eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
297 دنبال‌کننده
31.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
32 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ بسم‌الله الرحمن الرحیم♡ 🍃 را به دست میگیرم تا از او بنویسم، از اویی که عمری را در در راه خدا گذراند ، اویی که بی حد و اندازه ای به داشت و فقط کافی بود آقا لب تر کند. 😌 . 🍃عاجز ماندم وقتی اش را خواندم ، عاجز از نوشتن... میدانم قلم هم ناتوان از به روی کاغذ آوردن اوصاف این است.✍ . 🍃قطعا دومین ماهِ بهار از داشتنت بسیار است و بهار که تو را برای خودش می‌خواهد. در بهار شدی. در بهار هم برای همیشه کردی. خداحافظی از جنس عشق ، خداحافظی که نامت را در ذهن ها به یادگار گذاشت.🌺 🍃پاداش عمری و شاگردی در محضر بزرگان جز این هم نخواهد بود. ! ❤️ . 🍃۵۰ سال از نبودنت گذشت و امروز سالگرد آسمانی شدن توست ، در سرمای ۲۲ بهمن ۵۷ نبودی ببینی مردم چطور را جشن گرفتند آزادی که بهایش شد تو و امثال تو.😔 🍃نبودی رزم مردان سرزمینمان را ببینی که نگذاشتند دست به حتی یک وجب از خاک برسد.❣ نبودی پیروزی هایمان را ببینی ، ایستادگی هایمان را ببینی ، قدرت و عظمت امروزمان را تماشا کنی... تو و صد ها هزاران نفر مثل تو که پر کشیدند جایشان حسابی در این ها خالی بود.🕊 🍃 سالگرد شهادتت مبارک مجتهد شهید نهضت !🌹 ✍نویسنده : سالروز شهادت آیت‌الله تولد: ۲ اردیبهشت ۱۳۰۸ شهادت: ۲۰ خرداد ۱۳۴۹ 🥀مزار شهید: وادی‌السلام‌قم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷به نام او، برای او، به یاد او 🕊 🔴 خاطرات سید نورالدین عافی قسمت 9⃣2⃣3⃣    می گفت: « سید! باور کن این بار دیگه شهید میشم. » رفتارش حتی با شلوغ های گروهان تغییر کرده بود. گاهی از دوستان شهیدش حرف می زد، می گفت: « صادق آذری، حمید بهنیان و... دوستای من بودند و شهید شدند. حالا وقتی میام اینجا و بچه ها رو می بینم یاد دوستان شهیدم می افتم و نزدیکه دیوانه بشم! » بعضی حالات اصغر را خوب می فهمیدم، هر چند حدود دو سالی از من بزرگتر بود اما به هم نزدیک بودیم. همانطور که اصغر از مشکلاتش برای من می گفت من هم از اوضاعم برای او می گفتم اما مشکلات من کجا و زندگی او کجا؟! جنگیدن سید نورالدین کجا و جنگیدن اصغر کجا؟ گرچه بعد از دو مجروحیت شدید در کمتر از یک سال در کردستان و عملیات مسلم بن عقیل اوضاع جسمی ام هیچوقت خوب نبود و همیشه درگیر درد و عفونت زخم ها بودم اما باز من تنها بودم، با خانواده ای که به نبودنم عادت داشتند و همسری که هنوز زندگی مشترکمان را شروع نکرده بودیم اما او خانواده بزرگی داشت که همه چشمشان به او و حقوق اندکش بود. آن هم در خانه کوچکی در حاشیه شهر که اگر می خواستی آنجا بروی باید حدود یک ساعت از کوچه های تنگ و سربالایی و پله ها پیاده بالا می رفتی. با همه اینها اصغر نمی توانست در آن شرایط که می دید به حضورش به عنوان فرمانده گروهان در جبهه نیاز هست در خانه بنشیند و فقط به فکر خانواده اش باشد. جبهه « » می خواست! آن روزها در سد دز برای اولین بار نامه هایی از مردم به دست ما رسید. ظاهراً نامه های زیادی از طرف دانش آموزان و مردم از شهرها به جبهه ارسال می شد اما برای اولین بار بود که ما چنین نامه هایی دریافت می کردیم. این نامه ها در ما خیلی اثر می کرد. با خواندن بعضی نامه ها اشک بچه ها درمی آمد. دختربچه ای نوشته بود: « پدر من شهید شده. او قول داده بود مرا به کربلا ببرد اما نتوانست. شما ان شاءالله پیروز می شوید و به جای پدرم مرا به کربلا می برید... » یکی دیگر نوشته بود: « من همزمان که درس می خوانم مجبورم قالیبافی کنم. وسایلی که برایتان خریده ام از دستمزد قالی بافی ام است. » یا از قول پیرزنی نوشته بودند: « من با چند روز روزه گرفتن توانسته ام برایتان نان بفرستم. » این نامه ها بین بچه ها دست به دست می گشت و هر کس می خواند متأثر می شد. بیشتر از همه وقتی فهمیدیم که بسته های پسته و کشمشی که بین ما پخش شد از طرف حضرت امام بوده، حالمان دگرگون شد و بیش از پیش احساس مسئولیت کردیم. (۱) ________________________ ۱. آن روز درباره این بسته ها کسی حرفی نزد. بعدها گفتند از بیت امام بوده است. ظاهرا همسر امام هم در این مورد صحبت کرده بودند که امام تا صبح کنار ما کار کرد و آجیل بسته بندی می کردیم تا به جبهه بفرستیم. فهمیدن این موضوع روحیه مضاعفی به ما می داد و تحمل مشکلات را آسان تر می کرد. ✨ به روایت سید نورالدین ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃به گفته شهید اهل قلم :اگر شهید نشدیم لاجرم باید . چه بهتر که انسان به واسطه ریختن خون خودش بتواند به دین کمک کند. البته این مطلب را بگویم که شهادت را به هرکسی نمی‌دهند و خدا به ویژه خود می‌دهد* 🌹 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
چه بهتر که انسان به واسطه‌ی ریختن خون خودش بتواند به دین اسلام کمک کند. #شهیدمحمداستحکامی @shahe
‍ 🍃به گفته شهید اهل قلم: اگر شهید نشدیم لاجرم باید . چه بهتر که انسان به واسطه ریختن خون خودش بتواند به دین کمک کند. البته این مطلب را بگویم که شهادت را به هرکسی نمی‌دهند و خدا به ویژه خود می‌دهد* 🍃آری تو ویژه بودی، آنقدر ویژه که خونت درختِ اسلام را آبیاری کرد. با هر لقمه که خوردی گفتی و سرچشمه نوری در درونت روشن شد، نوری که بعد از پرواز هم روشنی بخش ❤️ 🍃بین‌الطلوعین را از دست نمیدادی! و شاید رزقِ را همان حوالی گرفته ای، همان لحظاتی که‌ ملائک رزق و روزیِ دنیا را بر سر خفتگان می‌ریختند. ما از روزیِ دنیا جا می‌مانیم و امثال تو سِیر در آسمان می‌کنید. 🍃میانِ حالِ خوبت عاقبت بخیر شدی و شهید. به قول * خدا به ما تعهدی نداده اما تو راهش را بلدبودی. ما نابلدان اگر جا بمانیم، قطعا می‌میریم. 🍃حلب، آخرین ایستگاهِ دنیا و سرآغازِ راه آسمانیِ توست. آن هنگام که تلاش می‌کرد دست و پایت را ببندد، چشم بستی و راهِ را پیش گرفتی. خود را به قافله عاشقان رساندی🌹 🍃حال نیستی و همسرت، وار فقط زیبایی‌ها را می‌بیند و می‌پروراند برای مولایش، که مبادا در صفِ منتقمینِ جایِ پسرانش خالی باشد! 🍃آسمان نشین، حواست را جمعِ ما کن! این روزها عجیب بلاتکلیفیم. حواست به ما باشد🌺 ‌ ☆☆ *بخشی از وصیت‌نامه شهید. *"خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است! شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبی داری و می‌خواهی کنی، يادت نرود عافيت و را بطلبی. " ✍️نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ تیر ۱۳۶۲ 📅تاریخ شهادت : ۲۷ مهر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ میخواستی یک قهرمان ملی باشی! طوری که همه ی به خوبی یادت کنند.نمیدانستی با این غیرت و شجاعت مردانه ات در همان ، نه فقط اینجا روی زمین، که عرش هم به تو میبالد میبالیم به تویی که هیچ نبودی.کاری نداشتی چه کسی میاید چه کسی نمی آید.تو بودی و خودت که با موهای ژولیده میرفتی توی دل ،بهانه میاوردی برایشان که دنبال مادرت میگردی و کی فکرش را میکرد یک بچه ی لاغر و استخوانی و ریز جثه آمده باشد برای ! چه سر نترسی داشتی . چه بودی تو! چقدر هوای شهر و دیارم این روزها مردهایی مثل تو را کم دارد. که توی وصیت نامه سه خطی شان بنویسند نمیدانم چه بگویم فقط آرزوی دارم. 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۲ بهمن ۱۳۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۵۹ 🥀مزار شهید : قطعه شهدای کلگه، شهرستان مسجد سلیمان @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ میخواستی یک قهرمان ملی باشی! طوری که همه ی به خوبی یادت کنند.نمیدانستی با این غیرت و شجاعت مردانه ات در همان ، نه فقط اینجا روی زمین، که عرش هم به تو میبالد میبالیم به تویی که هیچ نبودی.کاری نداشتی چه کسی میاید چه کسی نمی آید.تو بودی و خودت که با موهای ژولیده میرفتی توی دل ،بهانه میاوردی برایشان که دنبال مادرت میگردی و کی فکرش را میکرد یک بچه ی لاغر و استخوانی و ریز جثه آمده باشد برای ! چه سر نترسی داشتی . چه بودی تو! چقدر هوای شهر و دیارم این روزها مردهایی مثل تو را کم دارد. که توی وصیت نامه سه خطی شان بنویسند نمیدانم چه بگویم فقط آرزوی دارم. 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۲ بهمن ۱۳۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۵۹ 🥀مزار شهید : قطعه شهدای کلگه، شهرستان مسجد سلیمان •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم