「 شھـادت + دهــ⁸⁰ـه 」
#خاطرات_شـهدا
🔹 پشت #خاكريز، دائم خم مي شد. تيرهاي مستقيم دشمن👹 مرتب از بالاي خاكريز به صورت رگبار مي آمد حسين با آن قدش در طول خط #حركت مي كرد فرياد زدم 🗣:خميده برو. گفت: پيش اين #نامردها نبايد سر خم كرد...
🔸بعد از #عمليات خيبر، حجم آتش🔥 عراقي ها زياد بود و انواع بمب ها را بر سر #رزمندگان مي ريختند. چون باران هم در حال باريدن بود، سينه خيز رفتن بر روي ريگ ها مشكل و از طرفي ايستاده راه رفتن نيز خطرناك🚫 بود، وقتي يكي از رزمندگان در اين شرايط به حالت #خميده به طرف سنگر
🔹مي رفت، حسين #خطاب به او مي گفت: خجالت بكش، اين چه طرز راه رفتنه😡. آن رزمنده وقتي مشاهده مي كند كه حسين با آن قد بلندش استوار ايستاده است، #خجالت مي كشد و سعي مي كند همانند او شجاع 💪و با صلابت باشد...
🔸او كه از #معاون گردان به فرماندهي گردان موسي بن جعفر(ع) ارتقا يافته بود💯، اكثر عمليات ها به عنوان گردان خط شكن در خط مقدم حضور مي يافت و در شكستن #مقاومت دشمن و از بين بردن كمين آنها تبحر خاصي داشت.✌️ در هنگام مأموريت همه #جوانب را در نظر مي گرفت. از كنار
🔹هيچ #موردي بر حسب اين كه ممكن است اهميت نداشته باشد، نمي گذشت و همه مسايل را داراي اهميت مي دانست.😇 حتي هنگامي كه #مجروح شد، منطقه را ترك نكرد. در يكي از عمليات ها، تركش خمپاره 60 به ران پايش اصابت💥 كرده بود
🔸حسين- كه #بدن قوي و ورزشكاري داشت- درد شديد😰 خود را تحمل مي كرد و حتي با رزمندگان #شوخي مي نمود. هنگامي كه به دكتر مي گويد:« به هيچ عنوان عقب نمي روم»❌ دكتر مجبور مي شود همان جا درمانش كند و #قرص هايي بدهد تا از عفونت زخم هايش جلوگيري كند. ⚠️
🔹يك مورد ديگر كه #زخمي شد، گلوله به قفسه سينه اش اصابت نموده بود😥 و گلوله فقط سه سانت با #قلبش فاصله داشت كه براي درمان به پشت خط منتقل شد. ♻️
📎 جانشین گردان موسیابنجعفر تیپ ۲۱ سپاه سمنان
#شهید_کیومرث_نوروزیفر🌷
#سالروز_ولادت
ولادت :۱۳۴۱/۵/۱ سمنان
شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۲ اروندکنار عملیات والفجر هشت
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞