eitaa logo
کف خیابان🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
9هزار ویدیو
58 فایل
تاریخ ساخت کانال:97/1/11 به یاد رفیق شهیدم کانال وقف شهید محمودرضابیضائی مبارزه با فتنه ارتباط با خادم کانال 👈🏽 @Mojahd12
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 نام و نام خانوادگی : علی صیادشیرازی فرزند : زیاد تاریخ تولد : ۱۳۲۳/۳/۲۳ محل تولد : ایران ؛ شهرستان درگز ازتوابع استان خراسان رضوی تعداد خواهر و برادر : ۵ برادر و ۲ خواهر وضعیت تاهل : متاهل تعداد فرزندان : ۲ دختر و ۲ پسر لقب : صیاد دلها رشته تحصیلی : مهندسی توپخانه علاقمند : به خدمت در راه خدا تیکه کلام : برای هر کاری وضو بگیرید شغل : نظامی مدت خدمت در سپاه : ۳۲ سال درجه : سپهبد منصب : جانشین کل نیروهای مسلح کارهای مهم : خدمات بی شماری در راه نظام جمهوری اسلامی ایران به سرانجام رساندندو لحظه ای دست از کوشش و تلاش برنداشتند کارهای دیگر : با داشتن تقوای الهی خدمتگذار واقعی برای اسلام و مسلمین وانقلاب بودند؛ سرباز وفادار امامت و ولایت بودند نحوه شهادت : ترور توسط سازمان مجاهدین خلق محل شهادت : تهران تاریخ شهادت : ۱۳۷۸/۱/۲۱ آدرس مزار : تهران ؛ بهشت زهرا علیهاالسلام ؛ قطعه ۲۹ ؛ ردیف ۳۰ ؛ شماره ۸ 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 درجه : سپهبد فرماندهی : فرمانده آتشبار گ ۳۱۷ توپخانه ل ۸۱ زرهی کرمانشاه فرمانده : عملیات غرب کشور عضویت : در ستاد مرکزی سپاه پاسداران فرمانده : نیروی زمینی ارتش ایران عضو : شورای عالی دفاع معاونت : بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح موءسس : قرارگاه حمزه سیدالشهداء جانشین : رئیس ستاد کل نیروهای مسلح رسته نظامی : فرماندهی و ستاد طول خدمت : ۳۲ سال نشانهای لیاقت : دو نشان درجه ۱۱ فتح عملیاتهای مهم : طریق‌القدس ، فتح‌ المبین ، بیت‌المقدس ، والفجر ۱ ، والفجر ۴ ، والفجر ۸ ، خیبر ، بدر ، قادر عملیات مرصاد 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 شهیدسپهبد علی صیاد شیرازی متولد ۲۳ خرداد۱۳۲۳می باشد. وی در روستای کبود گنبد شهرستان درگز استان خراسان رضوی به دنیا آمد. نام پدر زیاد و نام مادرش شهربانو بود. مادرش اهل انارک از توابع نایین و پدرش از عشایر قشقایی بود. پدرش به استخدام ژاندارمری در آمد و سپس به ارتش منتقل شد.‌او به همراه پدرو خانواده مانند دیگر خانواده های نظامیان از شهری به شهری مهاجرت می کردند. شهرهای مشهد؛ گرگان؛ شاهرود؛ آمل؛ گنبد؛ و سرانجام گرگان محل پرورش وی شدند. اصالت شهید صیاد شیرازی به عشایر غیور خطه ی فارس بازمی گردد. وی فرزند ارشد خانواده‌ای ۱۰ نفره بود، شهید صیاد ۵ برادر و دو خواهر داشته که خود فرزند ارشد این خانواده بود. محیط خانوادگی مذهبی بود و به‌دلیل نظامی بودن پدر؛ شهید صیاد شیرازی نیز به نظامی شدن علاقه پیدا کرد و برای ادامه تحصیل عازم تهران شد. علی صیاد شیرازی، در سال ۱۳۴۰ برای ادامه تحصیل به تهران آمدو سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۲ موفق به اخذ دیپلم گردید. در سال ۱۳۴۳ در کنکور دانشکده افسری شرکت کرد و پذیرفته شد و سرانجام در مهرماه ۱۳۴۶ در رسته توپخانه دانش‌آموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید. پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان به لشکر تبریز و سپس لشکر زرهی کرمانشاه منتقل شد. او در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران منتقل شد و پس از پایان کلاس به موجب تسلط بالایی که به دست آورده بود، از استادان زبان انگلیسی ارتش شد. وی زمانی که تصمیم داشت با دختر دایی خود عفت شجاع ازدواج کند، با مخالفت ارتش حکومت پهلوی روبرو شد. حکومت پهلوی دلیل مخالفتش را سابقه مبارزاتی پدر عفت شجاع با حکومت مطرح کرد. اما سرانجام در اثر اصرار ستوان شیرازی، ارتش حکومت پهلوی با این ازدواج موافقت کرد. وی در سال ۱۳۵۲ برای تکمیل تخصص‌های توپخانه از طرف ارتش به آمریکا اعزام شد. تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او این دوره آموزشی را در شهر فورت سیل در ایالت اوکلاهما، در منطقه‌ای نظامی، با موفقیت طی کرد و پس از گذراندن دوره، با تخصصی جدید به ایران مراجعت کرد. ارتش برای استفاده از دانش نظامی ستوان، او را در سال ۱۳۵۳ به اصفهان (مرکز توپخانه) منتقل کرد. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 یک نکته بارز در رفتار ایشان با من این بود که اگر نکته‌ای به ذهنشان می‌رسید، هیچ‌وقت مستقیم و در حضور جمع تذکر نمی‌دادند. اگر دلخوری داشتند به من می‌گفتند مریم ساعت 5 صبح جلسه داریم. وقتی این را می‌گفتند می‌فهمیدم که خطایی از من سر زده، که دلخورشان کرده است. صبح هم تذکرشان را یا مکتوب یا شفاهی به من می‌دادند. آن اولتیماتوم و تذکر که می‌دادند برایم خیلی مهم و جدی بود و سعی می‌کردم حتماً راعایت کنم. این خیلی جالب بود؛ یعنی خیلی خودشان را خرج نمی‌کردند که در هر زمان و مکانی نکاتی که به ذهنشان می‌رسد را بگویند. یک جاهایی هم در عین حال که خیلی باب میلشان نبود، خودداری می‌کردند؛ مثلاً دوست داشتند ما سحرخیز باشیم، مثل خودشان همیشه ورزش کنیم و...، به ما می‌گفتند، ولی می‌دیدند خیلی از پس ما بر نمی‌آیند، نا امید می‌شدند و از خیرش می‌گذشتند. بابا خیلی دوست داشتند نماز اول وقت در خانه خوانده شود. وقتی مشغله کاریشان کمتر بود از اداره زنگ می‌زدند که بچه‌ها من دارم میام برای نماز آماده باشید یا وقتی نشسته بودیم فیلم نگاه می‌کردیم وسط فیلم بلند می‌شدند، نماز بخوانند. ما وقتی رفتار ایشان را می‌دیدیم، از خودمان خجالت می‌کشیدیم بلند نشویم. اینها هم برای ما الگو بود و هم ما را متذکر می‌کرد به وظایفی که داریم. ایشان احترام زیادی به مادرم می‌گذاشتند. خواهرم عقب‌مانده ذهنی است و همه زحمت‌های او به دوش مادر است. به همین خاطر هم پدر همیشه سعی می‌کردند کارها و زحماتشان گردن مادر نیفتد. مادرم می‌گفتند: اوایل ازدواجمان یکبار آمدم لباس‌های پدر را بشویم، ایشان ناراحت شدند و گفتند بگذارید کارهای شخصی‌ام را خودم انجام می‌دهم و واقعاً هم همین‌گونه بود. من خودم شاهد بودم که وقتی ایشان با تمام خستگی منزل می‌آمدند، منتظر نمی‌شدند که ما برایشان چای بریزیم یا بخواهند پا روی پا بیندازند و دستور بدهند. خودشان چای می‌ریختند. که حتی مادربزرگم از زن‌های قدیمی‌ بودند که به مردها خیلی احترام می‌گذاشتند، ناراحت می‌شدند و به مادرم می‌گفتند شوهرت خسته از راه رسیده، خودش برود چای بریزد؟ که مادرم می‌گفتند: خودش دوست دارد. یا می‌بیند من کار دارم، خودش چای می‌ریزد. واقعاً می‌توانم بگویم به شخصه خیلی دوست داشتم ایشان در خانواده درخواست کنند و ما انجام بدهیم. لباس‌هایشان را همیشه خودشان اُتو می‌کردند، یا زمانی که من بزرگ‌تر شده بودم من برایشان اُتو می‌کردم؛ ولی به مادرم اجازه نمی‌دادند این کار را بکنند و می‌گفتند: شما دیگر زحمت بچه‌ها به گردنتان است. یا در مهمانداری خیلی مراعات می‌کردند که مادر اذیت نشوند. سعی می‌کردند همکاری کنند یا اگر نمی‌توانستند، غذا از بیرون تهیه می‌کردند. بعد از جنگ اگر جمعه‌ها منزل بودند، در تمیز کردن آشپزخانه و پله‌ها کمک می‌کردند. این جزو برنامه ثابتشان بود که هر وقت جمعه‌ها خانه بودند، یک لباس کهنه نظامی ‌می‌پوشیدند و چفیه دور صورتشان می‌پیچیدند و کار می‌کردند. اگر کسی ایشان را می‌دید باورش نمی‌شد که این همان آدم نظامی‌است که صبح‌ها این همه آدم برایش احترام نظامی‌می‌گذارند. پدر با آن همه مشغله، عضو انجمن اولیا و مربیان فعال مدرسه همه ما بود. هر زمان هم که این کارها را می‌کردند، قبلش وضو می‌گرفتند و دو رکعت نماز می‌خواندند. ما می‌گفتیم تمیزکردن آشپرخانه که وضو ندارد، می‌گفتند من این کار را می‌کنم که رنگ و و بوی الهی داشته باشد و خالص برای خدا باشد، فکر نکنید برای شما انجام می‌دهم. یعنی به واقع ایشان تا جایی که می‌توانستند و حضور داشتند، آنچه که فکر می‌کردند وظیفه‌شان است انجام می‌دادند. در زمانی که هر چهارتایمان محصل بودیم، پدر با آن همه مشغله، عضو انجمن اولیا و مربیان فعال مدرسه همه ما بودند. من احساس می‌کنم حضور پدر شاید کمی‌ نبود، اما خیلی کیفی و مؤثر بود. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 (شهید صیاد شیرازی در سن ۲۵ سالگی زمانیکه افسرجوانی بودند به خواستگاری دخترعمو مکرمه خویش رفتند.) عمویم برای این که سختی زندگی با یک فرد نظامی را به من تذکر بدهند، گفت: زندگی با یک سرباز سخته. آن هم فردی مثل علی که زندگی ساده ای داره. اما برای پدرم، پاکی و نجابت داماد آینده اش مهم بود نه تأمین رفاه من؛ همان چیزی که در وجود علی بود، و همین هم بود که پدرم از بین همه ی خواستگارها با علی بیشتر موافق بود. علاوه بر این ها، تقوایی در وجود علی بود که تشخیص آن برای دخترها به سادگی امکان پذیر بود؛ آخر او، به هیچ دختری نگاه نمی کرد. این تقواو پاکی و نجابت را در آن دوران که واقعاً گوهر کمیابی بود. پدرم نیز به خوبی در جای جای زندگی پسر برادرش دیده بود. از همان روزی که به قول معروف«بله» را گفتم، احساس کردم وارد مرحله ی جدیدی از زندگی می شوم که رشد معنوی، اخلاص و ایمان، حرف اول را می زند. هر چه از ازدواج مان می گذشت، این حقیقت برایم روشن و روشن تر می شد و با پیروزی انقلاب، به اوج خود رسید. نماز شب اش ترک نمی شد، هر روز صبح دعای عهد می خواند و آرزوی بزرگش این بود که سرباز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) باشد. حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) دستورات ده گانه ای را برای خودسازی داده بودند که روزه ی دوشنبه و پنجشنبه یکی از آن ها بود و علی تا آخرین روزحیات پر برکت اش مقید به انجام آن بود. معتقد بود اگر وضو گرفتی و نماز حاجت نخواندی، به خودت جفا کردی. به بچه ها توصیه می کرد هرکاری را که با وضو انجام دهید، برای رضای خداوند است و هر بار که با تجدید وضو می کرد، می گفت «این وضوی تازه، نماز خواندن داره». 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 خاطرات بسیار زیادی از برادرم داشتم، به طور مثال سال 71 سرباز بودم و برادرم به مشهد آمده بود و من به او گفتم: که از خدمت سربازی معافم کنید، و او به من گفت: مشکلی داری؟ و من گفتم نه، و او در پاسخ گفت: چرا باید معاف کنم؟! من موقعیت شغلی اش را عنوان کردم که باز او در پاسخ به من گفت: خداوند به من توفیق خدمتی داده که عدالت را رعایت کنم پس چطور برای برادرم این کار ناپسند را بکنم؟ و من با وجود این همه سفارش و درخواست در مرز افغانستان خدمت کردم و من به این نتیجه رسیدم که اگر به برادرم نمی‌گفتم در جای بهتری خدمت می‌کردم. همیشه به همگان توصیه می‌کرد که نماز اول وقت را فراموش نکنید، حتی در زمانی که سوار قطار و در دل کویر بود با شنیدن صدای اذان قطار را متوقف کرده و در صحرای داغ و سوزناک کویر نماز اول وقت را اقامه می‌کند. همیشه به مادرم می‌گفت: که دعا کنید من شهید شوم و مادرم این کار را نکرد، در صورتی که علی معتقد بود که خوشنودی خدا در این راه است. برادرم خصوصیت های بسیار زیادی داشت اما بارزترین آنها نظم در کارها بود، ترتیب و برنامه ریزی در کارهایش بسیار فراتر از آن چیزی بود که تصور می‌کردیم و کاری نبود که به کسی قول بدهد و آن را انجام ندهد. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 شهید سپهبد علی صیاد شیرازی قبل از انقلاب در اصفهان با عنوان یک افسر مذهبی زیر نظر رژیم بوده که در نوع خود عضو خطرناکی برای رژیم محسوب می‌شد و با وجودی که یک فرد نظامی بود با لباس مبدل در تظاهرات‌ها و راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد. شهیدصیاد به‌دنبال حفظ پادگان اصفهان بود که قبل از انقلاب از قشرهای مختلف نظیر مجاهدین خلق در آن حضور داشتند اما بنی‌صدر متأسفانه همکاری نمی‌کرد و از همین حیث شهید صیاد شیرازی در ابتدای جنگ مقابل بنی‌صدر ایستاد که اینجا پی به جسارت و شجاعت وی می‌بریم. برادر شهیدم در آن زمان سرهنگ‌تمام و فرمانده شمال غرب شده بود که به‌دلیل مخالفتی که با بنی‌صدر انجام داده بود، درجات از وی گرفته شد و سپس شهید به سپاه رفت، البته باید بگویم که درجات و مقام هیچ‌گاه برای شهید صیاد شیرازی اهمیت نداشت و در رأس اهداف وی تنها خدمت مطرح شده بود. شهید در سال 60 فرمانده نیروی زمینی ارتش شد، وی همیشه به‌دنبال ایجاد انسجام و هماهنگی میان ارتش و سپاه بود، در آن زمان نیروهای ارتش آموزش دیده و آماده بوده اما بسیج و سپاه آمادگی بسیاری نداشت و تشکیل این ستاد مشترک سبب پیشرفت‌های بسیاری در جنگ شد و عمده قسمت‌هایی از کشور که در دست دشمن بود، آزادسازی شد. اهل خانواده با برادرم در جنگ بسیار کم در ارتباط بودیم شهید صیاد به غرب کشور کاملاً اشراف داشت، در عملیات مرصاد شهید صیاد با وجود اینکه هنوز حکمش را برای حضور در این عملیات نداده بودند، به‌خاطر حساسیت موضوع بدون حکم رفت و رهبری و هدایت آن عملیات را به دست گرفت. از آن زمان به بعد منافقین به‌دلیل ضربه‌ای که خوردند منتظر فرصتی برای انتقام بوده که در نهایت سال 78 وی را مقابل منزل ترور کردند و برادرم به مقام رفیع شهادت نائل شد. برادرم زمانی که توسط منافقان کوردل به شهادت رسید در شرایطی بود که در خودرو خود بوده و کمربند ایمنی را بسته بود و با وجود اینکه وسیله دفاعی همراه خود داشت اما شرایط و فکر این مسئله را نمی‌کرد و در واقع منافقان، شهید را به‌دلیل اینکه در بند بود توانستند به شهادت برسانند. آن فردی که توسط منافقان، برادرم را به‌ضرب سه گلوله شهید که در حین رسیدن به بیمارستان به شهادت رسید، این در حالی بود که مهدی فرزند شهید با دیدن این صحنه تا مدت‌ها دچار شوک شده بود. بعد از اخذ مدرک دیپلم در زمانی که شهید صیاد شیرازی به ارتش رفت، شرایط حاکم برای فعالیت‌های مذهبی نظیر نماز و روزه مهیا نبود و وی نخستین کسی بود که نسبت به این شرایط اعتراض می‌کرد. انضباط و وقت شناسی یکی از ویژگی‌های اخلاقی شهید بوده که این اخلاق به تمامی اعضای خانواده تسری پیدا کرده است. شخصیت آرام و نجیب شهید در تمامی محافل و برخوردهای اجتماعی مثال زدنی بوده، همچنین توجه خاص وی به نماز و مسائل دینی از برجستگی‌های اخلاقی صیاد شیرازی به شمار می‌روند که عاملی برای تعالی وی شد، احترام به والدین از برجسته‌ترین شاخصه‌های اخلاقی شهید صیاد شیرازی بود، همچنین وی چه پیش از ازدواج و چه در زندگی مشترک حرمت و جایگاه ویژه برای هریک از اعضای خانواده قائل بود. شهید صیاد با وجود مشغله فراوان به‌ویژه اینکه یک نظامی بود، بازهم هیچ‌گاه از خانواده غافل نمی‌شد و در عین گرفتاری به‌طور جد نسبت به خانواده پایبند و متعهد بود. تواضع و خشوع برادرم یکی از بارزترین ویژگی‌های اخلاقی ایشان بود. تواضع شهید به این معنی بود که در برابر چه کوچکتر و چه بزرگتر بر احترام و بیان محترمانه تأکید داشته و همچنین با وجود اینکه به‌عنوان یک شخصیت نظامی کشوری مطرح بود هیچ‌گاه تفاوتی میان خود با دیگران احساس نمی‌کرد. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 شهید صیاد شیرازی پله های رشد و ترقی تحصیلی و نظامی را به سرعت پشت سرگذاشت، پله هایی که نتیجه ای جز شهادت را برای آن نمی توان متصور شد. ایشان با پایان تحصيلات ابتدايی و دبيرستان وارد دانشكده افسری و در سال ۱۳۴۶ موفق به اخذ دانشنامه ليسانس از آن دانشكده شد. چندین سال فعالیت در بخشهای مختلف ارتش بويژه در غرب كشور و در سازماندهی و فعاليت نيروهای انقلابی در ارتش خدمت نمود. صیاد دلها پس ازطی دوره تخصصی توپخانه در آمريكا با درجه ستوانيكم و سمت استادی در مركز آموزش توپخانه اصفهان به تدريس و سازماندهی نظاميان انقلابی پرداخت. پس از پيروزی انقلاب اسلامی و در برپايی غائله كردستان، می توان به تهيه طرح های عملياتی و تشکیل ستاد عملیات مشترک سپاه و ارتش كه منجر به شكستن حصر شهرهای سنندج و پادگان های مريوان، بانه و سقز با ۲۱ روز مقاومت شد، اشاره كرد. پس از تحقق و اجرای موفق اين طرحها، شهيد صيادشيرازی، با دو درجه ارتقاء ، با درجه سرهنگ تمامی به فرماندهی عمليات غرب كشور منصوب شد. وی در آخرين ماه های رياست جمهوری بنی صدر به دليل برخورداری از روحيه انقلابی و مقابله با خيانت های او از سمت مذكور عزل گرديد و پس از آن تا عزل بنی صدر و فرار مفتضحانه او به فرانسه به دعوت شهيد كلاهدوز در ستاد مركزی سپاه پاسداران به خدمت پرداخت. شهيد امير سپهبد علی صياد شيرازی پس از خلع بنی صدر، برای پايان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه در آن دوران، قرارگاه مشترك عملياتی سپاه و ارتش را راه اندازی كرد و به عنوان فرمانده ارشد در آن قرارگاه مشغول به فعاليت شد. در مهر ماه سال ۱۳۶۰ به پيشنهاد رئيس شورای عالی دفاع از سوی امام خمينی(رحمت الله علیه) به فرماندهی نيروی زمينی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد. در اين منصب فرماندهی نيروهای ارتش اسلام در عملياتهای پيروزمند ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين و بيت المقدس را برعهده داشت. عملياتی كه سرنوشت جبهه های اسلام عليه كفر را به پيروزی رقم زد و مسير و روند جنگ تحميلی را در مسير پيروزی ارتش اسلام قرار داد. ايشان در طی حكمی از سوی حضرت امام خمينی(رحمت الله علیه) به عضويت شورای عالی دفاع منصوب شد. در متن حكم حضرت امام خطاب به آن بزرگ مرد چنين آمده است: برای فعال كردن هرچه بيشتر و بهتر قوای مسلح كشور ضرورت دارد از تجربه اشخاصی كه در متن مسايل جنگ بوده اند، استفاده هر چه بيشتر بشود، بدين سبب سركار سرهنگ صيادشيرازی و وزير سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تا پايان جنگ به عضويت شورای عالی دفاع منصوب مي نمايم. به دنبال مسئوليت خطير شهيد صياد شيرازی در شورای عالی دفاع، با درخواست رئيس شورای عالی دفاع و موافقت حضرت امام خمينی(رحمت الله علیه) درمردادماه سال ۱۳۶۵، مسئوليت فرماندهی نيروی زمينی ارتش به برادر ديگری واگذار گرديد. حضرت امام(رحمت الله علیه) در حكم فرمانده جديد نيروی زمينی ارتش پيرامون خدمات آن شهيد سرافراز چنين فرمودند: با تقدير از زحمتهای طاقت فرسای سركار سرهنگ صيادشيرازی كه با تعهدكامل به اسلام و جمهوری اسلامی در طول دفاع مقدّس از هيچگونه خدمتی به كشور اسلامی خودداری نكرده و اميد است در آينده نيز در هر مقامی باشد، موفق به ادامه خدمتهای ارزنده خود شود. سپس در ۱۸ ارديبهشت ۱۳۶۶ به همراه تعدادی ديگر از فرماندهان ارتش با پيشنهاد رئيس شورای عالی دفاع و موافقت امام خمينی(رحمت الله علیه) به درجه سرتيپی ارتقای مقام يافت. آن شهيد والا مقام در مهرماه سال ۱۳۶۸ به درخواست رئيس ستاد فرماندهی كل نيروهای مسلح و موافقت مقام معظم رهبری و فرماندهی كل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد فرماندهی كل نيروهای مسلح منصوب شد. امير شجاع سپاه اسلام در شهريورماه سال ۱۳۷۲ با حكم فرماندهی معظم كل قوا به سمت جانشين رئيس ستاد كل نيروهای مسلح منصوب گشت. تيمسار سرتيپ صياد شيرازی در ۱۶ فروردين ۱۳۷۸ همزمان با عيد خجسته غدير با حكم مقام معظم فرماندهی كل قوا به درجه سرلشگری نايل آمد. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 همرزم قدیمی شهید صیاد شیرازی، امیر سرتیپ سید حسام‌هاشمی‌ از بین حماسه های بسیار ایشان به هفت کار بزرگ ایشان اشاره کرده اند : ۱- ایشان مبتکر طرح انسداد مرزهای ایران بود؛ در فروردین ماه سال ۵۹ طرح انسداد مرزهای ایران را مطرح می‌کند و طرح اجرایی می‌شود. ۲- آزاد سازی کردستان ایران؛ در سال ۵۹ همزمان با طرح انسداد مرزها. ۳- آموزش نظامی‌به نیروهای سپاهی . ۴- ایشان مبتکر ایجاد بسیج مردمی؛ در سال ۵۸ در بدو ورود ناوهای آمریکایی خلیج فارس بود و از کمک سروان عطا الله صالحی که امروز فرمانده ارتش جمهوری اسلامی‌ایران است، استفاده کرد. ۵-طرح ابتکاری کربلا و آموزش نظامی‌به بسیجیان؛ بعد از عملیات طریق القدس در این طرح ۲۰ پادگان ارتش در ابتدای سال ۶۰ آماده پذیرش بسیجیان و آموزشهای نیروهای داوطلب مردمی‌ شدند. ۶-ترمیم و بازسازی نیروهای مسلح؛ بعد از دفاع مقدس. ۷-تشکیل هیئت معارف جنگ؛ به منظور اینکه فرماندهی و نحوه فرماندهی عملیات‌ها در دوران دفاع مقدس به فراموشی سپرده نشود و تجربیات جنگ به دانشجویان دانشگاه افسری منتقل شود. همیشه می گفت: دعا کن من شهید بشم. و من می گفتم: ان شاءالله، اما بعد از ۱۲۰ سال؛ باید پسرها را داماد کنی؛ حالا حالاها کار داریم. خواب دیده بود یکی از دوستان شهیدش آمده و او را با خود برده است. از شبی که این خواب را دیده بود تا آن روز صبح که آرام و راحت روی صندلی ماشین نشسته بود، کمتر از یک ماه فاصله نشد که به آرزوی دیرینه اش رسید. در صبح روز ۲۱ فروردين ۷۸، فاتح بزرگ فتح المبين و بيت المقدس، مانده های زخم خورده مرصاد، در حالی که ۲۲ ترکش به یادگار از جنگ، در بدن خویش داشت، آماج تيرهای كينه خود قرار دادند و قامت استوار امير ارتش اسلام را به خاك افكندند. روح بلند و سرفرازش در آسمانها پركشيد و به آرزوی ديرينه خويش كه همانا شهادت در راه معبود و وصال معشوق بود نائل گشت. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 یکی از دلایل این لطافت روحی، ارتباط مستمر ایشان با علمای عارف بود و در این میان شهید صیاد ارادتی خاص نسبت به عارف بزرگ، آیت‌الله بهاءالدینی(قدّس الله نفسه الزکیه) داشت و در طرف مقابل، حضرت آیت‌الله بهاءالدینی هم عنایتی مخصوص، به شهید صیاد داشت. آقای حسین حیدری کاشانی از شاگردان آیت الله بهاءالدینی: سپهبد شهید علی صیاد شیرازی حدود 17 سال با حضرت آیت الله بهاءالدینی مراوده داشت و دست پرورده ایشان بود. شاگردی او در این مکتب او را استادی ورزیده در اخلاق و اخلاص ساخته بود. شهید صیاد شیرازی در دوران جنگ و در زمانی که فرمانده نیروی زمینی بود، با آن مشغله کاری، هروقت فرصت می‌کرد نزد مرحوم والد می‌آمد. خاطرم هست برای تشییع پیکر شهید صیاد شیرازی به تهران رفته بودم. وقتی به خانواده شهید صیاد اطلاع دادند که فرزند آیت‌الله بهاء الدینی برای عرض تسلیت آمده است، آمد و تشکر کرد و همچنین از قول همسر شهیدش نقل می‌کرد: هر گرفتاری که برای من پیش بیاید، وقتی به نزد آیت‌الله بهاء الدینی در قم می‌روم، حتی اگر ایشان صحبتی هم نفرمایند، دیدار ایشان برای من آرام‌بخش است. شهید صیاد شیرازی چندین سال در ماه مبارک رمضان، همراه با پرسنل دفتر خود که حدودا سی‌نفر بودند،‌ برای افطاری نزد آیت‌الله بهاء الدینی می‌آمدند. غروبی که قرار بود، برای افطار حاضر شوند، دونفر از پرسنل،‌ همه امکانات افطار را با خود می‌آوردند و موقع افطار نیز شهید صیاد شیرازی به اتفاق همکاران می‌آمدند. برنامه این دیدار معمولا این‌گونه بود، با اذان مغرب نماز‌جماعت اقامه می‌شد و بعد‌ هم افطار صرف می‌شد و در ادامه مرحوم والد سخنرانی می‌کردند و بعد شهید صیاد شیرازی به اتفاق همکاران به مسجد مقدس جمکران می‌رفتند. شهید صیاد معمولا در این جلسات برای زیر‌ دستان خود چای می‌ریخت. حتی از سربازان حاضر در جلسه پذیرایی می‌کرد. چنین رفتاری از شهید صیاد شیرازی باعث می‌شد که همکاران و حتی سربازان وظیفه حاضر نبودند از او جدا شوند. روزی به شهید صیاد شیرازی گفتم، آیت‌الله بهاء الدینی در روستای خور آباد در مسیر کاشان که اهالی آن از ارادتمندان مرحوم والد هستند، در حال ساختن مسجدی می‌باشند. یادم هست که زمان جنگ بود و شهید صیاد شیرازی برای سخنرانی در مجلس شهدا به روستای فردو دعوت شده بود. همراهان شهید صیاد به من گفتند: صیاد شیرازی با این‌که وقت کمی داشت، موقع رفتن به مجلس شهداء،‌ به این روستا رفته و در مسجد در حال ساخت آن دو رکعت می خواند. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 یک روز رفتم خدمت آقای بهاء الدینی، فرمانده دانشگاه افسری بودم، توسط شهید صیاد با حاج آقا ارتباط برقرار کرده بودم و به صیاد گفتم که دارم می روم، وقت گرفته ام از آقازاده بهاء الدینی دارم می روم دیدن ایشان،گفت: سلام من را به ایشان برسان و به حضرت آقا بگو دلم برایش تنگ شده. گفتم: چند وقت است ایشان را ملاقات نکردید. گفت:حدود 10 روز ، من رفتم قم رسیدم خدمت آقای بهاء الدینی خودم تنها بودم و رفتم داخل منزل دستشان را بوسیدم و سلام کردم و نشستم، ایشان به من نگاهی کردند، گویا منتظر بودند که پیغام را برسانم گفتم: که حاج آقا! جناب صیاد به شما سلام رساندند گفتند: دلم برای شما تنگ شده، پاسخ آقای بهاء الدینی که آقازاده شان هم آنجا بود این بود، گفت: شما آقای صیاد را می شناسید؟ گفتم: حاج آقا فرمانده من است من چطور نمی شناسمش. گفت: شما آقای صیاد را می شناسید؟ با سؤال دوم فهمیدم که حاج آقا به من می خواهد بگوید شما نمی شناسیدش، گفتم: نه آن قدری که شما می شناسید. گفت: آقای صیاد را می شناسید؟ گفتم: نه حاج آقا. سه بار از من سؤال کردند و بار سوم گفتم: نه حاج آقا ایشان به من این را گفت، صیاد یک پارچه نور است، سه بار تکرار کرد، سه بار خود سئوال کرد و سه بار هم خودشان پاسخ سئوال خود را دادند و گفتند: سلام من را به ایشان برسان. گفتم: چشم و یک نصیحتی هم به بنده کردند و آمدیم بیرون، برگشتیم و وقتی رسیدیم به تهران به صیاد گفتم: که همچین سؤالی آقای بهاء الدینی کرد و چنین جوابی هم دادند و صیاد لبخندی زد و بعد اشک در چشمان صیاد حلقه زد گفت: خدا من را شرمنده نکند حاج آقا به من خیلی لطف دارد، خدا من را شرم سار نکند. روح هر دو بزرگوار شاد. (اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 پیش از انقلاب علی در اصفهان با یافتن دوستان جدید مطالعات مذهبی خود را پی گرفت و شخصیت سیاسی خویش را بارز ساخت و در نامه‌ای که برای سرگرد محمد مهدی کتیبه، یکی از افسران مذهبی، ارسال کرد این جمله را نوشت: «در مورد برنامه‌های مذهبی بحمدالله پیش می‌رویم مخصوصاً در آن قسمت که می‌دانید». این جمله حساسیت ضداطلاعات را برانگیخت و از آن پس وی تحت مراقبت قرار گرفت. آنها پس از تحقیق و مراقبت متوالی، او را «متعصب مذهبی» معرفی کردند و مراقبت از وی را شدت بخشیدند. سروان صیاد در اواخر حکومت پهلوی به دلیل این که در بین افسران، ضدیت با حکومت وقت می‌کرد و از مخالفان حکومت پهلوی بود، ضداطلاعات از قرار دادن جنگ‌افزار در اختیار وی ممانعت کرد و اعلام نمود که از واگذاری مشاغل حساس به او خودداری شود. سرانجام سروان در ۱۹ بهمن دستگیر و زندانی شد و در آستانه پیروزی انقلاب، در بهمن ۱۳۵۷ آزاد شد. بعد از انقلاب صیاد شیرازی پس از پیروزی انقلاب با رحیم صفوی و شخصی به نام احمد سالک آشنا می‌شود و با یکدیگر از پادگانهای اصفهان حفاظت می‌کنند. وی پس از پیروزی انقلاب ایران، در بحبوحهٔ غائله سال ۱۳۵۸ ضدانقلاب در کردستان، به فرماندهی عملیات شمال غرب کشور برگزیده شد و در نبردهای کردستان به همراه دکتر مصطفی چمران نقش مهمی ایفا نمود. پس از حوادث کردستان، صیاد با درجه سرگردی به همراه رحیم صفوی به غرب اعزام می‌شود و با همکاری ارتش و سپاه سنندج را فتح می‌کنند. این عملیات در کردستان موجب می‌شود تا او با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب شود. در سردشت یک گروه ۵۰۰ نفری تحت فرماندهی او در کمین دشمن افتاده و با ۴۵۷ نفر کشته و تلفات تجهیزاتی شکست سختی به بار آورد. در پاسخ به سوالات فرماندهٔ کل قوا بنی صدر در مورد تلفات، صیاد شیرازی پاسخ می‌دهد که آنان به بهشت می‌روند و برای جبران شکست درخواست استفاده از بمب ناپالم می‌کند که با خشم شدید و مخالفت بنی صدر مواجه می‌شود. این اختلافات موجب خلع دو درجه، برکناری، و دستور محاکمهٔ نظامی صیاد شیرازی می‌شود. پس از خلع بنی صدر، با حضور محمدعلی رجایی در سمت ریاست جمهوری، صیاد شیرازی بار دیگر با دریافت دو درجه، به ارتش بازگشت و برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه، قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش تحت عنوان قرارگاه حمزه سیدالشهداء را راه‌اندازی کرد. علی صیاد شیرازی و محسن رضایی سرهنگ با تأسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء لشکرهای ۶۴ ارومیه و ۲۸ کردستان و تیپ ۲۳ هوابرد و تیپ ۳۰۰ گرگان، شهرهای بوکان و اشنویه را آزاد کرد. پس از کشته شدن سرلشکر ولی‌الله فلاحی در ۹ مهر ۱۳۶۰، سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد (فرماندهٔ وقت نیروی زمینی) به سمت رئیس ستاد مشترک ارتش منصوب شد و صیاد شیرازی (با درجه سرهنگی) به درخواست اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای عالی دفاع و با حکم آیت‌الله خمینی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش منصوب شد. او با مشارکت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در عملیات طریق القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، مسلم‌بن‌عقیل، مطلع‌الفجر، محرم، والفجر۱، ۲، ۳، ۴، ۸، ۹، عملیات خیبر و بدر و قادر شرکت نمود و پیروزی‌های بزرگی را برای ایران به ارمغان آورد. سرهنگ علی صیاد شیرازی در مرداد سال ۱۳۶۵۵ از فرماندهی نیروی زمینی استعفا داد و با پیشنهاد سید علی خامنه‌ای و تصویب سید روح‌الله خمینی به سمت «نمایندگی رهبری در شورای عالی دفاع» منصوب شد. او در تیر ماه ۱۳۶۵ با پیشنهاد سید علی خامنه‌ای به فرمان فرمانده کل قوا به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد و در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ به درجه سرتیپی ارتقاء یافت. سرتیپ صیاد شیرازی در سال ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد که در خلال آن مرزهای غربی ایران مورد هجوم مجاهدین خلق قرار گرفته بود، با طراحی عملیاتی تحت عنوان عملیات مرصاد نیروهای متجاوز را شکست داد. در مهر ۱۳۶۸، بنابه درخواست رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، و با موافقت و حکم فرماندهی کل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح و در شهریور ۱۳۷۲ به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد. او پنج روز قبل از شهادت در ۱۶ فروردین ۱۳۷۸ همزمان با عید غدیر از سوی فرمانده کل قوا به درجه سرلشکری ارتقاء پیدا کرد که این درجه مجدداً پس از کشته شدن وی به سپهبدی ارتقاء یافت. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خودروهایی که در انتظار جا به جایی بودند، مملو بود و ترافیک سنگینی ایجاد شده بود؛ بر این اساس با یک فروند هلی کوپتر از فرودگاه به سمت یکی از قرارگاه‌های تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاق بستان حرکت کردیم. نیمه شب چهارم تیر ماه بود و تا ساعت یک و نیم نتوانستیم ماهیت دشمن را به دست آوریم که چه کسی است که همین طور در حال پیشروی است. ساعت ۵ به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تاکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است. چاره‌ای نداریم هلی‌کوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم آتش آماده شد ابتدا خودم با یک هلی کوپتر ۲۱۴ برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به این ترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم. صبح روز پنج مرداد عملیات با رمز یا علی(علیه السلام) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام بر پا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. جاده به زودی انباشته از ادوات سوخته شد. همزمان با عملیات هوانیروز علاوه بر گروه‌های مردمی، تعدادی از لشکرهای سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه از هر سو به روی بازماندگان کاروان بسته شده بود و آنان به سختی می‌توانستند به عقب برگردند. بعضی از آن‌ها به روستاها پناه بردند وبعضی‌ هایشان با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه داده بودند. عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه - اسلام آباد غرب هزاران کشته از آنان به جا مانده بود. اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتارکرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند، حالا من از این عملیات نتیجه می‌گیرم که چقدر خداوند متعال ما را و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد که در هر زمان طوری مقدر می‌کند که بسیاری از مشکلات ما باید با حالت سرافرازانه حل شود. خداوند می‌فرماید: بجنگید تا آن کفار که من می‌خواهم به دست شما عذابشان بدهم و به ما قول و وعده می‌دهد تا آن‌ها را خوار کند و به شما پیروزی وعده می‌دهد و قلب‌های شما را شفا بخشد. کدام قلب‌ها؟ قلب‌هایی که قبل از این عملیات گرفته و غم زده بود. رزمندگان اسلام قلب و دلشان با امام‌شان برای همیشه گره خورده بود. امام اشاره‌ای دارند که پذیرش قطعنامه مثل نوشیدن زهر بود برای رزمندگان اسلام که سال‌ها فداکاری کرده بودند، در حالی که هشت سال تلاش شده بود بعد از آن ما دلمان می‌خواست به صورتی دیگر نبرد تمام می‌شد. دلمان گرفته بود اما خداوند با این پیروزی بزرگ و با این کشتار دسته جمعی بدترین و خبیث‌ترین دشمنانمان به دست ما، موجب رضایت خاطر رزمندگان اسلام شد و پایان نبرد هشت ساله دفاع مقدس با این عملیات درخشان مرصاد انجام گرفت. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 امام جمعه همدان، با بیان اینکه اقامه نماز اول وقت و شرکت در نماز جماعت از خصوصیات بارز اخلاقی شهید صیاد شیرازی بود، گفت: شهید صیاد شیرازی از آن دسته مردان بزرگی بود که از شخصیت والایی برخوردار بود. آیت الله غیاث الدین طه محمدی، امام جمعه همدان : مردان بزرگی که قدم در این مسیر می گذارند به عهد خویش ثابت قدم هستند و آن را به شهادت ختم می کنند این انسان های بزرگ ستودنی و ماندگار هستند. وی با اشاره به علاقه شهید صیاد شیرازی به ولایت، افزود: شهید صیاد شیرازی عاشق ولایت بود و این عشق و علاقه با بوسه ای که مقام معظم رهبری برای اولین بار بر تابوت این شهید زد تجلی پیدا کرد. وی با بیان اینکه این شهید بزرگوار در تمام طول دوران دفاع مقدس تلاش کرد با عزت، افتخار و اقتدار در صحنه حضور داشته باشد، گفت: شهید صیاد، صیاد دلهای پاک بود. شهید صیاد شیرازی مردی بود که تمامی عمر خدمت خود را صرف یکپارچگی کشور عزیزمان نمود و در نهایت با خشم کور دشمنان ملت ایران ترور شد اما دلهای ما با او و با هر کسی که دلش برای کشور ایران می طپد همراهی می کند. امیر سرتیپ سید حسام هاشمی رئیس دفتر عمومی حفاظت اطلاعات فرماندهی معظم کل قوا: من وقتی ویژگیهای شخصیتی شهید صیاد شیرازی را بررسی کردم ، دیدم ایشان در حدود ۴۰ شاخص برجستگی اخلاقی دارند که هرکدام از آنها دنیا حرف دارد ، ویژگیهای ارزشمند شهید صیاد شیرازی ناشی از گوهر دینداری بود. مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان و امرا نیروهای مسلح فرمودند: این گوهر دینداری در نیروهای مسلح یک ارزش است، همه ویژگیهای ارزشمند شهید صیاد شیرازی ناشی از گوهر و جوهر دینداری ایشان بود. اگر خوب به شخصیت شهید صیاد شیرازی دقت کنیم می بینیم با اینکه ایشان در زمان رژیم طاغوت جزء افسران نمونه و برجسته ارتش بوده است ، اما با این وجود بدلیل حفظ گوهر دینداری در برابر رژیم طاغوت می ایستد و با آن مبارزه می کند. در زمان رژیم طاغوت شهید صیاد شیرازی هنگام خدمت به اقامه نماز اول وقت می پردازد و هنگامیکه فرمانده اش او را مورد بازخواست قرار می دهد که چرا در زمان خدمت لباس نظامی خود را در آوردی و رفتی نماز خواندی ایشان با همین گوهر دینداری که در وجودش بود آن فرمانده را مجاب می کند. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 خیلی اشکش را نگه می داشت توی چشمش، همسرش فقط یکبار گریه‌اش را دید، وقتی امام رحلت کرد. دوستش می‌گفت: ما که توی نماز قنوت می‌گیریم از خدا می‌خواهیم که خیر دنیا و آخرت را به ما اعطا کند و یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد اما صیاد تو قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمی‌خواست. بارها می‌شنیدم که می‌گفت (اللهم احفظ قاعدنا الخامنه‌ای) بلند هم می‌گفت از ته دل ... اوایل جنگ بود. در جلسه‌ای بنی صدر بدون «بسم الله» شروع کرد به حرف زدن، نوبت که به صیاد رسید به نشانه‌ی اعتراض به بنی صدر که آن زمان فرماده کل قوا بود، گفت: من در جلسه‌ای که اولین سخنرانش بی آنکه نامی از خدا ببرد، حرف بزند، هیچ سخنی نمی گویم. در عملیات طریق القدس ارتش و سپاه که با هم دو لشکر واندی داشتند، برای حمله به دشمن به ۱۱۰ هزار گلوله فقط از یک نوع مهمات نیاز داشتند و ما از این نوع گلوله فقط سیزده هزار تا داشتیم. وقتی آن برادر مسئول آتش، این برآورد علمی را به ما نشان داد، اصلاً نفهمیدیم چطور شد که گفتیم: شما بقیه کارها را بکنید، مهمات در راه است و می‌رسد. بلافاصله به خدا پناه بردیم که خدایا این چه بود که ما گفتیم. فقط همین را بگویم تا موقعی که بچه‌ها بستان را گرفتند تا آن موقع، آن برادر مسئول آتش یادش رفته بود که مهمات چه شد؟ می‌گفت: پول برای من با کثافت فرقی نمی‌کند. الان کسی این حرف‌ها را باور نمی‌کند اما علی بعد از پیوستن به دانشگاه افسری، همه حقوق خود را به من می‌داد، می‌گفت: مادر، من یک جور گلیم خود را از آب بیرون می‌کشم اما شما ۵ تا پسر و ۲ تا دختر دارید؛ البته بعد از ازدواج نیز باز بخشی از حقوقش را برای ما می‌فرستاد و تا وقتی شهید شد، مقرری قطع نمی‌شد. علی می‌گفت: بابا چطور با این حقوق ناچیز بازنشستگی که تازه همین چند وقت پیش شد ۱۲۰ هزار تومان، می‌توان این خانواده شلوغ و پر رفت و آمد را بچرخاند. قرار بود صبح روز عید غدیر برود به خدمت آقا و درجه‌ی سرلشکری‌اش را بگیرد. همه تبریک گفتند خودش می‌گفت: درجه گرفتن فقط ارتقای سازمانی نیست وقتی آقا درجه را روی دوشم بگذارند، حس می‌کنم ازم راضی هستند. وقتی ایشان راضی باشد امام عصر (عجل الله تعالی فرجه شریف) هم راضی‌اند. همین برایم بس است. انگار مزد تمام سال‌های جنگ را یکجا بهم داده‌اند. صبح روز بعد از خاکسپاری، خانواده‌اش نماز صبح را خواندند و از آن طرف رفتند بهشت زهرا(علیهاالسلام)، سر قبر صیاد اما پیش از آن‌ها کسی دیگری هم آمده بود؛ آقا که گفت: دلم برای صیادم تنگ شده، مدتی است ازش دور شده ام. موقعی که حضرت امام(رحمت الله علیه) او را به حضور طلبیدند و دستور اکید دادند که شمال غرب کشور ناامن است و فقط شما می‌توانید امنیت آنجا را برقرار کنید، صیاد هم بلافاصله در خانه خود ستادی تشکیل داد و افراد مورد اعتماد را برای اجرای امر امام (رحمت الله علیه) انتخاب کرد؛ ضمن این که او بعد از کناره‌گیری از فرماندهی نیروی زمینی قسم یاد می کرد؛ اگرامام بفرمایند لباس‌هایت رابکن یا درجه گروهبان سومی بزن، به خدا این کار را بدون کمترین ناراحتی انجام خواهم داد. اولین وآخرین دغدغه شهیدصیاد شیرازی، وحدت نیروهای مسلح و تبعیت از ولایت فقیه و امنیت ملی بود. ایشان در تاریخ ۱/۴/۱۳۷۷ طی یادداشتی این دغدغه را با تمام وجودش در عباراتی آورده است. درمیان این عبارات، مطالب بسیار مهمی به چشم می خورد. از جمله این که: موضع ولایت برمابا این صراحت ابلاغ می شود ونباید ما دراجرای آن عاجز باشیم. رضایت خداوند و ولی امر مسلمین از ما، پایه و رکن نجات از تنگناهاست. در عملیات بدر دراسفند ۱۳۶۳ یک هفته پس از این که نیروهای اسلام جاده بصره - بغداد راقطع کردند وبا احداث پل بر روی رودخانه دجله آنجا راتصرف کردند، بنا به دلایلی مجبور به عقب نشینی شدند، آن هم تا جزیره مجنون؛ شهید صیادشیرازی وسرلشکرصفوی آخرین نفراتی بودند که ازمنطقه عملیات عقب آمدند در چنین اوضاعی او با یک حالت خاص و برافروخته خود را از قایقی که برای آن‌ها تهیه شده بود به آب انداخت و گفت: چگونه زنده باشیم و عقب بنشینیم؟ جواب امام(رحمت الله علیه) را چه بدهیم. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خودروهایی که در انتظار جا به جایی بودند، مملو بود و ترافیک سنگینی ایجاد شده بود؛ بر این اساس با یک فروند هلی کوپتر از فرودگاه به سمت یکی از قرارگاه‌های تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاق بستان حرکت کردیم. نیمه شب چهارم تیر ماه بود و تا ساعت یک و نیم نتوانستیم ماهیت دشمن را به دست آوریم که چه کسی است که همین طور در حال پیشروی است. ساعت ۵ به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تاکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است. چاره‌ای نداریم هلی‌کوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم آتش آماده شد ابتدا خودم با یک هلی کوپتر ۲۱۴ برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به این ترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم. صبح روز پنج مرداد عملیات با رمز یا علی(علیه السلام) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام بر پا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. جاده به زودی انباشته از ادوات سوخته شد. همزمان با عملیات هوانیروز علاوه بر گروه‌های مردمی، تعدادی از لشکرهای سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه از هر سو به روی بازماندگان کاروان بسته شده بود و آنان به سختی می‌توانستند به عقب برگردند. بعضی از آن‌ها به روستاها پناه بردند وبعضی‌ هایشان با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه داده بودند. عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه - اسلام آباد غرب هزاران کشته از آنان به جا مانده بود. اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتارکرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند، حالا من از این عملیات نتیجه می‌گیرم که چقدر خداوند متعال ما را و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد که در هر زمان طوری مقدر می‌کند که بسیاری از مشکلات ما باید با حالت سرافرازانه حل شود. خداوند می‌فرماید: بجنگید تا آن کفار که من می‌خواهم به دست شما عذابشان بدهم و به ما قول و وعده می‌دهد تا آن‌ها را خوار کند و به شما پیروزی وعده می‌دهد و قلب‌های شما را شفا بخشد. کدام قلب‌ها؟ قلب‌هایی که قبل از این عملیات گرفته و غم زده بود. رزمندگان اسلام قلب و دلشان با امام‌شان برای همیشه گره خورده بود. امام اشاره‌ای دارند که پذیرش قطعنامه مثل نوشیدن زهر بود برای رزمندگان اسلام که سال‌ها فداکاری کرده بودند، در حالی که هشت سال تلاش شده بود بعد از آن ما دلمان می‌خواست به صورتی دیگر نبرد تمام می‌شد. دلمان گرفته بود اما خداوند با این پیروزی بزرگ و با این کشتار دسته جمعی بدترین و خبیث‌ترین دشمنانمان به دست ما، موجب رضایت خاطر رزمندگان اسلام شد و پایان نبرد هشت ساله دفاع مقدس با این عملیات درخشان مرصاد انجام گرفت. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 شهید صیاد شیرازی بسیار به جوانان علاقه داشت و همواره دغدغه آموزش نسل جوان را داشت و به ما هم در این زمینه سفارشات زیادی کرد بطوریکه بارها به خواب بعضی از دوستان آمده و سفارش کرده آنچه آموخته اید به نسل جوان انتقال دهید، که البته خوشبختانه در این زمینه بسیار خوب کار شده است. شهید صیاد شیرازی همیشه در جلسات خود ۲ توصیه به جوانان می کرد یکی پیدا کردن معرفت دینی و دیگری تبعیت از ولایت؛ این شهید سرافراز اسلام همیشه می گفت: اگر ما محکم به ولایت فقیه بچسبیم و در تمام کارهایمان دین را شاخص قرار دهیم بقیه مسائل حل شدنی است. شما وقتی به این شهید سرافراز اسلام نگاه می کردید می دیدید همیشه چشمهایش در گودی بود و احساس خواب آلودگی شدید را در چشمانش مشاهده می کردید و وقتی از ایشان می پرسیدیم که چرا نمی خوابید در جواب ما می گفت: همیشه وقت برای خواب هست. ارتباط این شهید سرافراز اسلام با روحانیت بسیار خوب بود بطوریکه ایشان در همه مقاطع وقتی برای انجام ماموریت به شهرستانی می رفت قبل از انجام هر کاری ابتدا با امام جمعه آن شهرستان دیدار می کرد چون این شهید سرافراز اسلام شاگرد حضرت آیت الله حائری شیرازی و حضرت آیت الله بهاء الدینی بود و به هرچه که در جلسات این علماء بزرگ اسلام می آموخت عمل می کرد. از دیگر شاخصهای ارزشمند شخصیتی شهید صیاد شیرازی، تابعیت محض او از امر ولایت فقیه بود اگر احیانا این شهید سرافراز اسلام نظری داشت با صراحت نظر خود را اعلام می کرد ولی وقتی نظر ولی فقیه یا سلسله مراتب را دریافت می کرد با تمام وجود تابع آن بود، ضمن اینکه ارتباط بسیار خوبی با امام راحل و مقام معظم رهبری داشت. شهید صیاد شیرازی یک خصوصیت جالب توجهی داشت و آن خصوصیت این بود که او همواره از همه جلسات یادداشت برداری می کرد، من تقریبا همه یادداشتهای این شهید سرافراز اسلام را جمع آوری کردم که در مجموع ۱۹۸ صفحه شد و آن را خدمت فرماندهی معظم کل قوا بردم که البته ایشان هم خیلی خوشحال شدند و فرمودند شهید صیاد شیرازی همیشه از جلسات یاد داشت برداری می کردند. هرکس که برای خدا کار کند جاوید خواهد ماند، انصافا شهید صیاد شیرازی در انجام همه کارها خدا را ناظر می دانست و برای کسب رضای باریتعالی کار می کرد و رمز ماندگاری شهید صیاد شیرازی نیز همین موضوع است. این شهیدوالامقام هیچگاه برای نفس خود کار نکرد حتی در زندگی و دوستی، بطوریکه او بهترین دوستهایش را در شرایط سخت پیدا می کرد، هرکس که با ایشان یک ساعت می نشست از وجود شهید صیاد متاثر می شد و این بدلیل خالصانه کار کردن و کسب رضای خدا بود. شهیدصیاد در طول جنگ ۳ بار مجروح شد و با کلکسیونی از ترکشهایی که در بدن خود داشت به دیدار معبود شتافت و به فیض شهادت نائل گشت. شهید صیاد شیرازی همیشه در کنار ما هست و هیچوقت احساس نمی کنم که او را از دست داده ایم، خدا توفیق داده که همواره در همه دعاهایم بعد از پدرم به یاد این شهید سرافراز اسلام باشم و خواسته ام این است که همانطور که او در اول انقلاب دست ما را گرفت و در مسیر درست قرار داد در آنطرف هم دست ما را بگیرد. وایشان پایه گذار وحدت بین ارتش و سپاه بود. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 وقتی مهر ۵۷ در دوره عالی مرکز توپخانه نیروی زمینی ارتش درس می خواندم شهید صیاد شیرازی استاد نقشه خوانی و ورزش ما بود، ایشان وقتی سرکلاس می آمدند قبل از شروع درس پای تخته می نوشت "بسم الله الرحمن الرحیم" و زمزمه ای دعاگونه برلب داشت که در آن مقطع فهمیدم این شهید سرافراز اسلام با سایر استادها فرق دارد و از همین جا بود که ارتباط من با ایشان آغاز شد. شهید صیاد شیرازی ابعاد مختلف شخصیتی دارد که از جمله آنها می توان شجاعت، جسارت، مدیریت زمان، عبادت فردی، محاسبه نفس و خودساختگی او را نام برد. خصوصیات بارز اخلاقی شهید صیاد شیرازی:وقتی برای نماز صبح برمی خواست برنامه روزانه اش را می نوشت و آخر شب هم لیست برنامه هایش را چک می کرد تا بداند چه کارهایی را انجام داده و چه کارهایی را نرسیده که انجام دهد. شهید صیاد شیرازی همیشه دائم الوضو بود و بعد از وضو ۲ رکعت نماز مستحبی می خواند. این شهید سرافراز اسلام همواره بدنبال آموختن بود و به آنچه که می آموخت عمل می کرد و دوست داشت به دیگران هم یاد دهد، اینطور نبود که صرفا وجودش سرشار از معلومات باشد. شهید صیاد شیرازی بنیانگذار هیئت معارف جنگ بود. شهید صیاد شیرازی از بنیانگذاران هیئت معارف جنگ بود، این هیئت دو هدف عمده داشت یکی انتقال تجربیات ۸ سال دفاع مقدس به نسل جوان و دیگر هدف آن تدوین تاریخ دفاع مقدس بود. ایشان به برگزاری درست و به موقع این جلسه اهمیت فوق العاده ای می داد. حتی به یاد دارم که یکبار من برای انجام کاری در مورد این هیئت به نزد ایشان رفتم که این شهید سرافراز اسلام با لحن تندی به من گفت: حسام ۲ دقیقه دیر آمدی. می خواهم بگویم که این شهید بزرگوار چقدر برای انتقال تجربیات جنگ و تدوین تاریخ آن مصمم و جدی بود. شهید صیاد شیرازی بر انتقال تجربیات دوران دفاع مقدس به نسل جوان تاکید ویژه ای داشت گفت: وی معتقد بود همانطور که عاشورا اسلام را بیمه کرد، اگر بدرستی همه ابعاد جنگ برای نسل جوان تبیین شود نظام اسلامی ما هم بیمه خواهد شد. این شهید سرافراز اسلام روز شهادتش جلوی چشم من ظاهر شد و گفت: حسام نگذار این پرچم هیئت معارف جنگ بر زمین بیافتد. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 کشتن کسی مثل «صیّاد شیرازی» خیلی هنر و توانایی و پیچیدگی تشکیلاتی نمی خواهد. آدمی از خانه‌اش بیرون میآید، سوار اتومبیلش میشود و بدون محافظ راه میافتد و میرود. در این میان اگر دو نفر آدم، نامردانه و مخفیانه و با فریبگری تصمیم بگیرند او را به قتل برسانند، کار ساده‌ای است، والّا اگر می خواستند مردانه جلو بیایند، صیّاد شیرازی یک نفری جواب امثال آنها را میداد. کسی مثل امیرالمؤمنین علیه‌ الصّلاة و السّلام را هم یک نفر آدم با یک همدست می تواند بکشد؛ چون او شیر همه‌ی بیشه‌های مردانگی و شجاعت بود. بنابراین کشتن کسی مثل صیّاد شیرازی، نه دلیل قوّت سازمانی و نه دلیل طرفدار داشتن کسی است. این کار جز خباثت و شقاوت و دوری روزافزون آنها از مردم و ارزش‌ها، چیز دیگری را نشان نمیدهد. وقتی مردم به این حادثه، این طور جواب میدهند، خیلی چیزهای بزرگ به دست ملت میآید. خون شهید حقیقتاً چیز مبارک و عجیبی است. شما ببینید در تشییع شهید صیّاد شیرازی چه اجتماعی تشکیل شد! همه متأثّر بودند و گریه می کردند. هیچ کس به خاطر رودربایستی و برای نشان دادن خود نیامده بود؛ همه با یک انگیزه‌ی قلبی آمده بودند. بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵ بنده وقتی به تلویزیون نگاه می کردم، سیل عظیم و خروشان جمعیت را میدیدم. من چند جا این حالت را دیده‌ام که یکی از آنها این‌جا بود. دیدم یک عامل معنوی اثر می گذارد و آن، اخلاص است. برادران عزیز! اخلاص چیز عجیبی است؛ یعنی کار را برای خدا کردن و همان چیزی که مضمون عامیانه‌اش در شعری آمده است: «تو نیکی میکن و در دجله انداز». انسان برای خدا کارِ خوب و درست و صحیح بکند و در پی این نباشد که حتماً به نام او ثبت شود و امضای او زیر آن بیاید؛ این بلافاصله اثر میدهد. خدای متعال بعد از شهادت این مرد، در همین قدم اوّل، به او اجر داد. البته خودِ شهادت بزرگترین اجری بود که خدا به او داد؛ چون این طور کشته شدن، برای انسان خیلی افتخار است. بالاخره صیاد شیرازی، یک مرد پنجاه و چند ساله، ده سال دیگر، بیست سال دیگر، سی سال دیگر - که با یک چشم به هم زدن میگذرد - از دنیا میرفت و از همین دروازه عبور میکرد؛ منتها با یک ناخوشی، با یک بیماری، با یک تصادف، یا با یک سکته‌ی قلبی؛ از این حوادثی که دائم اتفاق میافتد. بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵ دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت: از شما دو درخواست دارم یکی این‌که دعا کنید من روسفید بشوم، دوم این‌که دعا کنید من شهید بشوم. گفتم: شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همه‌تان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم: آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته‌ی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشم‌های شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: ان‌شاءاللَّه خبر من را هم به‌تان بدهند! فاصله‌‌ی بین مرگ و زندگی، فاصله‌ی بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات میکنند؛ هر کسی یک طور؛ بعضیها واقعاً روسفید خدا را ملاقات می کنند، که احمد کاظمی و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند. بیانات در مراسم تشییع پیکرهای فرماندهان سپاه ۱۳۸۴/۱۰/۲۱ بنده از قدیم می گفتم شهادت مرگ تاجرانه و مرگ زرنگهاست. آدم همین روغن ریخته را نذر امامزاده می کند. انسان جانِ رفتنىِ از دست دادنىِ نماندنی را به گونه‌ای به خدای متعال می سپرد؛ در صورتی که این متعلّق به اوست و او بالاخره انسان را می برد. بنابراین اوّلین اجری که خدا به شهید داده، خودِ شهادت است؛ یعنی روغن ریخته‌ی او را قبول کرد و هدیه‌ای را پذیرفت و در نتیجه شهید در عالم وجود و تا قیامت، انسان با ارزش و ماندگاری شد. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم، ارحم‌‌الراحمين، رب‌العالمين و صلي‌الله علي محمد واله‌الطاهرين، انالله و انااليه راجعون. هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق‌الله و رسوله. اللهم زدنا ايماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله‌الا الله وحده لا شريك له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدي و دين‌الحق و ان الصديقة‌ الطاهره فاطمه‌الزهرا، سيده نسا العالمين و أن علياً أميرالمؤمنين و الحسن و الحسين و علي‌بن‌الحسين و محمّد‌بن‌علي و جعفربن‌محمّد و موسي‌بن‌جعفر و علي‌بن‌موسي و محمّد‌بن‌علي و علي‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علي و الحجه‌القائم‌المنتظر صلوات‌الله و سلامه عليهم ائمتي و سادتي و موالي بهم اتولي و من اعدائهم اتبر و أن‌الموت و النشور حق و الساعة آتية لاريب فيها و أن‌الجنة و النار حق. اللهم أدخلنا جنتك برحمتك و جنّبنا و احفظنا من عذابك بلطفك و احسانك يا لطيفاً بعباده يا أرحم الراحمين. ! اين تو هستي كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولايتت قرار دادی. ! تو خود می دانی كه همواره آماده بوده‌ام آنچه را كه تو خود به من دادی، در راه عشقی كه به راهت دارم، نثار كنم. اگر اين نبود، آن هم خواست تو بود. ! رفتن در دست تو است؛ من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم‌خورده‌ات بجنگم تا به فيض شهادت برسم. كه حق بزرگی بر گردنم دارند، می خواهم كه مرا ببخشند؛ من نيز همواره برايشان دعا كرده‌ام كه عاقبت به خير شوند. گرامی و فداكار و فرزندانم می خواهم كه مرا ببخشند كه كمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بيشتر می خواهم وقف راهی باشم كه خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده است. از دنيا برايم باقی می ماند، حق است كه در اختيار همسرم قرار گيرد. ی آنهایی كه از من بد ديده‌اند، می خواهم كه مرا به بزرگی خودشان ببخشند. از مردان مخلص خودم به ويژه حاج آقا امير رنجبر نيكدل، استدعا دارم در غياب من به امور حساب و كتاب من برسند. ديگر چون جناب سرهنگ حاج آقا آذريون و تيمسار حاج آقا آراسته در اين باب، تشريك مساعی نمايند. ! ولی امرت حضرت آيت‌الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) زنده، پاينده و موفق بدار. ( آمين يا رب العالمين) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴