راهبر گشته قرآنِ ناطق تو را ابنِ خود خوانده ، زَهرای اَطهَر حسین و حسن بود چشمان ، علی را تو دستِ محافظ ، دو چشمانِ سَرور کُنَد شمس ، رجعت برای نمازش شده کعبه او را به میلاد ، بستر بُوَد کربلا جنّتِ مُلکِ دنیا زَمینش مُعَنبَر،هوایش مُعَطَّر شدی کاشِفُ الکَرب، سیمای شه را جمالت نماید، جهان را مُنوَّر تو را خواهر آن زینب است ، او که در شام ؛ بلرزانده کاخِ ستم را سراسر اگر دینِ حق از خطا در خطر شد نیرزد زمین و زمان ، بر یکی پَر تویی شیری از سنگرِ شهرِ ایمان عدو  روبهانند و گرگانِ کافر چنان حمله ور شد به گردابِ دشمن تَنِ دین کُشان ، گشت لرزان و مُضطَر زِ دریای خشمش ، دلِ کفر، لرزان علی وار بشکست دژهای خیبر از این شَهد ،نیزارِ جان ها شِکَرشد ملائک  بگفتند  :  اللهُ  اکبر جز عبّاس ،در وقتِ ظلمت که برداشت؟؛ نِقابِ نِفاق، از یزیدِ ستمگر حبیبِ ولیّ خدا کی پذیرد ؟ ؛ اَمان نامه از شِمرِ رَذلِ سبک سَر زِغیرت رها کرد آبِ جهان را قنوتِ دو دستش پُر از آبِ کوثر فرات از وفایش ، خجل گشت و حیران دلِ آسمان ، زین  قضایا  مُکدّر چنین تشنه لب ، شد شهنشاهِ خوبان بُوَد ساقیِ تشنگان ، روزِ محشر ولایت مداری که در راهِ قرآن، تَنَش گشت قربانِ دینِ پیمبر به خون ، میهمانِ شَهِ عاشقان شد وُ را میزبان شد ، خداوندِ داور تو را فخر، آن شد که درخاکِ غربت؛ دهی جان در آغوشِ مِهرِ برادر رساندست ایزد نِدایت به زهرا بیامد حضورت ، سراسیمه ، مادر تو را غرقِ خون دید و نالید و بگریست بزد با دودستش به رو ، سینه و سر نگاهت نمودند عبّاس از غیب حَسَن سرورِ دین ، به همراهِ حیدر عزایت تکان داد عرشِ خدا را براین ناله بگریست جدّت پیمبر پیِ رودِ چشمانِ یاران ، روان شد اباالفضل گو، اشکزارانِ سنگر بُوَد مَردِ دوران ، ابوالفضل کِاستاد ز حُبِّ ولایت ، به دنیا برابر نه مرد است آن ، کز پیِ رنگِ دنیا زند دست بر دامنِ دامِ هر شر مرفّه نشینانِ مُردابِ دنیا، سگانند پیچیده خودرا به زیور بخواباندسجّاد، گلپاره ها را به خاک آرمیدند با هم دو اختر پس از نوحه بر نعشِ گل های پَرپَر سپُرد او به خاک ، آن شهیدانِ دیگر صفِ لاله زاران ، دو خون خفته دارد یکی بی دو دست و یکی مانده بی سَر در آن قبر شش گوشه ، دریاست پنهان شهِ دین ، به همراهِ شش ماهه اصغر جهان تا جهان است ، غم می تراود دلِ شیعه ، زین آتشِ گریه گُستر چو بنشست تیغِ سه سر ، حلقِ اصغر گسست از جهان ، شادی و زینت و زَر نشاط از جهان رفت ، آن روزگاری ؛ گلِ باغ را شُست ، بارانِ خنجر چه عزّت جهان را ؟چه معنا زمان را؟ که شد نوحه گویان،گلِ خانه پَرپَر کنون از شهیدانِ ایران ، هویدا ؛ به خاکِ وطن،لاله زارانِ دیگر زِ گُردان ، گریزان ، یزیدانِ دوران زِ مَستانِ حق، باده خوارانِ ساغر ز وصفِ شهیدان ، زبان ناتوان شد قلم مانده حیران،زبون گشته دفتر نه جانی  توانا ، دلِ واژه ها را به بحرِ تقارُب ، نه وزنی ست بهتر وزین ، بحرِ شعرم زِ نامِ اباالفضل نه نامی جز او در دو دنیاست افسر "جهاندیده"خواهد جوابی زِ مَدحَش رضایِ خدا را ، زِ عبّاسِ حیدر 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
11.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من الهی‌ خون‌ شوی‌ ای دل‌ تو‌ هم‌ گشتی‌ رقیب‌ من‌ خیال‌ خود به‌ شبگردی به‌ زلفش‌ دیدم‌ وگفتم‌ رقیب‌ من‌ چه‌ می خواهی‌‌ تو‌ از جان‌ طیبب‌ من‌ نهیبی‌‌‌ می زدم‌ با‌ دل‌‌که‌ زلفت‌ را‌ نلرزاند ندانستم‌ که‌ زلفت‌ هم‌ بلرزد‌ با‌ نهیب‌ من‌ خوشم‌ من‌ با‌ تب‌ عشقت‌ طبیب‌ آمد‌جوابش‌ کن حبیبم‌ ،چشم‌ بیمار تو‌ بس‌ باشدطیب‌ من من‌ از صبر‌ وشکیبم‌ شهریارا‌ شهره‌ ی آفاق همه‌ آفاق‌ هم‌ حیران‌ دراین‌ صبر وشکیب‌ من‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گفتم:((خیلی!)) خودم را راحت کردم و گفتم:(( که نمی توانم بگویم چقدر)) زیرکی به خرج داد و گفت:((اگه اقا به شما بگوید مرا بکشید ، میکشید؟!)) گفتم:((اگه آقا بگن ، بله میکشمتون ..)) نتوانست جلوی خنده اش بگیرد او که انگار از اول بله را شنیده، شروع کرد درباره آینده شغلی اش حرف زد. گفت دوست دارد برود در تشکیلات سپاه، فقط هم سپاه قدس روی گزینه های بعدی فکر کرده بود: طلبگی یا معلمی. هنوز دانشجوبود. خندید وگفت که از دار دنیا فقط یک موتور تریل دارد که آن را هم پلیس از رفیقش گرفته وفعلا توقیف شده است پررو پررو گفت:((اسم بچه هامونم انتخاب کردم: امیرحسین،امیرعباس،زینب،زهرا.)) انگارکتری آبجوش ریختند روی سرم .. کسی نبود بهش بگوید:((هنوز نه به باره نه به داره!)) یکی یکی درجیب های کتش دست می کرد. یاد چراغ جادو افتادم. هرچه بیرون می آورد،تمامی نداشت. باهمان هدیه ها جادویم کرد: تکه ای از کفن شهید گمنام که خودش تفحص کرده بود، پلاک شهید، مهر و تسبیح تربت با کلی خرت و پرت هایی که از لبنان و سوریه خریده بود. مطمئن شده بود که جوابم مثبت است.تیر خلاص را زد.صدایش را پایین ترآورد وگفت:((دوتا نامه نوشتم براتون :یکی توی حرم امام رضا(ع)،یکی هم، کنار شهدای گمنام بهشت زهرا!)) ..🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگه هارا گذاشت جلوی رویم. کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آن ها .. درشت نوشته بود. ازهمان جا خواندم، زبانم قفل شد: ت مرجانی،تو درجانی،تو مرواریدغلتانی اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی انگار در این عالم نبود، سرخوش! مادر و خاله ام آمدند و به او گفتند:((هیچ کاری توی خونه بلد نیست، اصلا دور گاز پیداش نمی شه .. یه پوست تخمه جابه جا نمی کنه!خیلی نازنازیه!)) خندیدوگفت:((من فکر کردم چه مسئله مهمی می خواین بگین! اینا که مهم نیست!)) حرفی نمانده بود. سه چهارساعتی صحبت هایمان طول کشید. گیر داد اول شما از اتاق بروید بیرون . پایم خواب رفته بود و نمی توانستم از جایم تکان بخورم از بس به نقطه ای خیره مانده بودم، گردنم گرفته بود و صاف نمی شد. التماس می کردم:((شما بفرمایین،من بعد از شام میام!)) ول کن نبود، مرغش یک پا داشت. حرصم درآمده بود که چرا این قدر یک دندگی می کند. خجالت می کشیدم بگویم چرا بلند نمی شوم. دیدم بیرون برو نیست، دل رو به دریا زدم و گفتم:((پام خواب رفته!)) گفت:((فکر می کردم عیبی دارین وقراره سر من کلاه بره!)) دلش روشن بود که این ازدواج سر می گیرد ..... ..🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky