#روضه_امام_حسن
↞ تمام تیرها بر پیکرش خورد
↞ یکی از تیر ها بر حنجرش خورد
↞ یکی برسینه و بازو و پهلو
↞ تمامش را به عشق مادرش خورد
#حسن_غریب_مدینه 😭
💔| @shahid_dehghan
#آجـرڪ_الله_یاصاحـبالـزمان💔🍃
صدقه بزارید برای قلب آقامون😭
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
| @shahid_dehghan |
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
همه آرام گرفتند و
#شــب از نیمه گذشت ،
آنچه در #خــواب نرفت
چشـم من و یاد تو بود . . .
#شبتون_شهدایی🌙
#التماس_دعای_شهادت♥️
🍃🌙| @shahid_dehghan
جان عالم به فدای تو❤
جهان، در قلمرو بهار گام می زند
و بهار از آنِ اُمّت محمد(ص) است.
- سلمان هراتى -
@shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
جان عالم به فدای تو❤ جهان، در قلمرو بهار گام می زند و بهار از آنِ اُمّت محمد(ص) است. - سلمان هر
رختِ مشڪےِ یتیمی
به تنِ زهرا شد .....
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
محمدرضا توی مدرسه خیلی شیطونی میکرد!
من حتی توی ماه چند بار مجبور میشدم برم مدرسه و برای کاراش تعهد بدم
اما بااین حال، مدیر مدرسه محمدرضا بهم میگفت:" خانم دهقان، محمدرضا یه حالت معنویت خاصی تو وجودش هست! حیفه این بچه هدر بره! شما برو یه دانشگاه خوب پیدا کن واسه محمدرضا! نزار هر جایی بره."
من و محمدرضا اون تابستون هر روز دنبال دانشگاه بودیم😊
چندجا امتحان داده بود اما دانشگاه رضوی مشهد، بدجور به دلش نشسته بود!
یادمه روزی که با پدرشون رفت واسه ی مصاحبه مدام به من زنگ میزد و میگفت:
مامان من شنیدم حتی نهارشون از حرم امام رضا(علیه السلام)هست! مامان یعنی من جیره خوار حرم امام رضا میشم!😍 مامان متوجه ای؟!
خیلی دوست داشت😊
یروز نشستم بهش گفتم محمدرضا من دلم نیست شما بری مشهد😔
خیلی بهش برخورد! تمام امیدش ناامید شد!
پرسید چرا؟🤔
گفتم من دوست دارم شما راه نزدیک بری، هربار بخوای بری من واقعا دل تو دلم نیست! نصفه جون میشم! فک کنم بمیرم تااون موقع که شما فارغ التحصیل بشی!
اولش سعی کرد یکم دلیلو منطق بیاره ولی بعد ۳-۴ روز اومد گفت باشه مامان هرچی شما بگی!من اصلا دوست ندارم شما ناراحت بشی♥️
خیلی راحت از خواسته قبلیش زد...
#نقل_از_مادر_شهید 🌹
🍃🌷 @shahid_dehghan
🍃📚| خاطره ای از مادر شهید
مراسم هیئت که تمام شد به سمت حیاط امامزاده رفتیم،
شور و اشتیاق عجیبی داشت و تأکید میکرد که به حرفش گوش بدهم. با انگشت اشاره کرد و گفت:
وقتی شهید شدم مرا آنجا دفن کنید. من که باورم نمیشد، حرفش را جدی نگرفتم.
نمیدانستم که آن لحظه شنونده وصیت پسرم هستم و روزی شاهد تدفین او در آن حیاط میشوم.
حدود ساعات دو تا سه نصفه شب خواب عجیبی دیدم، خانه مان نورانی شده بود و من به دنبال منبع نور بودم.
دیدم پنجره آشپزخانه تبدیل به در شده و شهدا یکی یکی وارد خانه ام شده اند.
همه جا را پر کردند و با لباس نظامی و سربند روی سرشان دست در گردن یکدیگر به هم لبخند می زنند.
مات، نگاهشان کردم و متوجه شدم منبع نور از دو قاب عکس برادران شهیدم هست.
آن شب برادر شهیدم محمدعلی به خوابم آمد و در حالتی روحانی سه بار به من گفت که نگران نباش، محمدرضا پیش ماست.
آن شب تا صبح اشک ریختم و دعا خواندم.
بعدها گفتند همان ساعت سه هواپیمای حامل پیکر محمدرضا و بقیه شهدا روی زمین نشست.
📚🍃| @shahid_dehghan
🌸| #بسمربالشهداوالصدیقین |🌸
من به دنبال دل گمشدهای میگردم...
يک پريدن به من از بالِ كبوتر بدهيد...
ســـلام خدمٺ رفقاے شهدایی و همراهان عزیز کانال شهید دهقان🌸
به مناسبت سالگرد شهادت شهید و به منظور اطلاع از درصد آشنایی شما با شهید مسابقه ای برگزار کردیم.
عزیزایی ک تمایل به شرکت در مسابقه دارند لطفا پاسخ صحیح سوالات زیر را تا تاریخ ۲۱ آبان ( #روزشهادتشهید ) به ایدی زیر ارسال کنید.
🆔: @anonymous_983
♦️ان شاءالله به ۱۴ نفر از برندگان از طرف شهید محمدرضا دهقان امیری هدایایی اهدا میشود.
💟| #سوالات_مسابقه:
۱_مداحی های مورد علاقه شهید دهقان؟
۲_تاریخ نوشتن وصیت نامه توسط شهید؟
۳_ شهید دهقان دانشجوی چه رشته ای بود؟
۴_تاریخ اعزام شهید به سوریه؟
۵_چندمورد از صفات بارز اخلاقی و هیات های مورد علاقه ی شهید؟
۶_نحوه شهادت شهید؟
۷_شهید دهقان در چندمین اعزام به سوریه به فیض شهادت نائل آمد؟
۸_اسامی شهدای اربعه؟
۹_کلام شهید دهقان در مورد حجاب و چادر؟
۱۰_محمدرضا چگونه اذن رفتن به سوریه را از پدر و مادر خود گرفت؟
🔴| #توجهکنید!
مهلت ارسال پاسخ فقط تا ۲۱ آبان ماه می باشد.
💟| @shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
| @shahid_dehghan |
🔶🔹🔹🔶🔹🔹🔶🔹🔹🔶
محمدرضا دوران دبیرستان را در مدرسه امام صادق(ع) منطقه 2 تهران در رشته معارف و علوم اسلامی گذراند و علاقه بسیار زیادی به رشته علوم سیاسی داشت. در سال اول دبیرستان که بود میگفت دلم میخواهد یک دیپلمات شوم، وقتی به سال سوم و چهارم رسید کاملا نظرش عوض شد چون 3 نفر از داییهایش روحانی بودند علاقه خاصی به این قشر داشت و میگفت دلم میخواهد به رشتهای بروم که به دروس حوزوی مرتبط باشد. بعد بر روی رشتهها و دانشگاهها تحقیقات زیادی کرد و رشته حقوق را انتخاب کرد. رشته فلسفه و کلام اسلامی را در دانشگاه رضوی مشهد قبول شد و حتی برای مصاحبه هم رفت ولی با مشورت مشاوران و اساتید دانشگاه به این نتیجه رسید که در تهران ادامه تحصیل بدهد. مشهد را از این نظر دوست داشت که میگفت آنجا در زیر سایه امام رضا(ع) درس میخوانم ولی رشته حقوق را امتحان داد و در دانشگاه شهید مطهری تهران ادامه تحصیل داد.
🔺نقل از مادر بزرگوار #شهیدمحمدرضادهقان
@Shahid_Dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃❤| #سفر_عشق_در_20_سالگی 📝 #قسمت_چهارم محمدرضا یک جمله ساده و قشنگ داشت و میگفت: فرد حزب اللهی ب
🍃❤| #سفر_عشق_در_20_سالگی
📝 #قسمت_پنجم
برای راضی شدن، خیلی با خودم کلنجار رفتم، چون به محمدرضا خیلی وابسته بودم، اگر محمد رضا نیم ساعت دیر به خانه میرسید، من زمین و زمان را به هم میدوختم، اعصاب خودم و دیگران را خرد میکردم، اینقدر بهش زنگ میزدم، که کجاست و چرا دیر رسیده! ولی در مسئله سوریه رفتنش نمیدانم چطور شد؛ من این را میگذارم به حساب دست و رحمت و برکت حضرت زینب(س) که روی قلب من گذاشت و روی سر من دست کشید.
خانم، اول صبرش را به من داد و بعد داغ فرزند را...
ولی وقتی محمد رضا رفت من به سجده افتادم و شاید نزدیک به یک ربع فقطگریه کردم و ضجه زدم، چون میدانستم پاره تنم رفته و احتمال برگشتش شاید صفر باشد.
واقعا هم همین بود از همان روزهای اولی که محمدرضا رفت، من میدانستم که دیگر برنمیگردد، با روحیاتی که از او سراغ داشتم، میدانستم فرزندم واقعا لایق شهادت است، یعنی لحظه خداحافظی یاد خداحافظیهایی افتادم که با اخویهای شهیدم کرده بودم.
آنها این حس را در وجود من به وجود آورده بودند که این خداحافظی آخر با بقیه خیلی فرق دارد، یک حس معنوی خاصی تو وجودم بود و مطمئن بودم که دیگر بر نمیگردد.
کلا محمد رضا در آن زمانی که در سوریه بود شاید پنج یا شش بار با ما تماس گرفت، تو هر بار تماسش هم به من میگفت : مامان دعا کن که شهید شوم، حتی قبل از رفتنش به سوریه هم مدام این را به من میگفت، من بهش گفتم : محمد رضا خودت را خالص کن مطمئن باش که شهید میشوی...
محمد رضا آن شب یک جمله عجیب و غریبی به من گفت :
«مامان به خدا دیگه خالص شدم، مامان دیگه حتی یک ذره ناخالصی در وجودم نیست.»
تا این جمله را شنیدم، گفتم پس شهید میشوی! داد زد گفت جان من! گفتم آره تو اگر خالص شده باشی مطمئن باش شهید میشوی، بعد یکدفعه جیغ زد گفت : مامان راضیم ازت، مامان دوستت دارم، مامان میبوسمت!
خیلی خوشحال شد، خوشحالی محمدرضا از آن طرف و جگر خراش بودن این جمله برای من واقعا زجرم میداد.
از آن شب به بعد دیگر منتظر خبر شهادتش بودم، چون مطمئن بودم و احساس میکردم محمد رضا فقط میخواست رضایت من را بگیرد، وقتی مطمئن شد که دیگر من راضیم، شهید شد و در عملیات محرم به شهادت رسید...
#ادامه_دارد...
#از_آسمان
#جوان_بانشاط
#کپی_با_لینک
🍃❤| @shahid_dehghan
4_5886551385553503787.mp3
4.08M
« #صحن_بارونی»
باصدای :حسین حقیقی
🏴 به مناسبت ایام شهادت امام رضا(ع)
#التماسدعا
▪️| @shahid_dehghan |▪️
کسىقدم بهحرم بىمدد نخواهدزد
بدون واسطه دم ازخدا نخواهدزد
گداىکوى رضاشوکه آن امام رئوف
به سینهی احدى دست رد نخواهدزد
#امامرضایدلم♥️
@shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
| @shahid_dehghan |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا انیس النفوس
سلام بر تو
ای همدم دلتنگی های ما...
#محمد_حسين_پويانفر
#امام_رضای_دلم
▪️| @shahid_dehghan |▪️
چقدر شبیهشان هستیم‼️
امام رضا علیه السلام:
شما را توصیه میکنم به صبوری،
و در طلب روزی حلال بودن،
و صله ارحام و پیوند با اقوام
و پرهیز کنید از دشمنی با مردم.
همانا ما اهل بيت به هر كسی که با ما قطع رابطه کند، مىپيونديم
و به كسى كه به ما بدى كند، نيكى مىكنيم.
به خدا سوگند، فرجام نيك را، در اين مىبينيم.
📚الكافي، جلد ۲ ، صفحه ۴۸۸
🏴| @shahid_dehghan
🍃📚| خاطره ای از زبان مادر شهید
پسرم حس انسان دوستانه ای نسبت به تمام مردم عراق و سوریه اعم از شیعه و سنی داشت. او اطلاعات و مطالعات وسیعی درباره دوران دفاع مقدس داشت یعنی همه عملیات ها با تمام جزییات را درطول 8 سال مطالعه میکرد و مطالعه جنبی زیادی داشت. مثلا می دانست چه کسانی در دوران دفاع مقدس پشت صدام بودند و چه کسانی از جمهوری اسلامی حمایت کردند.
🍃📚| @shahid_dehghan