💠#مهاجران
#وحید
داستان اول
(۱)
💠فواد بد بلا بود.از همان بچگی بدبلا بود.همیشه نگران بودند یک وقت چیزیش نشود.خب اوایل طبیعی بود.توی فرهنگی که بیشتر چشم امیدها به پسر هاست.حالا اگر تک پسر هم باشی بیشتر توی چشم و توجهی.اصلا همه جا تک پسرها عزیزند.فواد تک پسر بود و خیلی هم مودب.آن روزهای بچگی هم که تازه از اصفهان آمده بودندآبادان،ماها همه میدیدیم مادرش یک جور دیگری این پسر را تربیت کرده.مثل ما پسربچه های آبادانی.شر و شور نبود و زیاد توی کوچه نمی آمد.من و فواد هم سن ایم.یک وقت می گویم هم سن یعنی سن شناسنامه ای،ولی یک وقت هم منظورم همراه بودن است.ما همیشه با هم بودیم.از همان مهدکودک تا ایام مدرسه،تا کار.همیشه.رابطه ما کمی خاص هم بود.همین حالا هم همین جور است.توی هر خانواده ای نمی شود برادرزاده ای باشد که عموی هم سن و هم کلاس و هم قد داشته باشد.برای همین توی دبستان یا راهنمایی وقتی می دیدند فامیل ما دوتا مثل هم است،فوری از نسبت مان می پرسیدند،فواد رویش نمی شد بگوید که من عمویش هستم.حالا یا رویش نمی شد یا واقعا هنوز توی کتش نرفته بود که من عمویش هستم.فکر کنم دلیلش همین دومی بود.چون من همیشه حتی تا همین اواخر دلم می خواست عمو صدایم کند.به جای این که من را رفیق یا فامیل معرفی کند دوست داشتم بگوید(وحید عمومه)
نمی گفت.ولی من توی مدرسه همیشه می گفتم(فواد پسر کامامه)
این یک افتخاری به من می داد.انگار بزرگ ترم می کرد.اوج نوجوانی با همین یک جمله مرد می شدم انگار.ولی خوب فواد همین جوری اش هم بزرگ تر بود.توی چشم تر بود.این ها را حالا دارم می گویم.آن وقت ها نمی گفتم.چیزی مثل رقابت بین ما نبود.نمی دانم،حالا که نگاه می کنم شاید آن چیزی که بین ما بود و آن حسی که من بهش داشتم حسادت بود.ولی کی فکرش را می کرد یک روز توی خنده ها فواد را راهی کنیم سفر،بعد دیگر برنگردد تا همین الان.کی فکرش را می کرد بلا این جوری بیفتد توی خانه ما.
شهید #حاج_فوادمشعلی
منبع:کتاب مهاجران صفحه ی ۹و۱۰
🔻🔻🔻🔻
😍 بســــــم رب الحســـــــــین😍
این خاکِ حسین، عشق مالامال است🌺
تُربت، حجرالاسودِ اهل حال است🌺
عیسی که مسیحدم شد از تربت اوست🍃
این خاک عجب «مُحَوِّلُ الاَحوال» است🍃
#صلےاللهعلیکیااباعبدالله😍
#صبحتونکربلایے❤️
ثانیه های مهدوی 1.mp3
2.91M
با گوش دادن به این فایل ها، با امام خود درد دل کنیم و با انتشار آن، دیگران را هم تشویق به صحبت با حضرت کنیم.
زیاد وقتت رو نمی گیره...ا
از دست ندین خیلی عالی هستش
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
هدایت شده از 🌹یا علی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا نگاه کنید 👆 ❤️
✍اگر خداوند
دنیا و آنچه را كه در دنیاست
به تو داده بود جبـران آن #خسارت قضـا شدن نمـاز صبح نمیشد
◾️مردی
تصمیم داشت به سفر #تجارت برود
خدمت امام صادق علیه السلام رسیـد و از امام درخواست استخـاره كرد . استخاره او بد آمد ، اما آن مرد نادیده گرفت و به سفر رفت
▪️اتفاقاً سـود فراوانی هم برد .
پس از مسافرت خدمت امـام رسید و عرض كـرد:
یابن رسـول الله ! یادتان هست چندی قبل خدمت شمـا رسیدم برایم #استخاره كردید و بد آمد
◾️استخاره
برای سفر تجارت بود من به سفر رفتـم
و سود فراوانی هـم كردم و خیلی خوش گذشت. #امام_صادق علیه السلام به او فرمود درطی سفر یادت هست، فلان منزل خسته بودی
▪️نماز مغرب
و عشایت را خواندی شام خوردی
وبعد خوابیدی و زمانی بیدار شدی كه نماز صبح تو قضا شده بود؟ گفتم: آری
◾️حضرت فرمودند :
اگر خداوند دنیا و آنچه را كه در دنیاست
به تو داده بود جبـران آن #خسارت قضـا شدن نمـاز صبح نمیشد.
🖊منبع :
جهاد با نفس ج۱ ص۶۶
مراقب خود باشید!
در این فضای بی در و پیکر مجازی!
در جبهه اگر روی مین میرفتی! جانباز می شدی و سربلند!
اما! اگر تن به مین های این وادی دهی؛ معلوم نیست، به نا کجا آباد ها خواهی رسید...
اینجا فقط باید؛ دل به شهدا داد