#فکه،
سرزمینی است که هر قسمتش قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در #دل به یادگار دارد که با #شهادت عاقبت بخیر شدند. و خونشان این روزها دل هر #زائری را به بازی می گیرد.
#رزمنده ای که در روز ولادت #امام_حسین، چشم به این جهان گشود و در شناسنامه اش نام #غلام_حسین_افشردی ثبت شد اما همه او را با نام #نظامی حسن باقری می شناسند.
.
#فرمانده ای که هدایت #عملیات را از پشت میز به عهده نگرفت؛ بلکه در منطقه عملیات شناسایی مقر #دشمن را به نیروهایش آموزش داد.
همانی که لقب #نخبه دفاع به دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود.
مثل همان روز سرنوشت ساز، که برای شناسایی مکان عملیات با #مجید_بقایی همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر #یا_حسین آسمانی شدند.
آسمانی از جنس #عشق که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود.
همانگونه که #امام_خمینی_ره فرمودند: "خداوند #شهید_شب_زنده_دار ما را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید."
اگرچه نمی توان با اندک اطلاعات به روی کاغذ معرف، شهید حسن باقری به عنوان یک نخبه و میراث معنوی و سرمایه ملی بود.
نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
به مناسبت #شهادت_حسن_باقری
تاریخ تولد : ۱۳۳۴/۱۲/۲۵
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۹
تاریخ انتشار طرح :۱۳۹۸/۱۱/۸
محل شهادت : فکه
محل دفن : بهشت زهرا تهران
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
شهید صادق عدالت اکبری @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
عشق مهمان مقدسی است و قلب ، میزبان مهربانی. #عاشق که باشی ، جان تازه میگیری از وجودش .
گاهی دل با شنیدن #روضه ای ، ذکری هم چون #یا_حسین .یارقیه .#یا_زینب یازهرا .می لرزد و ناگهان می بینی عاشق اهل بیت شده ای.
صادق عاشق #حضرت_زهرا(س) بود.برای ازدواجش شرط کرد شریک زندگی اش حتما از سادات باشد.
با یک بانوی سیده #ازدواج کرد.
به قول همسرش در جلسات #خواستگاری هم حرف از شهادتش بود.
.
به یاد #شهید_تجلایی از همسرش خواست تا در روز عقد برای شهادتش دعا کند...
پس از بله گفتن، #گلزار_شهدا و شهیدی هم اسم #صادق ، دل عروس خانم را به بازی گرفت و او برای نیمه گمشده اش که به تازگی پیدا کرده بود با اشک دعای شهادت خواند.
با شهادت #محمودرضا_بیضایی ، چهره آقای خانه ،حسرت های دل اش را رسوا کرد و آنجا بود که همسرش فهمید خودخواهی است صادق را فقط برای خودش بخواهد.
برات کربلای نوکر ارباب در #اربعین امضا شد .همسرش نامه ای نوشت و به جدش قسم داد که پاره تنش به آرزویش برسد و از اهل کربلا خواست که همچون #قاسم_بن_الحسن شهد شیرین شهادت نصیب رفیق زندگیاش شود .نامه را به او داد تا در حرم #ابا_عبدالله امانتی را به صاحبش بسپارد.
صادق عاشق #خدا بود و همسرش عاشق صادق .می گویند دعای عاشق ها در حق هم #مستجاب می شود.
راه شهادت برایش باز شد.
در اسفند ماه عازم سوریه شد . همسرش لحظه وداع ،در حضور وابستگی ها و دوست داشتن هایش، او را با قرآن بدرقه کرد. می دانست او رفتنی بود .ندایی در درونش می گفت:
من با دو #چشم خویشتن دیدم که #جانم می رود.
۵۷ روز برای مرد زندگیش دعا کرد .گریه کرد.در ذهنش بارها مراسمی را تصور کرد که با حضور یار سفرکرده و خودش و خدا برگزار می شود.اما همین ۵۷ روز کافی بود برای #پرواز کبوترمدافع حرم.
بعضی آدم ها اهل زمین نیستند فقط می آیند تا تلنگری باشند برای آن ها که قلب هایشان، زمین گیر شده است.صادق عدالت اکبری هم اهل همین #قافله بود.
مراسم #تشییع ،استقبال همسرش با لباس سفید و بی قراری دوستانش ، دلهای بسیاری را منقلب کرد .
حال یک سنگ قبر، لبخند زیبای #شهید یک #بانوی_سیده با دنیایی دلتنگی،قصه عشق را برای ساکنان زمین روایت می کند..
#تولدت_مبارک شهید عاشق.
خوش به حال اردیبهشت که هم آمدنت را شاهدبود هم رفتنت را ...
✍نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر
☘به مناسبت سالروز تولد شهید #صادق_عدالت_اکبری
📅تاریخ تولد : ۲ اردیبهشت ۱۳۶۷. آذربایجان شرقی
📆تاریخ شهادت : ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵.دلامه سوریه
🗺مزار : تبریز
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آخرین شبهاست کم کم رفع زحمت میکنیم
جیبمان خالیست احساس خجالت میکنیم
هرچه روزی میدهی خرج معاصی میشود
ما فقط سوء استفاده از رفاقت میکنیم
بیشتر دارد اجل سر به جوانان میزند
پس چرا ما اینقدر داریم غفلت میکنیم؟
کار دنیا را ببین که متهم شاکی شده
جای تو ما دائما از تو شکایت میکنیم
❤️تو اگر ما را در این یک ماه دعوت میکنی
ما تو را ماه غم ارباب دعوت میکنیم❤️
عمر ما موقوفه عشق حسین و کربلاست
هرچه را داریم یکجا خرج هیأت میکنیم
از حرم تا قتلگه #زینب تماما پیر شد
گریه بر خم بودن آن قد و قامت میکنیم
#شعر | #خدا | #یا_حسین
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥀 هو المعشوق 🥀
تقدیم به #همسران_شهدا... 🕊🌹
همان ها که ذره ذره آب شدند؛
اما دم نزدند...
تقدیر من هم این است؛
#شهادت من!
"روزی هزار بار شهید شدن" است...
الحمدلله...
میروی ای جان من...
اما بیا تقسیم کنیم...
پس بگذار هر دو #السابقون_السابقون باشیم...
#خداحافظی برای تو!
و
#راهی_کردنت برای من...
#سوریه برای تو!
و
#ایران برای من...
همنشینی با #شهدا برای تو!
و
#یاد_شهدا برای من...
دیدار #ائمه (ع) برای تو!
و
زیارت قبور ائمه برای من...
رسیدن به #شهادت مال تو!
و
#در_آرزوی_شهادت ماندن برای من...
#شهادت مال تو!
و
#همسر_شهید بودن مال من...
صدای دلنشین #حسین_علیه_السلام مال تو!
و
نوای #یا_حسین در هیئت مال من...
رسیدن به #قرار برای تو!
و
#بیقراری برای من...
رسیدن به #خدا برای تو!
و
پیمودن راه برای من...
#التماس_دعا گفتن برای من!
و
#دعا_کردن برای تو...
#دعایم_کن
#همسران_شهدا
#دلتنگی
فاطمه سادات موسوی طباطبائی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
مادرش درباره خبر شهادت فرزندش می گوید:
چهل روز قبل از شهادت فرزندم همزمان با پایان نخستین مرحله حمله سپاه به گروهک پژاک در عالم خواب دیدم که همرزمان فرزندم لباس مشکی به تن دارند و به خانه ما آمدهاند اما فرزندم در بین آنها نبود و زمانی که صدایم کردند و از خواب بیدار شدم سه بار فریاد #یا_حسین سر دادم...."
شهید صمد امیدپور در سال ۱۳۸۴ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و پس از گذراندن دوره آموزش افسری در دانشگاه امام حسین(ع) عضو #یگان_ویژه_صابرین شد...
شهید صمد امید پور چهره زیبایی داشتند و توی یگان به یوزارسیف معروف بود همیشه می گفت: "من اگر لیاقت #شهادت را داشته باشم، بزرگترین هدیه الهی است..."
سرانجام در شهریور سال نود در عملیات پاکسازی مرزهای شمال غرب کشور از وجود اشرار و گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات جاسوسان در نبردی سخت به آرزوی دیرینش رسید و به فیض شهادت نائل شد.
#شهید_صمد_امید_پور
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃نون والقلم
بی هدف کاغذ را سیاه میکردم تا شاید کلمه ای بیابم و در وصف او بنویسم اما نبود، کلمه ای به ذهنم نمیآمد طبق معمول کم آورده بودم و ذهن خسته ام دیگر زانوانش قوت نداشت که کم آورد و مقابل این همه کلمه و حرف گفته و ناگفته خم شد.
دفتر #زندگی را که ورق میزدم دیدم خیلی هایمان خودمان را #گم کرده ایم یادمان رفته چرا آمدیم وَ بعدها چرا خواهیم رفت!
نشانی منزلگاه عشق را گم کردیم ، حافظه هایمان یاری نکرد تا راه را از بر برویم و برسیم به حرم یار.
اصلا شاید ذهنم برای همین دیگر توان ادامه دادن نداشت و دست #دلم به نوشتن نمیرفت ، نشانی #حرم یار را گم کردم و در این وانفسای #دنیا غرق شدم آنقدر که یادم رفت، بودند کسانی که با یک #یا_علی(ع) زانو هایشان قوت گرفت با یک #یا_حسین(ع) بلد راه شدند و ندای لبیک #یا_زینب سر دادند ، ندایی که میگفت عباس های زینب هنوز عرصه را خالی نکردند!
خیلی ها اصلا آمدند تا همین را بگویند ؛ #حامد هم یکی!
دیگر از پرورش یافته مکتب علی (ع) و کارنامه قبولی و مهر #شهادت نمیگویم چرا که شاگردان این مکتب همه عاشقند و شرط عاشقی جنون است و مجنون جز در رکاب #معشوق مشق عشق نمیکند.
حامد نیز مجنونی بود که عشقی منتهی به نور را در خود پرورید وَ گویی اصلا آمده بود تا در #نور خلاصه شود.
آری همین است شرط عاشقی #جنون است.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
به مناسبت سالروز تولد #شهید #حامد_کوچک_زاده
📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۲ بهمن ۱۳۹۴
🥀مزار : گلزار شهدای شهر #رشت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍀فکه ، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در #دل به یادگار دارد.دلاور مردانی که با #شهادت عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها، دل هر #زائری را به بازی می گیرد.
🍀در روز ولادت #امام_حسین ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام #غلام_حسین_افشردی ثبت شد اما همه او را با نام #نظامی حسن باقری می شناسند.
🍀فرمانده ای که هدایت #عملیات را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت .شناسایی مقر #دشمن را به نیروهایش آموزش داد.همانی که لقب #نخبه دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود..
🍀مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با #مجید_بقایی همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر #یا_حسین آسمانی شدند .آسمانی از جنس #عشق که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .
✍نویسنده : #طاهره_بنایی منتظر
🍁به مناسبت سالروز شهادت #شهید #حسن_باقری
📅تاریخ تولد : ۲۵ اسفتد ۱۳۳۴
📅تاریخ شهادت: ۹ بهمن۱۳۶۱
🥀محل دفن : بهشت زهرا تهران
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
#که_هنوز_من_نبودم_که_تو_در_دلم_نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
#دگران_روند_و_آیند_و_تو_همچنان_که_هستی
#یا_حسین(ع)
صبحتون بخیر
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹 #یا_حسین 🍃
هرڪَس ڪه راهِ ڪربُبَلا شد طریقہ اش
بوےِ #حسین مےچڪد،از هر دقیقہ اش
دردانہے خداسٺ حُسیْـن بن فاطمـہ
احسنٺ وآفریـن بہ #خـدا وسلیقہ اش
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آخرین شبهاست کم کم رفع زحمت میکنیم
جیبمان خالیست احساس خجالت میکنیم
هرچه روزی میدهی خرج معاصی میشود
ما فقط سوء استفاده از رفاقت میکنیم
بیشتر دارد اجل سر به جوانان میزند
پس چرا ما اینقدر داریم غفلت میکنیم؟
کار دنیا را ببین که متهم شاکی شده
جای تو ما دائما از تو شکایت میکنیم
❤️تو اگر ما را در این یک ماه دعوت میکنی
ما تو را ماه غم ارباب دعوت میکنیم❤️
عمر ما موقوفه عشق حسین و کربلاست
هرچه را داریم یکجا خرج هیأت میکنیم
از حرم تا قتلگه #زینب تماما پیر شد
گریه بر خم بودن آن قد و قامت میکنیم
#شعر | #خدا | #یا_حسین
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #رمان
🌹 #دمشق_شهر_عشق
قسمت 6⃣8⃣
قلبم از وحشت به خودش میپیچید و آنها از پشت هُلم میدادند تا زودتر حرکت کنم که شلیک گلوله پرده گوشم را پاره کرد و پیشانی ابوجعده را از هم شکافت.
از شدت وحشت، رمقی به قدمهایم نمانده و با همان ضربی که به کتفم خورده بود، از پله آخر روی زمین افتادم. حس میکردم زمین زیر تنم میلرزد و انگار عدهای میدویدند که کسی روی کمرم خیمه زد و زیر پیکرش پنهانم کرد.
رگبار گلوله خانه را پُر کرده و دست و بازویی تلاش میکرد سر و صورتم را بپوشاند. تکانهای قفسه سینهاش را روی شانهام حس میکردم و میشنیدم با هر تکان زیر لب ناله میزند:
« #یا_حسین! »
که دلم از سوز صدای مظلومش آتش گرفت.
گرمای بدنش روی کمرم هر لحظه بیشتر میشد، پیراهنم از پشت خیس و داغ شده و دیگر نالهای هم نمیزد که فقط خسخس نفسهایش را پشت گوشم میشنیدم.
بین برزخی از مرگ و زندگی، از هیاهوی اطرافم جز داد و بیدادی مبهم و تیراندازی بیوقفه، چیزی نمیفهمیدم که گلوله باران تمام شد.
صورتم در فرش اتاق فرو رفته بود، چیزی نمیدیدم و تنها بوی خون و باروت مشامم را میسوزاند که زمزمه مصطفی در گوشم نشست و با یک تکان، کمرم سبک شد.
گردنم از شدت درد به سختی تکان میخورد، بهزحمت سرم را چرخاندم و پیکر پارهپارهاش دلم را زیر و رو کرد. ابوالفضل روی دستان مصطفی از نفس افتاده بود. از تمام بدنش خون میچکید و پاهایش را روی زمین از شدت درد تکان میداد...
تازه میفهمیدم پیکر برادرم سپر من بوده که پیراهن سپیدم همه از خونش رنگ گُل شده بود کمر و گردنش از جای گلوله از هم پاشیده و با آخرین نوری که به نگاهش مانده بود، دنبال من میگشت.
اسلحه مصطفی کنارش مانده و نفسش هنوز برای ناموسش میتپید که با نگاه نگرانش روی بدنم میگشت مبادا زخمی خورده باشم.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#یا_ابا_عبداللہ_ع❤️
نوڪر ڪنار سفره #ارباب دل خوش اسٺ
شڪرخدا ڪه گشتہ خریدار ما #حسین
آرے وصیّٺ همہ ے ما همین بُوَد
بر روے قبر ما بنویسید: #یا_حسین
#نظرےکن_که_کربلا_واجبم💚
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🖤بودن عشق تو در سینہ از الزاماٺ اسٺ
🖤پاے تفسیر غمٺ عقل جهانے، ماٺ اسٺ
🖤اے خیال حرمٺ علٺ شاعر شدنم
🖤نام شش گوشہے تو منبع الهاماٺ اسٺ
#یا_حسین
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤پناه عالم
🖤پناه من باشی
#یا_حسین
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤دلمنلڪزدهتاکنڄحرمگریہکنم
🖤دوقدمروضہبخوانمدوقدمگریہکنم
#یا_حسین
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#استوری
تنهاامــــیدبعدخداگنـــبدشماست
اصـلادلـیلزندگـیَـمکــربــبـلـاسـت ❤️
#یا_حسین
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤بر من لباس نوکریام را کفن کنید
🖤نوکر،بهشت هم برود،باز نوکر است
#یا_حسین
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم