eitaa logo
「 شھـادت + دهــ‌‌⁸⁰ـه 」
637 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
بـه‌نـام‌خـداونـدمـھـربان🌱 ‌ مـا‌دهـه‌هشـتادیـا،تـا‌ظـھـورمنـجی جـھانـیان‌ازپـای‌نخـواهیم‌نـشسـت‌ تـا‌شـھـادت‌دررکـاب‌مـولا✌️🏻😎 ‌ 📞📻 ¦ ارتـبـاط‌بـا‌مـا : @a22111375 📞📻 ¦ نـاشـنـاسـمـون: https://harfeto.timefriend.net/16090015668784
مشاهده در ایتا
دانلود
درعملیات فتح المبین با اصابت ترکش💥 به سرش #مجروح شده اما مجددا " به جبهه💣 بازگشت و درعملیات رمضان سال 61 به ندای  حق لبیک گفته  وبه #شهادت رسید.این شهید ازجمله شهدای مفقودالاثر 🕊 کرمان بودند که بعد ازچهارده سال در 27 رمضان 75توسط گروه #تفحص پیدا و دروزقدس با مراسم پرشکوهی❣درمزارشهدای شهرراین و درجایگاه #ابدیش به خاک سپرده شد .🌺 پ.ن: این شهید عزیز درمحرم به دنیا آمده و در رمضان به شهادت رسید . #شهید_ذبیح‌الله_قریه‌میرزایی 🌷 @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🌸 🔰عملیات شده بود. خیلی نگران بودم، 😰چون ازابراهیم خبری نداشتم. شب، مادرم گفت: ابراهیم شده استو ماه رمضان بود. افطاری را خوردم و تا سحر آرام و قرار نداشتم. ❌با خودم فکر می کردم حتی اگر دست و پا نداشته باشد، فقط می خواهم کنارم باشد، من هم تا آخر کنارش می مانم و از او پرستاری می کنم.😇 🔰حال داشتم. بعد از سحر، مادرم صدایم زد و گفت: بیا دایی های آقا ابراهیم آمده اند کارت دارند.‼️ وقتی وارد اتاق شدم، دیدم همه مردهای فامیل نششته اند، ریخت. مطمئن بودم برای مجروحیت ابراهیم اینجا جمع نشده بودند. ⚠️وقتی خبر شهادت ابراهیم را دادند، سرم گیج رفت. انگار آب جوش روی سرم ریختند. صدای هیچ کس را نمی شنیدم.😔 خودم را نگه داشتم و سوره را خواندم. آرام شدم، دلم داشت از بغض💔 می ترکید. 🔰کارهایشان را کرده بودند. قاب عکس حاضر بود 🖼و اعلامیه ها را هم چاپ کرده بودند. عکس را که دیدم باور کردم شده است. عکسش را به بغل گرفتم و بلند بلند گریه کردم، با ابراهیم حرف می زدم.😭 به یاد اولین روزهای زندگی مشترکمان افتادم. همیشه از حرف می زد و از من رضایت می طلبید.😢 حالا فقط پیش من بود و نگاهم می کرد ✍️به روایت همسر شهید 🌷 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞شهادت + دهه هشتاد💞
「 شھـادت + دهــ‌‌⁸⁰ـه 」
🔹 پشت ، دائم خم مي شد. تيرهاي مستقيم دشمن👹 مرتب از بالاي خاكريز به صورت رگبار مي آمد حسين با آن قدش در طول خط مي كرد فرياد زدم 🗣:خميده برو. گفت: پيش اين نبايد سر خم كرد... 🔸بعد از خيبر، حجم آتش🔥 عراقي ها زياد بود و انواع بمب ها را بر سر مي ريختند. چون باران هم در حال باريدن بود، سينه خيز رفتن بر روي ريگ ها مشكل و از طرفي ايستاده راه رفتن نيز خطرناك🚫 بود، وقتي يكي از رزمندگان در اين شرايط به حالت به طرف سنگر 🔹مي رفت، حسين به او مي گفت: خجالت بكش، اين چه طرز راه رفتنه😡. آن رزمنده وقتي مشاهده مي كند كه حسين با آن قد بلندش استوار ايستاده است، مي كشد و سعي مي كند همانند او شجاع 💪و با صلابت باشد... 🔸او كه از گردان به فرماندهي گردان موسي بن جعفر(ع) ارتقا يافته بود💯، اكثر عمليات ها به عنوان گردان خط شكن در خط مقدم حضور مي يافت و در شكستن دشمن و از بين بردن كمين آنها تبحر خاصي داشت.✌️ در هنگام مأموريت همه را در نظر مي گرفت. از كنار 🔹هيچ بر حسب اين كه ممكن است اهميت نداشته باشد، نمي گذشت و همه مسايل را داراي اهميت مي دانست.😇 حتي هنگامي كه شد، منطقه را ترك نكرد. در يكي از عمليات ها، تركش خمپاره 60 به ران پايش اصابت💥 كرده بود 🔸حسين- كه قوي و ورزشكاري داشت- درد شديد😰 خود را تحمل مي كرد و حتي با رزمندگان مي نمود. هنگامي كه به دكتر مي گويد:« به هيچ عنوان عقب نمي روم»❌ دكتر مجبور مي شود همان جا درمانش كند و هايي بدهد تا از عفونت زخم هايش جلوگيري كند. ⚠️ 🔹يك مورد ديگر كه شد، گلوله به قفسه سينه اش اصابت نموده بود😥 و گلوله فقط سه سانت با فاصله داشت كه براي درمان به پشت خط منتقل شد. ♻️ 📎 جانشین گردان موسی‌ابن‌جعفر تیپ ۲۱ سپاه سمنان 🌷 ولادت :۱۳۴۱/۵/۱ سمنان شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۲ اروندکنار عملیات والفجر هشت @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞