#با_شاعران
آن بی خبران حرمت مسجد بشکستند
این بی خِرَدان عهد ولایت بگسستند
آن جمعِ خواص از بصر افتاده چرا که
ساکت شده و لب زِ نخ فتنه ببستند
با خونِ شهیدان خدا عهد نمودند
در حسرت یک قطره از آن جام الست اند
ای کاش که روزی همه ملّت شود آگاه
این سُست نظر ها همگی غرب پرستند
👈شعر کامل
✍ عباس بهمنی
#شاعران_حوزوی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#با_شاعران
💐 به احترام حماسه #نهم_دی
وقتی که برفهای زمستانه آب شد
شبهای سرد یخ زده هم آفتاب شد
مبهوت مانده دشمن دون غرق حسرت است
آری دوباره توطئه هایش خراب شد
دستان غیب میرسد از آسمان چنین
بی شک دعای مردم مان مستجاب شد
جایی برای طعنه ی شیطان نمانده است
با مشتهای ملت ایران مجاب شد
آن نقشه ها که فتنه، زمانی کشیده بود
با اقتدارو لطف بصیرت برآب شد
فرمان رسیده باز که: تاریخ زنده شو!
اینبار نیز در ۹ دی انقلاب شد
✍عاطفه جعفری
#شاعران_حوزوی
#بصیرت #نه_دی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
هوالحیّ
مصباحِ دوستانِ ولایت، سفربخیر
خورشید بیبدیلِ هدایت سفربخیر
آه ای جوابِ «هَل مِن عمّارِ» رهبری
آموزگار درسِ شهامت سفربخیر
داغی بزرگ بر دل یاران نشاندهای
ای آبروی علم و فقاهت سفربخیر
بعد از تو بر زمین مگذاریم این عَلَم
هستیم در ادامهٔ راهت، سفربخیر
بالاتر از دماء شهیدان، مدادِ توست
آموخت مالک از تو شهادت، سفربخیر
✍نوید نیّری
#مصباحِ_دلها
#آیت_الله_مصباح_یزدی
#عمار_انقلاب
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #ترکیب_بند
🔹کوثر جوشان حق🔹
تو آمدی و زن به جمال خدا رسید
انسانِ دردمند، به درک دعا رسید
تو آمدی و مهر و وفا آفریده شد
تو آمدی و نوبت عشق و حیا رسید
هاجر هر آنچه هروله کرد از پی تو کرد
آخر به حاجت تو به سعی صفا رسید
احمد اگر به عرش فرا رفت، با تو رفت
مولا اگر رسید به حق، با شما رسید
داغ پدر، سکوت علی، غربت حسین
شعری شد و به حنجرۀ کربلا رسید
در تلّ زینبیه غروبت طلوع کرد
با داغ تو قیامت زینب فرا رسید
با محتشم به ساحل عمّان رسید اشک
داغ تو بود بار امانت به ما رسید
تسبیح توست رشتۀ تعقیب واجبات
قد قامت الصّلاتی و حیّ علی الصّلات...
شبگریههای غربت مادر تمام شد
زینب به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب اذانِ گریه بگوید بگو، بلال
سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد
طفلانِ تشنه هروله در اشک میکنند
ایّامِ تشنهکامی مادر تمام شد
آن شب حسن شکست که آرامتر! حسین
چشم حسین گفت: برادر! تمام شد...
زاینده است چشمۀ زهرایی رسول
باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد
باور مکن که فاطمه از دست رفته است
باور مکن حماسۀ حیدر تمام شد
زهرا اگر نبود حدیث کسا نبود
زینب نبود و واقعۀ کربلا نبود
شب آمدهست گریهکنان بر مزار تو
دریا شکست موجزنان در کنار تو
بعد از تو چلهچله علی خطبه خواند و سوخت
چرخید ذوالفقار علی در مدار تو
زینب کجاست؟ همسفر خطبههای خون
دنیا چه کرد بعد تو با یادگار تو؟
باران تیر و نعش غریبانۀ حسن
آن روزگار زینب و این روزگار تو
گل داد روی نیزه، سر تشنۀ حسین
تا شام و کوفه رفت دل داغدار تو
تو سوگوار زینب و زینب غریب شام
تو سوگوار زینب و او سوگوار تو
بعد از تو سهم آینه درد و دریغ شد
دست نوازشی که کشیدند تیغ شد...
ای سرپناه عارف و عامی نگاه تو
آتش گرفت خیمۀ گردون ز آه تو
آیا چه بود قسمت تو غیر درد و درد؟
آیا چه بود غیر محبت گناه تو؟
ساقی علیست، کوثر جوشان حق تویی
ما تشنهایم تشنۀ لطف نگاه تو
در چشم من تمام زمین، سنگ قبر توست
گردون کجا و مرقد بیبارگاه تو
در کربلای چند، شهید غمت شدیم
سربندهای فاطمه بود و سپاه تو
از خانۀ تو میگذرد راه مستقیم
راهی نمانده است به حق، غیر راه تو...
📝 #علیرضا_قزوه
@shaeranehowzavi
#پوستر
📣 فراخوان جشنواره ادبی رسانهای حضرت ابوطالب(ع) منتشر شد
✔️شعر در قالب: کلاسیک و نو
✔️نثر ادبی در قالب: دلنوشته و مینیمال
✔️نثر رسانهای در قالب: یادداشت و گزارش
📌از برترین آثار در دو بخش جایزه ویژه و حق التألیف تقدیر میشود.
🔗 زمان ارسال آثار: از بهمن99 تا 30 بهمن 99
🔗ارسال به دبیرخانه گروه نویسندگان حوزوی به نشانی @rahil1357 در شبکه پیام رسان ایتا
🔗برای دریافت اطلاعات بیشتر به کانال نویسندگان حوزوی به نشانی https://eitaa.com/howzavian مراجعه فرمایید.
🍃 شاعران حوزوی 🍃
#پوستر 📣 فراخوان جشنواره ادبی رسانهای حضرت ابوطالب(ع) منتشر شد ✔️شعر در قالب: کلاسیک و نو ✔️نثر
فراخوان #شعر
در رثای حضرت ابوطالب علیه السلام
▪️صلی الله علیک ایتها الصدیقة الشهیدة
یکباره آتش شعله زد عالم سراسر سوخت
وقتیکه پیش چشم مردم ناگهان در سوخت
نامردمان مزد رسالت را عجب دادند
از ظلمشان، بعد از نبی، قرآن و کوثر سوخت
هم غنچهای از بوستان فاطمه افتاد
هم روح مابین دوپهلوی پیمبر سوخت
شد سورۀ کوثر سراسر شعلهور از کین
یعنی "فَصَلِّ" با "لِرَبِّک" سوخت "وَانْحَر" سوخت
وقتیکه آتش در سرای مرتضی افتاد
گویی که قرآن هم از اول تا به آخر سوخت
هم روی بانوی دو عالم شد کبود از ظلم
هم در میان آتش از او موی و معجر سوخت
در با لگد وا شد بهپا شد محشر کبری
روضه چه جانکاه است و کوتاه است: مادر سوخت
زهرا سپاه مرتضی بود و علمدارش
آری، علمداری که پیش میر لشکر سوخت
در حملۀ ظلم و نفاق و لشکر شیطان
افتاد از پا حیدر و محبوب داور سوخت
هر بیت آتش دارد از این داغ عالمسوز
از سوز آه فاطمه دیوان و دفتر سوخت
#محمدتقی_عارفیان، ۱۳۹۹/۱۰/۲۶
#با_شاعران ⬛️فاطمیه
اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی تقدیم می کند:
🌹مجموعه رسانهای《سلام مادر》
عرض ارادت شاعران طلبه به ساحت مقدس حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها
برای تماشا و دریافت به اینستاگرام اشراق به آدرس https://www.instagram.com/eshragh_dte/ مراجعه نمایید.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✍ هوالکریم
.............................................
✍خدا کیست✅
بگفتا طفلکی آقا خدا کیست ؟
تن ودست وسرومویش چه شکلیست؟
چرا تنها شده رَد کرده ما را
کجا پیدا کنم من این خدا را
کدامین کوه ودشت است و بیابان
کدامین کوچهء شهر و خیابان
کجا چرخد، کجا هست وکجا نیست
کدامین سرزمین است و کجائیست
نمی ترسد ز تاریکی به صحرا
نمی لرزد ز سوز برف و سرما
مگر که خیمه یا خانه ندارد
چه میپوشد اگر باران ببارد
کجا می خوابد او در این شب سرد
کِه تیمارش کند گاهِ تَب و درد
پدر یا مادر و فرزند او کیست
نَخ و جِنسِ لحاف وجامه اش چیست
بگو بر من که نزدیک است یا دور
لَواشک میخورد یا ماهیِ شور
فقیراست او چو من یا اینکه زَر دار
نجومی میخورد یا سالی یک بار
به پشت جَک نشیند یا که پیکان
به دشت و دِه نشیند یا که تهران
خدا آیا کلاس درس رفته.........
کتک خورده چو یاسر پای تخته
وکیل است آن خدا یا اینکه قاضیست
تَن آسا باشد او یا اهل بازیست
نمی دانم که رُومی یا که زنگیست
هَمی دانم که قلیونش چه رنگیست
پدر گفتش که ، قلیونش چه زیباست
شبیهِ شیشهء بافور باباست.............
وَلیکن کاشَکی قلیون نمیداشت
به لب سیگارِ خود هرگز نمیذاشت
که اصلا با زنش دعوا نمیکرد
نمیگفت آن زنش نامرد ، نامرد
شنیدم که خدا خیلی بزرگ است
سخن رابشنوَد گر لال وگنگ است
شنیدم همچو مادر مهربان است
اگرچه خُلق او چون کودکان است ،
نمیدانم کلاسش در چه فازیست
ولی اَخمو نباشد ناز نازیست
بگو شیخا خدای ما کجا هست
بگو اصلا که آیا این خدا هست
بگفتم نه عزیزم این چه بَلواست
خدا مافوق این تصویر زیباست
خداخودصاحب هرنقش وحرفیست
خدا در سِرِّ آدم های برفیست
به هرجا بنگری آنجا خدا هست
خدا را بینی و نزدیک ما هست
خدا حِسّ غریبی در دل ماست
انیس راز آدم های تنهاست
خدا در رمز ابر و آسمانهاست
خدا در نزد کِرمی عمق دریاست
خدا روی زمین هم خانه دارد
خدا هم مثل ما همسایه دارد
همه همسایهء آن خانه هستیم
اگرچه چشم خود برخانه بستیم
خدا آهنگ طَربِ نای و نَی هاست
خدا در وقت غم درسینه پیداست
پدر یا مادر و بچّه ندارد..................
زنِ دلبند و بازیچه ندارد.................
خدا خود خالق هر رنگ و رُو هست
نَمک شُورَست وشُوری ذات اوهست
خدا که اهل دَرد و لَرز و تَب نیست
خدا که اهل ترسِ صبح و شب نیست
خدا که اهل پول و خواب و غم نیست
خدا که قید خوردن یا شکم نیست
خدا خود باعث هر حِسّ نابی ست
طبیب هر دل پر اضطرابیست
خدا کیَ اهل دود و سیخ و سنگ است؟
کجا او اهل این کار جفنگ است ؟
خدا در برگ و بار هر درخت است
خدا درنقش این کوه های سخت است
خدا رشد و نُموِّ هر گیاهیست...........
خدا پرواز مرغان هواییست..............
خدا خودگردش این روز وشبهاست
خدا در مِهر و فروردین هویداست
خدا در مِهرِ مادرهای دنیاست
خدا در پینهء دستان باباست
خدا در اشک پاک جمله زنهاست
خدا در قلب انسانهای شیداست
خدادر شعر بهمن یا کُمَیت است
زبان شاعران درپشت بیت است
خدا خود عالم هر رمز و رازیست
نه اَخمو بلکه خیلی تند راضیست
خدا زیبا وکیل وخوب قاضیست
بگو جانا خدا اکنون کجا نیست
خدا اینجا و آنجا بلکه هرجاست
خدا البتّه اینک خانهء ماست.......
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
34.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدیم چراغی که به این خانه روا بود
خورشید فروزندۀ شام فقرا بود
📹 شعرخوانی #یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
🏴شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت
ای دُر دُرجِ حیا و آیت عظمی
بضعه خیر الوری و مریم کبری
فاطمه ام الائمه دخت محمد (ص)
بهر تو ایجاد گشته سبعه آباء
ام کتاب ام فضل ام علومی
ام ابیهات خوانده خواجه اِسرا
راضیه مرضیه و تقیه نقیه
همسر حیدر علی عالی اعلا
نام تو صدّیقه و بتول و زکیه
طاهره منصوره و محدّثه عَذرا
عالم امکان ز نور روی تو روشن
خوانده شدی زین سبب به زهره زهرا
بهر محِبّت نعیم گشته فراهم
بهر عدویت جحیم گشته مهیا
با مژه روبند حور، خاک رهت را
بهر تبرّک برند جانب بالا
مادر گیتی نزاده همچو تو دختر
خادمه درگه تو ساره و حوّا
نور خدایی و عصمت اللّه مطلق
مادر دو مریمی و مام دو عیسی
احمد ثانی تویی و اخت نبوّت
معدن عفّت تویی و کوثر مُعطی
من ز کجا و صفات و مدح تو گفتن
ذرّه کجا پی برد به ساحتِ بیضا
لیک همین نکته در جلالت و قدرت
بس بود از بهر شخص عاقل و دانا
گرچه نبوّت ز حق به حضرت خاتم
ختم شد از حکمت خدای تعالی
لیک تو داری کتاب وحی الهی
گشته در آن درج علم جمله اشیاء
چون سخن اینجا رسید جفّ قلم شد
بگذرم و گویم ای حبیبه طه
لیلة قدری و لیک قدر تو مجهول
قدر تو نشناختند مردم دنیا
آه که در مدّت قلیل چه آمد
بر سرت از مردمان بی سر و بی پا
اهرمنان آمدند گرد سلیمان
تا بربایند خاتم از ید والا
بر در جنّت زدند آتش سوزان
شد ستم از دوزخی به بانوی حورا
آتش حقدی که در صدور نهان بود
گشت عیان از جفای عابد عزّی
آتش سوزان کجا و مَهبط جبریل
حبس غلامان کجا و گردن مولا
آن همه ظلم و ستم که شد به تو از خصم
من نتوانم که جمله را کنم احصا
لیک همی دانم آنکه مردم ناکس
هتک نمودند احترام تو یکجا
حقّ علی غصب گشت ارث تو ممنوع
ضلع تو مکسور از تعدّی اعدا
محسنت از ظلم چون شهید شده گشت
ثلث ز سادات کم ز صفحه غبرا
بهر تو دنیا چو تنگ شد ز مصائب
مردن خود کردی از خدای تمنّا
مسألتت شد قبول و فصل جوانی
روی نهادی به سوی عالم عقبی
با تن آزرده با کبودی بازو
با دل پر غصه با دو دیده عبرا
هست امید «شفیق» سوی تو امروز
آنکه نجاتش دهی ز سختی فردا
شیخ علی اکبر مروّج الإسلام متخلص به شفیق
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
«روضه»
هر کجا که روضه شماست
چای گرم تازه دم می آورند
روضه ها به شرح درد و داغ تان
واژه کم می آورند!
#تقی_متقی