eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
304 دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
#اربــاب_با_وفــا💔 🌺از مــاه زیــبــاتــر تــویــے ،ازنــوح آقــا تــر تــویــی 🌺بــا ایــنــڪــه بــدنــامــم ولــے ،دادے پــنــاهم یــا #حــســیــن 🌹 #یا_حسین…🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ ‍ ‍ ، سرزمینی است که هر قسمتش قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در به یادگار دارد که با عاقبت بخیر شدند. و خونشان این روزها‌ دل هر را به بازی می گیرد‌. ای که در روز ولادت ، چشم به این جهان گشود و در شناسنامه اش نام ثبت شد اما همه او را با نام حسن باقری می شناسند. . ای که هدایت را از پشت میز به عهده نگرفت؛ بلکه در منطقه عملیات شناسایی مقر را به نیروهایش آموزش داد. همانی که لقب دفاع به دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود.‌ مثل همان روز سرنوشت ساز، که برای شناسایی مکان عملیات با همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر آسمانی شدند. آسمانی از جنس که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود. همانگونه که فرمودند: "خداوند ما را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید." اگرچه نمی توان با اندک اطلاعات به روی کاغذ معرف، شهید حسن باقری به عنوان یک نخبه و میراث معنوی و سرمایه ملی بود‌. نویسنده : به مناسبت تاریخ تولد : ۱۳۳۴/۱۲/۲۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۹ تاریخ انتشار طرح :۱۳۹۸/۱۱/۸ محل شهادت : فکه محل دفن : بهشت زهرا تهران @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
شهید صادق عدالت اکبری @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ ‍ ‍ ‍ عشق مهمان مقدسی است و قلب ، میزبان مهربانی. که باشی ، جان تازه میگیری از وجودش . گاهی دل با شنیدن ای ، ذکری هم چون .یارقیه . یازهرا .می لرزد و ناگهان می بینی عاشق اهل بیت شده ای. صادق عاشق (س) بود.برای ازدواجش شرط کرد شریک زندگی اش حتما از سادات باشد. با یک بانوی سیده کرد. به قول همسرش در جلسات هم حرف از شهادتش بود. . به یاد از همسرش خواست تا در روز عقد برای شهادتش دعا کند... پس از بله گفتن، و شهیدی هم اسم ، دل عروس خانم را به بازی گرفت و او برای نیمه گمشده اش که به تازگی پیدا کرده بود با اشک دعای شهادت خواند. با شهادت ، چهره آقای خانه ،حسرت های دل اش را رسوا کرد و آنجا بود که همسرش فهمید خودخواهی است صادق را فقط برای خودش بخواهد. برات کربلای نوکر ارباب در امضا شد .همسرش نامه ای نوشت و به جدش قسم داد که پاره تنش به آرزویش برسد و از اهل کربلا خواست که همچون شهد شیرین شهادت نصیب رفیق زندگی‌اش شود .نامه را به او داد تا در حرم امانتی را به صاحبش بسپارد. صادق عاشق بود و همسرش عاشق صادق .می گویند دعای عاشق ها در حق هم می شود. راه شهادت برایش باز شد. در اسفند ماه عازم سوریه شد . همسرش لحظه وداع ،در حضور وابستگی ها و دوست داشتن هایش، او را با قرآن بدرقه کرد. می دانست او رفتنی بود .ندایی در درونش می گفت: من با دو خویشتن دیدم که می رود. ۵۷ روز برای مرد زندگیش دعا کرد .گریه کرد.در ذهنش بارها مراسمی را تصور کرد که با حضور یار سفرکرده و خودش و خدا برگزار می شود.اما همین ۵۷ روز کافی بود برای کبوترمدافع حرم. بعضی آدم ها اهل زمین نیستند فقط می آیند تا تلنگری باشند برای آن ها که قلب هایشان، زمین گیر شده است.صادق عدالت اکبری هم اهل همین بود. مراسم ‌ ،استقبال همسرش با لباس سفید و بی قراری دوستانش ، دلهای بسیاری را منقلب کرد . حال یک سنگ قبر، لبخند زیبای یک با دنیایی دلتنگی،قصه عشق را برای ساکنان زمین روایت می کند.. شهید عاشق. خوش به حال اردیبهشت که هم آمدنت را شاهدبود هم رفتنت را ... ✍نویسنده: منتظر ☘به مناسبت سالروز تولد شهید 📅تاریخ تولد : ۲ اردیبهشت ۱۳۶۷. آذربایجان شرقی 📆تاریخ شهادت : ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵.دلامه سوریه 🗺مزار : تبریز @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آخرین شب‌هاست کم کم رفع زحمت می‌کنیم جیبمان خالیست احساس خجالت می‌کنیم هرچه روزی می‌دهی خرج معاصی می‌شود ما فقط سوء استفاده از رفاقت می‌کنیم بیش‌تر دارد اجل سر به جوانان می‌زند پس چرا ما این‌قدر داریم غفلت می‌کنیم؟ کار دنیا را ببین که متهم شاکی شده جای تو ما دائما از تو شکایت می‌کنیم ❤️تو اگر ما را در این یک ماه دعوت می‌کنی ما تو را ماه غم ارباب دعوت می‌کنیم❤️ عمر ما موقوفه عشق حسین و کربلاست هرچه را داریم یکجا خرج هیأت می‌کنیم از حرم تا قتلگه تماما پیر شد گریه بر خم بودن آن قد و قامت می‌کنیم | | @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🥀 هو المعشوق 🥀 ‍ تقدیم به #همسران_شهدا... 🕊🌹 همان ها که ذره ذره آب شدند؛ اما دم نزدند... تقدیر من هم این است؛ #شهادت من! "روزی هزار بار شهید شدن" است... الحمدلله... میروی ای جان من... اما بیا تقسیم کنیم... پس بگذار هر دو #السابقون_السابقون باشیم... #خداحافظی برای تو! و #راهی_کردنت برای من... #سوریه برای تو! و #ایران برای من... همنشینی با #شهدا برای تو! و #یاد_شهدا برای من... دیدار #ائمه (ع) برای تو! و زیارت قبور ائمه برای من... رسیدن به #شهادت مال تو! و #در_آرزوی_شهادت ماندن برای من... #شهادت مال تو! و #همسر_شهید بودن مال من... صدای دلنشین #حسین_علیه_السلام مال تو! و نوای #یا_حسین در هیئت مال من... رسیدن به #قرار برای تو! و #بیقراری برای من... رسیدن به #خدا برای تو! و پیمودن راه برای من... #التماس_دعا گفتن برای من! و #دعا_کردن برای تو... #دعایم_کن #همسران_شهدا #دلتنگی فاطمه سادات موسوی طباطبائی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
مادرش درباره خبر شهادت فرزندش می گوید: چهل روز قبل از شهادت فرزندم همزمان با پایان نخستین مرحله حمله سپاه به گروهک پژاک در عالم خواب دیدم که همرزمان فرزندم لباس مشکی به تن دارند و به خانه ما آمده‌اند اما فرزندم در بین آنها نبود و زمانی که صدایم کردند و از خواب بیدار شدم سه بار فریاد سر دادم...." شهید صمد امیدپور در سال ۱۳۸۴ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و پس از گذراندن دوره آموزش افسری در دانشگاه امام حسین(ع) عضو شد... شهید صمد امید پور چهره زیبایی داشتند و توی یگان به یوزارسیف معروف بود همیشه می گفت: "من اگر لیاقت را داشته باشم، بزرگ‌ترین هدیه الهی است..." سرانجام در شهریور سال نود در عملیات پاکسازی مرزهای شمال غرب کشور از وجود اشرار و گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات جاسوسان در نبردی سخت به آرزوی دیرینش رسید و به فیض شهادت نائل شد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ ‍ 🍃نون والقلم بی هدف کاغذ را سیاه میکردم تا شاید کلمه ای بیابم و در وصف او بنویسم اما نبود، کلمه ای به ذهنم نمی‌آمد طبق معمول کم آورده بودم و ذهن خسته ام دیگر زانوانش قوت نداشت که کم آورد و مقابل این همه کلمه و حرف گفته و ناگفته خم شد. دفتر را که ورق میزدم دیدم خیلی هایمان خودمان را کرده ایم یادمان رفته چرا آمدیم وَ بعدها چرا خواهیم رفت! نشانی منزلگاه عشق را گم کردیم ، حافظه هایمان یاری نکرد تا راه را از بر برویم و برسیم به حرم یار. اصلا شاید ذهنم برای همین دیگر توان ادامه دادن نداشت و دست به نوشتن نمیرفت ، نشانی یار را گم کردم و در این وانفسای غرق شدم آنقدر که یادم رفت، بودند کسانی که با یک (ع) زانو هایشان قوت گرفت با یک (ع) بلد راه شدند و ندای لبیک سر دادند ، ندایی که می‌گفت عباس های زینب هنوز عرصه را خالی نکردند! خیلی ها اصلا آمدند تا همین را بگویند ؛ هم یکی! دیگر از پرورش یافته مکتب علی (ع) و کارنامه قبولی و مهر نمی‌گویم چرا که شاگردان این مکتب همه عاشقند و شرط عاشقی جنون است و مجنون جز در رکاب مشق عشق نمیکند. حامد نیز مجنونی بود که عشقی منتهی به نور را در خود پرورید وَ گویی اصلا آمده بود تا در خلاصه شود. آری همین است شرط عاشقی است. ✍نویسنده: به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ 🥀مزار : گلزار شهدای شهر @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🍀فکه ، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در به یادگار دارد.دلاور مردانی که با عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها‌، دل هر را به بازی می گیرد‌. 🍀در روز ولادت ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام ثبت شد اما همه او را با نام حسن باقری می شناسند. 🍀فرمانده ای که هدایت را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت .شناسایی مقر را به نیروهایش آموزش داد.همانی که لقب دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود.. 🍀مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر آسمانی شدند .آسمانی از جنس که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .‌ ✍نویسنده : منتظر 🍁به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۵ اسفتد ۱۳۳۴ 📅تاریخ شهادت: ۹ بهمن۱۳۶۱ 🥀محل دفن : بهشت زهرا تهران @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد (ع) صبحتون بخیر @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹 🍃 هرڪَس ڪه راهِ ڪربُبَلا شد طریقہ اش بوےِ مےچڪد،از هر دقیقہ اش دردانہ‌ے خداسٺ حُسیْـن بن فاطمـہ احسنٺ وآفریـن بہ وسلیقہ اش @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آخرین شب‌هاست کم کم رفع زحمت می‌کنیم جیبمان خالیست احساس خجالت می‌کنیم هرچه روزی می‌دهی خرج معاصی می‌شود ما فقط سوء استفاده از رفاقت می‌کنیم بیش‌تر دارد اجل سر به جوانان می‌زند پس چرا ما این‌قدر داریم غفلت می‌کنیم؟ کار دنیا را ببین که متهم شاکی شده جای تو ما دائما از تو شکایت می‌کنیم ❤️تو اگر ما را در این یک ماه دعوت می‌کنی ما تو را ماه غم ارباب دعوت می‌کنیم❤️ عمر ما موقوفه عشق حسین و کربلاست هرچه را داریم یکجا خرج هیأت می‌کنیم از حرم تا قتلگه تماما پیر شد گریه بر خم بودن آن قد و قامت می‌کنیم | | @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹 قسمت 6⃣8⃣ قلبم از وحشت به خودش می‌پیچید و آن‌ها از پشت هُلم می‌دادند تا زودتر حرکت کنم که شلیک گلوله پرده گوشم را پاره کرد و پیشانی ابوجعده را از هم شکافت. از شدت وحشت، رمقی به قدم‌هایم نمانده و با همان ضربی که به کتفم خورده بود، از پله آخر روی زمین افتادم. حس می‌کردم زمین زیر تنم می‌لرزد و انگار عده‌ای می‌دویدند که کسی روی کمرم خیمه زد و زیر پیکرش پنهانم کرد. رگبار گلوله خانه را پُر کرده و دست و بازویی تلاش می‌کرد سر و صورتم را بپوشاند. تکان‌های قفسه سینه‌اش را روی شانه‌ام حس می‌کردم و می‌شنیدم با هر تکان زیر لب ناله می‌زند: « ! » که دلم از سوز صدای مظلومش آتش گرفت. گرمای بدنش روی کمرم هر لحظه بیشتر می‌شد، پیراهنم از پشت خیس و داغ شده و دیگر ناله‌ای هم نمی‌زد که فقط خس‌خس نفس‌هایش را پشت گوشم می‌شنیدم. بین برزخی از مرگ و زندگی، از هیاهوی اطرافم جز داد و بیدادی مبهم و تیراندازی بی‌وقفه، چیزی نمی‌فهمیدم که گلوله باران تمام شد. صورتم در فرش اتاق فرو رفته بود، چیزی نمی‌دیدم و تنها بوی خون و باروت مشامم را می‌سوزاند که زمزمه مصطفی در گوشم نشست و با یک تکان، کمرم سبک شد. گردنم از شدت درد به سختی تکان می‌خورد، به‌زحمت سرم را چرخاندم و پیکر پاره‌پاره‌اش دلم را زیر و رو کرد. ابوالفضل روی دستان مصطفی از نفس افتاده بود. از تمام بدنش خون می‌چکید و پاهایش را روی زمین از شدت درد تکان می‌داد... تازه می‌فهمیدم پیکر برادرم سپر من بوده که پیراهن سپیدم همه از خونش رنگ گُل شده بود کمر و گردنش از جای گلوله از هم پاشیده و با آخرین نوری که به نگاهش مانده بود، دنبال من می‌گشت. اسلحه مصطفی کنارش مانده و نفسش هنوز برای ناموسش می‌تپید که با نگاه نگرانش روی بدنم می‌گشت مبادا زخمی خورده باشم. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
❤️ نوڪر ڪنار سفره دل خوش اسٺ شڪرخدا ڪه گشتہ خریدار ما آرے وصیّٺ همہ ے ما همین بُوَد بر روے قبر ما بنویسید: 💚 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🖤بودن عشق تو در سینہ از الزاماٺ اسٺ 🖤پاے تفسیر غمٺ عقل جهانے، ماٺ اسٺ 🖤اے خیال حرمٺ علٺ شاعر شدنم 🖤نام شش گوشہ‌ے تو منبع الهاماٺ اسٺ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤پناه عالم 🖤پناه من باشی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤دل‌من‌لڪ‌زده‌تا‌کنڄ‌حرم‌گریہ‌کنم 🖤دوقدم‌روضہ‌بخوانم‌دو‌قدم‌گریہ‌کنم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
تنها‌امــــید‌بعد‌خدا‌گنـــبد‌شماست اصـلا‌دلـیل‌زندگـیَـم‌کــربــبـلـاسـت ❤️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤بر من‌ لباس‌ نوکری‌ام‌ را کفن‌ کنید 🖤نوکر،بهشت‌ هم‌ برود،باز نوکر است @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم