به یاد شهید دهقان
@shahid_dehghanamiri
🍃 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
اوایل آشنایی من و محمدرضا، وقتی دم به دم همدیگر دادیم یادم میآید که به دلیل تسلط من بر حرفه عکاسی📸 زیاد در این مورد صحبت می کردیم.
محمد به این رشته علاقه داشت و میگفت: به عکاسی علاقه مندم و در مقابل تو هیچ هنری ندارم.💔
وقتی می دیدم اینطوری مودبانه حرف میزند و افتاده حال است به شوخی میگفتم: چقدر مودب هستی آقا جون شهید بازی در نیار.
او جواب می داد: ما هنر شهادت نداریم😔.
هر بار این این جمله را از او می شنیدم در دلم نهیبی میزدم و نگاهی به چهره محمد میکردم و در دلم میگفتم:
احساس میکنم تو هنرش را داری. به خودش هم چند بار گفتم.
جوابش این بود:
«من آرزوی شهادت دارم اما خداوند صلاح ما را بهتر میداند.»
#نقل_از_دوست_شهید 🌸
#شهیدمحمدرضادهقان_امیری 🌷
#ابـــووصــال
@shahid_dehghanamiri
به هوش بودم
از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم
نه صبر ماند و نه هوشم
#شهیدمحمدرضادهقان_امیری
@shahid_dehghanamiri
.
| رفتی و
دل ربودی
یک شهر مبتلا را
تا کی کنیم
بی تو
صبری که
نیست ما را ...|
.
#شهیدمحمدرضادهقان_امیری
@shahid_dehghanamiri
📝🍃| #خـاطـره...
🌿💕عکس یادگاری....
حجره جدیدمان در دانشگاه مطهری را تازه تمیز کرده بودیم. خسته و کوفته سر سفره نهار نشسته بودیم که ناگهان در باز شد. محمدرضا بود. اصرار کرد که بیرون برویم، چون کفش های بندی پایش بود.به زور ما را از سر سفره به بیرون کشاند تا چند عکس یادگاری بگیریم. آن لحظه آخرین دیدار ما بود. خدافظی کرد و رفت.
#به_نقل_ازدوست_شهید💜
#شهیدمحمدرضادهقان_امیرے🌷
#خادمالحسین
@shahid_dehghanamiri
📝🍃| #خـاطـره...
🌿💕ورزش پارکور
به ورزش پارکور علاقه داشت.
هیجــــانش را در این ورزش خالی می کرد.
گاهی در مدرسه، خیابان و پارک حرکاتی انجام می داد. اما مراقب بود.
از ارتفاع نمی ترسید و جسارتی مثال زدنی داشت.
با دوستانش که تمرین می کرد، موفق تر از بقیه بود و گاهی کرکری که می خواندند، او برنده می شد.
آمادگی جسمانی اش بسیار خوب بود و بدنی ورزیده داشت.
#به_نقل_ازدوست_شهید💜
#شهیدمحمدرضادهقان_امیرے🌷
#خادم الشهدا
@shahid_dehghanamiri
📝🍃| #خـاطـره...
🌿💕اظهار نا رضایتی
شنبه با پدرش صحبت کرد و به پدرش گفت: برای من زن بگیر.
پدرش گفت: خودت از آنجا بیاور، محمدرضا گفت: من دو تا می آرم یکی برای خودم و یکی هم برای شما اگر میخواهی برای محسنم بیاورم؟
توی همان صحبت هاش آنقد با شوخی و ساده حرف میزد و صحنه ها را برای ما عادی جلوه میداد که ما فکر میکردیم به یک اردوی تفریحی رفته و هیچ ذهنیتی نسبت به سوریه نداشتم.
به محمدرضا گفتم: آنجا چه کار میکنید؟
می گفت: میخوریم،میخوابیم،فوتبال بازی میکنیم،جالب اینکه سراغ یکی دیگر از همرزم هایش را می گرفتم باز همین حرفها را میزدو حتی در حرفهایش یک کلمه که اظهار نارضایتی از رفتنش به سوریه برود وجود نداشت.
#به_نقل_ازمادرشهید💜
#شهیدمحمدرضادهقان_امیرے🌷
#خادم الشهدا🌸
@shahid_dehghanamiri
🕊🥀#خاطره....
💦☂ناراحتی هایش برای دیگران بود
بسیار احساساتی و عاطفی بود.
از آن دسته آدم هایی بود که احساسات خود را عملی نشان می داد.
خیلی دلسوز و مهربان بود و بیشتر ناراحتی هایش برای دیگران بود نه خودش.
#به_نقل_ازخواهرشهید💜
#شهیدمحمدرضادهقان_امیرے🌷
#خادم الشهدا
@shahid_dehghanamiri
🕊🥀#خاطره....
💦☂درعمل محمدرضا خودرا سرباز واقعی امام زمان نشان داد
یک روز در محوطه مشغول خادمی بودیم که بیسیم زدند حاج حسین یکتا آمده و سریع خود را برسانید، ماهم با کلی ذوق و شوق خودمان را رساندیم. وقتی رسیدیم تازه داشت از ماشین پیاده می شد. می دانستم که حاجی همیشه با خدام شوخی می کند. #محمدرضا را جلو فرستادیم، حاج حسین بغلش کرد و یکی دوتا مشت محکم پشتش زد و به شوخی گفت که این ها خادم هستند، هر چی بزنیدشان چیزی نمی گویند، #محمدرضا فقط می خندید. وقتی که دور هم نشستیم، او سفارش کرد که شما اگر الان اینجا هستید، خط مقدم سرباز امام زمان(عج) هستید و از میان آن همه آدم انتخاب شده اید و قدرش را بدانید. آن موقع فقط خوشحال بودیم که حاج حسین این حرف را به ما زده، اما در عمل #محمدرضا خود را سرباز واقعی امام زمان(عج) نشان داد و نتیجه اش را گرفت، شهید شد..!!
#به_نقل_ازپدرشهید💜
#شهیدمحمدرضادهقان_امیرے🌷
#خادم الشهدا
@shahid_dehghanamiri
🌸🍃پا کشیدن مشکل است
از خاکِ دامنگیرِ عشق؛
هرکه را چون سرو در خاک ماند،
ماند...
#شهیدمحمدرضادهقان_امیری
@shahid_dehghanamiri
🍃 بسم رب الشهدا و الصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
میگفت: صادق امشب ازم پرسید : مگر اسبی🐎 خالی خالی قند میخوری؟!!!
گفتم : خب راست میگه! چرا قند میخوری؟🤔
گفت: روضه ی امشب🌙 برام خیلی سنگینه،وسط روضه قندم افتاد...
گفتم' صورت چرا کبود شده؟
دستـی به صورتش کشید و با بی اعتنایی گفت :
نمیدونم، مگه کبوده؟؟!!!
اون شب، شب شیرخواره سیدالشهدا بود...
امشب گره های بزرگ باز میشود...
به دست طفل شش ماهه✨
#نقل_از_خواهر_شهید 🍃
#شهیدمحمدرضادهقان_امیری 🌷
#ابــووصــال ✨
#شهدا_را_یادکنید_باذکر_صلوات
@shahid_dehghanamiri
هرگاه شب ✨جمعه
شهدا را یاد کردید آنها شما را نزد اباعبدالله یاد میڪنند🌱
#شهیدمحمدرضادهقانـــ_امیری🌷
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 🕊
@shahid_dehghanamiri