eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.5هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📝|ارتباط با ادمین: 🆔| @bentolabbas8
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۸) عاشقانه های شهید میشه بفرمایید؟ یکی از عاشقانه های شهیدمحمدرضا، رفتن به مزارشهدابود فرقی نمی کرد تهران یا شهرستانها، همه جا جزء اولین کارهاش زیارت شهدا بود، بهشت زهرا مزار شهدای جنگ مثل شهید عزیز جهان آرا، شهید صیادشیرازی...، شهدای مدافع حرم مثل شهید محرم ترک، شهید رسول خلیلی...، یکی از پاتوق هاش بود، زیارت شهدای چیذر ، شهدای کهف هم جزء لاینفک فعالیت هاش بود. 💠| @shahid_dehghan
امیدوارم به سوالاتتون پاسخ داده شده باشد باز اگر سوالی بود بفرمایید انشاالله در روز ۲۱ آبان ماه پاسخ خواهم داد. 💠| @shahid_dehghan
•┄══❝سـلـام❞══┄• ⛅ شهید محمدرضا دهقان امیری🌸 ذکر روز پنجشنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین🌱 100مرتبه •┄═•🔹•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🔹•═┄•
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
#ماجرای‌فاطیما 💟| @shahid_dehghan
ماه صفر بود ، یکی از دوستانم عکسی را همراه با مطالبی مربوط به آن در فضای مجازی قرار داد. با دیدن عکس که با همه تصاویر متفاوت بود، حس و حال عجیب و خاصی در وجودم غوغا کرد، بی تاب و بی قرار بودم ،غم بزرگی بر قلبم سنگینی میکرد ، بغضی در گلویم ساکن شده بود. تا غروب آن روز ساعت ها را به سختی سپری کردم . از طرف دیگر دختر دوساله ام فاطیما بی تاب پدرش که به سفر کربلا رفته بود ،شده بود هردو حال خوشی نداشتیم . بعد اذان مغرب تصمیم گرفتم که از منزل بیرون برویم تا شاید حالمان کمی بهتر شود . سوار ماشین شدیم ، مقصد مشخصی نداشتیم تا اینکه متوجه شدم به سمت چیذر ، امامزاده علی اکبر ع در حرکتم . وقتی رسیدیم داخل گلزار شهدا با عکس همان شخصی مواجه شدم که در فضای مجازی دیده بودم ، بسیار متعجب و شوک زده شدم . با فاطیما کنار قبر این عزیز رفتیم ، با نگاه به عکس بالای قبر و رسیدن در کنار مزارش آرامشی در وجود خود احساس می کردم و کودکم نیز آرام شد و پرسید : "مامان این کیه ؟" گفتم: "شهید ....." گفت: "اسمش چیه ؟" گفتم: "محمد رضا" . از آن لحظه به بعد فاطیما لفظ را به کلام آورد و مدام ورد زبانش شده است . معلوم بود که ارتباط قلبی بین فاطیما و این شهید عزیز برقرار شده و علاقه وافری نسبت به داداش محمد رضا دارد تا حدی که تقاضا می کند که برویم پیشش. یا تصاویر و کلیپ از این شهید بزرگوار میبیند و دوست دارد در تبلتش داشته باشد. این شهید بزرگوار کسی نبود جز شهید محمد رضا دهقان که آن روز عنایت خاصی داشتند به من و فاطیما.... 💟| @shahid_dehghan
° طــرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید علی جمشیدی 🎂 •@ammar_abdii2
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
° طــرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید علی جمشیدی 🎂 •@ammar_abdii2•
♡بسم رب عشق♡ . 🍃حدیث دل اینبار راوی گمنامی سربازان . راوی شهدای گمنام نه! اتفاقا داستان با نام و نشان را روایت میکند🙂 . 🍃 می‌دانی گاهی غبطه میخورم به اینکه در این هیاهوی زمانه که هرکس نام و نشان خویش را میزند شما و امثال شما چطور آرام و غرق در در کوچه پس کوچه های این شهر قدم میزنید و بی توقع میکنید❣ . 🍃میخواهم از اول بگویم. تقویم ورق میخورد ، سی سال پیش اواسط پاییز را نشانم میدهد. ستاره ای دستچین شده از از آسمان به زمین فرود می‌آید مادرش نام را در گوشش میخواند و قصه های میشود لالایی شبانه او😌 . 🍃جلوتر میروم میخواهم پرشی داشته باشم به ۲۱ سال بعد ، قرار نبود از ، خیمه های غارت شده و های نیم سوخته بشنوی و فقط به آه کشیدن و اگر و اما بسنده کنی. از جمله ای که به دیوار اتاقت چسبانده بودی میشد تا ته قصه را خواند، نوشته بودی: پایان ماموریت بسیجی است❤ . 🍃چند سال بعد خبر آوردند که را به نحو احسن به پایان رساندی. اما اینبار هم آهسته و بی هیاهو خبر آمد. گویی از همان اول زندگی ات گره خورده بود به به سکوت و 😓 . 🍃بارها از رسم و و... گفته بودم اما گمنامی را جا گذاشتم یادم رفته بود بگویم در قاموس فعل و فاعل هردو گمنامند🌹 . 🍃وحالا سی سال گذشت و امروز تولد توست، هرچه کنم حق مطلب را نمیتوانم ادا کنم ولی... . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۵ آبان ۱۳۶۹ . 📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : نور . @shahid_dehghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
صندلی خالی امتحان و قاب عکس شهید🌹 #شهید_محمدرضا_دهقان #مدرسه_عالی_شهید_مطهری 🍃| @Shahid_dehghan |🍃
بعضی روزا به آدم خیلی سخت میگذره... یعنی سخت تر از روزای قبل... انقدر سخت که حس میکنی یه قسمتایی تو پازل خاطراتت گم شده.... روزایی که به مَرد بودنت برمیخوره که جلو چشم همه اشک بریزی ... روزایی که حرفاتو نگه میداری تو دلت و همش میشه بغض...همش میشه درد... روزایی مثل امروز که جای خالیتو بیشتر حس میکنم... روزایی که کم نیستن... که نیستی... که همه چیز از دید بقیه عادی به نظرمی رسه ولی... بهت غبطه میخورم رفیق... تو کجایی و ما کجا؟... ماهایی که علی الظاهر حاضریم و واقعیت اینه که تو هستی و ما ... این روزا بیشتر از همیشه دلتنگم... آهاای رفیق... حواست هست چقدر نیستی...؟ حواست به بی قراری هام هست ؟؟؟ چقدر خاطراتتو مرور کنم و خودت نباشی ... و سهم من بشه بغضی که بادیدن قاب عکست نصیبم میشه... نگاهم رو به روي تو بلاتكيلف مي ماند كه از لبخند لبريزم، كه از گريه فراوانم 💌| 💌| @Shahid_dehghan