eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
9.9هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ✨ عبدالحسین دررابطه بابچه‌ها یک پدرنمونه بود فرزندانم چیزهایی ازپدرشان یادگرفتند که آثارو رفتارهای سید را در وجود آنهامی بینم🌹 همسرم خیلی به تربیت دینی فرزندان مان اهمیت می داد پسرمان را آنقدر باخودش مسجدمیبرد که گاهی جلوتراز آقاسیدخودش به مسجد می رفت😍 بدون آنکه حرفی بزند با نشان می داد که راه درست کدام است آقاسید بچه هاراخیلی دوست داشت ولی نسبت به دخترمان علاقه عجیبی داشت ومی گفت سفارش شده است❤️ علاقه اوشب عروسی دخترم به من ثابت شدوقتی این پدرودخترهمدیگه رابغل کردندآن قدرباشدت گریه می کردندکه مهمان هاهم شروع به گریه کردند😭 روزی که خبر سید را آوردند دخترم ازدیدن عکس اعلامیه پدرش فریادی زدو ازحال رفت..تاهفت روز خم مانده بود معنی شکستن کمررادخترم همان جافهمید...😔💔 ✍به روایت همسربزرگوار
🌷 ✨ عبدالحسین دررابطه بابچه هایک پدرنمونه بودفرزندانم چیزهایی ازپدرشان یادگرفتندکه آثارو رفتارهای سیدرادروجودآنهامی بینم همسرم خیلی به تربیت دینی فرزندان مان اهمیت می داد پسرمان راآنقدرباخودش مسجدمی بردکه گاهی جلوترازآقاسیدخودش به مسجدمی رفت بدون آنکه حرفی بزندبا نشان می دادکه راه درست کدام است آقاسیدبچه هاراخیلی دوست داشت ولی نسبت به دخترمان علاقه عجیبی داشت ومی گفت سفارش شده است علاقه اوشب عروسی دخترم به من ثابت شدوقتی این پدرودخترهمدیگه رابغل کردندآن قدرباشدت گریه می کردندکه مهمان هاهم شروع به گریه کردند روزی که خبر سیدرا آوردنددخترم ازدیدن عکس اعلامیه پدرش فریادی زدوازحال رفت..تاهفت روز خم مانده بودمعنی شکستن کمررادخترم همان جافهمید... ✍به روایت همسربزرگوارشهید
علقمه موج شد،عکسِ ریخت به هم😭 دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم تا که ازگیسویِ اولختۀ خون ریخت به مشک😭 کیـسویِ منتـظرش، ریخت به هم تیـر را با سـرِ زانـوش کشیـد از 😭 حیف ازآن چشم،که مژگانِ ترش ریخت به هم خوردزمین، مادرِاصغر غش کرد😭 او که افتاد زمیـن ، دور و برش ریخت به هم قبـل از آنیـکه بـرسـد 😭 از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم به سـرش بـود بیـاید به سـرش بنـین 😭 عوضش آمـدبه سرش ریخت به هم ها را کـه تکان داد ، افتـادو😭 دست بگذاشت به رویِ ، ریخت به هم خواست تـاخیمه رساند، کـرد،ولی😭 گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم نـه فقط ضـرب آمـد و ابـرو واشد😭 خورد برفرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم بود و تبـر و دِشـنه، ولـی دید😭 نیزه ازسینه که ردّشد، ریخت به هم بـه سـرِ ز پهـلو آویـزان بود😭 😭 بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم (حسن لطفی)