هستیم کویر و میل باران داریم
با آمدنش غصه فراوان داریم!
در آمدن و نیامدن هایش ،شُکر
عمریست مدیریت بحران داریم
#محمدجواد_منوچهری
#سیل_مشهد
#سوء_مدیریت
#مدیریت_بحران
@shaeranehowzavi
تقدیم به دختران سرزمینم
ای خوشا با خود شمیم عود و عنبر داشتن
یک فضای خانه با دختر معطر داشتن
مژده ها دادند مردم را که دختر رحمت است
ای خوشا در خانه خود عطر دختر داشتن
دختران گلواژه هایی از گلستان خدا
رحمت حق است با خود نرگس تر داشتن
ای خوشا آن کس که دارد دختری در خانه اش
با شمیم او گل و ریحانه در بر داشتن
وه چه زیبا و دل انگیز است باغ زندگی
خواهری را در کنار یک برادر داشتن
شاعران در وصف دختر بس غزل ها گفته اند
در کتاب شعر، مطلوب است زیور داشتن
دختران چون شاه بیت شعر ناب خلقتند
اسوه ای گر همچنان زهرای اطهر داشتن
#محم_علی_یوسفی
#هفته_کرامت
#روز_دختر
@shaeranehowzavi
اردیبهشت
ای کاش ماهها همه اردیبهشت بود
ای کاش راهها همه راه بهشت بود
باغ از شکوفه خرّم و صحرا ز سبزه سبز
گویی که از بهشت خدا رونوشت بود
دیوار خانهها همه نسرین و نسترن
گل جای خاک و آجر و سیمان و خشت بود
چوپان کنار چشمه و سرگرم نی زدن
دهقان میان مزرعه مشغول کشت بود
بارانِ پرلطافت، میشست و میزدود
هر جا که خار، یا خس و خاشاک زشت بود
ای کاش هیچکس دل کس را نمیشکست
دنیا به کام مردم نیکوسرشت بود
«هر جا که هست، پرتو روی حبیب هست»
گیرم که دیر و مسجد و گیرم کنشت بود
اردیبهشتیام من و در خود شکفتهام
ای کاش ماهها همه اردیبهشت بود...
غلامعلی حدّاد عادل
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
#اردیبهشت_ماه
@shaeranehowzavi
به نام خدا
🌷«از آخر نوشتن»🌷
✅نگاهی به صبح تازهدم
سروده عاطفه جوشقانیان.
از انتشارات شهرستان ادب.
حتما شنیدهاید که میگویند بیت اول شعر را خدایان میدهند و خواندهاید که غزلنویسان شعرهای خود را از چپ به راست میسازند. یعنی قافیه را در نظر میآورند و بعد کل بیت را بر اساس همان تولید میکنند.
این حرفها خالی از اغراق نیست اما همینقدر هست که آدم نمیداند بیت اول از کجا میافتد توی کله شاعر و به هر حال قافیه محتمل تا حد زیادی بر کلمات، تصویرها و حتی لحنی که بیت خواهد داشت تاثیر میگذارد. چیزهای دیگری هم هست. مثلا موضوع شعر و ایدهای که شاعر در مورد موضوع دارد بر خیال او سایه میاندازد. منتهی شعر خانم جوشقانیان چیزی دارد که کل شعر، روال تصویرها و حال و هوا و حتی نحوه پرداختن به موضوع را سر و شکل میدهد. آن چیز بیت آخر است.
او دنیای خودش را دارد. به همین خاطر نمیتوان به سادگی شعرش را مثلا توحیدی خواند، هر چند شاعر در صبح تازه دم مناجات میکند: طلوع کردی و از نورت آفریده شدم... و با همین رویه نمیتوان شعر او را آیینی دانست به این خاطر که در منقبت مولا مینویسد: در خطبهها از بس معطر بود کامت/ پروانهها پر میکشیدند از کلامت... و سایر ائمه نیز در همین دفتر تعظیم میشوند. منتهی طرح شاعر طوریست که آدم گمان میکند اگر یاد حضرت عباس و حضرت زهرا(س) نیز در میان نبود باز با شاعری طرف است که طرحی از توحید دارد و مسئله امامت و معاد نیز با خیالش ممزوج شده است. زیرا همیشه سرانجامی در کار است که در آن امید، انتظار و سرنوشت سهم به سزایی دارد. شعر «خواب گلدان» بیشترین تصویرهای تلخ این کتاب را در خود میبیند و حتی میتوان گفت جز بیت آخر در همه جا تنش و سایه تیرگی را حس میکنیم: روی لبهای گنجشک، هذیان/ باغچه دیده خواب زمستان... یا: خواب دیدم ترک خورد از بس/ درد دل کاشتم توی گلدان... . با این حال در مقطع میخوانیم: زندگی مرده قبل از تولد/ دل نکندی هنوز آی انسان؟ خواب در این شعر اشارهای است به حدیث « اَلنَّاسُ نِیامٌ فَاِذَا ماتُوا انْتَبَهُوا» مردم خوابند و وقتی بمیرند بیدار می¬شوند. گلدان، نماد تنگنای زمین است و البته بهتر است انسان از خواب «زمستانی» بیدار شود و بر خاک آزاد ببالد. چنانچه میبینید همین دو بیت و دو نشانه(در شعر نشانههای بیشتری هست) تصویرهای مخوف را به سوی سرانجامی میبرد که همان آزادی است.
حتی در شعری در رثای امام رضا میخوانیم: میخواست تا نور ایزد بعد از تو خاموش باشد/ او کیست پس میدرخشد چون ماه بالای بالین. چنانچه میدانید این بیت به حضور امام جواد (ع) بر بالین مولا اشاره دارد، درست زمانی که دشمنان گمان میکردند با شهادت ایشان کار امامت را تمام کردهاند.
این همان نگرشیست که در تفکر شیعه به آن انتظار میگویند. در شعر دارالسلام که در منقبت مولاست هر چند برشهایی در بلا و مظلومیت داریم، کار با این بیت پایان مییابد: از حُسن آغاز تو میشد خوب فهمید/ مهدی یقینا میشود حسن ختامت.
داشتن طرحی از سرنوشت به خودی خود نحوی نوشتن معاداندیش است. این طرح میتواند رنگ و بوی سیاسی بگیرد. مثلا در شعری که زبان حال خانم زینب در گفت و شنود با برادر شهیدش هست میخوانیم: سر میدهیم و روسری از سر نمیدهیم/ باید به دخترم برسد ارث مادرم. در این شعر حادثه عاشورا و مقاومت حضرت زینب برش می¬خورد به ماجرای حجاب که در این ایام تبدیل به مسئلهای سیاسی شده است.
گویا قیاملله که از دیر باز در جریان بوده هنوز هست و در زندگی روزمره ما جریان دارد. زندگی، همین زندگی پیش رو، پشتش به سنتی گرم است و در ادامه نیز به سوی نحوی از گشایش کشیده میشود. طرح خانم جوشقانیان از تاریخ و سرنوشت، تبدیل به بیانی فلسفی نشده است. حتی میتوان گفت تکیه شاعر بیش از در کار آوردن صناعت یا تصویرسازی، بر عاطفه است: بیا و دست نوازش بکش به روی سرم/ ببین که بعد تو تنهاترم، شکستهترم... . اما به آنچه میگذرد به روش خودش یعنی با طرحی از سرنوشت، واکنش نشان میدهد: چه بازگشت پیکر شهید حججی باشد یا تشییع سردار قاسم سلیمانی و چه غم از دست دادن دوستان و آشنایان. در هر صورت آیندهای هست که بیتهای پایانی را میسازد و آن را تبدیل به سرانجام زندگی یا سرانجام شعر میکند. یعنی عواطف، خیالات و عواطف شاعر را به سوی خود میکشد. در شعرهای «صبح تازهدم» معاد یا اگر این طور دلتان میخواهد بگویید سرنوشت، نه فقط مقطع شعر بلکه سرانجام شعرها را رقم میزند.
🔰یادداشت دکتر #علیرضا_سمیعی ، نویسنده و پژوهشگر ادبی
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم
@eitaa.com/sobhetazedam
@shaeranehowzavi
یه دست تو دست مامانی
یه دست تو دست بابا جون
برای بار اوله
میآم زیارت آقا جون
مامان میگه امام رضا
مهربون و با صفایی
ما بچه ها رو دوس داری
درست شبیه بابایی
هرکسی که پیشت میآد
خنده رو لبهاش میکاری
تو چشماشم دونه دونه
ماه و ستاره می ذاری
چقد قشنگه حرمت
چه رنگارنگه کفترات
کاشکی میشد پر بکشم
منم تا گنبد طلات
#محمدامین_نیکمرد
#امام_رضا علیهالسلام
@shaeranehowzavi
زبان شعر الکن مانده در حُسن فراوانش
جهان را غرق حیرت می کند دریای عرفانش
نماز شکر میخواند برایش آب و آیینه
تمام مُهرها سجاده ها مبهوت ایمانش
نوای حق، نگاه مصطفی(ص)، نام علی(ع)...! ای عشق
چه اوصاف خوشی پرورده ای در جسم و در جانش
گره خورده ست با نور حسین ابن علی قلبش
فراتر می رود از حیطه ی ادراک میزانش
زلال اشک هایش در نمازش جاری و ساری
سجودش حلقه ی وصل است بین جان و جانانش
چه شبها تا سحر مستانه خلوت میکند با دوست
چه شبنم هانشسته بی امان بر رحل و قرآنش
هوای فومن از عطر نفس هایش پر از شور است
پر از گرماست خورشیدش، پر از دریاست بارانش
هزاران بار شکر حق، هزار الحمدللهی
که بخشیده چنین دُر گرانی را به گیلانش
ندارم هدیه ای قابل به غیر از جان ناقابل
که آن هم می کنم باجان ودل تسلیم فرمانش
نسیمی می وزد آرام بر پیراهنش هر صبح
کماکان می رسد از غیب الطاف فراوانش
تمام سنگفرش کوچه ها مست قدم هایش
ببین! گل کرده رد پای او در هر خیابانش
خوشا اقبال شهر من چه دنیای خوشی دارد
دل فومن که شد با خاطرات خوب مهمانش
●
به قم رفتم ببوسم باز خاک پای مادر را
که دیدم نورِ (العبد) است در آیینه بندانش...
#رضا_نیکوکار
#دهه_کرامت
@shaeranehowzavi
هدایت شده از H M
آیین رونمایی از مجموعه شعر «همسنگطوفان»
اشعار برگزیده کنگره سراسری حماسه غزه مظلوم
با حضور
#سید_مهدی_حسینی_رکن_آبادی
#علی_داودی
#میلاد_عرفان_پور
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
همراه با شعرخوانی شاعران مطرح کشور
شنبه ۲۹اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت۱۷
مصلی تهران غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی
🔸حلقه شعر ولایی فرات
@foratpoem
در هیچ جای باغ اگر جای کاج نیست
اهل رفاقت است، ولی اهل باج نیست
در جمع منفعت طلبان کاج بی ثمر
شایسته ی نشستن بر تخت و تاج نیست
کاجیم و اوج شهرت ما سبز بودن است
اما نگاه کور شما را علاج نیست
بی راهه رفته است و به منزل نمی رسد
شعری که در مسیر نگاهش سراج نیست
تا ریزه خوار سفره ی اهل کرامتیم
ما را به نان کنگره ها احتیاج نیست
#محمدجواد_منوچهری
@shaeranehowzavi
السلام علیک یا صاحب الزمان
خوبم؛ ولی در حق مولایم جفاکار
شرمندهام؛ اما مگر کافی است اقرار؟
کاری نکردم تا درآید از غریبی
گرم است پشت او به من؟ رویم به دیوار
در محضر خورشیدم و بی اطلاعم
از روشنیهای فراوانش به تکرار
نه اهل علم و دانشم نه اهل تقوا
میخوانمش از بیکسی گاهی به ناچار
خود را زدم گاهی به کوری و کری آه
میخواهمش بسیار؛ اما مصلحتوار
کاری اگر هم بر نمیآید ز دستت
ای دل حیا کن لااقل او را میازار
روزی گواهی میدهد تنهاییاش را
دست از لجاجت با امام خویش بردار
اشکش درآمد بارها بی شک ز دستم
او را خدایا در امان از من نگهدار
#مریم_بسحاق
@shaeranehowzavi
صبحی دگر و باز طلوعی دگر از مِهر
جانِ همه مِهر است و همه بی خبر از مهر
مِهری دگر آن مِهرتَر از مِهرِ جهان تاب
دردا نگرفتیم ،سراغی سحر از مِهــر
مِهری پس ِ ابر و دگری سر زده از شرق
ای وای چرا نیست به دلها اثر از مِهر
این مِهر، وجودش همه بند است به آن مِهر
شرمنده بُوَد کوکب و شمس و قمر از مهر
ای کاش بیاید خبـر از مِهـــــــرِ مبـــــــــارک
یارب زِ چه غافل شده است این بشر از مِهر
با سَر زدنش ، شمس ، همه سود رسانَد
دردا که کنون سود ، رسد مختصر از مِهر
#عباس_بهمنی
#مهدویت
@shaeranehowzavi
خدایا به حق علی ابن موسی الرضا علیهالسلام
در شب میلاد علی ابن موسی الرضا علیهالسلام
دشمن شادمان مکن