eitaa logo
🇮🇷شهدای گمنام و مدافعان حرم🇮🇷
335 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.8هزار ویدیو
60 فایل
💐حرم مطهر امام زادگان،هاشم ابن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها،مرقد مطهر شهدای گمنام و مدافعان حرم💐 🌹ارتباط با ادمین🌹 📲 @mahmood_S64
مشاهده در ایتا
دانلود
کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبک بالان عاشق پرنده تر زمرغان هوایی ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📩 روز شمار ، و شهدا؛ 🎙🎙🎙🎙 🔊🔊🔊🔊 🗓 ( ۲۳ اسفند ماه ) ☘🌹🌻☘🌹🌻☘🌹🌻 ✏️۱• پاک‌سازی روستا‌های مرانه و هندآباد در شمال‌شرقی سردشت و فرار دموکرات‌ها از این منطقه (۱۳۶۱ ه. ش) ✏️۲• پیش‌روی قوای اسلام به سوی مواضع و استحکامات دشمن در محور طلائیه (۱۳۶۲ ه. ش) ✏️۳• ورود کارشناسان سازمان ملل به تهران برای تحقیق پیرامون به کارگیری سلاح‌های شیمیایی توسط عراق (۱۳۶۲ ه. ش) ✏️۴• پرتاب اولین موشک به بغداد توسط یگان موشکی سپاه (۱۳۶۳ ه. ش) ✏️۵• تبادل آتش توپخانه و انهدام ۱۱ سنگر عراقی در مناطق عملیاتی سومار و قصرشیرین (۱۳۶۵ ه. ش) ✏️۶• شهادت محمد رحیمی نصرآبادی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه. ش) ✏️۷• سالروز آغاز عملیات ظفر ۷ (۱۳۶۶ ه. ش) 🥀🌴🌷🥀🌴🌷🥀🌴🌷 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌺🌸🌿🌺🌸🌿🌺🌸🌿 🔰 | 🔻سردار شهید عبدالحسین برونسی متولد سال ۱۳۲۱ در روستای “گلبوی” از توابع تربت حیدریه است.قبل از انقلاب اسلامی به کار سخت و طاقت‌فرسای بنایی مشغول بود و در کنار آن به خواندن دروس حوزوی نیز روی آورده بود تا اینکه بعدها به علت شدت یافتن مبارزات او زندانی و مورد شکنجه‌های وحشیانه ساواک قرار گرفت. 💠با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه‌های لازم برای رشد او مهیا شد و در جریان جنگ تحمیلی چنان لیاقت و کارآمدی از خود نشان داد که زبان‌زد همگان شد. 🕊او در تاریخ ۲۳ اسفند سال ۱۳۶۳ با مسئوولیت فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه(ع) در منطقه عملیاتی بدر به شهادت رسیده و پیکرش در منطقه عملیات بر جای می ماند. 📍سال‌ها بعد در جریان تفحص شهدا پیکر ایشان شناسایی و در تاریخ هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ در سالروز شهادت حضرت زهرا (س) در بهشت رضا(ع) در مشهد مقدس به خاک سپرده شد. 🌷 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🦋🦋🦋 💐💐💐 🕊🕊🕊 ۷۹۷ روز ( ۲ سال و ۲ ماه و ۷ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 🌸🌼🍀🌸🌼🍀🌸🌼🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
روزی در آسایشگاه نشسته بودیم که ناگهان چشمم به گیره ی پنجره افتاد که از جنس برنج بود. به طرف پنجره رفتم و گیره را شکستم و با آن یک حلقه انگشتر درست کردم که شباهت زیادی به حلقه طلا داشت و آن را برای یادگاری به انگشت کردم. نگهبان آسایشگاه که حلقه را در انگشتم دید، گفت آن را به او بدهم، اما به وی گفتم این حلقه نامزدی من است و نمی توانم آن را به کسی بدهم. او پیشنهاد کرد سه بسته سیگار به من بدهد، اما من گفتم یک بکس سیگار می گیرم و آن حلقه را می دهم. سرانجام موافقت کرد و یک بکس سیگار به من داد، من هم حلقه قلابی را به او دادم. اما وقتی به مرخصی رفت تا آن را بفروشد زرگر گفته بود که این یک فلز معمولی است و به هیچ دردی نمی خورد. سرباز عراقی بعد از پایان مرخصی به اردوگاه بازگشت و به من گفت: چرا حلقه قلابی به من دادی؟ من منکر شدم و گفتم: خیر، آن حلقه از طلای خالص بود. بحث و مشاجره ای طولانی در گرفت و در همین اثنا فرمانده پادگان جلو آمد و علت را جویا شد و وقتی نگهبان عراقی قضیه را برایش شرح داد، از من پرسید: چرا این کار را کردی؟ گفتم: من حلقه تقلبی به او ندادم بلکه حلقه نامزدیم را به او دادم و از این معامله هم هیچ راضی نبودم. فرمانده عراقی هم برگشت و محکم کوبید توی سر آن سرباز عراقی و به من هم گفت بروم. از آن موقع به بعد آن سرباز همیشه مرا چپ چپ نگاه می کرد و در فکر تلافی بود. کتاب طنزدراسارت، صفحه:64📚 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌱 ملتی که آرزویش شهادت است، از هیچ چیز نمی‌هراسد... و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔴 1366/12/23 ♦️نیروهای قرارگاه رمضان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همکاری معرضان کرد عراقی در روز 12/23/ 1366 ، عملیاتی را با نام ظفر 7 با رمز یا محمد رسول الله (ص) در منطقه شرق استان «سلیمانیه» مرکز کردستان عراق – عقبه شمالی جبهه دشمن – به انجام رساندند . این یورش که در منطقه ای به گستردگی 40 کیلومتر مربع صورت گرفت ، با هدف آزادسازی بلندی های منطقه شهر «خرمال» و انهدام نیروی دشمن پیگیری شد . در این عملیات 14 بلندی مهم منطقه و 7 روستا در حد فاصل نوار مرزی و شهر خرمال آزاد و به همراه آن 15 دستگاه تانک و نفربر زرهی ، 20 دستگاه خودرو ، ده ها قبضه خمپاره اندازه و شماری سلاح سبک و نیمه سنگین دشمن منهدم و یگانهای تیپ 424 و 432 و گردان مستقل 24 حفاظت ارتش عراق متلاشی شد . عراق در این حمله 550 تن کشته ، زخمی و اسیر بر جای گذاشت . همچنین 10 دستگاه تانک ، 23 دستگاه خودرو نظامی ، صدها قبضه آر پی جی 7 شماری قبضه های خمپاره انداز دشمن به غنیمت رزمندگان اسلام درآمد ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📔 | 📚 عنوان: 🔻 قطعه ای از آسمان - معرفی یادمانهای دفاع مقدس ✍🏼 نویسنده: سارا مهدی نژاد ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌹 🌹تولد:۳ شهریور ۱۳۲۱ڪدڪن تربت حیدریه 🌹شهادت:۲۳ اسفند ۱۳۶۳شرق دجله 🌹مزار:مشهد 🌹سِمَت:فرماندهے تیپ هجدهم جوادالائمه شادی روحش صلوات ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
1_3832087516.apk
9.56M
📱 | 📥پیشنهاد_دانلود 📥 🔻ویژگی های این برنامه: _تصویر زمینه سردار دلها شهید قاسم سلیمانی _ تصویر زمینه شهدای دفاع مقدس _ شهدای مدافع حرم 📌‏این اپلیکیشن برای زنده نگه داشتن یاد وخاطره سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌹شهید ماه اسفند؛ سردار 🌹سهم خانواده من 🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
بچه ها در اسرات پس از گذشت سال ها و ماه ها با شرایط آنجا خو گرفتند و برای اینکه با ایجاد تنوعی، یکنواختی کسالت بار روزهای اسارت را از بین ببرند، در صدد تدارک سرگرمی هایی برآمدند که از آن جمله برنامه تئاتر بود. یادم می آید تئاتری داشتیم طنز و فکاهی که یکی از بچه ها نقش غلام سیاهی را در آن باید ایفا می کرد. پس از تمرینات بسیار که علی رغم محدودیت های بسیار صورت پذیرفت، تئاتر آماده شد و قرار شد که در آخر شب اجرا شود. از این رو بعد از گذاشتن نگهبان و اتخاذ تدابیر امنیتی لازم، تئاتر شروع شد، اما این تئاتر آنقدر جالب و نشاط آور بود که توجه همه بچه ها از جمله نگهبان های خودی را هم به خود جلب کرد و به همین خاطر متوجه حضور سرباز عراقی در پشت در آسایشگاه نشدند و هنگامی کلمه ی رمز قرمز اعلام شد که درِ آسایشگاه داشت با کلید باز می شد. همه پراکنده شدند، از جمله همان برادرمان که نقش غلام سیاه را بازی می کرد. او هم رفت زیرپتویی و خودش را به خواب زد. سرباز عراقی وارد آسایشگاه شد و در حالی که دشنام می داد، گفت: چه خبر است؟ مگر وقت خاموشی نیست؟ دید همه بچه ها نشسته اند و دارند به او نگاه می کنند اما یک نفر روی سرش پتو کشیده است. به همین جهت شروع به ایجاد سرو صدا کرد. اما باز هم او از زیر پتو بیرون نیامد. سرباز عراقی که از خشم و عصبانیت داشت می لرزید، به تندی به طرف او رفت و در حالی که با مشت و لگد به جانش افتاده بود پتو را از روی سرش کشید، ولی با دیدن صورت سیاه او از ترس نعره ای کشید و فرار کرد و خودش را از آسایشگاه بیرون انداخت و سپس خنده بچه ها بود که مثل بمبی آسایشگاه و اردوگاه را بر سر آن سرباز بخت برگشته خراب کرد. حقیقتاً بروز این صحنه از صدها تئاتر طنزی که با بهترین امکانات اجرا شود، برای ما جالب تر و زیباتر بود و بعد ازاین جریانات هم به سرعت صورت آن برادرمان را تمیز کردیم و وسایل را هم جمع کردیم و متفرق شدیم تا با آمدن مسئولان عراقی اردوگاه همه چیز را حاشا کنیم. کتاب طنزدراسارت، صفحه:51📚 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شهدا گره‌گشایی می کنن این دردانه های خدا خیلی هوامونو دارن... هواشونو داریم؟ ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
18.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷روایتی جالب ازشهید حسن فاتحی ملقب به «حسن سر طلا» در باره پیش‌بینی نحوه شهادت خود و خواسته ی وی از فرمانده.... 🔹راوی: و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔺تمام این عزیزان شهید شدن تا ایران ایرانی بمانند آنها بودن شما هستید ما هستیم عزیزان جانباز هم نیاز به حمایت دارند قدر رزمندگان زمان جنگ را بدانید روحشان شاد یادشان گرامی...❤️ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 شب های ماه مبارک رمضان ⏰ ساعت ۲۲ الی ۲۳ 🎙 📡پخش مناجات شب‌های مسجد محقق از 🕰هر شب ساعت ۲ الی ۳ بامداد 📻 موج اف ام فرکانس ۹۷/۷ مگاهرتز، شما میتوانید رادیو کاشان را از طریق گیرنده تلویزیون خود هم بشنوید 🔰 ضمنا فایلهای صوتی مناجات شبها، هر شب در کانال بارگزاری می شود. کانال ما در ایتا👇 @haj_hamid_reza و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
29.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍱افطاری شب اول ماه مبارک رمضان 🌹بانی، خانواده مرحوم اسفندیار چوبتاشانی جهت شادی روحش فاتحه و صلوات 🌹 ان شاءالله به امید خدا و لطف اهل بیت علیهم السلام و نظر لطف شهدا امسال هم مثل سال قبل سفره کرامت شهدا در جوار قبور مطهر شهدای گمنام و مدافعان حرم در امامزاده هاشم بن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها پهن خواهد بود 🌷 شما هم بر سر سفره کَرَم شهدا میهمان باشد 💳 خادمین شهدا را جهت برپایی سفره افطار یاری کنید 🙋‍♂️ارتباط با ادمین @mahmood_S64 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📩 روز شمار ، و شهدا؛ 🎙🎙🎙🎙 🔊🔊🔊🔊 🗓 ( ۲۴ اسفند ماه ) ☘🌹🌻☘🌹🌻☘🌹🌻 ✏️۱• نمایندگان الجزایر، ایران و عراق مذاکرات خود را پیرامون رفع اختلاف ایران و عراق در تهران آغاز کردند (۱۳۵۳ ه. ش) ✏️۲• برگزاری انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی (۱۳۵۸ ه. ش) ✏️۳• آغاز عملیات کوچک امّ الحسنین در کرخه نور، توسط سپاه (۱۳۶۰ ه. ش) ✏️۴• انفجار بمب در مراسم نماز جمعه تهران توسط منافقین کوردل (۱۳۶۳ ه. ش) ✏️۵• شهادت ۱۴ تن بر اثر انفجار بمب در مراسم نماز جمعه تهران توسط منافقین کوردل (۱۳۶۳ ه. ش) ✏️۶• عملیات بیت المقدس ۳ در جبهه شمالی منطقه عمومی سلیمانیه ـ. ماووت (۱۳۶۶ ه. ش) ✏️۷• شهادت مهدی گوهری آرانی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۶ ه. ش) 🥀🌴🌷🥀🌴🌷🥀🌴🌷 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌺🌸🌿🌺🌸🌿🌺🌸🌿 🔰 | 📍امدادگری که سر نداشت .... 🌟آتش بسیار سنگین بود ،۲۴ ساعته آتش می‌ریخت. در کنار آن افراد پیاده دشمن همراه با تانک وارد جاده می‌شدند که منطقه را بگیرند و ما را به عقب برانند. در روز ۱۲ اسفند ماه در یکی از پاتک‌ها، عراق محوطه ۶۰ - ۷۰ متری را به آتش بسته و جهنمی به پا شده بود و خطر بسیار نزدیک شده بود و این احتمال را می‌دادیم که ممکن است خط هر لحظه سقوط کند. علی که امدادگر بود مرتب سر مجروح‌ها حاضر می‌شد و به جایی رسید که او هم تفنگش را برداشت تا تیراندازی کند. 💠در یک لحظه توپ مستقیم تقریباً از نوک خاکریز رد شد و گرد و خاک زیادی به پا شد و چند دقیقه طول کشید تا گرد و خاک خوابید و تازه متوجه شدیم چه اتفاقی افتاده است. در حدود ۳ متری‌مان یک پیکر افتاده بود که از سینه به بالای پیکر وجود نداشت و نمی‌توانستیم تشخیص دهیم که چه کسی است. 📍ما دوستی به نام شهید سعید امیری‌‎مقدم داشتیم که با علی بسیار جفت و جور بود و وقتی نگاهی به پوتین‌های شهید انداخت. گفت این پوتین‌های من است که علی پوشیده بود و فهمیدیم که آن پیکر بی‌سر مربوط به شهید علی حلاجیان است.. 🌷🌷 ای خوشا با فرق خونین در لقاء یار رفتن سر جدا پیکر جدا در محضر دلدار رفتن 📌عملیات والفجر هشت جاده فاو - ام القصر اسفند ۱۳۶۴ 💬راوی : همرزم شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🦋🦋🦋 💐💐💐 🕊🕊🕊 ۷۹۸ روز ( ۲ سال و ۲ ماه و ۸ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 🌸🌼🍀🌸🌼🍀🌸🌼🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol