امروز؛ دیدار دانشآموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب در حسینیه امامخمینی(ره)
امروز به رسم هر ساله در آستانه سالروز ۱۳ آبان، جمعی از دانشآموزان و دانشجویان سراسر کشور با حضور در حسینیه امامخمینی با رهبر انقلاب اسلامی دیدار خواهند کرد.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
9.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
اللهم ارزقنا درک دنیای با مولاجانمون
☑️ اگر می خوایین بدونید #بعد_از_ظهور چی میشه این فیلم رو ببینین و برای اومدنشون دعا کنید🤲🏻
#مهدویت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
۱۲ آبان سالروز شهادت سرباز لشکر صاحب الزمان(عج):
🌷شهید مدافع حرم #محمد_جمالی
🌷شهید مدافع حرم #محمدحسین_عزیزآبادی
اَللهُمَ عَجِل لِوَلیک الفَرَج
#صلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🍃شهید محمد سال۱۳۴۲ در روستای پاقلعه از شهر بابک کرمان دنیا آمد. در سن دو سالگی پدر را از دست داد با کمک مادر درس خواند. تا مقطع دوم دبیرستان، جنگ آغاز شد. شهید محمد درس را رها کرد و به #جبهه رفت. تا آخر جنگ کنار #فرمانده اش، ح.ا.ج ق.ا.س.م جانفشانی کرد. بعد از جنگ به #تحصیل ادامه داد و در رشته مدیریت کارشناس شد. #خانواده تشکیل داد و صاحب دو دختر و یک پسر. ولی باز هم در کنار ح.ا.ج ق.ا.س.م به مبارزه مشغول شد؛این بار با #اشرار.
🍃 زمان بازنشستگی اش، با آغاز کار تبلیغ و #ترویج_فرهنگ شهادت در کاروانهای #راهیان_نور با عنوان #روایتگر جنگ رقم خورد. فروردین سال ۹۲ با دیدن حال پریشان ح.ا.ج ق.ا.س.م در مراسم عزاداری ایام #فاطمیه در خانه سردار، متوجه وخامت اوضاع جنگی در #سوریه شد. خانواده را آماده وداع کرد. علی رقم ناراحتی دوری از خانواده و مخالفت سردار، رفت. دو ماه در سوریه به نبرد با #داعش پرداخت. به خانه آمد ولی دلش در دمشق، حرم بی بی زینب و خانم رقیه سلام الله علیها جا مانده بود. بعد از دو هفته دوباره خانواده را آماده وداع کرد؛ اینبار با حال خاص.
🍃چهار روز از آن خداحافظی خاصش گذشت. در اردوگاه استتار شده ای که نزدیک دشمن تشکیل داده بود، به جهت قد و قامت بلندش مورد دیدرس قرار گرفت و با یک گلوله به شهادت رسید. پیکرش با خبر شهادتش آمد. ح.ا.ج ق.ا.س.م خود مراسم خاکسپاری اش را مدیریت کرد و در آخر مراسم در #قبر با شهید جمالی حرفهای ناگفته اش را گفت. #انگشتر اهدایی #رهبر را به روی پیکر گذاشت. خاک تربت به دهانش ریخت و با دلی پر از غم بیرون امد و به دلجویی خانواده شهید جمالی مشغول شد💔
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #محمد_جمالی
🔷تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱٣۴٢
🔷تاریخ شهادت : ۱٢ آبان ۱٣٩٢
🔷محل شهادت : دمشق
🔷مزار شهید : کرمان
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸 روایتی از شهید حاج #قاسم_سلیمانی و پاسدار شهید #محمد_جمالی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آخرین بار که میخواست به سوریه بره، دفتر خمس و بدهیهاشو آورد و گفت: بعد از من به این حسابها رسیدگی کن.
ناراحت شدم و گفتم: بهتره خودت انجام بدی.
گفت: مریم! اجر حقیقی شهادتم را تو میبری که بعد از من باید بچهها و زندگی را اداره کنی.
گفتم: اگر اینطوریه، به رفتنت راضیام.
راوی: همسر شهید مدافع حرم
#محمد_جمالی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📋 #اطلاع_نگاشت
🕊امروز سالروز شهادت
شهید مدافع حرم " #محمدحسین_عزیزآبادی
این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم...
💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد.
💐شادی روح پرفتوح شهید #صلوات.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔻 تصویری که پیش رو دارید، تصویری است از فرزندانِ شهید « #محمدحسین_عزیزآبادی » در کنار پدر.
🔸این است بهای آرامش و امنیت میلیون ها کودک ایرانی.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📨#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #محمدحسین_عزیزآبادی
💠مسابقهی شنا
🎙راوے: همرزم شهید
محمدحسین عزیزآبادی با اینکه هیکل درشتی نداشت ولی قــــدرتبــــدنی و آمادگیجسمانی خوبی داشت و در خیلی از تستهای ورزشی از خیلی از جوونا هم جلوتر بود.
در اولین روزایی که رفته بودیم برای دفاع از حرمِ حضرتزینبعلیهاالسلام، یکی از اَعراب کهدهیکلِ خوبی هم داشت برای اینکه ببیــــنه آمادگیجسمانی ما چطوریه و ما رو یه محکی بزنه اومــــد پیش ما و گفت:
" کدوم یکیتون حاضره که با من مسابقه نرمــــش شنــــا بدین؟ "
(منظورمشنایتویآبنیست،نرمششنا)
(ضمنابهشهیدعزیزآبادیمیگفتند"عزیز")
عزیــــز گفــــت:
" بذارین من برم روی همینو کم کنم. "
گفتیم: " وِلــِش کن بابا "
گفت: " نَه! بذارین بــــرَم. "
بالاخره رفتن برای مسابقــــه و شروع کردند با هم به شنارفتن. شخص عرب تعدادی شنا که رفت، خسته شد و افتاد ولی عزیــــز
همچنان شنا میرفت و ادامه میداد. اون شخص چشماش گـــرد شده بود و دهنش باز مونده بود از این همــــه قدرتبدنی و آمادگی جسمانی عزیــــز.
بالاخره ما رفتیــــم و به عزیز گفتیم بسه دیگه عزیز و دیگه نــــذاشتیم ادامه بده.
اون شخص باتعجّب سوال کرد:
"شما همهتون اینجوری هستین؟ "
منم با خنــــده گفتم:
" این هنوز پیرمردِ ماست. "
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم