🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #نیمهی_پنهان_ماه
#شهیدناصرکاظمی 🕊
قسمت 8⃣5⃣
درست رو به روی همان نقاشی روی دیوار که عکس یک دختر بچه بالای سر پدر شهیدش بود ایستادند. کمی همدیگر را نگاه کردند. مثل این که هر دو از چشمهای هم همه چیز را میخواندند. پروین دستهای منیژه را توی دستش گرفت گفت:
« یادته همین جا روی همین بالکن از ناصر بهت گفتم، گفتم یه داداش دارم خیلی آقاست میخواد بیاد خواستگاریت؟ »
دستهای منیژه یخ کرد. نگاهش میکرد، زبانش بند آمده بود. به زحمت سرش را تکان داد که «آره، یادمه.»
پروین گفت:
« خب اگه حالا بهت بگم ناصر شهید شده
چه کار میکنی؟ »
ته دلم خالی شد. بیحس شدم. دستم را به نردههای بالکن گرفتم که نیفتم. پاهایم شل شده بود. چشمهایم توی چشمهای دختربچهی توی نقاشی گره خورده بود. او گریه میکرد، ولی من نمیتوانستم. هر طوری بود خودم را از زمین جدا کردم، رفتم توی کلاس چهار تجربی، یک جای خالی روی زمین پیدا کردم سجده کردم، صورتم را گذاشتم کف زمین تا سردیش را خوب حس کنم. خدا را شکر کردم، گفتم: « خدایا حالا که این جوری خواستی توانش رو هم بهم بده. »
برای بار اول سنگینی بچهام را توی دلم حس کردم. گفتم:
« خدایا همه دوتایی منتظر بچهشون میمونن ولی تو خواستی تنهایی همه چیز رو ببینم. »
گریه نکردم، نمیخواستم گریه کنم. باید خودم را نگه میداشتم. این همه وقت با خودم جنگیده بودم برای یک همچین روزی. اصلا از اولش که بله را گفتم، همهی اینها را میدیدم، ناصر همیشه بهم سفارش میکرد که:
« منیژه بعد از من کاری نکنی که دشمن شاد بشی. »
نمیدانم چه طور بود که حتا خيلی مقاومت نکردم که اشکهایم نریزد خدا خودش کمک کرد با پروین رفتیم خانهی مادر شوهرم، پاهایم را دنبال میکشیدم ولی نگذاشتم کسی چیزی بفهمد. محکم از در رفتم تو، خودم را توی بغل کسی نینداختم تا گریه کنم. نشستم یگ گوشه، چشمهایم را روی هم گذاشتم. صدای کسی را نمیشنیدم. حرفهایم را با خدا میزدم، گریههایم را توی دلم میکردم. توی آن لحظه اگر این قدر از نزدیک خدا را کنارم حس نمیکردم حتما تمام میکردم.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #نیمهی_پنهان_ماه
#شهیدناصرکاظمی 🕊
قسمت 9⃣5⃣
حس میکردم فقط یک نیرویی بالاتر از همه چیز میتواند من را آرام کند. آدمها نمیتوانستند کاری برایم بکنند. فقط وقتهایی که حرفهایم را به خدا میگفتم احساس میکردم نفسم بالا میآید و میتوانم زندگی کنم. آن روز مدام از بینیام خون می آمد. به جز مادرم کسی نمیدانست من باردارم. نمیدانستند چرا این طوری میشوم. به خودم فشار میآوردم که جلوی بقیه گریه نکنم. خون از بینیم فواره می زد. آن شب برگشتم خانه، دور و برم که خلوت شد تازه شروع کردم به گریه کردن. توی آن خانه بیشتر وقتها ناصر نبود ولی آن شب یک طور دیگر جای خالیاش را حس میکردم. آن قدر گریه کردم تا آرام شدم و خون بینیام هم قطع شد. هشتم شهریور ناصر را آوردند تهران و یکراست بردند معراج شهدا. امیر برادرم هم با او آمد، همان روز عصر اولین سالگرد شهید رجایی و باهنر توی مدرسهی مطهری بود. توی همان مراسم ناصر را تشییع کردند. هنوز ندیده بودمش.
آنجا فقط یک تابوت بود که روی دستها میچرخید. روی تابوت، پرچم ایران را کشیده بودند. هیچ چیز دیده نمیشد. منیژه بین جمعیت گم شده بود. به هوش که میآمد، تابوت شناور را که گاهی کج میشد، گاهی عقب می رفت، گاهی جلو بود میدید و دوباره بیحال میشد. نمیتوانست همه چیز را با هم باور کند، این ناصر بود که روی دستها میچرخید؛ تمام دلگرمی و تكیهی منیژه. منیژه کم کم داشت وسایلش را جمع می کرد که بروند با هم زندگی کنند. زندگیای که توی این شش ماه این همه آرزویش را کشید، زندگیای بدون این همه انتظار و دلهره. حالا تمام آن زندگی توی تابوت روی دستها میرفت.
از دور سرم را کج کردم، نگاهش کردم، باهاش درد دل کردم، حرفهایم را بهش زدم. بعد از مراسم دوباره برش گرداندند معراج. نُه شهریور تولد امام رضا بود. میدانستم ناصر چرا این روز برگشته. حتماً دلش میخواسته روز تولد امام رضا برود خانهی جدیدش.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #نیمهی_پنهان_ماه
#شهیدناصرکاظمی 🕊
قسمت 0⃣6⃣
آقای محلاتی را یک گوشه گیر آوردم گفتم:
« ناصر اومده که روز تولد امام رضا دفن بشه، اون عاشق امام رضا بود میدونم که این آرزوشه یه جوری کارها رو جور کنین که فردا به خاک بسپرینش. »
آقای محلاتی گفت:
« آقای صیادشیرازی میگوید باید برای ناصر مراسم رسمی بگیریم، باید اعلان عمومی کنیم مردم از همه جا میخوان بیان، نمیشه ناصر رو به این سرعت دفن کرد. »
گفتم:
« من خواست قلبی ناصر رو گفتم، حالا این که صلاح نظام چیه و شما چه تصمیمی میخواین بگیرین، با خودتونه. »
گفت:
« من فکر میکنم و به شما خبر میدم. »
فردا صبح خبر دادند که این کار شدنی نیست و تصمیم بر این شده که یک مراسم رسمی برایش بگیریم. من هم خیلی اصرار نکردم. با خودم گفتم:
" اگه قرار بشه درست بشه خودش درست میشه. "
همان روز صبح آمدند دنبالمان که برویم معراج و ناصر را ببینیم. خیلیها بودند؛ مادر و پدرشوهرم، خواهر برادرهای ناصر، مادر و پدر و خواهر برادرهایم و خیلی از فامیلها هم آمده بودند. یک فضای بازی بود توی معراج، همه را بردند آنجا. تابوت ناصر را آوردند، صورتش را باز کردند.
بعد از آن روز سخت، حالا قرار بود از نزدیک با صورتش، با چشمهایش درد دل کند. همیشه از این همه شلوغی فراری بود. ایستاد تا نوبتش برسد. آن همه جمعیت اذیتش میکرد. دنبال یک جای دنج میگشت. دلش میخواست ناصر را با خودش ببرد یک جایی که دست کسی بهشان نرسد و یک دل سیر حرف بزند. شاید هم گریه کند. از زیر پرچم دستش را پیدا کرد. محکم توی دستش گرفت و فشار داد.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
🔴 باید سریعا با تغییر، مقدمات ظهور را فراهم کنیم
🌹شهید چمران:
🔹 از این جنایت ها و خیانت ها و ظلم ها و خونریزی ها که در دنیای ما جریان دارد امام زمان رنج می برد . او آرزو می کند که هر چه زودتر ظهور بفرماید، هر چه زودتر بتواند که ریشه ظلم و فساد را براندازد.
🔹 اما او مشاهده می کند که این انسان ها آمادگی پذیرش او را ندارند. هنوز تغییر و تحول کافی در نفوس آن ها به درجه تکامل نرسیده است که ظهور او را ایجاب کند.
🔹 او منتظر است که ظهور کند،او بیقرار است که هرچه زود تر عدل و داد را در دنیا بگستراند.
🔹 و این وظیفه ماست که این تغییر و تحول را هر چه سریعتر انجام دهیم تا در ظهور او تسریع شود.
📚 علی زیباترین سروده هستی،ص ۷۱
#مهدویت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_اینستاگرام روزشمار غدیر
۱۵ روز مانده تا عید سعید غدیر
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو_استوری_روزشمار_غدیر
۱۵ روز مانده تا عید سعید غدیر
همیشه با او
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو_استوری_روزشمار_غدیر
5️⃣ 1️⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر
تا عیدالله الاکبر، هر روز چشم مان را به نور یکی از فضائل مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام روشنایی بخشیم...
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#روزشمار_غدیر
5️⃣ 1️⃣پانزده روز تا عیدالله الاکبر، عید ولایتعهدی مولایمان، عید غدیر خم باقی مانده است...
🎁مهمان سفره ی پر نعمت کلام نورانی وصی به حق پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، امیرالمومنین علیه السلام خواهیم بود...
✳️کلام سی و پنجم:
امیرالمومنین عليه السلام:
لَيسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالمُعايَنَةِ مَعَ الأَبصارِ؛ فَقَد تَكذِبُ العُيونُ أهلَها ، ولا يَغُشُّ العَقلُ مَنِ استَنصَحَهُ
دریافتن مانند با چشم ديدن نيست؛ زيرا گاه چشمها به صاحبانش دروغ مى گويند، ولى خرد به آنكه از وى اندرز خواسته، نيرنگ نمى زند
📚نهج البلاغه، حکمت281
💠ای که دم از احمد مرسل زنی آگاه باش
حضرت پیغمبر از دلدادگان حیدر است...
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🗓#روزشمار_غدیر
5⃣ 1⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است..
فَقُولُوا بِأَجْمَعِكُمْ: «إِنّا سامِعُونَ مُطيعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّكَ فى أَمْرِ إِمامِنا عَلِىٍّ أَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ. على ذالِكَ نَحْيى وَ عَلَيْهِ نَموتُ وَ عَلَيْهِ نُبْعَثُ. وَلانُغَيِّرُ وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُكُّ (وَلانَجْحَدُ) وَلانَرْتابُ، وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلا نَنْقُضُ الْميثاقَ.
📚بخشی از فراز یازدهم خطبه غدیر
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#روزشمار_غدیر
5️⃣ 1️⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر
تا عیدالله الاکبر، هر روز چشم مان را به نور یکی از فضائل مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام روشنایی بخشیم...
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✊ ایستادند پای امام زمان خویش...
💐 امروز ۱ تیرماه سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم " #علی_امرایی " و " #محمد_حمیدی " و " #حسن_غفاری " و " #شاهرخ_دایی_پور " گرامی باد.
#صلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💌#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #شاهرخ_دایی_پور
♨️از دفاع مقدس تا جبهه مقاومت
🌻شهید بزرگوار بسیار مردمدار، خاکی و متواضع بود و ارادهای قوی داشت و هر تصمیمی که داشت، انجام میداد تا به نتیجه برسد. حلّال مشکلات و دست به خیر بود.
❤️او از سال ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ با آغاز جنگ تحمیلی در جبههها حضور یافت و بعد از جنگ هم برای آموزش نیروهای حزبالله به لبنان رفت و بعد از بازنشستگی هم به آموزش پاسداران دعوت شد مشغول بود.
🌻شهید داییپور اولین کسی بود که در آموزش نیروهای حزبالله لبنان تانکهای مرکاوا را منهدم کرد و تا قبل از آن، این توان وجود نداشت.
🎙راوے: برادر شهید
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
رفیق شفیق
ڪہ می گویند
هـمین هـا هـستند
رفاقت شـــــان
از زمین شروع شد
و تا بهـشت ادامہ یافت . . .
شهید #علی_امرایی
شهـید #حسن_غفاری
شهـید #محمد_حمیدی
#سوریه_۰۱_۰۴_۹۴
#ســـــالـروز_شهـــــــادت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
❇️#سیره_شهدا
🟣شهید مدافعحرم #علی_امرایی
♻️یک خَیّــــر به تمام معنــــا
💕پدر شهید نقل میکنند: بعد از شهادت پسرم فهمیدیم که او یک خیّر به تمام معنا هم بود. همان اولین روزهای شهادتش مقابل دَر ایستاده بودم که دیدم یک پیرزن آمد و با دیدن اعلامیه علی خیلی تأسف خورد. بدون اینکه بداند پدر شهید هستم با حالت خاصی از من پرسید این جوان کی شهید شده؟
💕پرسیدم علی را از کجا میشناسی؟ پیرزن شروع کرد به گریهکردن و گفت: زمستانِ دوسال پیش ما بخاری نداشتیم و از سرما به زحمت افتاده بودیم. نمیدانم شهید از کجا فهمیده بود بخاری نداریم که یک بخاری برایمان خرید و به خانهمان آورد.
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔰به روایت همسر شهید؛
در آغاز فصل عاشقی زندگی شهید هر کسی چیزی میگفت.
یکی میگفت دویست سکه، و دیگری میگفت کم است.
بزرگ مجلس گفت: مهریه را کی گرفته و کی داده، اما به دختر ارزش می دهد.
در تمام این حرفها و چانه زنیهای مهریه من همه حواسم به حسن بود، هر بار که صدای حضار مجلس بلند میشد و صدای دیگری بلند تر، حسن غمگین و غمگینتر میشد، و هر لحظه ناراحتیاش بیشتر می شد، تا اینکه صبرش سرآمد و به پدرم گفت: حاج آقا اجازه میدهید من با فاطمه خانم چند دقیقه خصوصی صحبت کنم، وقتی به اتاق رفتیم گفت: کالا که نمیخواهم بخرم که در قبالش بخواهم یک تعداد خاصی سکه بدهم، یک پیشنهاد میدهم، اگر شما هم راضی باشید، به حضار مجلس هم همان را می گوییم.
نظرت با هفت سفر عشق: قم، مشهد، سوریه، کربلا، نجف، مکه، مدینه چیست؟
و هر تعداد سکه که خودت مشخص کنی..
🌷شهید حسن غفاری🌷
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
" هفت سفر عشق " مهریه همسر یک شهید مدافع حرم
🔹همسر شهید #حسن_غفاری میگوید: بیشترین خاطراتی که از زندگی مشترک با همسرم دارم، مربوط به سفرهایی است که با هم داشتیم. همان هفت سفر عشقمان که پیشنهاد حسن آقا برای مهریه بود. حسن آقا در سالهای ابتدایی زندگی تمام این مهریه را پرداخت کرد.
🔹 حسن غفاری کارهایش را با نظام خاصی انجام میداد. به مدیریت زمان، خیلی حساس بود و اتلاف وقت را خیانت به بیتالمال میدانست. ریزهکاریها را یادداشت میکرد تا مبادا چیزی از قلم بیافتد.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠دشمنان به جای حاجقاسم ماشین شهید «علی امرایی» را زدند!
▫️علی امرایی وصیت کرده بود که پیکرش در سوریه به خاک سپرده شود اما برای برخی این سؤال پیش آمد که چه اتفاقی افتاد که برگشت؟!
▫️آن روز، یکم تیرماه ۱۳۹۴، دشمن برای ترور حاجقاسم سلیمانی کمین کرده بود؛ قرار بود که حاجقاسم ابتدا از آن معبر عبور کند ولی به فاصله یکساعت علی و شهید غفاری و حمیدی که در خودروی پر از مهمات و سلاحهای انفجاری سوار بودند، زودتر از معبر مورد نظر عبور میکنند و مورد هدف موشک قرار میگیرند.
▫️پیکر اِرباً اِربای علی را حاجقاسم از روی انگشتر شناسایی کرد؛ بعد از یکساعت که خود سردار با همراهانش به محل شهادت بچهها میرسد، خیلی متأثر میشود و به گفته همرزمان شهید خیلی گریه میکند؛ حاجقاسم دست علیآقا را از روی انگشترش شناسایی کرد و با وجود اصرار اطرافیان، خودش پیکرهای اِرباًاِرباشده را جمع کرد.
▫️به همین دلیل بخش زیادی از بدن علی همانند وصیتش همانجا در خاک سوریه باقی ماند. بعداً دو سه بار به خواب خانواده آمد و گفت:
«قرار نبود این دست هم برگردد ولی برای نشانه یک دستم برگشت.»
#شهیدعلےامرایے
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✍#دلنوشته
✴️شهید مدافعحرم #محمد_حمیدی
💥شهادت را لیاقت لازم نیست! معرفت لازم است! منتهی آرزوی هر انسانی رسیدن به کمال است که راه گریز و سریع آن، جهاد در راه اوست که هر کسی نتواند این نانوشته را خوانَد و آنرا تفسیر کند.
🌻کمال را صلاتیست دو رکعتی که وضویش با خون است و لا غیر! حال، هر کسی این وضو نتواند که سر منزل راه است! منزل بعدی نیّت و قیام است که دعوت میباشد.
💥منزل سوم طیّ طریق و ذوب الیالله است که کمتر کسی به این مقام رسیده! گریز دیگر، توسّل است که بهترین آن نور اعظم دُخت خاتم است که تمام راهها بدو ختم شود و راههای دیگر ختم بدین راه است و راه دگر ندارد!
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
من
کمی
دیـــــر
به دنیای تو
آمدم و این
قسمتی است
که من از آن
سخت دلگیرم...
بابای خوبـم 🌺
🌷شهید محمد حمیدی🌷
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹بسم رَبِّ الشُّهَدا🌹
#شهید_محمد_حمیدی
یکی از شهدای مدافع حرم بود که در مقابله با نیروهای تکفیری به شهادت رسید.
او به #ابوزینب معروف بود، در مسیر دمشق درعا در جنوب سوریه بر اثر انفجار #مین به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست.
شهید حمیدی به #شجاعت و دلیریِ خاصی شهرت داشت.
یکی از اطرافیان او نقل کرده است که جایی در حین مبارزه نیروها در حال #عقب کشیدن بودند اما شهید حمیدی برعکس همه نیروها، اسلحه خود را برداشت و به دل دشمن زد و دو نفر از این نیروهای تکفیری را نیز به اسارت گرفت و بسیاری را نیز به هلاکت رسانید.
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ز تمام بودنی ها
"تو" همین از آن من باش🥰
<• که به غیر با "تو" بودن❤️
دلم آرزو ندارد🌱
عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸
↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از #آقای_عشق
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آرام زیبای من..
منتظر طلوع شماییم
صبح یعنی: چشمان شما
آنگاه که سرزمین جانها را
نور باران می کنید ..
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
#صبحت_بخیر_آقا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
•••
بیـــچاره ای دیدم نشســـته به این راه...
بیـچاره که جز این جایی را بلد نیست...
ای عهده دار مردم بی دست و پا...حسین💔
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت
شهید صادق عدالت اکبری🌷
صبـحتون شهـدایـی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فرازی از #وصیت_نامه شهید #عباس_کردانی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم