eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
304 دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
توصیه شهید حاج قاسم سلیمانی به جوانان: کاری کنید که شهدا نصب‌العین و جزئی از وجودتان شوند، همان‌گونه که در زندگی با بعضی از دوستان خود رفیق‌تر و ندارتر هستید، از بین شهدا نیز یکی را انتخاب کنید و با او رفیق شوید. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب براساس زندگی و مبارزات شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 مقدمه 1⃣ مرد ناراحت و غمگين چشم دوخته بود به كودك بيمار هجده ماهه‌اش. پسرك به بيماري سرخك مبتلا شده بود. كنارش مرد ديگری نشسته بـود. او هـم چشـم دوخته بود به كودك. اتوبوس در ايستگاه نگه داشت و مردی كه كنار پدر كودك نشسته بود، بلند شد كه پياده شود. پيش از پياده شدن رو كرد به او و گفت: « این كودك آينده‌ی درخشانی دارد. » و پياده شد. پدر كودك بُهت زده رد مرد را گرفته بود كه توی پياده‌رو لابه‌لای جمعيت در حال ناپديد شدن بود. او را كه گم كرد سربرگرداند و به كودك بيمارش نگاه كرد. كودك، آرام خوابيده بود؛ به جمله‌ای كه مرد گفته بود، فكر كرد. به اينكه روزگـار چه سرنوشتی برای كودكش رقم خواهد زد. نام آن كودك «ناصر كاظمی» بود. او در دوازدهم خرداد ۱۳۳۵ ه. ش. به دنيا آمده بود.  ناصر هفت ساله بود كه حماسه‌ی ۱۵ خرداد شکل گرفت. او دوران خود را به روزگاری سپری كرد كه آگاهی مردم و جوانان روز بـه روز از ظلـم و ستم كه بر آنان می‌رفت بیشتر می‌شد.    از همان ابتدا، نشانه‌هايی در رفتار و كردار ناصر نمايان شد؛ از جلمه دلسوزی به دوستان فقير، مهربانی و كمك به نزديكان و ياری به بچه‌های همكلاسی‌اش در رفع اشكالات درسی. همین‌ها بود که باعث می‌شد دیگران به او - با اینکه نوجوانی بیش نبود - به گونه‌ی دیگری نگاه می‌کردند. اهل محبت کردن بدون چشم‌داشت و منت بود و مهمترین تفریح و سرگرمی‌اش در آن دوران، ورزش فوتبال. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 مقدمه 2⃣ پس از گرفتن ديپلم، در كنكور شركت كرد و در رشته‌ی تربيت بدنی قبول شد. همزمان با تحصيل به خاطر علاقه به تدريس، در مدارس جنوب شهر مشـغول بـه کار شد. در مدرسه برای دانش‌آموزان و شاگردانش پیش از آن‌که معلم باشد، دوست و ياور مهربانی بود كه از صميم دل برايشان دل می‌سوزاند. در كلاس‌های درس، در اوقات فراغت درباره‌ی مسائل دينی، اجتماعی و سياسی صحبت می‌كرد و دانش‌آموزان را با شرايط جامعه و ظلم و ستم رژيم پهلوی آشنا می‌کرد. سال ۱۳۵۶ او پرچم آمريكايی‌ها را در محوطه‌ی استاديوم آزادی به آتش كشيد و توسط ساواك شناسايی و دستگير شد. پس از بازجويی و شكنجه، محكوم شـد و به زندان قصر برده شد. با اوج‌گيری قيام مردم ايران، ناصر همراه تعداد زیادی زندانيان سياسی آزاد شد و تا پيروزی انقلاب لحظـه‌ای آرام ننشسـت و در کنار دوستان مبارزش برای براندازی رژيم پهلوی مبارزه كرد.  پس از پيروزی انقلاب در خرداد ۱۳۵۸ به عضـويت سـپاه پاسـداران درآمد. آموزش نظامی را در كمتر از دو هفته گذراند و عليرغم عدم آمـوزش کافی كلاس‌ها و دانشكده‌های نظامی به زودی از چنان تبحر و تجربه‌ای برخوردار شد كه باعث تعجب فرماندهان آموزش شد.  او، پس از آموزش به «زابل» اعزام شد. چهار ماه در آنجا بود و سـپس راهی «خوزستان» شد. رفتن او به خوزستان همزمان با شورش گروهی بـه نـام " خلق عرب " بود. آنها درصدد تجزيه‌ی خوزستان از خاك ايران بودند. با تلاش نیروهای انقلابی و از جمله «ناصر كاظمی» نقشه‌ی «خلق عرب» شكست خورد. ناصر بعـد از ماجرای «خوزستان» عازم «كردستان» شد. در «كردستان» ضد انقلاب آتش به جان مردم انداخته بود و هر روز آشوب و بلوای تازه‌ای برپا می‌کرد. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 مقدمه 3⃣ ناصر به پيشنهاد «محمد بروجردی» (فرمانده سپاه پاسداران ناحيه غرب كشور) در هفدهم دی ماه ۱۳۵۸ به «پاوه» رفت و فرماندار آنجا شد. از لحظه‌ی شـروع بـه كار، برای برگرداندن آرامش و امنيت به شهر با جديت فعاليت كرد. چندی بعد به خاطر شايستگی در خدمت به مردم عـلاوه بـر فرمانـداری به فرمانـدهی سپاه پاسداران «پاوه» نيز منصوب شد. او معتقد بود كه اگر قرار است آشوب و خونريزی ضد انقلاب در «كردستان فروكش كند، بايد از نيروهای بومی و دلسوز «كردستان» استفاده شود. از این رو به سازماندهی نيروهای بومی پرداخت و با همكاری نیروهای اعزامی موفق به پاكسازی جاده‌ی «پاوه»، «نوريان» و «قشلاق» شد.  اين خبر در منطقه پيچيد و مردم محروم كردستان كه از ظلم و ستم گروهك‌هـا به ستوه آمده بودند، از او درخواست كردند كه مناطق آنان نيز پاكسازی شود. از جمله‌ی اين مناطق «باينگان» بود. اهالی این شهر به پاوه مهاجرت کردند و تقاضای پاكسازی منطقه را با او در ميان گذاشتند.  «ناصر كاظمی» ابتدا آنها را با مسائل سياسی و نظامی منطقه آشنا کرد. سپس در اوايل بهار ۱۳۵۹ با يك حمله‌ی مُتهوّرانه، منطقه را با كمك اهالی بومی از وجود ضدانقلاب پاكسازی كرد. پس از پاكسازی «باينگان» متوجـه آزادسازی منطقه‌ی «نوسود» شد و عده‌ای از اهالی آن شهر، شبانه خود را به پاوه رساندند. او برای آنها نيز از مسائل سياسی و اعتقادی و تشريح مسائل منطقه و اهداف گروهك ضدانقلاب و معاند صحبت كرد. سپس تعدادی از آنها را به ديدار «حضرت امام» برد كه اين ديدار تأثير زيادی در روحيه‌ی آنان گذاشت. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 مقدمه 4⃣ ناصر، مدتی بعد در يك عمليات برای پاك‌سازی مناطقی از کردستان در منطقه‌ی «دوآب» از ناحيه‌ی شكم مجروح شد و يك هفته در بيمارستان بستری شـد و برای عمل جراحی به تهران منتقل شد و به مدت دو مـاه در بيمارسـتان تحـت مداوا قرار گرفت. پس از بهبودی نسبی بـه پاوه بازگشت و طرح پاک‌سازی منطقه‌های «نودشه»، «ميانه»، «نروی»، «نوسود»، «كله چنار» و « شوشمی» را یکی پس از ديگری با موفقيت به انجام رساند.  پس از يك سال و نيم تلاش و كوشش شبانه‌روزی و تحمل زحمات فراوان در شهريور ۱۳۶۰ از آنجا كه بايد تجـارب خـود را در سـطح وسیع‌تری به کار می‌گرفت، به سنندج رفت و فرماندهی سپاه كردستان را به عهـده گرفت. در اين مسئوليت جديد فعاليت‌های ماندگاری از خـود نشـان داد.از جمله پاکسازی مناطق حساس و استراتژیک جاده‌ی « بانه ـ سردشت »، « کامیاران - مریوان »، « تکاب - صايين دژ»، «بوكان ـ سد بودكان» و...  او، در اوايل سال ۱۳۶۱ ازدواج كرد.  درباره‌اش گفته‌اند: « هرگاه برای مرخصی به تهران می‌آمد شب‌های جمعه دوستانش او را بر مزار شهدا می‌یافتند. » او پس از سـال‌ها تـلاش بـرای بازگردانـدن امنيت و آسايش به كردستان، روز شنبه ششم شهریورماه ۱۳۶۱ حین عمليات پاكسازی محور «پيرانشهر ـ سردشت» و نبرد با ضد انقـلاب در یکی از روستاهای پيرانشهر به شهادت رسيد. پيكر او پس از انتقال به تهران در تاريخ نهم شهريور از مدرسه‌ی عالب شهيد مطهری به سوی بهشت‌زهرا تشييع شد. از آنجا كه علاقه‌ی غيرقابل وصفی به شهيد رجايی داشت، همچون او مظلومانه و به دور از هرگونه تشريفات در غروب نهم شهريور در كنار ديگر شهدای انقلاب، از جمله ۷۲ تن شهدای مظلوم ۷ تیر وفرماندهان دلاور اسلام، شهید چمران، شهید کلاهدوز و دیگران به خاک سپرده شد. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨◾️✨◾️✨◾️✨◾️✨ یاد حضرت در دقایق زندگی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ 🎬 «خودشیرینی برای کی؟» 👤 استاد 🔸 تا حالا با معامله کردی؟! ♥️ هرچی بیشتر یکی رو دوست داری، بیشتر بهش توجه می‌کنی... ‌ ‌ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
در اثر شهادت امام حسین... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔰امام رضا علیه السلام: ✍ای پسر شبیب، محرم، ماهی است که در عهد جاهلیت [هم]، آن را محترم می‌شمردند و ظلم و جنگ در آن را حرام می‌دانستند؛ اما این امت، نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیامبر را. در این ماه فرزندان پیامبر را کشتند و زنان او را اسیر کردند و اثاث او را غارت کردند. خداوند هرگز این جُرم آن‌ها را نبخشد. ای پسر شبیب؛ بر حسین گریه کن که او را مثل گوسفند سر بریدند و هجده نفر از مردان خاندانش با او کشته شدند که در روی زمین مانند ندارند و آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌ها در قتل او گریستند… . ای پسر شبیب؛ اگر بر حسین (علیه السلام) گریه کنی چندان که اشک تو بر گونه‌هایت روان گردد، خداوند هر گناهی که کرده باشی، کوچک یا بزرگ، اندک یا بسیار، می‌آمرزد… . ای پسر شبیب؛ اگر دوست داری در درجات بالای بهشت با ما باشی، به سبب حزن ما محزون، و برای شادمانی ما شاد باش. 📚شیخ صدوق،الامالی،ص ۱۳۰،ح ۵
🖼 📌 سیراب... ▫️ سپاه حُر به دست امام زمانشان سیراب شدند و دیری نپایید که آب به روی امام زمانشان بستند! نکند ما هم نمک بخوریم و نمکدان بشکنیم! 🏴 چهارم ؛ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
پیام رهبر انقلاب در پی جسارت به ساحت قرآن مجید در سوئد: اشد مجازات برای عامل جسارت به ساحت قرآن مجید مورد اتفاق همه علمای اسلام است حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد را حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطر آفرین خواندند و تاکید کردند: اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد باید عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد، حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطرآفرین است. اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد نیز باید بداند که با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته و نفرت و دشمنی عموم ملت‌های مسلمان و بسیاری از دولت‌های آنان را به سوی خود جلب کرده است. وظیفه آن دولت آن است که عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. توطئه‌گران پشت صحنه نیز بدانند که حرمت و شوکت قرآن کریم روز به روز افزونتر و انوار هدایت آن درخشان‌تر خواهد شد، امثال این توطئه و عاملان آن، حقیرتر از آنند که بتوانند جلوگیر این درخشش روزافزون باشند. والله غالبٌ علی اَمرِه سیدعلی خامنه‌ای ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 احساساتی شدن مردم در مراسم تعزیه با دیدن ناله استغاثه از طرف نقش امام حسین با ندای لبیک یاحسین 🌹نخواهیم گذاشت حسین زمانه تنها بماند @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟ پس خداوند نور حضرت قائم (عجّل الله فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود: «با مهدی انتقام او را میگیرم» 📚 اصول کافی ج١، ص۴۶۵ 🔴 أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عزاداری ماه محرم در جبهه‌های دوران دفاع مقدس @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ ④ 🖤شهید مدافع‌حرم غلامحسن دهقان آزاد ▪️فرزند شهید نقل می‌کند: همیشه پدرم دوست داشت توی خونه‌مون برای اهل بیت علیهم‌السلام روضه بگیریم ولی یادمه شب چهارم محرم سال ۱۳۹۸ بود که با هم رفتیم هیئت! ▪️همیشه توی روضه حسّ و حال قشنگی داشت و بلند بلند توی روضه‌های اهل‌بیت گریه می‌کرد ولی اون شب با این شعر مداح جلسه دلش رفت زینبیه! نمیدونم چی گفتی باباجان که اینطور قشنگ امام حسین علیه‌السلام خریدت😭 هوای این روزای من هوای سنگره یه حسّی روحمو تا زینبیّــــه می‌بَره تا کِــی باید بشینــــم و خدا خدا کنم به عکس صورت شهیدامون نگاه کنم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
اینجوری پای اعتقادات وامیستن.... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌«تــو» را می خـواهـم بـرای روزهای داغ تـابستـان❕ •⃟👇 آغوشت گرمای کلافه کننده این روزها را از یادم می برد😉 عشق یعني، یڪ رهبر شده👇🏻 🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸 ↙ قرار ما هرشب یک تصویر از @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما بی تو در این برهوتِ دنیا غریبیم و بغض‌دار؛ بیا... 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
❤️ تا بگیرد زندگانے ام صفا،گفتم حسین با همہ بے بندوبارے بارهاگفتم دست هایم راگرفتے هرڪجا خوردم زمین تا نهادم دسٺِ خود را روے پا گفتم حسین @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
دلت را به دلداران بسپار یعنی دلت را به شهیدان بسپار مطمئن باش، نه افسرده می شود... و نه تنها... صبحتون شهدایی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔹بخشی از وصیت‌نامه شهید مهدی صابری (غلامحسین) فرمانده گروهان علی اکبر(ع) از لشکر @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب براساس زندگی و مبارزات شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 قسمت 1⃣ 🌴 پاهای خونی محمد به هر جا سرك كشيد، پيدايش نكرد. بی‌حوصله شروع كرد بـه گشتن. آفتاب راست مي‌تابيد و عرق از سر و بـدنش می‌ریخـت: « ای بابـا، عجـب آدم بی‌فكری است. ببين! درست سر بزنگاه ناپديد شده. » تا چند دقيقه‌ی ديگر مسابقه شروع می‌شد و ناصر بی‌خبر رفته بود. حتی سـراغ دستشويی هم رفت. آنجا هم نبود. " يعنی، كجا رفته است؟ " عقلش به جايی قد نداد. نااميد به طرف زمين بازی برگشت. فكر كرد كه به جای او چه كسـی را انتخـاب كند. « مگر دستم بهت نرسد ناصر! دعا كن! » غر زدن بازيكنان تيم حريف شروع شده بود. چاره‌ای نبود. بايد بازی را شروع می‌كردند؛ به بچه‌های ذخيره تيم نگاه كرد. فکر کرد: " حميد، بـا آن كفـش درب و داغـانش نمی‌توانست درست و حسابی راه برود، چه برسد به دويدن! توی ايـن بازی حساس كه نمی‌شود حميد را وارد زمين كرد تازه، بازی قبلی را هم به این تيم باختيم. اگر اين بار هم ببازيم... " توی دلش دوباره ناصر را نفرين كرد: " تا همين چند لحظه پيش، بين بچه‌ها بود. اِاِاِاِ انگار آب شده و رفته تو زمین. خدا بگويم چه كارت كنه ناصر! " با ناراحتی وسط زمين رفت و از بچه‌های  كاپيتان‌شان كه دست به كمر گذاشته بود گفـت: « واالله، شـما هـم مـا را مسخره كرده‌ايد. نكند ترسيده‌ايد... هه هه هه نترسيد بابا... اين دفعه نمی‌بريمتان... دلمان برايتان می‌سوزد. » يكی ديگرشان گفت: « ما كه علاف شما نيستيم، اگر نمی‌خواهيد مسابقه بدهید چرا توی اين گرما ما را معطل خودتان كرده‌اید. » برگشت به طرف بچه‌های تيم خودشان. از عصبانيت دندان‌هايش قفل شده بود. يك دفعه ديد ناصر نشسته روی زمين و با حميد در حال صحبت کردن است. خودش را با عجله رساند بالای سر او: « مرد حسابی، تا حالا كجـا بودی؟ یک ساعت است همه را معطل خودت كرده‌ای! اگر آماده نيستی، بگو ديگر، این چه مسخره‌بازی... » چشمش افتاد به دو تا كفی كفش كه در دستانش بود. نتوانسـت ادامـه بدهد. ناصر داشت توی كفش‌های خودش كفی می‌گذاشت. حميد هم كفش‌هايش را درآورده بود گذاشته بود مقابل ناصر. گیج شد.  - « داری چیکار می‌کنی؟ » ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 قسمت 2⃣ + « هيچی! همين الان آماده می‌شويم. تو به آنها بگو آماده شوند. » بعد چشمكی به حميد زد و از جايش بلند شد و به طرف محمد رفت. دست انداخت روی شانه‌ی او و آرام طوری كه حميد نشنود، گفت: « ببين، محمد جان! توی اين چند مسابقه حميد اصلا بازی نكرده. خودت كه می‌دانی كفش‌هايش تعريفی ندارد. آخر به زور راضی‌اش كردم كفش‌های‌ مرا بپوشد و بازی كند. اما كفش‌های من به پايش بزرگند. رفتم دو تا كفی خريدم تا كفش‌ها اندازه‌ی پايش شود. حالا هم اجازه بده حميد جـای مـن بازی كند. » نمی‌دانست در جوابش چه بگويد. بدون ناصر تيمشان ضعيف بود و بـاختن در مقابل تيم حريف حتمی. - « يعنی چه؟ تو نمی‌خواهی بازی كنی؟ »  + « يك نيمه حميد بازی كند، نيمه‌ی دوم من جای او بازی می‌کنم. » «لازم نكرده، تو بايد هر دو نيمه را بازی كنی. تيم مقابل قوی اسـت. تـو اگـرتوی زمين نباشی حتما می‌بازيم. »  + « آخر... آخر، پس حميد چی؟ »  محمد كمی مكث كرد. درمانده بود كه چه كار كند. دستی به صورتش كشید و گفت: « باشد... باشد. هر چه تو می‌گويی. من يكی از بچه‌ها را می‌گذارم ذخیره تا حميد به جای او بازی كند. ولی تو هم حتما بايد بازی كنی. »  با خوشحالی صورت محمد را بوسيد و دويد به طرف حميد. محمد هم رفـت تا به تيم حريف بگويد كه آماده‌اند. بعد از بازی، بچه‌های تيم از خوشحالی به سر و كول هم می‌پريدند. با سه گل، باخت دفعه‌ی پيش را تلافی كرده بودند. محمد در ميان بچه‌ها چشم چرخانـد، امـا ناصر را نديد. او و حميد نود دقيقه توی زمین بازی كـرده بودنـد و حـالا در گوشه‌ای افتاده بودند تا نفسی تازه كنند. حدسش درست بود. آن دو در گوشه‌ای از زمین خنده‌كنان، دراز كشيده بودند و داشتند حرف می‌زدند. رفت به طرف‌شـان، وقتي رسيد بالای سر ناصر كفش‌های درب و داغان حميد را ديد. ناصر با ديدن او بلند شد و نشست. خم شد تا صورت ناصر را ببوسد. ناگهان چشمش بـه پاهای خونی او افتاد. زبانش بند آمد. ناصر لبخندزنان نگاهش می‌کرد. او نود دقیقه با كفش‌هايی كه به پايش كوچك بودند، بازی كرده بود. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم