eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
6.7هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی: @Ghoqnooos_7494 ارتباط باخادم : @Ebno_zahra135 تبلیغات : @Vesal_Tablighat
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌸| محمدرضا خیلی باانرژی و شوخ طبع بود در دوران خادمی، باتمام خستگی های ناشی ازکار ، شیطنت هایش به جا بود و هر شب باخادم ها جشن پتو و ... اجرا میکرد . مسئولمان دائما به من و محمدرضا تذکر میداد که کمتر شیطنت کنیم. یادم هست که یک بار آن برادر مسئول عصبانی شد و سرمان داد زد . من ازاین رفتار خیلی ناراحت شدم و حتی تصمیم گرفتم که برگردم و ادامه ندهم اما محمدرضا آرام و ساکت بود و چیزی نگفت و با همان اخلاص همیشگی به خادمی اش ادامه داد و سرانجام و عاقبت این خادمی، با گره خورد. ✨🌸| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃💙| @shahid_dehghan
🍃📝| به قلم خواهر بزرگوار : مدتهاست که تعداد زیادی از عزیزان انتظار دارند از جزئیات خصوصیات شهید سخن بگوییم که کاملا این انتظار بحق است. از آنجا که امکان پاسخگویی به تک تک عزیزان نیست، سعی کردیم با ساخت مستند و چاپ کتاب تا حدی دِین خود را ادا کنیم اما متاسفانه با بی مهری هایی مواجه شدیم و کار بی نتیجه ماند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم هرازگاهی یکی از خصوصیات اخلاقی محمدرضا را به تماشا بنشینیم. آنچه در نظر من در بین خصوصیات او تلالو درخشانی داشت، بود، آنچه این گونه معنا میشود: "پاک کردن نیت از غیر خدا و انجام دادن عمل، تنها برای خدا." برای محمد، شرمندگی و خجالت از مردم معنا نداشت. برایش کاملا این جملات غیرموجه بود: زشته جلوی مردم! مردم چی میگن؟!! او تنها قضاوت تن را قبول داشت و حدود تن را مصرّانه پایبند بود.  مصداق دیگر اخلاصش این بود که کار خیرش ، به تعبیر دیگر طوری انجام میداد که دیده نشود! از واجبات دینی اش گرفته تا هر کار خیر دیگر. کمکهایش به چشم نمی آمد. تنها میدید و خرید... محمدرضا زیرکانه، دلش را، حال درونی اش را، کمکهایش را و حتی انجام وظایفش را پنهان کرده بود پشت چهره ای خندان و پر از شیطنت و هیاهو تا خیالش راحت باشد کسی جز در متاعش شریک نیست. دلیلش؟ بعد از شهادتش تازه گیر و گرفتاری ها شروع شد، تازه فهمیدیم نبودنش چه دردی دارد، غمش جراحتی مرهم ناپذیر شد... خیلی ها تازه فهمیدند چقدر جفا کردند در حقش... بگذریمـ.... من به عنوان خواهر محمدرضا، ضمانت می کنم دلسوزی، مهربانی و معرفت او را. از این صفاتش برای رهایی از دغدغه های پست دنیا و یافتن راه های آسمان سوء استفاده کنید! 🍃ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم 🍃ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما (س) 🍃💙| @shahid_dehghan
🍃💜| محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود مهم ترین نگرانی اش این بود که مثل هر سال دهه محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیات برود . در تماس هایی که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد. یکی از شب های محرم به هیات میثاق باشهدا رفتیم. استاد پناهیان آن شب از میگفت و چند خاطره از شهدای مدافع حرم . بعد از اتمام هیات ، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی بیادت بودیم. انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم. به او گفتم: "محمدرضا ،اگر میخواهی شهید بشی، باید بشی" آخرین تماسش با خانواده دوشنبه هجدهم آبان بود . آن شب به مادرش سپرد که دعا کن شهید شوم و مادر هم به او گفته بود برای شهید شدن باید داشته باشی . محمد رضا در جواب به مادرش گفته بود: "این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبار سبکبارم" 🍃تخففوا تلحقوا... سبکبار شوید، تا برسید...🌸 شرط ، خلاصه شده در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام، سبکبار شدن... خالص شدن... و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند ... 🍃💜| @Shahid_dehghan
📝| به قلم خواهر بزرگوار مدتهاست که تعداد زیادی از عزیزان انتظار دارند از جزئیات خصوصیات شهید سخن بگوییم که کاملا این انتظار بحق است. از آنجا که امکان پاسخگویی به تک تک عزیزان نیست، سعی کردیم با ساخت مستند و چاپ کتاب تا حدی دِین خود را ادا کنیم اما متاسفانه با بی مهری هایی مواجه شدیم و کار بی نتیجه ماند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم هرازگاهی یکی از خصوصیات اخلاقی محمدرضا را به تماشا بنشینیم. آنچه در نظر من در بین خصوصیات او تلالو درخشانی داشت، بود، آنچه این گونه معنا میشود: "پاک کردن نیت از غیر خدا و انجام دادن عمل، تنها برای خدا." برای محمد، شرمندگی و خجالت از مردم معنا نداشت. برایش کاملا این جملات غیرموجه بود: زشته جلوی مردم! مردم چی میگن؟!! او تنها قضاوت تن را قبول داشت و حدود تن را مصرّانه پایبند بود.  مصداق دیگر اخلاصش این بود که کار خیرش ، به تعبیر دیگر طوری انجام میداد که دیده نشود! از واجبات دینی اش گرفته تا هر کار خیر دیگر. کمکهایش به چشم نمی آمد. تنها میدید و خرید... محمدرضا زیرکانه، دلش را، حال درونی اش را، کمکهایش را و حتی انجام وظایفش را پنهان کرده بود پشت چهره ای خندان و پر از شیطنت و هیاهو تا خیالش راحت باشد کسی جز در متاعش شریک نیست. دلیلش؟ بعد از شهادتش تازه گیر و گرفتاری ها شروع شد، تازه فهمیدیم نبودنش چه دردی دارد، غمش جراحتی مرهم ناپذیر شد... خیلی ها تازه فهمیدند چقدر جفا کردند در حقش... بگذریمـ.... من به عنوان خواهر محمدرضا، ضمانت می کنم دلسوزی، مهربانی و معرفت او را. از این صفاتش برای رهایی از دغدغه های پست دنیا و یافتن راه های آسمان سوء استفاده کنید! (س) | @shahid_dehghan |
‍ . . هو الجواد . أَنْتَ الجَوادُ وَأَنا البَخِيل . وهَلْ يَرْحَمُ البَخِيلَ إِلّا الجَوادُ . مَوْلايَ يامَوْلاي... . . من... گره های کورِ زندگی ام را... به تو سپرده ام... . دریاب... . . . 🌺 اباصلت که از یاران نزدیک امام رضا بوده است، می گوید: . بعد از شهادت علیه السلام به دستور مأمون زندانی شدم؛ و یک سال در زندان بودم و به هر دری می زدم خلاصی حاصل نمی شد. عاقبت، شبی که بسیار دلتنگ شده بودم و به ستوه آمده بودم از زندان و دوری و تنهایی، متوسّل شدم به محمّد و آل محمّد صلی اللّه علیه و آله و را به یاری طلبیدم. . هنوز لحظاتی از این توسّل و استمداد و استخلاص نگذشته بود که را در زندان پیش روی خودم دیدم. فرمود: «دلتنگ شده ای؟ نه؟» گفتم: «آری، یابن رسول اللّه.» فرمود: «برخیز!» زنجیر از پاهای من گشوده شد. امام دست مرا گرفت و با هم از میان درهای بسته و از مقابل چشمان باز، عبور کردیم. مأمورین به روشنی ما را می دیدند، اما قدرت و توانی برای تحرّک نمی یافتند. . وقتی از زندان و مأمورین فاصله گرفتیم، امام فرمود: «دیگر دست آنها به تو نخواهد رسید و چشم تو در چشم مأمون نخواهد افتاد.» و چنین شد. مأمون با فاصله کمی از دنیا رفت و من برای همیشه خلاص شدم. . راستی! پیش از خداحافظی از امام پرسیدم: «چرا در تمام این یک سال به سراغ من نیامدید؟ در حالی که من شما را بسیار طلب کرده بودم.» امام در قالب این سؤال، پاسخ فرمود: «تو کی ما را به طلب کردی و ما نیامدیم؟» . چشم من باز شد. به خودم و به یک سال گذشته ام نگاه کردم، دیدم که جز همان شب آخر در تمام یک سال گذشته، هرگز امام را به اخلاص طلب نکرده بودم. امام را می خواندم، اما چشم امیدم به دوستانی بود که در دربار مأمون داشتم. وقتی امیدم از همه بریده شد و تنها امام را ملجأ و پناه یافتم، امام ظهور کرد و پاسخ داد و دست گرفت. . 🌹منابع: - ج 2 - ص 245 - ج 50 - ص 52 و ج 49 - ص 300 - - انتشارات کتاب نیستان. . . . . این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد... بنویسید رضا هم علی اکبر دارد . @Shahid_Dehghan
🌹بسم رب الشهداء🌹 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود مهم ترین نگرانی اش این بود که مثل هر سال دهه محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیات برود . در تماس هایی که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد. 🔹🔹🔹 یکی از شب های محرم به هیات میثاق باشهدا رفتیم. استاد پناهیان آن شب از میگفت و چند خاطره از شهدای مدافع حرم . بعد از اتمام هیات ، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی بیادت بودیم. انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم. به او گفتم: 🔹 "محمدرضا ،اگر میخواهی شهید بشی، باید بشی"🔹 🔹🔹🔹 آخرین تماسش با خانواده دوشنبه هجدهم آبان بود . آن شب به مادرش سپرد که دعا کن شهید شوم و مادر هم به او گفته بود برای شهید شدن باید داشته باشی . محمد رضا در جواب به مادرش گفته بود: 🔹"این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبار سبکبارم"🔹 🔸🔸🔸 🔶تخففوا تلحقوا... سبکبار شوید، تا برسید...🔶 شرط ، خلاصه شده در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام، سبکبار شدن... خالص شدن... و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند ... @Shahid_dehghan🌷
🌹بسم رب الشهداء🌹 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود مهم ترین نگرانی اش این بود که مثل هر سال دهه محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیات برود . در تماس هایی که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد. 🔹🔹🔹 یکی از شب های محرم به هیات میثاق باشهدا رفتیم. استاد پناهیان آن شب از میگفت و چند خاطره از شهدای مدافع حرم . بعد از اتمام هیات ، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی بیادت بودیم. انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم. به او گفتم: 🔹 "محمدرضا ،اگر میخواهی شهید بشی، باید بشی"🔹 🔹🔹🔹 آخرین تماسش با خانواده دوشنبه هجدهم آبان بود . آن شب به مادرش سپرد که دعا کن شهید شوم و مادر هم به او گفته بود برای شهید شدن باید داشته باشی . محمد رضا در جواب به مادرش گفته بود: 🔹"این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبار سبکبارم"🔹 🔸🔸🔸 🔶تخففوا تلحقوا... سبکبار شوید، تا برسید...🔶 شرط ، خلاصه شده در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام، سبکبار شدن... خالص شدن... و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند ... @Shahid_dehghan🌷
محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود مهم ترین نگرانی اش این بود که مثل هر سال اینجا نیست و نمی تواند به برود . در تماس هایی که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد. یکی از شب های محرم به هیات میثاق باشهدا رفتیم. استاد پناهیان آن شب از میگفت و چند خاطره از شهدای مدافع حرم .... بعد از اتمام هیات ، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی بیادت بودیم. انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم. به او گفتم: "محمدرضا ،اگر میخواهی شهید بشی، باید بشی" آخرین تماسش با خانواده دوشنبه هجدهم آبان بود . آن شب به مادرش سپرد که دعا کن شوم و مادر هم به او گفته بود برای شهید شدن باید داشته باشی . محمد رضا در جواب به مادرش گفته بود: "این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبار سبکبارم" ♦️تخففوا تلحقوا... سبکبار شوید، تا برسید... شرط ، خلاصه شده در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام، سبکبار شدن... خالص شدن... و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند.... 🍃 | @shahid_dehghan
🌹بسم رب الشهداء🌹 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود مهم ترین نگرانی اش این بود که مثل هر سال دهه محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیات برود . در تماس هایی که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد. 🔹🔹🔹 یکی از شب های محرم به هیات میثاق باشهدا رفتیم. استاد پناهیان آن شب از میگفت و چند خاطره از شهدای مدافع حرم . بعد از اتمام هیات ، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی بیادت بودیم. انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم. به او گفتم: 🔹 "محمدرضا ،اگر میخواهی شهید بشی، باید بشی"🔹 🔹🔹🔹 آخرین تماسش با خانواده دوشنبه هجدهم آبان بود . آن شب به مادرش سپرد که دعا کن شهید شوم و مادر هم به او گفته بود برای شهید شدن باید داشته باشی . محمد رضا در جواب به مادرش گفته بود: 🔹"این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبار سبکبارم"🔹 🔸🔸🔸 🔶تخففوا تلحقوا... سبکبار شوید، تا برسید...🔶 شرط ، خلاصه شده در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام، سبکبار شدن... خالص شدن... و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند ... 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 @Shahid_dehghan🌷
🍃بسم رب شهدا والصدیقین 🍃 محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود مهم ترین نگرانی اش این بود که مثل هر سال دهه محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیات برود . در تماس هایی☎️ که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد. یکی از شب های محرم 🏴به هیات میثاق باشهدا رفتیم. استاد پناهیان آن شب از اخلاص میگفت و چند خاطره از شهدای مدافع حرم . بعد از اتمام هیات ، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی بیادت بودیم. 😊 انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم. به او گفتم: "محمدرضا، اگر میخواهی شهید بشی، باید خالص بشی" آخرین تماسش با خانواده دوشنبه هجدهم آبان🗓 بود . آن شب به مادرش سپرد که دعا کن شهید شوم و مادر هم به او گفته بود برای شهید شدن باید داشته باشی . محمد رضا در جواب به مادرش گفته بود: "این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبار سبکبارم"🕊 تخففوا تلحقوا... سبکبار شوید، تا برسید... شرط شهادت، خلاصه شده در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام، سبکبار شدن، خالص شدن، و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند. ماکجاییم؟ از خودمون پرسیدیم؟ 🌷 ✨ 🌹🍃 @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
طرح جدید به مناسبت تولد شهید محسن خزایی 🍂🥀 @ammar_abdii2 🍃
بسم‌رب‌الغفار . 🍃ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید* . 🍃ما را برای خود چطور معنا کرده ایم؟ میشود زمانی را فرض کرد که جهاد وجود نداشته باشد و راه رستگاری برای مان بسته باشد؟ اینطوری اگر باشد که باید دور رحمت را هم خط کشید. هر وقت سه چیز در کنار هم جمع بشوند خود به خود جهاد در هر زمان و مکانی که باشد اتفاق می افتد:اول وجود دشمن و شناخت او دوم سختکوشی و تلاش برای مقابله با دشمن و سوم هم . . 🍃با این تعریف همیشه و برای هرکسی در هرجایی که هست امکان جهاد و وجود دارد. یکی با جهاد می‌کند و با وقف ذهن و فکرش برای حق. یکی با ای که دارد. دیگری با شاد کردن دل ضعفا و دردمندان. و.... همه اما وقتی را در هر شکل و لباسی، و در هر جا و مکانی که هست بشناسند و با هر توانی که دارند با آن مقابله کنند و این تلاش را با اخلاص درآمیزند، گره گشای ظهورند‌. . 🍃محسن خزایی از آنهایی بود که دشمن را شناخت، از توانایی های خودش که قدرت رسانه ایش بود برای مقابله با دشمن، با اخلاص تمام استفاده کرد و شد . . 🍃اویی که رزم و را در کادر دوربینش ثبت کرد و آسمان حلب جوش و خروشش را هرگز از یاد نبرد... انگار او در معرکه شام آمده بود تا دوباره دوربین سیدمرتضای آوینی را از روی زمین بردارد و بر دوشش بگذارد تا اینبار در و رشادتها و خاطرات مجاهدان راه حق را ثبت کند ، سخنانشان را حک کند و خود نیز عضوی از آنها شود آنهم در که حقیقتا عجب فصلی ست. هم عشاق را به تماشا مینشیند هم را به سوگ... . 🍃و آذر،دوباره نیمه آذر رسید و قلم یادش به شما آمد که اگر بودی چهل و هشتمین بهار زندگی ات را جشن میگرفتی. میلادت مبارک . ✍نویسنده: ‌ . 🕊به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد: ۱۵ آذر ۱۳۵۱ . 📅تاریخ شهادت : ۲۲ آبان ۱۳۹۵. حلب . 🥀مزار : گلزار شهدای زاهدان . 📅زمان انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۹ . @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🪴چگونه شهید شویم(۱۱) از یه بزرگی پرسیدن اگه موقعیت گناه برات فراهم شه برای فرار ازش چیکار میکنی❓ گ
🪴چگونه شهید شویم(۱۲) حالا که ورودی و خروجیاتو کنترل کردی کارت خیلی راحت تر میشه!اما یه مسئله رو فراموش نکن! ...اخلاص خیلی مهمه،اگه اخلاص نباشه هرکاری هم که بکنی انگار فقط داری خودتو باهاشون سرگرم میکنی! اخلاص یعنی چی؟ یعنی من تمام این کارا رو واسه خود خدا میکنم... یعنی اصلا کسی رو جز خدا نمیبینم یعنی نمیخوام به دیگران بفهمونم که آدم خوبی هستم چون وقتی خدا من و بنده ی خوبش بدونه بقیه هم چه دیر چه زود میفهمن! اما هدفت فقط و فقط خدا باشه بذار برات مثال بزنم!حاج قاسم اخلاص داشت... هدفش فقط خدا بود! دیدی چقدر پیش بقیه عزیز شد؟تو هم تو این یه هفته با خودت تمرین کن که همه‌ی کارات بخاطر‌خدا باشه...بعدا دربارش‌ بیشتر با هم حرف میزنیم✌ .... 💚 <🦋| @shahid_dehghan