سخت است ،
اما گذشتند ،از هر آنچه که قلبشان را وصل زمین می کرد...
این قانون پرواز است؛
گذشتن برای رها شدن ..🌷
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
بایـد حنـا کرد ...😔
❤️شما را باید حنـا کرد
گذاشت بر جــان
که بمـانیـد ...❤️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
راز خاص بودن شهید سید علی حسینی چیست ؟!
برادر شهید اقرار میکند 👇👇
معجزه شهید این هست که بعد ازعملیلات پیکر ایشان به مدت۴ ماه زیر افتاب سوریه ودر منطقه تحت تصرف داعش بوده که انها سید علی را ندیده بودن .
وقتی مفقودی سید علی را شنیدیم فقط به حضرت زهرا (س) وحضرت زینب (س) توسل کردیم ۱۱ بار دیگ نذر کردیم از آش بگیر تا گوسفند....سید علی را حضرت زهرا(س)به ما برگرداند
سید علی ۲ سال بود میخواست برود اما پدر ومادر رضایت نمی دادند اما اخر رضایت را گرفت ورفت😊
وقتی سید علی را درمعراج شهدا در مشهد اوردند تمام پیکرش سالم بود فقط پوست صورتش کمی چروک شده بود
وقتی سید علی را باز کردند یک تیر به پایش و یک تیر به سینه اش خورده بود وباهمان لباس خونی اوردند💔
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔰پاسداری که همزمان با حاجقاسم در یمن به شهادت رسید
درست در ساعت اولیه بامداد ۱۳دی ۹۸ همان دقایقی که شهید حاجقاسم سلیمانی توسط دولت جنایتکار آمریکا در فرودگاه بغداد ترور شد، ایران اسلامی شهیدی دیگر را در پهنه سرزمین مقاومت تقدیم ملت کرد.
پاسدار شهید #مصطفی_محمدمیرزایی در عملیات ترور ناموفق سردار عبدالرضا شهلایی در شهر صعده یمن بر اثر اصابت موشک های آمریکا به شهادت رسید.
شهید مصطفی محمدمیرزایی نیروی سپاه قدس بود. اما یک محله او را خطاط ماهر، باربر صلواتی و اوستاکار با انصاف می دانستند. کسی خبر نداشت او امین حاجقاسم و مهندس مختل کردن سیستم ارتباطی گروهکهای تکفیری است. او پیش از یمن در جبهه های عراق و سوریه حضور فعال داشت.
براساس بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا، شب ۳ ژانویه ۲۰۲۰، ارتش آمریکا پس از ترور سردار سلیمانی در بغداد، عملیات ترور سردار شهلایی را از طریق هواپیمای بدون سرنشین اجرا کرد و با هدف قرار دادن محل استقرار سردار شهلایی در صنعاء یمن، نتوانست او را ترور کند، اما منجر به شهادت مصطفی محمدمیرزایی شد، این پاسدار بدون مرز اولین شهید ایرانی در یمن است.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔰 رضا نذر امام رضا بود؛
به یاد شهید رضا محسنی 🌷
مادر شهید : بچه ی اولم بود.
سال ۱۳۴۵ شب تولد امام رضا خدا اون و بهم هدیه داد ، منم تو عملیاتی که رمزش نام مبارک مادر امام رضا بود ( یا زهرا ) امانتی مو برگردوندم.
یک شب من و آقا رضا تا صبح بیدار بودیم. او از شهادت حرف می زد و من حرف خودم را می زدم.
رضا می گفت: اگر تو یک دانه را در باغچه بکاری و برایش زحمت بکشی، آب به آن بدهی تا جوانه بزند بزرگ شود، ثمره و میوه بدهد، دوست دارید اولین نفر چه کسی از آن میوه استفاده کند.
در جوابش گفتند: خب معلوم است، بزرگ خانواده.
رضا گفت: من که میوه تو هستم، می خواهم درست برسم، می خواهم به ائمه برسم.
مادر من می خواهم شهید شوم.
من مال امام حسین هستم.
می خواهم قربانی علی اکبر و علی اصغر شوم.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
֢ ֢ #آقامونه ֢ ֢
√ امید به غیر خدا
•خاطره پند آموز و شنیدنی
حضرت آقا(حفظه الله)
از دوره ای که در زندان بودن😢
𐚁 مَنمَدَدتَنهاطَلَباَزذاتِحِيدَرمےڪُنَم
عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸
↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از #آقای_عشق
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
امام مهربانم..
باور دارم
یکی از همین صبحها
که بیهوا و خسته چشم باز کنم
بوی نرگس در همه عالم دمیده است،
آمدن برازنده ی شماست
منزندهامبهعشقتویاصاحبالزمان
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
#صبحت_بخیر_آقا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
.❤️.
ولےاصلامابہدنیااومدیمتاشمارو
دوستداشتھباشیمآقامامامحسین♡!
♥️|↫#امامعشق
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
معبر مین برایت پل صراط می شود
و تو انتخاب می کنی
دیدار و وصال یار را
یا خانه گلی
یا در لجن ماندن را .........
شهیدان مصطفی و مجتبی بختی🌷
صبـحتون شهـدایـی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
﷽
📸#ببینید| #عکسنوشته
💌سفارش
🟡شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده
به همرزمانش در عالم خواب
"آنقدر
برای ظهور امامزمان(عج) کار کنید
که خسته کار باشید."
#شهید_رضا_حاجی_زاده🌷
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
کتاب فوقالعاده زیبا و پر احساس #اسمتومصطفاست
زندگینامه شهید مدافعحرم #مصطفی_صدرزاده
به روایت همسر گرامی شهید خانم سمیه ابراهیمپور
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
کتاب فوقالعاده زیبا و پر احساس #اسمتومصطفاست زندگینامه شهید مدافعحرم #مصطفی_صدرزاده به روایت ه
قسمتهای ۶ تا ۱۰ کتاب زیبای اسم تو مصطفاست
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #اسمتومصطفاست
🌹زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم #مصطفیصدرزاده
قسمت 1⃣1⃣
یکی از آنها کف حیاط نشست و عصایش را کوبید زمین که از اینجا تکان نمی خورم. هرچه التماس و خواهش کردم بی فایده بود. دیدم حریف نمیشوم. با دو تا از دوستانم راهی شدیم و رفتیم نزدیکی های حرم گشتیم تا مسافرخانه ای نزدیک حرم و طبقه اول پیدا کردیم. قرارداد بستیم و برگشتیم دنبال مسافرها. قرار شد اول به حرم برویم، نماز صبح را بخوانیم و بعد برویم مسافرخانه. راننده که بار دیگر اسباب و اثاثیه ها را در قسمت بار اتوبوس جا داده بود، گفت:
« از وسط بازار رضا برین تا به نماز برسین، چون اگه از این خیابونی که درش هستیم برین، دیر میشه. »
راه افتادیم. هرکس را میدیدی دوان دوان می رفت تا به نماز برسد، اما من مانده بودم و دو پیرزنی که لنگان لنگان میآمدند و من هم از سر اجبار پابه پایشان. به خودم هم لعنت میفرستادم که، سميه برای چی خودت رو گرفتار کردی؟ ببین همه رفتن و تو موندی با این دوتا پیرزن!
جلوی صحن که رسیدم دو تا ویلچر به دست جلو آمدند:
« مادرها بنشینید تا شما رو به صف نماز برسونیم. »
آنها نشستند و ویلچرها به سرعت حرکت کردند. من هم پا به پایشان میدویدم تا آنکه به صف جماعت رسیدیم و در صف جا گرفتم.
" سمیه خانم ببین خدا چقدر هوات رو داشت! دیدی تو هم به نماز صبح رسیدی! "
آره آقامصطفی، به نماز صبح رسیدم و بعدها به تو. آن روز در آن پگاه آبی طلایی، نمیدانستم که تو در راهی و نمی دانستم یک قدم مانده به صبح.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #اسمتومصطفاست
🌹زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم #مصطفیصدرزاده
قسمت 2⃣1⃣
همان روز زنگ زدم به خانم نظری:
_ « سلام خانم نظری. ما رسیدیم. »
- « سلام به روی ماهت. کجا؟ »
_ « مشهد دیگه! »
- « مشهد؟ اونجا چیکار میکنین؟ »
_ « اومدیم زیارت. الان روبه روی حرمیم. »
گوشی رو گرفتم رو به حرم و گفتم:
« به امام سلام بدین. »
- « روبه روی حرم؟ با کی؟ »
_ « خودمون دیگه. من و چند تا از بچه ها. »
- « مردتون کیه؟ »
_ « آقای راننده »
- « راننده بخوره توی سر من. واقعا روتون میشه این رو به کسی بگین چهار تا دختر آستین سر خود راه افتادین بدون مرد رفتین مشهد؟ »
آن قدر سر و صدا کرد که بدون خداحافظی گوشی را قطع کردم. هفته ای که مشهد بودیم جدا از زیارت، در جوار حرم بودن حال خوشی برای ما ساخته بود. اما مصیبت وقتی بود که یکی سرگیجه می گرفت، یکی دل درد و یکی سُرم لازم می شد. خلاصه یک پایمان مسافرخانه بود یک پایمان دارالشفای حضرت. بعد هم فکر تهیه صبحانه و ناهار و شام.
آنجا هتل که نبود آقا مصطفی! مسافرخانه بود. پیرزن ها هم تمناهایشان تمامی نداشت. ما را ببر بازار، ما را ببر فلان گردشگاه، فلان امامزاده حاجت میدهد برویم آنجا... و خلاصه، هفته این طوری گذشت. فقط آخر شب ها مال خودمان بود که میرفتیم زیارت، صورتمان را می چسباندیم به قبههای ضریح و التماس دعا و خواستن همسر خوب و بچه هایی صالح. سفر که تمام شد با یک بغل خاطره طلایی برگشتیم که از همه مهم تر اجابت دعایم بود.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #اسمتومصطفاست
🌹زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم #مصطفیصدرزاده
قسمت 3⃣1⃣
از مشهد که آمدیم ایام فاطمیه شروع شده بود. از قم استادی را به خانهمان دعوت کردیم که مُبَلغ خارج از کشور بود. در این ایام، گاه تا هشتصد نفر را در پایگاه غذا میدادیم. رئیس پایگاه بودن در سن و سالی که داشتم کار کوچکی نبود، اما چون عاشق کارم بودم، هم به درس و حوزه میرسیدم هم به پایگاه. روزی یکی از بچه های پایگاه گفت:
« خبرداری چی شده؟ »
- « نه چی شده؟ »
_ « یه نفر از پایگاه برادران، نیمه شب جمعی از پسرا رو میبره توی یکی از کوچههای حاشیه منطقه تیراندازی می کنن، بعدم می بردشون غسالخونه! »
خبر را که شنیدم افتادم دنبال جمع کردن اطلاعات. چه کسی؟ کجا و چرا؟ همه را روی کاغذ آوردم. وقتش بود تا مسئول این کار گوشمالی داده شود. گزارش را که رد کردم، شنیدم برادران پایگاه در به در دنبال کسی هستند که گزارش کرده. آن روزها حوزه برادران طبقه بالای حوزه خواهران بود. چند نفری آمدند به پرس وجو تا بفهمند چه کسی این کار را کرده. چه کسی بوده که علیه مصطفی صدرزاده گزارش داده. اما ما هم راهش را بلد بودیم. راه مخفی کاری وندادن اطلاعات را. بعدها که ازدواج کردیم در چشمانم نگاه کردی و پرسیدی:
« تو میدونی خبر شلیک شبانه رو کی داده بود؟ »
نگاهت کردم و گفتم:
« ناراحت نمیشی بگم؟ »
+ « نه به جان تو! »
- « من بودم. »
دهانت از تعجب باز ماند:
« نه »
- « بله »
به سرفه افتادی:
« ببخش من رو، اون روزا کلی به کسی که ما رو لو داده بود، فحش دادم. »
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #اسمتومصطفاست
🌹زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم #مصطفیصدرزاده
قسمت 4⃣1⃣
- « یادت رفته چیکار کرده بودین؟ سه شب پشت سر هم سروصدا راه انداخته بودین، اونم چه جور. ضمن اینکه شنیدم بعد از اونم بچهها رو برده بودی بهشت رضوان روی سنگ مرده شورخونه خوابونده ہودی. »
خندیدی، از همان خنده های نمکین معصومانه:
« چقدر بدو بیراه نثارت کردم عزیز، بی اونکه بدونم کی هستی. یقهی مسئول اطلاعات رو چسبیده بودم تا بگه چه کسی گزارش داده. وقتی گفت یه خواهر، تعجب کردم. »
ما عاشقان آرمان و هدفمان بودیم آقا مصطفی! ما بچه های دهه شصت. طوری که مادرم میگفت:
« سمیه، رختخوابت رو هم ببر همون جا ہنداز تا شبا زحمت اومدن به خونه رو نکشی. »
سبحان می گفت:
« نمیدونی این آقامصطفی مربی ما چقدر خوبه! »
سجاد می گفت:
« اگه خوب نبود جای تعجب داشت، کسی دوست من باشه و خوب نباشه؟! »
سجاد و سبحان برادرهای گلم بودند. آن قدر که با سجاد رفیق بودم با کس دیگری نبودم. ما فقط یک سال با هم تفاوت سنی داشتیم. برای همین حرف او برایم حجت بود. چند روز قبل از ایام فاطمیه، دری از چوب برای ماکت سفارش داده بودیم. آماده شده بود، اما بزرگ درآمده بود. نیسانی گرفتیم تا در را ببرند دم مسجد. بلندکردن در برای ما دخترها غیرممکن بود. دوستم گفت:
« سمیه، اون برادر رو می بینی؟ اسمش مصطفی صدرزاده س. میره حوزه بسیج برادران. بگو این رو بگذاره توی ماشین. »
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #اسمتومصطفاست
🌹زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم #مصطفیصدرزاده
قسمت 5⃣1⃣
نگاه کردم. کنار پیاده رو زیر درخت بید مجنون ایستاده بودی. آمدم جلو و گفتم:
« آقای صدرزاده، میشه این در رو بگذارین داخل وانت؟ »
بی هیچ حرفی به کمک دوستانت در را بلند کردید و گذاشتید داخل وانت. یادم نیست تشکر کردم یا نه. وانت راه افتاد و من هم. بعدها بود که فهمیدم عادت مرا تو هم داری. اینکه در کوچه و خیابان یا هنگام صحبت با جنس مخالف به زمین نگاه کنی یا به آسمان.
مثل آن روزی که فاطمه دو ساله بغلم بود. از پارک برمیگشتم. گوشیام زنگ زد:
« کجایی عزیزی »
- « پارک بودم، دارم میام. »
- « من جلوی در خونهام، صبر کن بیام با هم برگردیم. »
فاطمه به بغل می آمدم و نگاهم به زیر بود. کفشهای آشنایی دیدم که از جلویم گذشتند. کفشها مرادنه بودند با نوک گرد معمولی. از همان مدلی که تو می پوشیدی. تا به خودم بیایم از من دور شده بودی. به عقب برگشتم و صدایت زدم:
« آقامصطفی کجا؟ »
- « اِ تویی عزیز! »
+ « من نگاه نمی کنم، شما هم؟ »
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🔴 ارتباط ماه رجب و مهدویت
🔹 «رجب» نام هفتمین ماه قمری و یکی از چهار ماه حرام در اسلام است که از منظر قداست زمانی، از جایگاه والایی برخوردار است. وقوع حوادث مهم تاریخی، ولادت و شهادت ائمه معصوم علیهمالسلام و تاکید روایات بر روزه مستحبی و عمره مفرده در این ماه؛ از امتیازات ویژه ماه رجب است. در باب مهدویت میتوان با رویکرد وقوع اتفاقات قبل ظهور و دعاهای این ماه، به آن نگریست.
🔵 الف: ادعیه ماه رجب و امام زمان
از ویژگیهای ماه رجب، خواندن ادعیه مخصوص این ماه است. نکته قابل اهمیت این است که مواردی از این ادعیه، از ناحیه مقدسه به نایبان خاص، تحت عنوان توقیع شریف وارد شده است.
🔺 از جمله آنها، دعایی است که با این جمله آغاز میشود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلَاةُ أَمْرِكَ الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّكَ الْمُسْتَبْشِرُونَ بِأَمْرِكَ الْوَاصِفُونَ لِقُدْرَتِك... .»
🔺 دعای دیگر مخصوص این ماه از سوی ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، سومین نایب خاص وارد شده است که در جمله آغازین آمده است: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَب... .»
🟢 ب: ماه رجب و نشانههای ظهور:
زمان وقوع برخی از علائم، در روایات، ذکر شده است؛ (مثل ندای آسمانی در ماه رمضان) اما بعضی دیگر از نشانه ها، در ماه رجب پیشبینی شده است. نشانههای ظهور که در این ماه اتفاق می افتد (بدون بررسی سندی) شامل موارد ذیل است؛
1⃣ شورش سفيانى:
امام صادق عليه السّلام میفرمايند: «سفيانى از نشانه هاى حتمى است و [آغاز] شورش او در ماه رجب خواهد بود. وی نُه ماه بر نواحى و شهرهاى پنجگانه حكومت مىكند و [حكومتش] حتى يك روز بيش از 9 ماه طول نخواهد كشيد.»
2⃣ باران شگفت آور:
از امام صادق عليهالسّلام چنین نقل شده است: «وقتى قيام قائم عليهالسّلام نزديك شود، در ماه جمادى الثانى و ده روز از رجب، بر مردم بارانى میبارد كه خلائق همانند آن را نديده باشند.»
3⃣ نمايان شدن بدنى كاملا واضح در ماه و دستى كه از آسمان به جایی اشاره میكند.
قابل ذکر است، روایتی که این نشانه را ذکر کرده، از منفردات و غیر معتبر است؛ بر عکس بعضی علائم حتمی که روایاتش بسیار است.
4⃣ نداهاى سه گانه:
امام رضا علیهالسلام در حدیثی طولانی فرمود: «این سه ندا در ماه رجب خواهد بود؛ «قال: ثلاثة أصوات في رجب.»
5⃣ خسوف در شب بدر (نيمه ماه):
این علامت از نشانههای غیر حتمی است و روایت، نسبت به وقوع این پدیده در ماه رجب، تصریح دارد.
6⃣ قیام یمانی:
احاديث از اين جنبش به عنوان «پرچم هدايت» ياد میكنند كه همزمان با شورش سفيانى در شام، او هم در يمن قيام و مردم را به حق و حقيقت دعوت میكند و اجابت دعوتش، واجب است. پس از حركت به سمت عراق و شام و ملاقاتش با خراسانى، در جنگ با سفيانى او را يارى میرساند.
#مهدویت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⭕️ نمایندهی مجلس عراق، معطل یک سگ امریکایی
🔹 چند وقت قبل، آقای «محمود عثمان»، نمایندهٔ سنی کرد عراقی پیش من آمد. نمایندهٔ مجلس و شخصیت بارز سیاسی عراقی هست. تعریف میکرد: «یک بار به منطقهٔ خضرای بغداد (تحت حفاظت آمریکا) رفتم. کارت نمایندگیام را نشان دادم تا رد شوم. گفتند: باید بازرسی شوید. گفتم: خب بازرسی کنید. گفتند: الان نمیتوانیم؛ باید یک سگ شما را بازرسی کند، که آن هم الان خواب است! گفتم: خب بیدارش کنید. گفتند: الان نمیشود؛ باید منتظر باشید تا یک افسر آمریکایی بیاید این سگ را بیدار کند!»
🔸 اینها قصه نیست. مربوط به دورهٔ قاجار هم نیست. مربوط به همین دورهٔ کنونی ماست. در همین کشور عراق، همسایهٔ خودمان است؛ عراقی که بر اثر جنگِ آمریکا، تاکنون یک میلیون آدم کشته شده است.
🔺 حالا یک عده میگویند: شعار «مرگ بر آمریکا» نه! اسم این را چیزی جز مزدوری میتوان گذاشت؟!
📚 روایت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب «برادر قاسم»
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم:
نادان بهت میگم برگرد!
رزمنده: من نادان تو عاقل
بر نمیگردم :)
مکتب شهید سلیمانی، مکتب معذرتخواهی هم هست...
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#در_محضر_معصومین
🔰امام كاظم عليه السلام :
✍ رَجَبٌ شَهرٌ عَظيمٌ يُضاعِفُ اللّه ُ فيهِ الحَسَناتَ و يَمحُو فيهِ السَّيِّئاتَ ؛
🔴 رجب ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش] نيكى ها را در آن دو چندان و گناهان را پاك مى كند .
📚 من لايحضره الفقيه،ج 2،ص 92
#حدیث_روز
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔹جهت تعجیل در فرج:
🔸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
🛻یک نیسان آبی داشت و روی آن کار میکرد.
با اینکه نیسان منبع درآمدش بود اما اگر کسی وضع مالی خوبی نداشت به خاطر پول کارش را زمین نمیگذاشت. بارش را بدون دستمزد جابهجا میکرد و میگفت: خدا حساب میکند.
و خدا هم با شهادت دستمزد او را حساب کرد.
#شهید_جواد_امیر_اسمعیلی
از شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
֢ ֢ #آقامونه ֢ ֢
√ دنبال دنیا ندویم❗️
•بیانات آرامش بخشِ😌
حضرت آقا(حفظه الله)🌱
از دنیا
𐚁 مَنمَدَدتَنهاطَلَباَزذاتِحِيدَرمےڪُنَم
عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸
↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از #آقای_عشق
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
نگارا...
من
و
بن بست خیال تو!...
چه
گرفتاریِ
شیرینی!...
#یاایهاالعزیز #سلام_یامهدی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ذرات دو عالم همہ موقوفِ حسین است
چشمِ همگان یڪسره معطوفِ حسین است
بیدارےِ اســلامےِ سر تا سر دنیـا
بےشڪ اثرِ امرِ بہ معروفِ حسین است
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم