eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز؛ دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب در حسینیه امام‌خمینی(ره) امروز به رسم هر ساله در آستانه سالروز ۱۳ آبان، جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان سراسر کشور با حضور در حسینیه امام‌خمینی با رهبر انقلاب اسلامی دیدار خواهند کرد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
9.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی اللهم ارزقنا درک دنیای با مولاجانمون ☑️ اگر می خوایین بدونید چی میشه این فیلم رو ببینین و برای اومدنشون دعا کنید🤲🏻 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... ۱۲ آبان سالروز شهادت سرباز لشکر صاحب الزمان(عج): 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم اَللهُمَ عَجِل لِوَلیک الفَرَج @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
‍ ‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🍃شهید محمد سال۱۳۴۲ در روستای پاقلعه از شهر بابک کرمان دنیا آمد. در سن دو سالگی پدر را از دست داد با کمک مادر درس خواند. تا مقطع دوم دبیرستان، جنگ آغاز شد. شهید محمد درس را رها کرد و به رفت. تا آخر جنگ کنار اش، ح.ا.ج ق.ا.س.م جانفشانی کرد. بعد از جنگ به ادامه داد و در رشته مدیریت کارشناس شد. تشکیل داد و صاحب دو دختر و یک پسر. ولی باز هم در کنار ح.ا.ج ق.ا.س.م به مبارزه مشغول شد؛این بار با . 🍃 زمان بازنشستگی اش، با آغاز کار تبلیغ و شهادت در کاروانهای با عنوان جنگ رقم خورد. فروردین سال ۹۲ با دیدن حال پریشان ح.ا.ج ق.ا.س.م در مراسم عزاداری ایام در خانه سردار، متوجه وخامت اوضاع جنگی در شد. خانواده را آماده وداع کرد. علی رقم ناراحتی دوری از خانواده و مخالفت سردار، رفت. دو ماه در سوریه به نبرد با پرداخت. به خانه آمد ولی دلش در دمشق، حرم بی بی زینب و خانم رقیه سلام الله علیها جا مانده بود. بعد از دو هفته دوباره خانواده را آماده وداع کرد؛ اینبار با حال خاص. 🍃چهار روز از آن خداحافظی خاصش گذشت. در اردوگاه استتار شده ای که نزدیک دشمن تشکیل داده بود، به جهت قد و قامت بلندش مورد دیدرس قرار گرفت و با یک گلوله به شهادت رسید. پیکرش با خبر شهادتش آمد. ح.ا.ج ق.ا.س.م خود مراسم خاکسپاری اش را مدیریت کرد و در آخر مراسم در با شهید جمالی حرفهای ناگفته اش را گفت. اهدایی را به روی پیکر گذاشت. خاک تربت به دهانش ریخت و با دلی پر از غم بیرون امد و به دلجویی خانواده شهید جمالی مشغول شد💔 🌸به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱٣۴٢ 🔷تاریخ شهادت : ۱٢ آبان ۱٣٩٢ 🔷محل شهادت : دمشق 🔷مزار شهید : کرمان •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸 روایتی از شهید حاج‌ و پاسدار شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آخرین بار که می‌خواست به سوریه بره، دفتر خمس و بدهی‌هاشو آورد و گفت: بعد از من به این حساب‌ها رسیدگی کن. ناراحت شدم و گفتم: بهتره خودت انجام بدی. گفت: مریم! اجر حقیقی شهادتم را تو می‌بری که بعد از من باید بچه‌ها و زندگی را اداره کنی. گفتم: اگر این‌طوریه، به رفتنت راضی‌ام. راوی: همسر شهید مدافع حرم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📋 🕊امروز سالروز شهادت شهید مدافع حرم " این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔻 تصویری که پیش رو دارید، تصویری است از فرزندانِ شهید « » در کنار پدر. 🔸این است بهای آرامش و امنیت میلیون ها کودک ایرانی. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 📨 🌕شهید مدافع‌حرم 💠مسابقه‌ی شنا 🎙راوے: همرزم شهید محمدحسین عزیزآبادی با اینکه هیکل درشتی نداشت ولی قــــدرت‌بــــدنی و آمادگی‌جسمانی خوبی داشت و در خیلی از تست‌های ورزشی از خیلی از جوونا هم جلوتر بود. در اولین روزایی که رفته بودیم برای دفاع از حرمِ حضرت‌زینب‌علیهاالسلام، یکی‌ از اَعراب‌ که‌دهیکلِ‌ خوبی‌ هم‌ داشت برای اینکه ببیــــنه آمادگی‌جسمانی ما چطوریه و ما رو یه محکی بزنه اومــــد پیش ما و گفت: " کدوم یکی‌تون حاضره که با من مسابقه نرمــــش شنــــا بدین؟ " (منظورم‌شنای‌توی‌آب‌نیست،نرمش‌شنا) (ضمنابه‌شهیدعزیزآبادی‌میگفتند"عزیز")  عزیــــز گفــــت: " بذارین من برم روی همینو کم کنم. " گفتیم: " وِلــِش کن بابا " گفت: " نَه! بذارین بــــرَم. " بالاخره رفتن برای مسابقــــه و شروع کردند با هم به شنارفتن. شخص عرب تعدادی شنا که رفت، خسته شد و افتاد ولی عزیــــز همچنان شنا می‌رفت و ادامه می‌داد. اون شخص چشماش گـــرد شده بود و دهنش باز مونده بود از این همــــه قدرت‌بدنی و آمادگی جسمانی عزیــــز. بالاخره ما رفتیــــم و به عزیز گفتیم بسه دیگه عزیز و دیگه نــــذاشتیم ادامه بده. اون شخص باتعجّب سوال کرد: "شما همه‌تون اینجوری هستین؟ " منم با خنــــده گفتم: " این هنوز پیرمردِ ماست. " 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات اللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم