eitaa logo
「 شھـادت + دهــ‌‌⁸⁰ـه 」
638 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
بـه‌نـام‌خـداونـدمـھـربان🌱 ‌ مـا‌دهـه‌هشـتادیـا،تـا‌ظـھـورمنـجی جـھانـیان‌ازپـای‌نخـواهیم‌نـشسـت‌ تـا‌شـھـادت‌دررکـاب‌مـولا✌️🏻😎 ‌ 📞📻 ¦ ارتـبـاط‌بـا‌مـا : @a22111375 📞📻 ¦ نـاشـنـاسـمـون: https://harfeto.timefriend.net/16090015668784
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌸 همیشه حاضر بود ، هیچ وقت خودش رو کنار نمیکشید ، حتی وقتی بنی صدر خلع درجه اش کرد ، با لباس بسیجی می رفت سپاه ؛ مثل یه بسیجی صفر کیلومتر کار می کرد ، طرح میداد و برنامه ریزی ستادی میکرد ، اصلا براش مهم نبود که تا دیروز سرهنگ بوده و امروز یه بسیجی ساده است ؛ فقط به خدمت فکر میکرد ، فقط خدمت ... 📕 یادگاران @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#سیره_شهدا 🔻 یه تیڪه ڪلام داشت؛ وقتی ڪسی می‌خواست غیبت ڪنه با خنده می‌گفت: «ڪمتر بگو» طرف می‌فهمید ڪه دیگه نباید ادامه بده ... #شهید_مدافع_حرم_مهدی_قاضی‌خانی @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🌺🍃 عملیات تا سه صبح طول کشید، خیلی خسته بودیم😞؛ رفتیم کمی استراحت کنیم اما صدای شلیک تانک‌ها هر از گاهی بیدارمان می‌کرد، وقتی بیدار شدم، ساعت هشت و نیم صبح شده بود. بچه‌ها را بیدار کردم تا صبحانه بخوریم، وقتی فرهاد را بیدار کردم گفتم: عجب عملیاتی بود پسر، با کمترین تلفات شهر را آزاد کردیم😁✌️ با حسرت گفت: چه فایده وقتی صبحمون قضا شد...😔 @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🌸☘ بچه ها می گفتند ما صبح ها کفش هایمان را واکس خورده می دیدیم ، نمی دانستیم چه کسی واکس میزند ؟! بعدآ فهمیدیم کسی هست که وقتی نیروها خوابند ، واکس را برمی دارد و هر کفشی که نیاز به واکس دارد ، واکس می زند ، مشخص شد این فرد همان فرمانده گردان است .... 📕 ستارگان خاکی ، ج22ص102 @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🌺🍃 دختری داشت که مریض بود و مدام ایشان را برای مداوا نزد پزشک می‌بردند ، حین عملیات فتح‌ المبین بود که همسرش نامه نوشت که دخترمان به شدت بیمار است ؛ شما هم به بالین دخترت بیا. در پاسخ به نامه همسرش نوشته بود ، نزد دخترم ، خاله ‌، عمه و بستگان دیگر هستند که کمکش کنند و نیازی به وجود من نیست ، اما اینجا به من نیاز هست . پس از گذشت حدود یک ماه ، دختر شهید فوت کرد. تلگراف زدند که دخترمان فوت کرده خودت را برسان ، جواب تلگراف را این‌طور داد که ، آنجا کسی هست که فرزند من را تشییع کند ، اما اینجا ۱۲ هزار بچه هستند که کسی بالای سرشان نیست . عملیات را رها نکرد تا به عزیزان خود برسد ، بلکه بعد از اتمام عملیات و بعد از گذشت چهل روز از فوت فرزندش به خانه برگشت ... امیر سرلشکر @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🌺 بچه ها می گفتند ما صبح ها کفش هایمان را واکس خورده می دیدیم ، نمی دانستیم چه کسی واکس میزند ؟! بعدآ فهمیدیم کسی هست که وقتی نیروها خوابند ، واکس را برمی دارد و هر کفشی که نیاز به واکس دارد ، واکس می زند ، مشخص شد این فرد همان فرمانده گردان است .... 📕 ستارگان خاکی ، ج22ص102 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🌺🍃 دانشجو بابایی ، ساعت دو بعد از نیمه شب می دود تا شیطان را از خودش دور کند! 👈 این جمله یکی از داغ‌ ترین خبر‌هایی بود که بولتن خبری پایگاه "ریس" آمریکا چاپ کرده بود. عباس گفت: چند شب پیش ، کلنل "باکستر" فرمانده پایگاه و همسرش که از یه مهمونی شبونه بر می‌گشتند ، من رو در حال دویدن توی میدون چمن پایگاه دیدند و برای دویدن در اون موقع شب توضیح خواستند. گفتم: خوابم نمی اومد ؛ خواستم ورزش کنم تا خسته بشم. هر دو با تعجب نگاهم کردند. فهمیدم جوابم قانع کننده نبوده ، ادامه دادم ، مسائلی که اطرافم می گذره باعث می‌شه شیطان با وسوسه هاش من رو به گناه بکشه ، در دین ما سفارش شده این وقت ها بدویم یا دوش آب سرد بگیریم. حرفم که تموم شد ، تا چند دقیقه بهم می‌خندیدند. طبیعی هم بود ، با ذهنیتی که اون ها در مورد مسائل جنسی داشتند ، نمی تونستند رفتار من رو درک کنند.... 📕 پرواز تا بی نهایت، ص۳۶ @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🌺🌺🌺 یه روز به من گفت ، وقتی اذان صبح میشود ، پس از اینکه وضو گرفتی ، به طرف قبله بایست و بگو ، خدایا این دستت را بر روی سر من بگذار و تا صبح فردا بر ندار !! به شوخی دلیل این کار را پرسیدم گفت اگر دست خدا روی سرمان باشد ، شیطان هرگز نمی تواند ما را فریب بدهد .... 📕 ستارگان خاکی ، ج22ص69 @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🌺🍃 همه نماز جماعتش را دوست داشتند زياد طولش نمى‌ داد... اگر مى ‌ديد يا مى‌ شنيد امام جماعتى ، نمازش طولانى است ، تذکر مى‌داد. بعد از هر نمازش سه بار طلب شهادت مى‌‌کرد. عوضش نمازهاى فُرادايش را آهسته مى‌ خواند ، با سجده‌ هاى طولانى و گريه ‌هاى زياد.... 📕 مسیر عشق @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🌸🍃 بالای کوه آب نبود ، باید می رفتند از پایین کوه برف های آب شده را می آورند بالا ! رسیده بودیم بالای قله پس از 3 ساعت پیاده روی ، با اینکه کلی آب خورده بودیم باز هم تشنه بودیم . حاجی قبل از ما رسیده بود ، علی مسئول قله برایمان شربت آورد ، همه برداشتیم غیر حاجی !! گفتم ، حاجی چرا شربت نمی خوری !؟ گفت ، ما میریم پایین ، آب هست ، شما زحمت کشیدید ، این آب ذخیره ی شماست ..... 📕 ستارگان خاکی ، ج22ص95 @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🌺🍃 مهدی از شناسایی اومد ، سه چهار روزی میشد توی خاک دشمن بود. اومد افتاد توی سنگر ! لب ها خشک ،ضعیف ، پر از گرد و خاک !! یه کمپوت براش وا کردم گذاشتم جلوش ، گفت ، امروز سهمیه بچه ها کمپوت بوده یا نه؟! صدامو براش بردم بالا ، مگه اونا ۳ ، ۴ روز توی خاک دشمن بودن؟! گفت ، رحیم شلوغش نکن ، امروز سهمیه بچه ها کمپوت بوده یا نه ! گفتم نه ، نبوده ! گفت ، اینو بردار یه پارچ آب بیار... 📕 یادگاران @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🌺🍃 بعد از کفش خودش ، کفش پسر بزرگمون هم واکس زد ، علت این کارش را که پرسیدم گفت ، پسرمون جوانه ! ، ممکنه اگر مستقیم بهش بگم جواب نده ! ، باید به طور عملی واکس زدن رو بهش یاد بدم ..... 📕 ستارگان خاکی ، ج22ص60 @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞