eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🍀☘☘☘☘🍀🌸 🌸🍀🌷🌷🌷🍀🌸 🌸🍀🌷🇮🇷🍀🌸 🌸🍀🌷🍀🌸 🌸☘☘🌸🌸 🌸☘🌸🕊🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 ۵ سال ۱۳۶۳ همسرم به مراسم حج واجب رفتند. وقتی برگشتند از مکه برای محمد مهدی ساعت مچی سیکو۵ سوغاتی خریده بودند.‌ من هم خیلی روی سرو لباس بچه هام حساس بودم دوست داشتم بچه هام همیشه مرتب و منظم و شیک و تمیز باشند. بخاطر همین ی دست کت و شلوار خوش رنگی برای محمدمهدی خریده بودم. یک روز که محمدمهدی کت و شلوارش رو پوشیده بود و ساعت سیکو۵ که آن زمان ساعت با ارزشی بود و گران قیمت هم بود وپدرش سوغاتی ازمکه برایش آورده بود را به دست بسته بود و رفته بود مدرسه . معلمش وقتی می بیند این بچه خیلی شیک و با کلاس رفته مدرسه؛ بهش میگند که به مادرت بگو فردا بیاد مدرسه. فردای آنروز من رفتم‌مدرسه و معلمش خیلی ناراحت بود و می گفت: خانم شما از الان این چیزها رو برای بچتون می خرید فردا که بزرگتر شد توقعاتشم بزرگتر میشه. و شما باید در این زمینه بیشتر دقت کنید. ولی من مادری بودم که به نظافت و تمیزی و سرو وضع فرزندانم بسیار اهمیت می دادم و فقط دوست داشتم فرزندانم مرتب و منظم باشند و قصدم این نبود که بچه هایم از نظر اخلاق و رفتار جوری بشوند که در پی تجملات یا مادیات دنیوی بروند. و خدارا شکر محمد مهدی هم اینجور مسائل را خوب می فهمید و هیچ وقت توقعات بیجا از ما نداشت‌. 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸 🌸🕊🌷🕊🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
مرغان زین قفس پرواز کردند پرواز را تا آغاز کردند از دخمه تاریک پر گرفتند راه دیار دوست را از گرفتند 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸 🌸🕊🌷🕊🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🍀☘☘☘☘🍀🌸 🌸🍀🌷🌷🌷🍀🌸 🌸🍀🌷🇮🇷🍀🌸 🌸🍀🌷🍀🌸 🌸☘☘🌸🌸 🌸☘🌸🕊🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 محمدمهدی کلاس اول دبیرستان بود. یک روز که فکر می کنم درس ریاضی هم داشتند قبل از آمدن معلم سر کلاس؛ دانش آموزا خیلی شیطنت می کنند و سرو صدا به راه می اندازند. از قضا وقتی معلمشون میاد وارد کلاس میشه محمد مهدی هم که خیلی بی آزار و آروم بود وسط کلاس ایستاده بودو می بینه و از وضعیت بی نظمی کلاس ناراحت میشه و یک سیلی محکم تو صورت محمد مهدی میزنه جوریکه لپش از داخل بین دندانهایش گیر می کنه و زخم میشه و کلی خون میره. آمد منزل و به من ماجرا رو تعریف کرد. منم فرداش رفتم مدرسه و چون می دونستم پسرم اون سیلی رو به ناحق خورده با گریه به مدیر مدرسه شکایت کردم که چرا بقیه بی انضباط بودند ولی سیلیشو بچه ی من خورده!؟ مدیرهم با حرف زدن می خواست من و آروم کنه و یجورایی هم از معلم دفاع می کرد. بود تا سال بعد محمد مهدی رفت جبهه و به شهادت رسید رفتم مدرسه و به مدیرو معلمها گفتم: بچه ایکه شما به ناحق سیلیش زدید رفت و شهید شد. 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸 🌸🕊🌷🕊🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🍀☘☘☘☘🍀🌸 🌸🍀🌷🌷🌷🍀🌸 🌸🍀🌷🇮🇷🍀🌸 🌸🍀🌷🍀🌸 🌸☘☘🌸🌸 🌸☘🌸🕊🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 محمدمهدی فرزند اولم بودو خیلی بچه ی با اخلاقی بود و بزرگتر از دیگر فرزندانم بود و بچه هام خردسال بودند. من تو کارهای منزل دست تنها بودم و احتیاج به کمک داشتم محمد مهدی همیشه کمک حالم بود و دنبال من راه می رفت و می گفت: مامان بزار کمکت کنم و هر کاری که از دستش بر میامد کوتاهی نمی کرد و مواظب خواهرانش بود وحتی با فرزند دومم که خواهر اول محمد مهدی میشد چهارسال فاصله سنی داشتند. محمد مهدی پنج تا خواهر داره که دو تا از خواهرانش دو قلو هستند ومن خودم براشون چادر دوخته بودم که از همون بچگی باحجاب آشنا بشند و یاد بگیرند چادر سر کنند. و هر وقت با هم بیرون می رفتیم محمد مهدی به خواهرانش می گفت: باید محجبه باشید و حجابتونو کامل کنید و قشنگ رو بگیرید وگرنه من خجالت می کشم. بااینکه خواهرانش کم سن و سال بودند ولی همیشه اونارو سفارش به حجاب می کرد و دوست داشت که زینب وار باشند. و خیلی با خواهرانش مهربون بود و بازیشون می داد و محبت برادرانشو به پاشون می ریخت. 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸 🌸🕊🌷🕊🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
جایی که آرام گیرد نزد جانان آن جا که "عند ربهم" فرمود این عاشقان را جز مرگ ننگ است در کامشان بی ماندن چون شرنگ است 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸 🌸🕊🌷🕊🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🍀☘☘☘☘🍀🌸 🌸🍀🌷🌷🌷🍀🌸 🌸🍀🌷🇮🇷🍀🌸 🌸🍀🌷🍀🌸 🌸☘☘🌸🌸 🌸☘🌸🕊🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 محمدمهدی هر وقت غذا می پختیم اصلا اهل ایرادو بهانه نبود و همیشه از نعمتهای خدا به اندازه ی نیاز استفاده می کرد. فقط بین غذاها خیلی شوید باقالی پلو با گوشت یا مرغ دوست داشت. بین میوه ها هم تقریبا هندوانه رو بیشتر دوست داشت. که تو جبهه هم وقتی هندوانه می خورده یک عکس یادگاری دوستاش ازش گرفتند و کلا بنده ی شکرگزار خدا بود. تو درس و مشق مدرسه هم خیلی عالی بود و همیشه نمراتش عالی بود و ما هیچ وقت سر درس و مشق با محمد مهدی تا بود و دبیرستان می رفت به مشکل برنخوردیم. و عمرش اونقدی نبود که بفهمیم در چه زمینه هایی استعداد داره و اینیم که بود جنگ بود و در حال رفت و آمد به جبهه بود و فرصت نداشت که دنبال هنری یا کلاسهای متفرقه آموزشی بره تا زمانیکه به شهادت رسید و در کلاس انسانیت با مدال افتخار شهادت دارای رتبه و مقام شد به درگاه احدیت و در امتحانات الهی روسفیدشد. محمدمهدی پای منبربرادرم که دائیشون می شد حاج آقا شیخ حسین انصاریان خیلی می رفت و پای منبر آسید قاسم شجاعی که بیشتر درمسجد لرزاده منبر داشتند می رفت و جدیدا رحمت خدا رفتند و شنیدم که بردند کربلا یا نجف بخاک سپردند. و پای منبرآیت الله فلسفی در خیابان ری می رفتند و درس دین و زندگی و اخلاق می گرفتند. محمدمهدی به قرآن اهمیت می داد و در مدرسه سعی می کرد کارهای قرآنی هم انجام بده و در بسیج فعالیتهای فرهنگی شهدایی هم داشتند. و در زمینه ورزش هم یاد ندارم دنبال فوتبال رفته باشه فقط دنبال هنرهای رزمی می رفتند تا بتونند آمادگی دفاعی پیدا کنند و بهتر بتونند در جبهه ها خدمت کنند. 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸 🌸🕊🌷🕊🌸 🌸☘🇮🇷☘🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰امیرالمومنین علیه السلام: 🔴سخاوت سبب محبت است. 📚غررالحکم
نباید سیلی بخوره #شهید_ستار_محمودی #ما_ملت_امام_حسینیم #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣